عاشورا؛ نماد ایستادگی و دلدادگی
تهران در سوگ بزرگ پرچمدار آزادگان جهان +فیلم
امروز عاشوراست.مقطعی بزرگ ازتاریخ اسلام که نماد ایستادگی و دلدادگی است؛تهران نیز همچون سراسر ایران اسلامی،در سوگ بزرگپرچمدار آزادگانجهان یکپارچه غرق در عزا و ماتم شد.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما، همزمان با عاشورای حسین(ع) گروه های مختلف مردم و سوگواران امام حسین(ع) و قهرمانان حماسه تاریخ ساز کربلا در قالب دسته های عزاداری و سینه زنی با حضور در تکایا و خیابان ها و مساجد درغم جانگداز سید و سالار شهیدان(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) و شهدای دشت کربلا به سوگواری می پردازند.
دسته ها و هیات های سینه زنی و زنجیرزنی از اقشار مختلف مردم از سراسر استان تهران در حالی که جامه های سیاه بر تن داشته و بیرق عزا برافراشته اند این روز را به حضرت ولی عصر (عج) تسلیت گفته و با زدن بر سر و سینه خویش، بر مظلومیت شهدای کربلا اشک ماتم می ریزند.
حماسه عاشورا سرفصل عشق و عرفان بزرگ مردان الهی و نشان آفرینش عزت و اقتدار و آرمان گرایی بزرگ زنانی است که مشعل فروزان اسلام ناب محمدی و آزادگی را روشنای راه جاودانه ولایتمداری و استقامت خود ساختهاند.
عاشورائیان امروز بر سر سینه زده و واگویه می کنند: گریستن بر تربت پاک تو یا حسین، عبادت است و تمسک جستن به بارگاه تو؛ کرامت... و چه زیبا، آب، این پاکترین زمین، برای منزه شدن خود؛ تیمم بر تربت پاک نینوا میکند.
کربلا گویا از جنس بهار است و همیشه، تازه؛ ماندگار است و نسل به نسل به من و تو رسیده است؛ باید که عاشق باشی و عشق تازه، زمانی شکوفه میزند که امام ندا سر می دهد هل من ناصر ینصرنی.آیا کسی هست که مرا یاری کند...
در عاشورا، همه خوبیها و روشنی و هدایت، تمام قد، در برابر همه بدی ها و بی وفایی و دنیا پرستی قد علم کرد، ذلت را نپذیرفت تا پرچم عزت و آزادگی و امر به معروف و نهی از منکر برای همیشه برافراشته بماند.
و چه زیبا بود نماز ظهر عاشورای امام حسین ع در صحرای کربلا؛ دین خدا بر پایه نماز است و قیام سالار شهیدان هم جز برای پایدار ماندن دین خدا نبود...
محرم امسال و عاشورایش، اتفاقی کم نظیر از نظر تطبیق تقویم است چون کاملا با سالروز شمسی واقعه، تطبیق دارد. عاشورا در دهم محرم سال شصت و یکم هجری قمری، برابر با بیست و یکم مهر سال پنجاه و نه شمسی روی داد و حالا هزار و سیصد و هفتاد و هفت سال بعد، بار دیگر این دو تاریخ، یکی شده اند. یعنی اوقات شرعی کربلا در روز عاشورای امسال با عاشورای آن سال، تطبیق نسبتا دقیقی دارد.
امام حسین(علیه السلام) با یارانش روز عاشورا، نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت: «... خدا به شهادت من و شما فرمان داده است، بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.»
همراهان امام، سی و دو سوار و چهل تن پیاده بودند، سیدالشهداء به یاران و اصحابش نگاه کرد، آنها را اندک در عدد و فراوان در ایمان و عقیده یافت هر نفر از آنها برابر با بیست نفری بود که در باطن بزدل و ترسو بودند.
امام حسین (ع) سپاه را به سه جبهه تقسیم کرد ، سمت راست به رهبری زهیربن قبن، سمت چپ به سرپرستی حبیب بن مظاهر و در قلب سپاه، خود ایشان اهل بیت (ع) و دیگر یاران ایستادند.
پرچم را به دست برادرش عباس داد که او بهترین نیزهانداز، بیباک ترین و نیرومندترین افراد بود.
عمر بن سعد دستور داد تا لشکرش را که متشکل از سی هزار نفر پیاده و سواره بود، منظم کنند. عبدالله بن زهیر بن سلیم ازدی را بر اهالی مدینه گمارد. عبدالرحمن بن ابی سبره حنفی را بر اهالی مذحج و اسد، قیس بن اشعث را بر اهالی ربیعه و کنده و حر بن یزید ریاحی را در رأس اهالی تمیم و همدان قرار داد. سپس این عده را به دو قسمت تقسیم کرد. قسمت راست که امیر آن عمروبن حجاج زبیدی بود و قسمت چپ که در رأس آن شمر بن ذیالجوشن عامری قرار داشت.
از امام زین العابدین (ع) نقل شده است که فرمود: صبح عاشورا، چون سپاه دشمن بر امام حسین (ع) رو آورد، امام دست به دعا برداشت و عرض کرد: بار الها! در هر اندوهی، تکیهگاهی و در هر سختی امید منی. در هر حادثه ناگواری که بر من آید، پشت و پناه و ذخیره منی!
چه بسا غمی که در آن دل، خوار و دشمن، شاد می شد و من آن را به درگاهت آورده و به تو شکوه کردم، تا از جز تو بریده و تنها به تو رو آورده باشم و تو گشایش دادی و آن را از من راندی. پس تو دارنده هر نعمت و صاحب هر نیکی و مقصد اعلای هر خواستهای.
امام تصمیم گرفت که برای آخرین بار با عمر بن سعد ملاقات کرده و حجت نهایی را بر او تمام کند تا برای او دیگر عذری نماند. بنابراین او را فرا خواند و به او چنین فرمود: ای عمر، تو چنین می اندیشی که مرا می کشی و یزید حکومت ری و گرگان را به تو می دهد! به خدا سوگند که از آن سیراب نخواهی شد و این مطلبی است حتمی.
هر چه می خواهی انجام بده که نه در دنیا و نه در آخرت به شادی نخواهی رسید. مانند این است که من سر تو را بر چوبدستی می بینم که کودکان به آن سنگ زده و آن را هدف گرفتهاند.
امام (ع) همه راههای هدایت و ارشاد به راه راست را به کار برد تا از جنگ جلوگیری کند زیرا که او صاحب دعوت خیر و سلامتی، دعوت به اسلام بود. تنها زمانی که تیر چون باران به سوی سپاه امام روانه شد، در این هنگام امام تصمیم به جنگ گرفت تا آنها به امر خداوند باز گردند.2
گرچه سپاه دشمن به خیمهها نزدیک میشد، ولی حضرت تیری نیانداخت چون میفرمود: «دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»
عمر بن سعد تیر را بر کمان گذاشته و به سوی یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم! سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاد و از هر طرف یاران امام حسین(علیه السلام) را نشانه رفتند. امام(علیه السلام) فرمود: «یاران من! بپاخیزید و به سوی مرگ (شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.»
بعد از شروع جنگ پی در پی اصحاب امام (ع) کشته می شدند و چون یک نفر یا دو نفر از آنان به شهادت می رسید پیدا بود، ولی از لشکر انبوه ابن سعد هر چه کشته می شد، نمودار نبود.
موقع نماز زهیر بن قین و سعید بن عبدالله از شدت تیرها سست شدند و بر زمین افتادند و گفتند: خدایا سلام ما را به پیامبرت برسان و آنچه از درد و زخم به ما رسیده به او بگو که من از یاری ذریه رسول خدا، ثواب تو را خواهانم.
پس روی به امام کرد و گفت: ای پسر رسول خدا آیا راضی شدی؟ امام فرمود: تو قبل از من به بهشت می رسی.
عصر عاشورا، پس از جنگ های بسیاری که امام (ع) داشت، لحظهای برای استراحت ایستاد ، حالا امام حسین علیه السلام یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا میکرد، حضرت برای وداع آخر به سوی خیمهها آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمایانی کرد.
دشمن از هر طرف وی را محاصره کرد، ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست.
در این هنگام شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.
امام صادق (ع) در این باره می فرماید: در پیکر جدم، جای سی و دو زخم نیزه و چهل و چهار ضربت شمشیر دیده شد.
جبه سیاه فامی که بر تن آن حضرت بود بر اثر ضربت شمشیر و نیزه پاره شده بود.
السلام علیالحسین و علی علی بن حسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
===================================================
منابع :
1- کتاب مدینه تا کربلا، همراه سیدالشهدا.
2- کتاب " قصه کربلا".