مسکو و تقویت نفوذ با ابزار های رسانه ،
نگرانی اروپا از کنش های رسانه ای روسیه
در سال های اخیر مقامات روسی به دنبال اثرگذاری رسانه ای بر پویش های سیاسی و اجتماعی اروپا در چارچوب منافع خود بوده اند.
به سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ، در سالهای اخیر و به ویژه بعد از تحولات اوکراین و کریمه، رهبران و نخبگان اروپایی نگرانی خود را از جنگ رسانه ای روسیه بر علیه نهادها وارزشهای اروپایی و همچنین اثرگذاری رسانه های روسی بر افکار عمومی مردم اروپا مخفی نکرده اند. به نظر می رسد نگرانی رهبران و نخبگان اروپایی از کنش های رسانه ای تهاجمی و ایجابی روسیه ناشی می شود.
در این مقاله دکتر حسین مفیدی احمدی، پژوهشگر مسائل اروپا، این موضوع را مورد بررسی قرارداده است.
در واقع اگر تا چند سال پیش کنش های رسانه ای روسیه بیشتر تدافعی و سلبی و در راستای تحدید نفوذ فزاینده اروپا در خارج نزدیک این کشور صورت می گرفته است، در سال های اخیر مقامات روسی به دنبال اثرگذاری رسانه ای بر پویش های سیاسی و اجتماعی اروپا در چارچوب منافع خود بوده اند.
ابزارهای قدرت نرم
روسیه در سالهای اخیر تاکید بیشتری بر استفاده از ابزارهای قدرت نرم خود از جمله رسانه ها، سازمان های مردم نهاد و کلیسای ارتدکس برای پیشبرد اهداف حوزه دیپلماسی عمومی و رسانه ای نموده است. ابعاد مختلف این راهبرد جدید روسیه، در مقاله سال 2012 پوتین با عنوان "روسیه در جهان در حال تغییر" کاملا هویداست. مقاله ای که قدرت نرم در آن به عنوان " مجموعه ای از ابزارها و روش ها برای کسب اهداف سیاست خارجی بدون استفاده از اسلحه" تعریف می شود.
به نظر می رسد کنش های رسانه ای روسیه در اروپا بیش و پیش از هر چیز از نگرانی این کشور از گسترش هنجاری و جغرافیایی اتحادیه اروپا و ناتو به سمت شرق قاره ناشی می شود. روسیه همواره نگران گسترش اتحادیه اروپا و همچنین ایده های این اتحادیه در قالب "سیاست همسایگی" و یا "برنامه مشارکت شرقی اتحادیه اروپا" (EAP) بوده است. به عنوان مثال هدف اصلی "سیاست همسایگی" اتحادیه اروپا، ایجاد "حلقه ای از دوستان" در اطراف اتحادیه و تشویق این کشورها برای مدرن کردن سیاست، اقتصاد و برنامه های اجتماعی در راستای انطباق با استاندارهای اروپایی بوده است. نقطه مرکزی این سیاست نیز ارائه مشوق های اقتصادی و تجاری و همچنین استفاده از ابزارهای قدرت نرم برای تقویت جامعه مدنی، پشتیبانی از رسانه های مستقل و کمک به روند تحول دموکراتیک در این کشورها بوده است. بدیهی است این سیاست در تضاد مستقیم با منافع راهبردی روسیه در حفظ کشورهای باقی مانده از فروپاشی شوروی و بلوک شرق در مدار خود و همچنین جلوگیری از گسترش فزاینده حضور بلوک غرب در قالب ناتو و اتحادیه اروپا در مرزهای این کشور بوده است. در این چارچوب، راهبرد اصلی رسانه ای روسیه در مورد کشورهای عضو برنامه مشارکت شرقی اتحادیه اروپا (کشورهای ارمنستان، آذربایجان، بلاروس، گرجستان، مولداوی و اوکراین)، متقاعد کردن افکار عمومی این کشورها در خصوص این پیام بوده است که ادغام بیشتر در اروپا، ارزشهای سنتی زندگی آنها را به همراه اقتصاد و استقلال آن ها به خطر می اندازد. از دیگر سو روسیه در تلاش است با وخیم نشان دادن ساختار حکمرانی و اقتصاد کشورهایی چون اکراین، این نگرانی را در میان افکار عمومی کشورهای عضو اتحادیه اروپا ایجاد کند که پیوستن این کشورها به این اتحادیه، منافع اقتصادی و امنیتی آن ها را با مخاطره مواجه می کند.
سیاست تهاجمی تر
با وجود استمرار مشی دفاعی مورد اشاره به نظر می رسد در سال های اخیر مقامات روسی با پیگیری سیاستی تهاجمی تر، به دنبال اثرگذاری رسانه ای بر پویش های سیاسی و اجتماعی اروپا در چارچوب منافع خود بوده اند.
عمده ترین راهبردهای رسانه ای روسیه در قبال کشورهای غربی به صورت عام و کشورهای اروپایی به صورت خاص در سال های اخیر شامل این موارد بوده است:
1- تلاش برای نفوذ رسانه ای در این کشورها با هدف ایجاد واکنش نزد افکار عمومی مردم و در نتیجه تاثیر گذاری بر فرایند های تصمیم سازی در این کشورها در چارچوب اهداف روسیه.
2- تلاش گسترده برای القاء دشمنی غرب با مردم روسیه با هدف توجیه سیاستهای اخیر روسیه و گسترس ناسیونالیسم روسی
3- تقویت اختلاف دیدگاه امنیتی دولت های اروپایی برای جلوگیری از ایجاد حس تهدید مشترک علیه روسیه.
کارگزاران رسانه ای روسیه علاوه بر شبکه های بین المللی روسیه و به ویژه شبکه در حال گسترش نفوذ راشا تودی، برخی شبکه های رادیویی و تلویزیونی خصوصی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز هستند. این رسانه های مورد حمایت کرملین، با وجود اینکه به صورت عمده در کشورهای با جمعیت روسی زبان قابل توجه حوزه بالتیک و کشورهای مرکزی و شرقی اروپا متمرکز هستند، ولی در سایر کشورهای اروپایی از جمله کشورهای اروپای غربی نیز حضور دارند. به اعتقاد مقامات اروپا، این رسانه ها معمولا از تاکتیک ترکیب اطلاعات به دست آمده از منابع رسانه ای معتبر با عناصری از تبلیغات روسی استفاده می کنند.
راشا تودی و افکار ضد اروپایی
دیگر آنکه رسانه های روسی از جمله شبکه راشا تودی به محلی برای حضور سیاست مداران راست و چپ افراطی اروپا که عمدتا افکاری ضد اروپایی و ضد آمریکایی دارند بدل شده است. به نظر می رسد شبکه های روسی چون راشا تودی، درصد قابل توجهی از مخاطبان با گرایش چپ و راست افراطی در اروپا را به دست آورده باشند و مخاطبین این شبکه ها به این باور رسیده اند که این شبکه اخبار و موضوعاتی را که رسانه های جریان اصلی نادیده می گیرند -نظیر کازار اشغال وال استریت و رسوایی ویکی لیکس- پوشش می دهند.
راهبرد رسانه های بین المللی روسیه برای ارائه فرصت حضور سیاست مداران و نخبگان راست و چپ افراطی از دو منظر قابل بررسی است. اول اینکه روسیه واقف است که بخش عمده ای از این سیاست مداران و نخبگان سیاسی و فرهنگی، از شکاکان و یا مخالفان پروژه اروپا هستند. بدیهی است تقویت نفوذ اجتماعی این افراد و کسب جایگاه های سیاسی مهم تر توسط آنان، علاوه بر کسب دوستی آنها در آینده، موجب تضعیف اتحادیه ای می شود که کنش های جمعی و همگرای آن می تواند به عامل مهمی برای فشار غرب علیه روسیه بدل شود. دیگر آنکه این سیاست مداران و نخبگان چپ و راست افراطی عمدتا و از چشم اندازهای متنوع، مخالف و یا منتقد نظم نئولیبرال و جهانی موجود در عرصه نظام بین الملل هستند. از این منظر، روسیه بر این باور است با تضعیف مدل حکمرانی مبتنی بر "لیبرال دموکراسی"، مدل حکمرانی مورد نظر این کشور یعنی "دموکراسی حاکمیتی" تقویت خواهد شد.
برجسته سازی نیازهای راهبردی اروپا به روسیه
راهبرد دیگر رسانه های بین المللی روسیه، غیر موثر نشان دادن تحریمهای اروپا علیه روسیه از یک سو و برجسته سازی نیازهای راهبردی این کشورها به روسیه به ویژه در حوزه انرژی و زیان های اقتصادی شهروندان اروپایی از تحریم روسیه است. تلاش برای نشان دادن منافع راهبردی متفاوت آمریکا و اروپا و تمرکز بر استدلالات ژئوپلتیکی که نشان دهد چرا آمریکا نباید بخشی از همکاری های روسی اروپایی باشد نیز از دیگر راهبردهای مورد توجه رسانه های روسیه بوده است.
تلاش برای تاثیرگذاری بر نتایج همه پرسی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا نیز مورد توجه محافل سیاسی و رسانه ای اروپا قرار گرفت. به نظر این محافل، روسیه در هفته های منتهی به رفراندوم خروج انگلستان از اتحادیه اروپا در تلاش برای ایجاد تفرقه در این اتحادیه و نشان دادن اتحادیه اروپا به عنوان نهادی بوده است که مخالف ارزشهای سنتی و اخلاقی جوامع اروپایی است. مسئله اخیر از آنجا اهمیت می یابد که بخشهای مهمی از طرفداران کارزار خروج، به بخشهای محافظه کار جامعه انگلستان تعلق داشته اند. تلویزیون دولتی روسیه در این مدت تلاش کرده است نشان دهد که ارزشهای اخلاقی و اجتماعی اروپا سقوط کرده است و کشورهای این قاره مورد تاخت و تاز مهاجران قرار گرفته اند چرا که دولت های اروپایی قادر به حمایت از استقلال و حاکمیت خود نیستند.
در ضمن در جریان همه پرسی خروج، اسپوتنیک و راشا تودی در مقایسه با مواضع طرفداران ادامه عضویت در اتحادیه اروپا، بیشتر مواضع طرفداران خروج را منتشر کرده اند و خروجی های خبری خود را با تمرکز بیشتر بر گزارشهای موافق کمپین خروج سردبیری کرده اند.