الحمد لله رب العالمین و السلام والصلاة علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابوالقاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیا و المرسلین
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
در آغاز به همه شما خوشامد می گویم؛ شمایی که برای بزرگداشت یک فرمانده جهادگر بزرگ از فرماندهان مقاومت در این مراسم شرکت کرده اید.
از شما به خاطر حضورتان در این مراسم و ابراز همدردی تان تشکر کنم. همچنین به خانواده بزرگوار حاج اسماعیل زهری به خاطر از دست دادن این برادر عزیز، دوست داشتنی و مجاهد تسلیت عرض می کنم و با آنها ابراز همدردی می کنم.
در آغاز می خواهم از فرمانده فقیدمان سخن بگویم و پس از آن به برخی مسائل و مشکلات منطقه می پردازم و در پایان به امور داخلی خواهم پرداخت.
ابوخلیل عنوانی برای نسلی از برادران مجاهد مقاومت است همانهایی که در سال 1982 به حزب الله و مقاومت پیوستند. آنها در میادین حاضر شدند و میان علم و عمل، و ایمان و جهاد پیوند برقرار کردند و در مسئولیت ها ترقی کردند و برخی از آنها به سطوح بالایی رسیدند. اینان عمرشان و جوانی شان و بهترین ایام جوانی شان را در این مقاومت گذراندند. برخی از آنها همچون ابوخلیل و برادرانش و برخی دیگر فرماندهان حزب الله همچون فرمانده فقید حاج مصطفی شحاده، مانند شیخ مجاهد شیخ محمد خاتون و همچون شیخ مصطفی قصیر و دیگران فوت کردند. برخی از آنها نیز به شهادت رسیدند و برخی نیز همچنان منتظرند و به راه دوستان و یاران خود ادامه می دهند. این نسل از برادران زندگی ای خارج از این راه و این مسئولیت نداشتند. این برادران ما مانند دیگر جوانان، جوانی نکردند بلکه از همان آغاز کار، سلاح به دست گرفتند. و خانه های خود را ترک گفتند و در کوهستان ها به سر بردند و با درگیری های شدید همراه شدند؛ جوانانی که از خانه ها، مدارس و مزارع شان خارج شدند تا با قوی ترین ارتش در منطقه مقابله کنند و پیروزی را رقم بزنند. ابوخلیل از همان آغاز به مبارزه نظامی پرداخت. او از نخستین کسانی است که در زمینه واحد توپخانه تخصص یافت. ما چنانچه بخواهیم از یکی از بزرگ ترین افسران توپخانه در مقاومت اسلامی سخن بگوییم از حاج ابوخلیل سخن می گوییم. وی در این زمینه مسئولیت های متعددی به عهده داشت. همچنین وی مسئولیت های فرماندهی برخی دیگر بخش ها را بر عهده داشت.
وی شخصا در بسیاری از عملیات مشارکت کرده و به نبرد پرداخت. وی در عملیات حقبان، سُجُد، بئر کلّاب و بدر الکبرا شرکت داشت. او از میدان نبرد خارج نمی شد حتی آن زمانی که مسئول یک یگان مهم و حساس در مقاومت اسلامی بود. او بسیار علاقه مند بود که در زمینه تخصصی خود و در زمینه نظامی معلومات خود را افزایش دهد. ابوخلیل همچنین بسیار علاقه مند بود که در دوره های نظامی شرکت کند و توانایی های علمی خود را افزایش دهد. وی بسیار با استعداد، دانا و فهیم بود و توان بالایی برای طراحی و نقشه کشی داشت. او همچنین از فرماندهان میدانی اصلی در نبرد سی و سه روزه بود. او از آن دسته فرماندهانی بود که افتخار رقم زدن پیروزی در جنگ سی و سه روزه سال 2006 را داشت.
او از چندین سال پیش تا زمان وفاتش مسئولیت یکی از یگان های موشکی اصلی مقاومت را بر عهده داشت. این یگان موشکی از یگان هایی بود که سطح عالی از آمادگی مقاومت را فراهم می کرد. همچنین این یگان موشکی، مقابل دشمن اسرائیلی سطح بالایی از بازدارندگی را فراهم می کرد و در حمایت از لبنان و جنوب لبنان مشارکت داشت و به دشمن اجازه نمی داد فکر تجاوز به بیروت یا حتی به روستاها و خانه های مرزی لبنان با فلسطین اشغالی را در سر بپروراند.
همه کسانی که ابوخلیل را از نزدیک می شناسند می دانند که او انسان نیک، بی پیرایه، بدون غل و غش و بسیار متواضع بود و با همه دلسوز بود و به همه احساس نزدیکی می کرد. با پدر و مادرش نیکوکار بود و به آنها خدمت می کرد. او به فرزندان شهدا توجه ویژه داشت. او بسیار شجاع و دلیر بود و در میادین نبرد حضور داشت. از پشتکار بسیار زیادی برخوردار بود. خیلی جدی و فعال بود و نسبت به مسئولیت های جهادیش بی توجهی به خرج نمی داد حتی در زمان بیماری نیز توجه ویژه به مسئولیت هایش داشت. او در یگان خود و در رابطه با سایر مسئولان جزئیات کارها را دنبال می کرد. او دارای دانش و معرفت بود. او حتی زمانی که بسیار بیمار شده بود به درس خود ادامه می داد تا مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی کسب کند.
او تا آخرین لحظاتی که به کما رفت یک فرمانده مسئولیت پذیر بود. او عاشق قران بود و همیشه قران می خواند. از پنج سال پیش نذر کرد هر روز یک جز قران بخواند. او از همان روز تا وقتی که به کما رفت به نذر خود وفا کرد. او با قران عهد بسته بود. ابوخلیل همچین عاشق امام حسین علیه السلام بود. برای او می گریست، خود را فدای او می ساخت و به امام حسین علاقه عجیبی داشت و در راه او گام بر می داشت. ابو خلیل اینگونه بود و با مردم با کسانی مثل ابوخلیل به یک مساله اساسی در مسیر ما پی بردند. ما با امثال ابوخلیل پیروز شدیم. خداوند با امثال ابوخلیل ما را پیروز ساخت. با امثال ابوخلیل خداوند پیروزی را بر ما فروفرستاد. زیرا آنگونه که امیرالمؤمنین علی علیه السلام می گوید جنگ بالا و پایین دارد یک روز ما بر دشمن مان چیره می شویم و یک روز هم نوبت دشمن است تا آنکه خداوند صداقت ما را دید پیروزی خود را بر ما نازل کرد و شکست را نصیب دشمن ما کرد.
با فرماندهان صابر، متواضع، نیک، با صداقت، مخلص و عاشق خدا و پیامبرش و کتابش و اهل بیتش که آماده فداکاری بودند پیروزی نصیب ما شد.
هنگامی که ما در آغاز جنگ سی و سه روزه از کسب پیروزی سخن گفتیم با توجه به همین ویژگی ها بود که از پیروز شدن سخن گفتیم.
همچنین وقتی که از پیروزی در آینده در مقابله با هر تجاوزگری و در هر نبردی سخن می گوییم به خاطر این است که در میان ما امثال ابوخلیل و برادران شهیدش، فرزندان جهادگرش و دوستان با صداقتش وجود دارند. در کنار علم، مهار، فناوری، مسائل نظامی و امکانات پیشرفته، مساله اصلی برای ما طهارت، صداقت، وفاداری، دوست داشتن، دلسوزی، ایمان، اخلاص و تواضع است. ما همه این ها را به صورت عملی در وجود ابوخلیل می دیدیم.
برادران و خواهران امروز دیگر ابوخلیل در میان ما نیست و این امانت بزرگ یعنی امانت مقاومت را بر دوش ما گذاشته است. مقاومت برای ما ضمانت واقعی و اساسی برای باقی ماندن در سرزمین ماست که آن را آزاد کرده ایم و از آن دفاع کرده ایم. مقاومت ضمانتی است که ما در منطقه نبطیه الفوعه، نبطیه، بنت جبیل، مرجعیون، الخیام، ناقوره و دیگر مناطق لبنان باقی بمانیم. ضمانت حقیقی و اساسی ما برای باقی ماندن در این مناطق مقاومت است. مقاومت بخشی از معادله طلایی «ارتش، ملت و مقاومت» است.
ما در این روزگار دشوار باید به خاطر کشور، ملت، کرامت و زندگی شرافتمندانه خویش و حفظ حاکمیت میهن مان از مقاومت حمایت و محافظت کنیم.
سید حسن نصرالله گفت : طبیعتا ما امروز درباره دهمین سالگرد جنگ ژوئیه(سی و سه روزه) صحبت می کنیم اگرچه برگزاری جشنها را به رقم زنندگان این پیروزی واگذار می کنم که طی روزهای آینده مراسم جشنی مرکزی به همین مناسبت برگزار خواهد کرد. اما من از دریچه مقاومت به اوضاع کنونی در سطح منطقه و لبنان وارد می شوم.
پرسش این است که چرا درستی و پایداری گزینه مقاومت مورد تایید و حمایت است و مقاومت به مثابه یک ضمانت واقعی به شمار می رود؟ زیرا منطقه عربی ما در اوضاع بسیار بدی قرار دارد که بدتر از هر زمانی در گذشته است . اگر ما یکصد سال گذشته را در نظر بگیریم خود را در برابر وضع رسمی عربی بسیار بد ، ضعیف ، نحیف ، از هم گسیخته و پاره پاره می بینیم به گونه ای که از کشور ، دولت ، اتحادیه عرب واقعی ،امنیت ملی عربی ، سرنوشت و منافع مشترک و دیگر چیزها سراغی نیست. حتی از موضوع محوری که آرمان فلسطین است ، خبری نیست. فلسطین که صهیونیستها آن را اشغال کرده اند و مقدسات اسلامی و مسیحی آنرا مورد تعرض قرار می دهند . صهیونیستها میلیونها نفر از مردم فلسطین را آواره کرده اند و هزاران نفر از زنان و مردان آنرا به زندان افکنده اند و از سالها قبل نوار غزه را به محاصره درآورده اند و صهیونیستها با اشغال فلسطین و ایجاد رژیم خود همه ملتها و کشورهای منطقه را تهدید می کنند. اسرائیل امروزه دشمن اوضاع رسمی عربی به شمار نمی آید و فلسطین جایگاه بسیار ضعیفی پیدا کرده است. این چیزی است که همیشه بیانیه ها و نشستهای اخیر سران عرب به آن اشاره کرده اند و آخرین آن نشستی بود( اجلاس سران عرب در نواکشوت) که ظرف روزهای گذشته شاهد بودیم .
وضعیتی که ما اکنون در آن قرار داریم و من آن را بدترین حالت می دانم و نمی خواهم وارد مقدمات شوم و به اصل مطلب اشاره کنم ؛ تحول و چرخش در موضع سعودیها است که روابط پشت پرده خود یا رابطه مخفیانه با اسرائیلیها را علنی کرده اند .
این مهمترین و بدترین تحول در سطح رسمی عربی طی برهه اخیر به شمار می آید. طبیعتا وقتی یکی از شاهزاده های معروف آل سعود یعنی ترکی فیصل به دیدارهای علنی با مسئولان صهیونیست و دیپلماتها و مقامات امنیتی آنها مبادرت می کند و وقتی یکی از سرلشکرهای بازنشسته دستگاه اطلاعاتی سعودی به چنین دیدارهایی اقدام می کند و سپس با سفرش به اراضی اشغالی به صهیونیستها خدمت و با مسئولان دولتی اسرائیلی و نمایندگان کنست ملاقات می کند و این مساله را به شکل آشکارا اعلام می کند ؛ این موضوع نمی تواند جدای از موافقت دولت سعودی باشد ضمن آنکه ما از ماهیت فضا و حیات سیاسی عربستان سعودی آگاه هستیم . اینکه مقامات سعودی بگویند ما از این ماجرا اطلاعی نداشته ایم به هیچ وجه ساده و پذیرفتنی نیست . اگر در عربستان سعودی فردی بخواهد در توئیتر یا دیگر پایگاههای اینترنتی مشابه ، توئیت یا پستی به اشتراک گذارد ، برای او حکم هزار ضربه شلاق صادر می شود آن هم به خاطر اشتراک گذاشتن دو جمله ، پس چگونه ممکن است کسی بخواهد بر خلاف سیاست راهبردی عربستان سعودی حرکت کند و آنگاه بگویند از آن اطلاعی نداریم؟
اینگونه مسائل به مثابه یک آغاز به شمار می رود البته نه سرآغاز تماس چرا که تماسها موجود بوده است . همچنین این اقدام سرآغاز برقراری روابط نیست زیرا روابط موجود بوده است . همچنین آغاز هماهنگی هم نمی توان به آن اطلاق کرد زیرا هماهنگیها از قبل وجود داشته است بلکه این کارها سرآغاز انتقال از مرحله پنهانی به علنی وآشکارا است . آنچه که این شاهزاده و سرلشکر بازنشسته سعودی انجام می دهند ، فراهم کردن مقدمات و نوعی نبض سنجی به شمار می آید و تصور می کنند با این کارها اتفاقی نمی افتد. جهان عرب، امت عرب و اوضاع از هم گسیخته و ویران کشورهای عربی که شما (سعودیها) در ایجاد این وضع فاجعه بار برای کشورهای عربی مشارکت داشته اید؛ اکنون از فرصت فراهم شده به خوبی بهره برداری می کنید تا تماسها و هماهنگی خود را با دشمن اسرائیلی از حالت مخفیانه به آشکارا و علنی در آورید.
حال چرا این تحول بسیار بسیار بد است؟ زیرا طی دهه های گذشته برخی کشورها به طور آشکار اعلام کردند که اسرائیل را پذیرفته اند و تا حد برقراری تماس با اسرائیل و ایجاد روابط و حتی عقد توافقنامه با این رژیم پیش رفتند اما تعدادی از کشورها موضعی محافظه کارانه و دقیق اتخاذ کردند تا شاید این موضع آنها بتواند به مثابه یک گلوله در حمایت از طرفداران روند مسالمت آمیز یا داخل پرانتز حامیان روند مذاکرات به کار آید. اما درباره سعودی، تصور بر این بوده است که اگر روزی فرارسد که عربستان سعودی بخواهد روابط خود را با اسرائیل عادی کند حامیان روند مذاکرات همواره انتظار دارند که عربستان بهای گزافی از اسرائیل بگیرد چرا که این اقدامی از این نوع بسیار بسیار به نفع اسرائیل خواهد بود اما مشاهده می کنید که امروز چه اتفاقی افتاده است . بدون بها و هیچ دستاوردی برای فلسطینیان یا عربها نه در سطح امنیتی و سیاسی و برای گروههای فلسطینی ، و نه در سطح حقوق ملت فلسطین و نه در سطح مقدسات فلسطین و نه در سرنوشت ملت فلسطین هیچ چیزی محقق نشده است و عربستان امروز به شکل مجانی در حال عادی سازی روابط با اسرائیل است و این مساله باب را به شکل کلی و نهایی باز خواهد کرد . یعنی این آخر خط است. به عقیده ما ، عربستان سعودی با دیگر کشورها متفاوت است. اگر کشوری غیر از عربستان سعودی به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل پیش می رفت یا با اسرائیل تماس می گرفت ، گفته می شد کشورهای اصلی و اساسی عربی روابطشان را با اسرائیل عادی نکرده اند و با این رژیم تماس نداشته اند و آنرا به رسمیت نشناخته اند و با آن هماهنگی نکرده اند اما اکنون کار تمام شده است.
دبیر کل حزب الله گفت: وقتی عربستان سعودی که خود را در جهان عرب و اسلام متفاوت از بقیه نظامهای عربی می داند و در واقع داعیه دار کشور اسلامی ، کشور شریعت مقدس محمدی (ص)، کشور قرآن و حکومت حرمین شریفین و امانتدار سرزمین پیامبری است ؛ آنگاه با اسرائیل تماس برقرار می کند و در پی برپایی و عادی سازی روابط و پس از آن به رسمیت شناختن اسرائیل و هماهنگی به آن است ، این یعنی همه چیز تمام!!
سید حسن نصرالله افزود: امروز این فرآیند شروع شده است و اگر شما برخی رسانه های سعودی را دنبال کنید خواهید دادید که شیوخ آنها شروع به فتوا دادن نه بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر بلکه بر اساس تمایلات حکام فتوا صادر می کنند و آیات و روایات و فتواهایی در زمینه پذیرفتن اسرائیل و زندگی کردن در کنار آن و آرزوی صلح با آن سخن می گویند و به نبود مشکل با این رژیم اشاره می کنند گویی که فتواهایشان بر اساس دین جدیدی است . این یک خطر است و طبیعتا اینگونه فتواها در جهان عرب و اسلام نیز مخاطبانی خواهند داشت.
سید حسن نصر الله گفت: کسانی که پیشتر با اسرائیل تماس گرفتند یا با اسرائیل توافقنامه امضا کردند یا با اسرائیل رابطه برقرار کردند لازم نیست که یک پوشش فقهی و شرعی برای این ارتباط شان فراهم کنند در حالی که آل سعود به این پوشش نیازمند است. از این رو ما در آینده ای نزدیک در برابر یک فاجعه فقهی فرهنگی هستیم. زیرا آل سعود می خواهد به صورت شرعی، فقهی و به لحاظ فتوایی راه را برای صلح با اسرائیل و پذیرش اسرائیل و به رسمیت شناختن اسرائیل هموار سازد.
این خطرناک ترین مساله ای است که عربستان سعودی به آن دست زده یا به آن دست می زند. در نتیجه پس از این اقدام عربستان، کشورهای دیگر نیز ممکن است همین راه را در پیش بگیرند و بگویند عربستان با اسرائیل رابطه برقرار کرده است، عربستان با اسرائیل تماس برقرار کرده است، عربستان به عادی سازی روابط با اسرائیل می پردازد و این کشور اسلام و قران-البته به ادعای آنها- و حرمین شرفین چنین کاری کرده است پس چرا ما چنین کاری نکنیم.
فتواهای هیئت کبار العلمای عربستان در مورد برقراری رابطه با اسرائیل آماده صدور است. این مساله خطرناک است.
این مساله مساله ای نیست که تعارف بردار باشد، ممکن است کسی با برخی سازمان ها، دولت ها و نهادهای بین المللی تعارف کند و برخی جاها نیز سکوت کند و این مسئولیت را بر دوش نداشته باشد که صراحتاً موضع خود را در این موارد اعلام کند اما در مورد آنچه به فلسطین و به ملت فلسطین و مقدسات موجود در فلسطین مربوط می شود و در مورد آنچه به اسرائیل و پذیرش این رژیم و به رسمت شناختن آن و برقراری ارتباط با این رژیم و عادی سازی روابط با آن دیگر هیچ جای تعارفی نیست.
علما، فقهاف فرهیختگان، نخبگان، مردمان عادی، احزاب و نیروهای سیاسی باید در قبال این مسائل موضع گیری کنند. خواه این اقدام از جانب سعودی صورت گرفته باشد یا از جانب مصر، اردن، سوریه، لبنان، ایران، پاکستان یا افغانستان و یا هر طرف دیگری صورت گرفته باشد باید محکوم و با آن مخالفت شود زیرا اینگونه اقدام ها خدمت به دشمن است؛ دشمنی که مقدسات ما را مورد بی احترامی قرار داده است و به ملت فلسطین و سایر ملت های منطقه تجاوز کرده است و روزانه منطقه را تهدید می کند. حتی ما اگر بدانیم هیچ یک از این حاکمان به مخالفت ما با این اقدام ها و محکوم کردن این اقدام ها از سوی ما گوش فرا نمی دهند با این حال باید این موضعمان را در نامه اعمال مان بنگاریم، نخست برای اینکه ذخیره ای برای آخرت مان باشد و دیگر برای اینکه به این حاکمان بگوییم همچنان در این دنیا کسانی هستند که حقیقت، عمق، ماهیت، ابعاد و خطرات این درگیری را درک می کنند و با اینکه حاکمان به رفتارهایی از این قبیل دست بزنند، مخالفت می کنند.
آن ها موضعگیری های شان را تغییر نمی دهند در مقابل ما نیز گزینه های خود را تغییر نمی دهیم. در لبنان گزینه ما مقاومت بوده و خواهد بود. در عرصه تصمیم گیری های نادرست و کم رمق عربی تمسک ما به گزینه مقاومت بیشتر می شود. در فلسطین نیز همین قضیه است. من بیانیه هایی که از جنبش های مقاومت فلسطینی و گروه های مقاومت فلسطینی و شخصیت ها و سران فلسطینی در خصوص رفتار سعودی صادر شده است دیده و خوانده ام این بیانیه ها بدون هیچگونه تعارفی صادر شده است و این امر مطلوب است. زیرا مساله این است که امر میان حق و باطل مشتبه شده باشد بلکه در موضوع اسرائیل و فلسطین حق واضح است و باطل نیز واضح است. آنکه نمی تواند این حق و باطل را ببیند کور است. اما حقیقت همچون خورشید روشن و آشکار است. فلسطینی ها گزینه ای که برگزیده اند روشن و آشکار است. آنها هر روز برای این گزینه نامی بر می گزینند و می سازند. اگر ما امروز بخواهیم نامی بر این گزینه انتخابی فلسطینیان بگذاریم شهید محمد الفقیه را در منطقه الخلیل در منطقه سواریف که در آن اسرائیلی ها با صدها نظامی خود وارد آن شدند البته بر اساس برخی اطلاعات که در اختیار من گذاشته اند هفتصد و پنجاه افسر و سرباز اسرائیلی و سی و سه خودروی نظامی وارد این منطقه شدند و بالگردهای اسرائیلی و هواپیماهای جاسوسی در حال پرواز بودند تا یک جوان فلسطینی را بازداشت کنند و باز هم نتوانستند وی را دستگیر کنند زیرا او هفت ساعت به تنهایی با آنها جنگید و آنها نتوانستند او را بکشند مگر پس از آنکه خانه را بر سر وی ویران کردند. محمد الفقیه عنوان فلسطین و گزینه های فلسطین و ملت فلسطین است. از این رو ما درباره هوشیاری ملت فلسطین و ملت لبنان و ملت سوریه و سایر مللی که در این درگیری حضور داشته اند و در این راه شهید داده اند و روزانه شهید می دهند نگرانی نداریم. اما ما حق داریم که از فرهنگ امت بزرگی باشیم که طی هفته ها و ماه ها و سال های آتی اقدام به گمراه سازی آنها خواهند کرد. بنابراین ما در مقابل این تنزل از موضع رسمی عربی قرار داریم و با این تحول منفی در رفتار سعوی مواجه هستیم. هم چنان که چند ماه پیش گفته بودم با تاسف بسیار امروز نیز باید بر آن سخن پیشین تاکید کرده و بگویم عربستان همچنان بر ادامه دادن به نبردها در تمامی عرصه ها اصرار دارد. عربستان تمامی دست هایی که برای صلح به سویش دراز می شود، رد می کند. به دستی که از یمن برای گفتگو به سوی او دراز می شود می گوید تو باید تسلیم شوی. به دستی که از بحرین برای گفتگو به سوی سعودی دراز شده است می گویند شما نباید باشید. در برابر دستی که از سوریه برای گفتگو به سوی او دراز می شود شرایطی را قرار می دهد که اساساً ناقض اصل این نبرد است. و بی توجه به دستی که از سوی ایران به سویش دراز می شود به تخاصم با ایران ادامه می دهد. این واقعیت کنونی است. اگر سعودی حرف دیگری دارد بگوید. سعودی جزء اصلی معادله درگیری موجود در منطقه است. عربستان باب گفتگو را بر روی همه بسته و این در را فقط به روی اسرائیل گشوده است و به سمت اسرائیل می شتابد و برای این کار هیچ پیش شرطی قرار نمی دهد و در قبال این کار هیچ اجر و مزدی نمی طلبد اما در گفتگو با یمنی ها شرط می گذارد که شما باید تسلیم شوید. با طرف بحرینی شرط می گذارد که شما نباید باشید. با ایران شرط می گذارد که ایران باید در برابر عربستان کرنش کند. برای سوریه شرط هایی می گذارد تا از طریق سیاسی به چیزهایی دست بیابد که از طریق نظامی و با هزینه میلیاردها دلار و هزاران تن سلاح و مهمات و ده ها هزار تکفیری که از سراسر جهان به سوریه آوردند، نتوانست به آنها برسد. ما با طرز رفتار، بویژه در برهه، اخیر مواجه هستیم.
در مقابل، ایران مدام می گوید ما آماده گفتگو هستیم ما خواهان مذاکره هستیم اما عربستان در مقابل چگونه برخورد می کند و چه چیزی ارائه می دهد؟ عربستان در یمن به جنگ، تجاوزگری و بمباران ادامه می دهد و به مناطق مختلف این کشور حمله می کند. همین چند روز پیش عربستان در منطقه صراری بوسیله داعشی ها و تکفیری ها و تحت پوشش دولت به اصطلاح قانونی یمن دست به جنایت زد.
بعضی ها به دنبال مقایسه کردن هستند. اشکال ندارد مقایسه کنید. در عراق در جریان عملیات فلوجه، راه را بر همه غیرنظامیان بازگذاشتند تا در امنیت و آرامش این شهر را ترک کنند و برای آنها اردوگاه هایی ترتیب دادند.
هم اکنون در شهر حلب سوریه به غیرنظامیان گفته می شود این راه ها و این گذرگاه ها برای خروج غیرنظامیان در نظر گرفته شده است و شما می توانید از این گذرگاه ها خارج شوید. حتی افراد مسلح نیز می توانند از این گذرگاه ها خارج شوند. اما در یمن روستای صراری که خارج از جریان درگیری و نبرد بود محاصره شد و بسیاری از اهالی این روستا کشته شدند و سرنوشت بقیه مردان، زنان و کودکان نیز مبهم است. آری، فرهنگ عربستان سعودی، فرهنگ وهابیت، فرهنگ داعش، فرهنگ القاعده، فرهنگ جبهه النصره هرچند که نامش به جبهه فتح الشام تغییر کند همین است. فرهنگ آنها کشتار، سر بریدن، نسل کشی و ندادن هیچ فرصتی برای زندگی و صلح است. این همان چیزی است که آنها در یمن و دیگر جاها رقم می زنند.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت: در بحرین ملیّت آیت الله شیخ عیسی قاسم را لغو کردند و خواستند او را از کشور تبعید کنند اما مردم مخلص ، وفادار فدایی، و عاشق بحرین با سینه های عریان و دستان خالی در برابر منزل آیت الله عیسی قاسم تجمع کردند و تاکنون مانع ارتکاب حماقت حاکمیت در بازداشت حضرت شیخ قاسم شده اند. هفته ها در زیر این گرمای شدید ، صحبتم صرفا بحرین یا لبنان نیست چرا که این روزها شاهد گرمای طاقت فرسا و شدید در شبانه روز هستیم. چه چیز جدیدی رخ داده است ؟ آنها حضرت شیخ عیسی قاسم را به پول شویی متهم کرده اند؟ نگاه کنید ببینید در طول تاریخ چگونه بوده است؟ همه علما و مراجع از مردم زکات و خمس دریافت می کردند و آنرا به فقرا می دادند. صدقات را جمع آوری و میان افراد فقیر و بینوا و نیازمندان و قرض داران توزیع می کردند. در طول تاریخ به همین منوال بوده است. اما اکنون آل خلیفه در پی قانون و شرع و بدعت جدید است. این مساله چه در مورد حضرت شیخ یا هر عالم دیگری در بحرین یک سنت بسیار بد و یک بدعت وحشتناک است که امکان دارد آنرا به دیگر کشورهای عربی و اسلامی نیز تعمیم دهند و بگویند اگر کسی خمس یا زکات یا صدقه یا اموال مشروع از هر شهروندی دریافت کرد تا آنرا در اختیار فقرا و مساکین قرار دهد ؛ این پولشویی به شمار می آید! البته مردم فریب چنین نیرنگ هایی را نخواهند خورد . تلاش برای تخریب وجهه شیخ عیسی قاسم بی فایده است چرا که چهره و وجهه او پاک و روشن و نورانی تر و زیباتر از آنی است که اینها یعنی صاحبان چهره های تاریک و عقل های ظالم بتوانند آنرا مخدوش کنند و به آن آسیب بزنند. امروز از جانب مخالفان بحرینی و محافل بسیاری در این کشور ، روز همبستگی با حضرت شیخ عیسی قاسم ، علما و ملت مظلوم بحرین نامگذاری شده است .
من و شما نیز در این مناسبت ،ایستادگی و همبستگی خود را در کنار ملت و این رهبر بحرینی اعلام می کنیم.
در خصوص سوریه نیز وقتی به اظهارات وزیر خارجه عربستان سعودی درباره سوریه و منطقه گوش فرا می دهیم ملاحظه می کنیم که وقتی او از سوریه یا منطقه در هر مناسبت یا کنفرانس خبری صحبت می کند خودش را قیّم و حاکمی از جانب مردم سوریه معرفی می کند و می گوید راه حلی جز رفتن بشار اسد چه از طریق سیاسی و چه نظامی وجود ندارد . یعنی اینکه او از جانب مردم سوریه صحبت می کند و به حل و فصل سیاسی و گفتگوها و صحبت از مذاکرات و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و اینکه مردم سوریه هر کسی را بخواهد انتخاب کند ، باوری ندارد و هیچ وقت از چیزی به اسم انتخابات صحبت نکرده است . نگاه کنید ببیند غرور و فخر فروشی تا به چه اندازه است. وزیر خارجه سعودی خطاب به روسیه گفته است اگر از بشار اسد دست بکشید یک سهم محترمانه به شما در منطقه خواهیم داد . این اظهار نظر علاوه به اینکه خنده دار است و به یک نمایش خنده دار می ماند دارای یک نکته است . به معنی که ما بر تمام منطقه سیطره داریم و همه آنرا در اختیار داریم و سهمها را میان دیگران توزیع می کنیم . مثلا سهمی به روسیه و سهمی به آمریکا و سهمی به فلان کشور یا بهمان کشور می دهیم .. آیا تو دیوانه شده ای ؟ هر کس که اندک فهمی از تحولات و سیاست منطقه دارد می داند که تو در جایگاهی نیستی که بخواهی سهم توزیع کنی یا قرارداد ببندی یا چانه زنی کنی و شروط خود را بر دیگران تحمیل کنی . تو و پادشاهان و فرماندهانت هم در چنین جایگاهی نیستند. او در همه جا چنین سخنانی را به زبان می راند اما نتیجه عملی آنرا ببینید. اکنون نزدیک به یک سال و نیم از جنگ یمن می گذرد اما آنها خطاب به سعودیها می گویند هرگز در هیچ جنگی پیروز نخواهی شد و نمی توانی شروط خود را به ملت یمن تحمیل کنی . در برابر مقاومت و ایستادگی ملت یمن و عزم و ثبات بحرینی ها و پیروزیهای مردم عراق و دستاوردهای سوریها بویژه دستاوردهای اخیر در شهر حلب (کاری نمی توانید انجام دهید). تحولات حلب از درجه اهمیت زیادی برخوردار است. اهمیت این تحولات صرفا به بحران سوریه مربوط نیست بلکه با وضع منطقه ای ، معادلات منطقه و طرحهای منطقه ای و حتی رویاهای امپراطوری منطقه ای در ارتباط است . آنچه ظرف روزهای گذشته سقوط کرد در واقع رویاها و طرحهای امپراطوری بود. این طرحها در برابر مقاومت و پایداری جنبش های مقاومت ،ایستادگی ملت ها و افزایش بیداری ها و هوشیاری ها در منطقه و جهان رنگ باختند و سقوط کردند. آیا این وزیر (وزیر خارجه سعودی) و حکام و فرماندهانش گمان کرده اند که می توانند ملت جهان و افکار عمومی جهان را به ریشخند بگیرند؟
جهان اکنون به وضوح و شفافیت دریافته است فردی که یک کشیش هشتاد ساله را در کلیسا سر می برد و خود را فرزند داعش معرفی می کند ، فرهنگش را از شما گرفته است . فردی که در شهر نیس فرانسه با کامیون مردم را زیر می گیرد و افرادی که در آلمان یا دیگر کشورها مردم را اعم از مسیحیان و مسلمانان به قتل می رسانند یا فردی که خود را در میان ساکنان کابل که به خاطر برق تظاهرات کرده اند و هیچ مطالبه ای سیاسی ندارند ؛ منفجر می نماید و هشتاد نفر را شهید و بیش از یکصد و پنجاه نفر را زخمی می کند یا فردی که جنایتی هولناک را الکراده مرتکب می شود و در یک لحظه سیصد نفر را اعم از بزرگسال و خردسال و زن و مرد و کودک را به شهادت می رساند و فردی که کودک فلسطینی را در شهر حلب به شهادت می رساند همه جهان به خوبی می داند که این نتیجه فرهنگ وهابیت شما ، مدارستان و کتاب های درسی تان و شیوخ و رسانه هایتان و تلویزیون ها و شبکه های روز افزون شما است. درباره درباره طرح های آینده، عربستان سعودی و حکام آن در برابر این فرصت قرار دارند که بازگردند و در سیاستهای منطقه ای خود بازنگری کنند. تا زمانیکه یمنی ها می گویند آماده گفتگو هستند و بحرینیها ،سوریها، عراقیها و ایرانیها و دیگران می گویند آماده گفتگو هستند ، غرور و تکبر شما را نگیرد و بر اساس کینه توزی و تکبر اقدام نکنید . شما این فرصت را دارید که به عنوان شریک در بهبود اوضاع منطقه مشارکت کنید تا سهمتان به شما داده شود. شریک باشید تا سهمتان به شما داده شود اما اگر بخواهید به این خط مشی و جنگ افروزی ادامه دهید با اطمینان کامل و یقین و ایمان کامل خطاب به شما می گویم ، شکست خواهید خورد . طرح آل سعود در منطقه شکست خواهد خورد و چیزی جز ننگ و عار عایدش نخواهد شد و آنگاه بعدا خواهند گفت نظامی هم به اسم نظام آل سعود وجود داشت. شما باید جبران کنید و گرنه این شما هستید که به دست مردم ضرر خواهید کرد. همه داده ها و شاخصها از میدانها حکایت از آن دارد که منطقه به این سمت و سو حرکت می کند و حتی بزرگانی که شما به آنها تکیه کرده اید و با پولهای خود کشورها و قدرتهای بزرگ را می خرید ؛ فردا این کشورها و قدرتهای بزرگ زمانیکه تقابل منافع پیدا کنند به شما خواهند گفت دست بردارید و متوقف کنید و سرجایتان بنشینید که دیگر نقش و کاربرد شما پایان یافته است همچنانکه اکنون ایفای نقش و بکارگیری داعش و جبهه النصره در نبردهای منطقه نیز در حال پایان یافتن است.
سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان گفت در مورد لبنان باید مطالبی عرض کنم. نخست اینکه ما از دولت لبنان می خواهیم در قبال آنچه در روستای غجر رخ می دهد موضع بگیرد. چرا که ما امروز از ابوخلیل و برادران ابوخلیل که جان و جوانی شان را فدا کردند تا کمترین ذره از خاک عزیز و ارجمند لبنان را نیز باز پس گیرند تمجید کردیم. به دولت لبنان می گوییم چنانچه فراموش کرده اید به یاد بیاورید که روستای غجر سرزمین شماست تحت حاکمیت شماست، بسیار عجیب است که هم اکنون اسرائیل در این منطقه دارد کارهایی می کند که بوسیله آن هیمنه و سلطه خود را بر این بخش از لبنان مستحکم کند اما در لبنان هیچ کس به این مساله توجهی نشان نمی دهد و می گویند چیزی نیست انشاالله خیر است. حتی اگر نیمی از خاک لبنان نیز در حال از دست رفتن باشد می گویند از دست برود مگر چه مشکلی دارد. بگذار به دست اسرائیل بیافتد و هر کاری می خواهد بکند، چه اشکالی دارد.
اسرائیل بار دیگر سلطه خود را بر یک روستای لبنانی که تحت حاکمیت لبنان است اعمال می کند اما هیچ کس در این باره حرفی نمی زند. آنهایی که دم از حاکمیت بر خاک لبنان می زنند کجا هستند. آنها فقط بلدند بگویند که حزب الله می خواهد مشکل آفرینی کند، حزب الله می خواهد جنگ راه بیاندازد. من از شما می پرسم این روستای غجر جز خاک لبنان هست یا نه؟ درست است که شما بر سر حاکمت مزارع شبعا اختلاف دارید اما خود اسرائیل هم اذعان دارد که این منطقه(روستای غجر) جز خاک لبنان است. سازمان ملل متحد نیز اذعان دارد که این منطقه خاک لبنان است و بر سر آن اختلافی وجود ندارد. کجا هستید؟
ما از دولت لبنان می خواهیم که در این زمینه اقدام کند.
مطلب دیگر درباره حاشیه اجلاس سران اتحادیه عرب در موریتانی است، رسانه های لبنانی مطالبی درباره موریتانی منتشر کردند و موضع هایی گرفته شد که خوشایند نبود. ما از دولت لبنان می خواهیم که به این مساله رسیدگی کنند. موریتانی یک کشور عربی، مسلمان و عزیز است. ما ملت لبنان برای موریتانی و اهل موریتانی احترام زیادی قائل هستیم و به آنها علاقه داریم و مواضعی که آنها در حمایت از مقاومت اتخاذ کردند از جمله مواضعی که در جنگ سی و سه روز گرفتند فراموش نمی کنیم.
هر کس در لبنان به موریتانی توهین کند چه از سیاستمداران باشد یا از اصحاب رسانه یا از نهادهای لبنانی یا طرف های رسمی باید از معذرت خواهی کنند و احترام و قدردانی شان را نسبت به کشور و ملت موریتانی نشان دهند.
سوم اینکه در مجموعه پرونده های امروز که خیلی فشار می آورد و جایز نیست که دولت لبنان، مسئولان و نیروهای سیاسی موجود در دولت لبنان از مسئولیت پذیری بگریزند به این بهانهکه کلید همه مشکلات انتخاب نخست وزیر است. زیرا اگر نخست وزیر هم وجود داشته باشد اما جدیت لازم را نداشته باشد ما باز با این مشکلات مواجه هستیم.
این روزها مجموعه مسائل مهمی وجود دارد که نمی توان در قبال آنها سکوت کرد و باید با مسئولیت پذیری بالا نسبت به آنها اقدام کرد.
مساله نخست مساله آلودگی آب های رود لیطانی و دریاچه قرعون است. این یک مساله منطقه ای نیست بلکه یک مساله ملی است و به همه مناطق مربوط می شود. متاسفانه در کشور ما همه چیز را طائفه ای کرده اند و سخن از برق شیعیان و برق سنی ها، برق مسیحی ها و برق دروزی هاست. آب هم همین وضعیت را دارد و نفت و گاز و امنیت و دیگر مسائل نیز همین وضعیت را دارند. با این حال آب های لیطانی را همه، چه شیعیان، چه سنی ها، چه مسیحی ها و چه دروزیان می نوشند. همچنین همه این طوائف از این آب برای کشاورزی شان بهره می گیرند. از این رو در این زمینه یک مسئولیت ملی وجود دارد. این قضیه به صدها هزار لبنانی مربوط می شود. مساله بهداشت و سلامت آنها در میان است. ممکن است بر اثر آلودگی این آب ها بیماری های خطرناکی به وجود آید و منتهی به مرگ بسیاری شود. اگر برای رسیدگی به این موضوع فقط به تشکیل کمیته بسنده شود راه به جایی نخواهیم برد و با فاجعه ای واقعی رو به رو خواهیم بود. زیرا این کمیته ها مقبره بسیاری از طرح ها هستند. ما از سوی خود از سایر نیروهای سیاسی می خواهیم که در هیئت دولت و بیرون هیئت دولت با صدای بلند این مساله را دنبال کنند. هیئت وزرا باید با جدیت بسیار این مساله را پیگیری کند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کند. هیچ کس نباید در این زمینه سنگ اندازی کند. اگر لازم است کارخانه هایی تعطیل شوند باید تعطیل شوند. اگر لازم است تدابیر قاطعی از سوی شهرداری ها گرفته شود باید این تصمیم ها اتخاذ شود. کسی نباید در این زمینه مانع تراشی کند زیرا این مساله به سرنوشت صدها هزار لبنانی مربوط می شود.
هرگونه سهل انگاری در این زمینه مشارکت در قتل محسوب می شود. مردم در امتداد نهر لیتانی تا برسد به دریا، دارای مسئولیت انسانی، اخلاقی، شرعی، دینی و اخروی و دنیوی هستند و روز قیامت از آنها در این باره سوال می شود زیرا این آلودگی سبب آشکار ضرررسانی به صده ها هزار نفر است. مردم حق ندارند بگویند این مساله به دولت مطرح می شود و به ما ربطی ندارد. بنابراین این مساله باید قویاً و با جدیت و اصرار پیگیری شود. پیگیری این موضوع مسئولیت تمامی دولت و نیروهای سیاسی موجود در دولت و مردم است و باید در این زمینه با یکدیگر همکاری کنند.
مساله دیگری که این روزها به شدت همه را تحت فشار گذاشته است مساله آب است. لبنان کشور آب است اما معلوم نیست آب های این سرزمین کجا می رود و بسیاری از شهرها و روستاهای لبنان تشنه اند و آب ندارند. برای این مشکل باید چه کرد؟ این امر مسئولیت دولت است نه اینکه مسئولیت احزاب بیرون از دولت باشد. احزاب چه می توانند بکنند. دولت در این زمینه مسئول است و باید به صورت انقلابی، میهن پرستانه و با مسئولیت پذیری فوق العاده عمل کند.
باید به مساله فساد نیز رسیدگی شود.
به جای انکه با فساد مقابله شود برخی طرف های سیاسی به فکر این هستند چگونه مالیات بر ارزش افزوده را افزایش دهند یا چگونه مالیات ها را بیشتر کنند. امکان ندارد ما با افزایش یک ریال بر مالیات ها موافقت کنیم.
در این کشور کسی حق ندارد پیش از آنکه به پرونده های فساد رسیدگی کند و اموال به غارت رفته مردم را به خزانه دولت بازگرداند، یک ریال بر مالیات بیافزاید. زیرا در غیر این صورت افزایش مالیات به منزله تامین مال برای دزدی ها و فساد جدید است.
شما به پرونده فساد اینترنت غیرقانونی رسیدگی کنید اگر این پرونده به شکل درست و قانونی رسیدگی شود صدها میلیون دلار به خزانه لبنان باز خواهد گشت.
ما امروز با بزرگداشت حاج اسماعیل احمد زهری در واقع تمامی برادران وی را که شهید شدند یا فوت کردند گرامی می داریم و با روح آنها پیمان می بندیم که امانت شما در دست سایر برادران شماست و این پیمان را تغییر نمی دهند. در دهمین سالگرد نبرد سی و سه روزه، مردان، زنان، بزرگسالان و خردسالان، فرماندهان و عملایی قرار گرفته اند که بر تداوم این راه اصرار می ورزند و مقاومت می کنند و حتی در سخت ترین روزها صبر می کنند و مقاومت می ورزیند و صبر و مقاومت آنها پیروزی به بار می آورد.
دبیرکل حزب الله لبنان در پایان، گفت: ای ابوخلیل این امانت در نزد اهل آن می ماند در جایگاهی که به آن منتقل شده ای شاد باش. ما از ایمان، عبادت، خلوص و تقوا و طهارت تو آگاه هستیم. ما نمی خواهیم کسی را در برابر خدا بستاییم اما ما به وعده ای که خداوند به مومنان صالح مجاهد داده است اعتماد داریم و به آنچه خداوند در نزد خود برای آنها تدارک دیده است ایمان داریم. ما مطمئنیم که فرزندان، برادران، پسران برادران و دوستان تو، راه تو را تا پیروزی ادامه می دهند.