گزارش//
نقش زنان در حماسه دفاع مقدس
بانوانی که روزی همت ها و باکری ها را راهی جبهه کردند، امروز با تلاش در عرصه های مختلف علمی و سیاسی ثابت کرده اند که در حفاظت از منافع ملی و دفاع از وطن کوتاه نخواهند آمد.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما، زنان در دورههای مختلف از تاریخ پرحماسه ایران اسلامی نقش با شکوهی ایفا کردهاند، از جمله در
مقاطع تاریخی پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس بود که زنان دوشادوش مردان؛ با همصدایی و همراهی حماسه جاودان آفریدند.
زنان این سرزمین در عرصههای سیاسی، فرهنگی، حماسی و تربیتی حضور یافتند و برای ماندگاری ایران سربلند؛ 7 هزار شهید از تبار فاطمه و زینب علیهماالسلام تقدیم انقلاب کردند.
با شروع جنگ، زنان در همان ماه های آغازین دفاع مقدس در خطوط مقدم جبهه در شلمچه، خرمشهر و آبادان دوشادوش مردان شجاعانه مبارزه می کردند که گواه این مدعا؛ خاطرات رزمندگانی است که در مورد زنانی گفته اند آن ها علاوه بر کار امدادی و تشویق رزمندگان، مواقعی سلاح بردوش داشتند و با دشمن می جنگیدند.
فاطمه ناهیدی زن آزاده ایرانی که در خط مقدم جبهه به اسارت درآمده است با اشاره به اینکه در چه سالی و در کدام منطقه به اسارت نیروهای بعث عراق درآمد می گوید: بیستم مهر 59 در یکی از خطوط مقدم خرمشهر نزدیک شلمچه در حین انتقال مجروحین و شهدا به همراه یک تیم پزشکی به دست نیروهای بعث اسیر شدم و حدود چهار سال در عراق بودم.
وی گفت: اولین زن ایرانی که در خطوط مقدم جبهه اسیر شد من بودم، یک هفته بعد خانم آباد و بهرامی اسیر شدند به فاصله یک هفته بعد از آنها خانم آزموده به اسارت درآمد، بعد از اسارت من و این سه خواهر، خانم میرشکار نیز که همراه همسرشان بودند، در جاده خرمشهر - سوسنگرد اسیر شدند.
فاطمه ناهیدی اظهار داشت: مرا به زندان الرشید بردند. یک زندان مخصوص امنیتی با 5 طبقه بود و همان زندانی بود که گفته میشد شهید صدر را در طبقات پایین آن شهید کردهاند. شکنجههایشان اینطور بود که هوا را سرد یا داغ میکردند یا هوا را قطع میکردند تا اکسیژن نرسد،یا آب را قطع میکردند اما اینها باعث نمیشد که از خواستههایمان دست بکشیم. در آن زمان تنها خواستهمان نوشتن نامه به خانوادههایمان بود.
وی گفت: صلیب سرخ تا دو سال از حضور ما در زندانهای عراق اطلاعی نداشت و از طریق بچههایی که از زندان منتقل میشدند و از راههای دیگر ما اعلام موجودیت کرده بودیم و صلیب سرخ متوجه شده بود که چهار دختر ایرانی در زندان های عراق هستند. بزرگترین هدیهای که در دوران اسارت از صلیب سرخ گرفتیم قرآن بود، به نوبت آن را میخواندیم و به آرامش می رسیدیم.
ناهیدی افزود: نزدیک دهه فجر بود که اعلام کردند50 نفر از اردوگاهمان قرار است آزاد شوند و به ما گفتند احتمال آزادی شما فقط یک درصد است. زمانی که خبر آزادیمان را شنیدیم، تمام لوازم شخصی خودمان را سوزاندیم، همانها را که اگر میدیدند دردسر میشد و با همان لباس و کفش اسارت به کشورمان برگشتیم.
تأکید امام خمینی(ره) همواره به حضور پرقدرت زنان در صحنههای دفاع از اسلام همدوش برادران بوده است. ایشان میفرماید: «ما مفتخریم که بانوان و زنان؛ پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند».
با آغاز جنگ، سیده زهراحسینی دختری 17 ساله جنوبی از دیگر دختران حماسه مقاومت در خرمشهر است...
زمانی که اعلام کردند با حمله ناگهانی بعثی ها پیکرهای شهدا در گورستان روی زمین مانده است، به یاری غسالان رفت و با شهامت و مقاومت روحی کمنظیری در کار غسل و کفن و دفن شرکت کرد.
به کارکنان گورستان غذا رساند، از امدادگری، زخمبندی، حمل مجروحان، تعمیر و آمادهسازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت. تنها هدفش این بود خدمت به مردم بود. پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آنان را کفن کرد. در جریان دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن همیشه با او است. با این حال، باز هم پیوسته تلاش کرد تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم جنگزده باشد.
کتاب های دفاع مقدس، نمونههای بسیار و در عین حال، کم نظیری از پشتیبانیهای حضوری و معنوی زنان ایرانی را به ثبت رسانده است و اسارت برخی خواهران در آغاز جنگ، گواه روشن دیگری بر این مدعاست.
معصومه آباد از خاطراتش در کتاب (من زنده ام) از دوران مبارزات زینب گونه اش در زمان اسارتش چنین می گوید: از همان آغاز اسارت، بعثیها او را «دختر خمینی» نام گذاری کردند و او و همراهانش را ژنرال صدا کردند.
عنوان بنتالخمینی و ژنرال به من جسارت و جرأت بیشتری میداد... احساس کردم من سفیر انقلاب در سرزمین همسایه هستم! و تقدیر الهی این مأموریت را برایم رقم زده است.
نیروهای بعثی با کابلهای چرمی که از داخلشان سیمهای برقی رد میشد، تا آنجا که قدرت داشتند به سر و تن او و شمسی و فاطمه و حلیمه زدند... معصومه یکباره کابل را از دست مامور بعثی کشید و تا آنجا که قدرت داشت به پاها و هیکل او ضربه زد!
شجاعت معصومه و دوستانش، محمدجواد تندگویان را به وجد آورده بود. او که در سلول کناری بود، فریاد زد: «نصرمن الله و فتح قریب» و بقیه اسرای مرد هم یکپارچه و «بشرالمومنین» را فریاد کردند.
اعتصاب غذای معصومه و شمسی و حلیمه و فاطمه ناهیدی، فرمانده زندان الرشید و ماموران بعثی را از پای درآورد و چهار زن ایرانی به هدف خود رسیدند. صلیب سرخ نام آنان را ثبت کرد و آنها به اردوگاه موصل منتقل شدند.
آقای ابوترابی به معصومه و دوستانش میگوید: شجاعت و پاکدامنی شما ما را سرافراز کرده... و از رنجی که شما در آن زندانها بردید، ما مردها خجالت کشیدیم و دیگر از رنج ناله نکردیم!
بعد از روزهایی سخت، این چهار دختر اسیر، با ماشینهای امنیتی وارد باند فرودگاه و هواپیما شدند.
تصورشان این بود که قرار است آنان را به آمریکا یا اسرائیل تحویل بدهند!... بعد از پروازی طولانی، در فرودگاه ترکیه، از هواپیمای عراقی، به هواپیمای ایرانایر منتقل شدند تا در روز 12بهمن 1362، وارد فرودگاه مهرآباد بشوند.
8 سال جنگ؛ 5 هزار شهید و 18 هزار زن جانباز و فعالیت پشت جبهه ؛ زن ایرانی را اسوه صبر و شکیبایی به جهانیان معرفی کرد.
اکنون با گذشت نزدیک به سه دهه از دفاع مقدس، بخش زیادی از زنان ایرانی، همچنان با رعایت ارزشها در صحنه حاضرند، حضور سیاسی، اجتماعی و دفاعی زنان مسلمان، بسیار ارزشمند است؛ زنان در پیروزی انقلاب اسلامی نقشی پررنگ و در دفاع مقدس سهم به سزایی داشتند، بنابراین باید برای حفظ ارزشهای اسلامی و انقلابی همچنان در صحنه حضور داشته باشند.
گزارش از: خدیجه بیک پور