به بهانه سالروز بازگشت «آزادگان» به میهن
«آزادگان» آمدند همان طور که رفته بودند؛ دلیر و مقاوم، مردان قبیله غیرت که گنجینههای ارزشمندی هستند که در درون آنها فرهنگ انسان ساز، صبوری و مقاومت دوره اسارت نهفته است.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما، با آغاز تجاوز عراق به ایران، هزاران نفر از مردم ایران، نظامی و بسیجی راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شدند.
در طول جنگ تحمیلی در کنار پیروزی های رزمندگان اسلام که در نهایت منجر به عقب راندن رژیم بعث از سرزمین عزیزمان تا قلب عراق شد، تعدادی از رزمندگان دفاع مقدس نیز به اسارت نظامیان بعثی درآمدند که با عنوان "آزادگان" نامیده می شوند.
اگر نگاهی به آمار اسرای ایرانی در دوره هشت ساله جنگ تحمیلی بیاندازیم خواهیم دید در طول جنگ حدود 45هزار نفر از رزمندگان اسلام به اسارت درآمدند و حدود 25 هزار نفر دیگر از آنان مفقودالاثر شدند.
مقاومت رزمندگان ما در مقابل شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی بعثی های صدام آنچنان بود که سربازان عراقی را تحت تاثیر قرار داد.
اسرای انقلابی ایران با تفکر و دلسوزی، توانستند انقلابی ماندن و امید را برای ما معنا کنند و صبوری را به ما بیاموزند.
این اسیران دلی بزرگتر از اقیانوس داشتند، از دنیا بریدند و تسلیم رضای خداوند شدند و لقب آزاده گرفتند.
نیمه تابستان سال 69 بود که نقطه عطف دیگری از انقلاب اسلامی در تاریخ کشور ثبت شد.
روزی که هزاران هزار رزمنده از چنگال اسارت رژیم بعثی به میهن اسلامی خود بازگشتند.
آزادگانی که با وجود شکنجههای شدید بعثیان، غم ارتحال امام یکی از بزرگترین شکنجههایی بود که در دوران اسارتشان متحمل شدند و از امام فقط چند جملهای هدیه گرفتند که «اگر روزی اسرا برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود».
اما هنوز هم حالا غرش گلولهها در گوش آزادهها، جانبازان و رزمندگان ما میچرخد و صدامی که به زبالهدان تاریخ سپرده شده است،اما آنهایی که ماندند با کوله باری از خاطرات آمدند که هنوز هم شنیدنش خالی از لطف نیست، خاطراتی که هر کدام داستان واقعی و قهرمان خاص خودش را دارد، قهرمانها هیچ وقت فراموش نمیشوند،3 نسل از جنگ و دفاع مقدس گذشته است اما با مرور زمان و تغییرات فرهنگی هنوز هم آنها قهرمانان اصلی حوادث جنگ تحمیلی هستند.
*مسئول ستاد استقبال از آزادگان
سردار علی فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین روز آزادسازی رزمندگان اسیر در بند ِ رژیم بعث در خاطرات خود می گوید: 25 مرداد سال 69 بود که فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه درحال بازدید از لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در پادگان دوکوهه بسر میبرد. خبر ساعت 2 اعلام کرد« فردا آزادگان به ایران برمیگردند». اجازه گرفتیم تا به استقبال آنها برویم. با تعدادی از بچههای لشکر سیدالشهدا(ع) به همراه مقادیری از امکانات شبانه به قصر شیرین رفتیم. دیدیم مقدمات استقبال از آزادگان، در حال فراهم شدن است فرمانده قرارگاه نجف اشرف و فرمانده لشکر 81 به قصر شیرین آمدند. جلسه ای تشکیل دادند و تقسیم صورت گرفت. معلوم بود فرصت چندانی برای کار به دست نیامده است. من اعلام آمادگی کردم و مسئول ستونی شدم که میخواست به استقبال آزادگان برود.
*حضور عراقی ها در 18کیلومتری خاک ایران
قرار شد 50 اتوبوس و 50 آمبولانس برای آوردن آزادگان به کشور فراهم باشد. همه چیز ساماندهی شد و به مرز رسیدیم. برای بازگشایی معبر به دنبال تخریب چی بودند، قرار بود تشریفات نظامی در قصر شیرین مهیا باشد. گفتند ما باید اول اسرای عراقی را تحویل بدهیم و بعد در سر پل ذهاب اسرای خودمان را تحویل بگیریم. کلی مذاکره و مقاومت کردیم تا کمی عراقیها کوتاه آمدند. گفتند فقط اتوبوسها میتوانند بیایند اما ما باید با آمبولانس میرفتیم تا برخی آزادگان صدمهدیده را ببریم. با کلنجار و اصرار بسیار به پنج آمبولانس رضایت دادند.
*استقبال کم نظیر مردمی از بازگشت آزادهها
به قصر شیرین نزدیک شدیم جمعیت به حدی برای استقبال از آزادگان آمده بود که قابل توصیف نیست. خیلی از شخصیتهای لشکری و کشوری، بسیاری از رزمندگان و ... برای استقبال آمده بودند. نه میسر شد که برای تشریفات؛ آزادگان را پیاده کنیم نه شرایط اجازه میداد که حتی آزادگان را برای نماز ظهر پیاده کنیم. همه جا مملو از جمعیت بود.
هیچ فیلم نامه و کارگردانی نمیتواند بزرگی مقاومت و ایستادگی آن روزهای آزادگان را به تصویر بکشد.
وقتی پای صحبتهایشان مینشینیم میگویند همه این چیزهایی که در فیلمهای دفاع مقدس است آنهایی نیست که ما دیدیم، واقعیت این است که به تصویر کشیدن فجایع رژیم بعث عراق و رشادت و جوانمردیها و فداکاری مردان ایرانی کار آسانی نیست.
به قول صابر کاکایی که در یکی از قطعهها اشعارش میگوید جنگ که پایان یافت، به خانههایشان برگشتند، بعضی با تن خون آلود، بعضیها با روح خونآلود، بعضیها، تنها خون بود که برگشتند خشکیده بر چند تکه لباس.
بعضیها هم عضوی از بدن خود را به جای گذاشته بودند و به کشور خود بازگشتند، مردانی از قبیله غیرت و جوانمردی با روح بزرگ برای وطن و خاک خود جنگیدند و چه روزهایی را سپری کردهاند؛ دستها و پاهایی که جا ماندند پیام شرف دارند چون وقتی پا، دست و چشم جا میماند برای این است که دل به سمت یار برود ؛ اینجا جسم معنی ندارد و روح حرف اول را میزند.
*نحوه اسارت و برخورد عراقیها با اسرا
«علی هاشمی» از آزادگان دفاع مقدس در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما درباره نحوه اساراتش می گوید: در 29 سالگی در خدمت نیروی دریایی در خرمشهر بودم، شهر دست دشمن افتاده بود و ما هم کنار نیروهای مردمی در داخل شهر دفاع می کردیم اما از سمت ارتش مهماتی به دستمان نرسید و پشتیبانی نشدیم و مجبور به تسلیم و در نهایت اسیر شدیم، مسئله اسارت فقط شکنجه نبود، آنها علاوه بر شکنجه جسم و روح ما، اعتقادات و ارزش هایمان را هم هدف قرار داده بودند.
*خاطره ای از شهید ابوترابی در زمان اسارت
مدت 3 سال در خدمت سید آزادگان شهید ابوترابی بودم، زمانی که ایشان به اردوگاه ما آمدند همه مریدش شدیم، عراقی ها به ما دستور ساخت بلوک را با حقوق داده بودند ولی ما امتناع می کردیم که نکند برای سنگرهایشان استفاده کنند، از ایشان کسب تکلیف کردیم که اجازه دادند ولی به جای گرفتن پول با دعا و صلوات کار کنیم که همین امر باعث عصبانیت بعثی ها شد و در آخر کار نیمه رها شد.
*ارتحال حضرت امام(ره) و عکس العمل رزمنده ها
روزی که امام از دنیا رفت ما خیلی ناراحت شدیم اما شب که اعلام کردند آیتالله خامنهای به رهبری منصوب شدند بسیار خوشحال شدیم، در طول مدت اسارت تنها آرزویی که داشتیم دیدن امام بود، وقتی حضرت امام مرحوم شدند، در عراق ساعت هفت صبح بود. ما هیچ خبر جدیدی از ایشان نداشتیم که تلویزیون به زبان فارسی خبر ارتحال امام را اعلام کرد. بعثیها برای آزار دادن بچهها هر روز ترانه میگذاشتند، وقتی همه اسرا خبر ارتحال را شنیدند، عزاداری گسترده شروع شد طوری که بجای صدای ترانه از بلندگوهای اردوگاه قرآن پخش شد چون عراقی ها دیدند نمی توانند مقابله کنند و حتی یکی از فرمانده هان برای تسلیت پیش ما آمد. آن روز از صبح تا شب برای امام عزاداری کردند با آن مراسم روحیه ما خیلی بالا رفت.
*حس و حال لحظه شنیدن خبر آزادی و بازگشت به میهن
زمانی که به ما گفتند آزاد میشوید خوشحال شدیم، بیشتر غم ارتحال امام و استرس روبروشدن با خانوده شهدا را داشتیم، هنوز باورمان نمی شد چون همیشه فکر می کردیم روزی همه اسرا را اعدام دسته جمعی می کنند، خواب آزادی را نمی دیدم ،10سال اسیر بودم.
از مقاومت و ایستادگی در برابر تنبیهها و شکنجههای عراقیها تا توسل بر اعتقادات و ذکر آیه شریفه وجعلنا برای در امان ماندن سخنانی است که بیشتر آزادهها برایمان تعریف کردهاند.
«صادق نکونام» از دیگر آزادگان سرافراز در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما می گوید: آزادگان، رسولان انقلاب و اسلام هستند.
وی می افزاید: مردم، نخستین گروه آزادگانی را که وارد ایران شدند سفیران عشق خواندند.
نکونام خاطر نشان می کند: آزادگان در نزد مردم از جایگاه برجسته ای برخوردار بودند چرا که مردم به آنها به چشم کاروان اسیران کربلا و اهل بیت امام حسین نگاه می کردند، در طول جنگ پنج هزار نفر از اسیران عراقی به ایران پناهنده شدند که گروهی از آنان با درخواست خود در مقابل صدام جنگیدند و به شهادت رسیدند که این امر نشان می دهد اسرای عراقی در ایران وضعیت مطلوبی داشتند.
وی با اشاره به تشکیل ستاد رسیدگی به امور آزادگان که بنا به دستور مقام معظم رهبری شکل گرفته است، می گوید: این ستاد 270 واحد در سراسر کشور دارد که تاکنون برای 96 درصد از آزادگان اشتغال ایجاد کرده است و 5 هزار و 300 نفر از آزادگان تحصیلات خود را بعد از بازگشت به ایران ادامه دادند که 365 نفر آنها در رشته های پزشکی و 406 نفر دیگر در سایر رشته ها تحصیل کردند.
این آزاده اظهار می دارد: در سال 82 پرونده مفقودین جنگ ایران و عراق بسته شد و حدود 25 هزارنفر از مفقود الاثرها، شهید اعلام شدند.
وی با بیان این که برگشت آزادگان یکی از مقاطع مثبت دوران جنگ تحمیلی است می گوید: آزادگان با بصیرت خود کانون روشنگری در مقابل استکبار هستند، داستان کوتاه اسیران و مجموعه رمان های تشنه از نخستین آثار منتشر شده پیرامون آزادگان است.
نکونام می افزاید: جوانان باید از زندگی آزادگان درس بگیرند و در هیچ یک از برهه های تاریخی، انقلاب را تنها نگذارند.
اسارت سخت است، همیشه اسارت در چهار دیواری نیست گاهی اسارت و در فکر و روح ما آدمها تنیده شده و مرزها را از بین برده است.
اما برای آزادههای غیور اسارت در فکر و روح نبود، اسارت آنها در چهار دیواری بود که برای آنها مرزهای عاشقی را از مسیر دنیوی جدا کرده بود.
فشارهای روحی، روانی و جسمی که اسرای ما در اسارتگاههای عراق تجربه کردند به همراه فشار روحی خانوادههای آنها از آسیبهایی است که هنوز هم برخی از آنان با آن درگیر هستند، فشارهای روحی که اسرا تحمل کردند همه برای آرمانهایی بود که برای آن جنگیدند.
در حقیقت آزدگان دلاور و سرافزار با الهام از مکتب انسان ساز اسلام و سیره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگی انقلابی و حماسه ساز حضرت زینب (س) که اسوه پایداری و صبر بودند، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر بگذرانند و شکوه مقاومت و سرافزاری را در صحیفه درخشان ایران اسلامی ثبت کنند و در مسیری گام بردارند که الگو و افتخار ایرانیان و همه مسلمانان شوند.
اما با تمام این وجود قهرمانها هیچ وقت فراموش نمیشوند...
گزارش از: خدیجه بیک پور