کشف راز جنایت رودخانه کن
زنی که با همدستی عشق سابق خود، همسرش را به قتل رسانده بود پس از حدود 8 ماه لب به اعتراف گشود.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صداو سیما؛ بعدازظهر 12 دیماه سال گذشته از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، یک فقره کشف جسد در مسیر رودخانه کن واقع در روستای جهان آباد به کلانتری 170 کهریزک اعلام شد.
با حضور مأموران کلانتری در محل و تأیید خبر، موضوع جهت بررسی های تخصصی به تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد .
با حضور کارآگاهان اداره دهم و تیم تشخیص هویت در محل ، بررسی های اولیه بر روی جسد انجام و با توجه به دلایل و شواهد بدست آمده ( وجود آثار شکستگی بر روی سر متوفی ) وقوع جنایت محرز شد و بلافاصله هماهنگی لازم با مقام قضایی دادگاه بخش کهریزک انجام شد .
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمـد" و به دستور رئیس شعبه 103 دادگاه عمومی بخش کهریزک ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
در اولین مرحله از تحقیقات ، کارآگاهان اداره دهم با بررسی پرونده های فقدانی موفق به شناسایی هویت متوفی بنام "مرتضی . و" ( 24 ساله ) شدند که بنا بر طرح شکایت اعضای خانواده اش ، یک روز قبل از حادثه از خانه خارج شده و پس از آن مراجعتی به منزل نداشته است .
با شناسایی خانواده مقتول در شهرستان اسلامشهر ، همسر مقتول با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به کارآگاهان گفت: همسرم دارای مغازه فروش کفش و کتانی در منطقه عبدل آباد است ؛ صبح روز یازدهم دی (94) وی طبق روال هر روز ، برای رفتن به مغازه از خانه خارج شد و پس از آن مراجعتی به خانه نداشت و گوشی تلفن همراهش نیز خاموش شد.
در همان مراحل اولیه ی تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم اطمینان پیدا کردند که انگیزه وقوع جنایت نمی توانسته "انجام سرقت" و یا "اختلافات مالی و درگیری فرد یا افرادی با مقتول" باشد ؛ لذا در ادامه رسیدگی به پرونده ، تحقیقات بر روی اعضای خانواده ی مقتول آغاز و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول و همسرش بنام لیلا ( 18 ساله ) در یک ازدواج کاملا سنتی و البته بدون لحاظ شدن رضایت آنها و صرفا بواسطه نشانه گذاری طرفین در دوران طفولیت، 5 سال پیش با یکدیگر ازدواج کرده و در این مدت نیز درگیری های متوالی با یکدیگر داشته اند ؛ همچنین در ادامه مشخص شد که همسر متوفی ( لیلا ) ، پیش از ازدواجش دارای خواستگار دیگری بنام "حسن . الف" بوده و علاقه شدیدی نیز بین آنها وجود داشته است .
کارآگاهان اداره دهم با اطمینان از وقوع جنایت در محلی دیگر و احتمال وقوع جنایت خانوادگی ، به تحقیق از همسر مقتول ( لیلا ) پرداختند ؛ تحقیقات از لیلا در صبح 18مرداد 95 آغاز شد اما او در تمامی اظهاراتش منکر هرگونه مشارکت در مرگ همسرش بود تا نهایتا در ساعت 16:00 همان روز لب به اعتراف گشود و به مشارکت در قتل عمـد و مرگ همسرش اعتراف کرد .
لیلا در اعترافاتش ضمن معرفی "حسن . الف" ( 23 ساله ) به کارآگاهان گفت : شب قتل ، من و همسرم در منزل بودیم ؛ حوالی ساعت 3 بامداد، 10دیماه بود که حسن به در منزل آمد ؛ بعد از اینکه من در خانه را باز کردم ، او مرا هل داد و داخل حیاط شد ؛ [ حسن ] یک میله آهنی در دست داشت و گفت : امشب می خواهم مرتضی را به قتل برسانم . مرتضی خواب بود ؛ من داخل حیاط ماندم و حسن به داخل [ خانه ] رفت ؛ بعد از گذشت حدود نیم ساعت ، حسن از ساختمان ( خانه ) بیرون آمد ؛ میله ای که در دست داشت ، خونی بود . از من کیسه ای پلاستیکی خواست تا [ مرتضی ] را انتقال دهد .
[ حسن ] ماشینش را آورد جلوی در حیاط ؛ من هم کمکش کردم تا جسد مرتضی را داخل ماشین که [ یک دستگاه ] پراید مشکی بود قرار دهد ؛ بعد حسن خودش تمام وسایل مقتول را جمع کرد و همراه جسد برد . حدود ساعت 4 صبح ، حسن از خانه ی ما خارج شد و به من گفت : فعلا هیچگونه ارتباطی با هم نمی گیریم تا آب ها از آسیاب بیفتد ؛ بعد یک روز همراه مادرم ، برای خواستگاری به خانه تان می آییم.
با اعتراف صریح متهم (همسر مقتول) مبنی بر ارتکاب جنایت توسط "حسن . الف" ، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ضمن شناسایی مخفیگاه حسن در شهرستان اسلامشهر و انجام هماهنگی با مقام قضایی ، به این شهرستان اعزام شده و در حالیکه وی قصد داشت تا با یک دستگاه خودرو پراید مشکی از محل متواری شود ، او را نیز تنها پس از چند ساعت از اعتراف لیلا و در 18مرداد دستگیر و به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند .
لیلا دروغ می گوید
"حسن . الف" پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد اما پس از اطلاع از اظهارات لیلا مبنی بر مشارکت نداشتن در ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت : در شب جنایت بنده با هماهنگی که از قبل با لیلا داشتم و زمینه قتل را آماده کرده بود و عنوان داشته بود که "ساعت 02:30 شب بیا و عشقت را به من ثابت کن" ، به منزل آنها رفتم.
در حالیکه مقتول داخلِ خانه خواب بود ، تا ساعت 03:30 بامداد [ در داخل حیاط ] با هم صحبت می کردیم ؛ بعد بهمراه لیلا وارد اتاق شدم و بالای سر مقتول رفتم و پس از مقداری کشمکش ، با چکشی که از چند روز قبل به لیلا داده بودم [ و او در خانه مخفی کرده بود ] ضربه ای به سر مقتول زدم ؛ همزمان با من ، لیلا نیز یک بالشت را روی صورت مقتول فشار می داد تا صدایش در نیاید چون پدر و مادر لیلا در منزل کناری زندگی می کردند . [ بعد از اینکه کار مقتول تمام شد ] شوکه شده بودم ؛ حتی یک لحظه می خواستم تا آنجا را ترک کنم ؛ .... ؛ از لیلا مقداری پارچه گرفته و دسته و پای مقتول را بستم ؛ [ جسد ] را داخل کیسه پلاستیکی گذاشتم و با کمک لیلا ، مقتول را تا حیاط آوردیم . لیلا داخل کوچه را دید ؛ کسی نبود ؛ من ماشین خودم را آوردم جلوی در [ خانه ] ؛ بعد مقتول را با همدیگر روی صندلی عقب ماشین گذاشتیم و داخل یک رودخانه انداختیم.
سرهنگ کارآگاه حمـید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعترافات صریح هر دو متهم ، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر اما به علت ارتکاب جنایت در شهرستان اسلامشهر ، هر دو متهم جهت ادامه رسیدگی به پرونده در اختیار پلیس آگاهی و مقام محترم قضایی شهرستان اسلامشهر قرار گرفتند.