آثار بریگزیت برنظام بین الملل ،
خروج انگلستان از اتحادیه و آینده اروپا
تاثیر خروج انگلستان از اتحادیه اروپا بر سرنوشت و چشم اندازهای این اتحادیه با توجه نقش مهم این اتحادیه به عنوان بازیگری هنجاری در عرصه نظام بین الملل واجد اهمیت خواهد بود.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ، بریگزیت ،علاوه برآثار کوتاه و بلند مدت برمسایل داخلی انگلستان ، به احتمال زیاد دگردیسی های مهمی بر معادلات اروپا در سطح همگرایی منطقه ای دارد.
آقای دکتر حسین مفیدی احمدی، در این مقاله آثار و پیامدهای این رخداد را مورد بررسی قرار می دهد.
خروج انگلستان از اتحادیه اروپا بی شک پیامدهای داخلی؛ بین المللی و منطقه ای گسترده ای به همراه خواهد داشت. در این بین بررسی به نظر می رسد افزایش عدم قطعیت در خصوص چشم انداز اتحادیه اروپا را باید از مهمترین تاثیرات خروج انگلستان از اتحادیه اروپا در نظر بگیریم.
در واقع خروج انگلستان از اتحادیه اروپا موجب تحت فشار قرار گرفتن بیشتر عناصر هنجاری؛ نهادی، قانونی و خارجی پروژه همگرایی اروپا از جمله هنجارهای همبستگی و یا نظام شینگن و سیستم ارزی مشترک شده و شکل و شخصیت آینده اتحادیه اروپا با عدم قطعیت مواجه خواهد کرد.
بررسی چالش های هنجاری؛ نهادی ، قانونی و خارجی که اتحادیه اروپا با آنها مواجه است از دو منظر واجد اهمیت است.
اول اینکه این چالش ها یکی از عوامل مهم تصمیم اکثریت مردم انگلستان برای جدایی از اتحادیه اروپا بوده است و ممکن است به یکی از مهمترین عوامل کنشهای مشابه در تعدادی دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز تبدیل شود.
دیگر آنکه نحوه مواجهه اتحادیه اروپا با این چالش ها، یکی از مهمترین پیش ران های سناریوهای پیش روی این اتحادیه است که در این مقاله به ان ها اشاره خواهد شد.
چالش های هنجاری؛ نهادی و خارجی اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا یک نهاد منحصر به فرد در عرصه بین الملل است که تفویض حاکمیت در حوزه سیاستگذاری و قوانین را در گستره وسیعی از مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ممکن ساخته است. دستاوردهای اتحادیه اروپا نیز در سال های اخیر کم نبوده است. با این وجود، اتحادیه اروپا با چالش های قابل توجهی نیز مواجه است و بسیاری از ناظران بر این اعتقادند که در سال های اخیر، مواجهه همزمان اتحادیه اروپا با این حجم از چالش های امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بی سابقه بوده است.
شاید بتوان مهمترین چالشی را که اتحادیه اروپا با آن مواجه است، بحران هنجارهای مقوم این اتحادیه از جمله هنجارهای مبتنی بر مفهوم همبستگی دانست. فقدان شفافیت و تصمیم گیری پیچیده از دیگر چالش های اتحادیه اروپاست. در دهه های 1990 و 2000، مجموعه سازمانی اروپا دست به اصلاحاتی نهادی زد که هدفش آسان کردن فرایند تصمیم سازی و اجازه دادن به بروز و ظهور اتحادیه ای برزگتر و موثرتر بود. این تلاش ها با عملیاتی شدن پیمان لیسبون در سال 2009 که در کنار این هدف، ارتقاء نقش جهانی و ارتقاء پاسخگویی دموکراتیک اتحادیه اروپا را نیز دنبال می کرد به اوج خود رسید. با وجود این اصلاحات، برخی منتقدین مطرح ساخته اند که فرایند های تصمیم گیری اتحادیه اروپا همچنان بسیار پیچیده، فاقد شفافیت و آهسته و سنگین باقی مانده است.
ضعف در راهبرد ،چالشی دیگر !
رهبری ضعیف و فقدان چشم انداز استراتژیک از دیگر چالش های اتحادیه اروپاست. رهبران سنتی اتحادیه اروپا از جمله فرانسه و آلمان با مشکلات داخلی متعددی مواجه اند و خروج انگلستان از اتحادیه اروپا رهبری بعد سیاست خارجی و امنیتی این اتحادیه را تضعیف خواهد کرد. دیگر آنکه اتحادیه اروپا در مورد مسائلی چون آینده این اتحادیه و ایده هایی مشترک برای تضمین اتحادیه ای قوی و باثبات دارای یک چشم انداز مطمئن نیست.
چالش تضعیف پذیرش اتحادیه اروپا توسط شهروندان اروپایی نیز چالش دیگری است. در حوزه مسائل امنیتی نیز علاوه بر ضعف در اعمالی یک سیاست امنیتی مشترک، اتحادیه اروپا به دو علت ضعف در به اشتراک گذاری اطلاعات و همچنین مرزهای نسبتا باز خود نتوانسته است نقشی پیشرو در حوزه امنیتی ایفا کند. گسترش جغرافیایی بیش از حد نیز چالش مهم دیگر اتحادیه اروپاست. همواره این پرسش وجود داشته است که آیا تعمیق و ادغام بیشتر در اتحادیه اروپا، با گسترش آن سازگار است؟ در چارچوب این پرسش، به نظر می رسد اتحادیه اروپا از مرحله گسترش جغرافیایی وارد مرحله تردید نسبت به سازوکارهای گسترش این اتحادیه به طرف شرق این قاره شده است.
روسیه ، چالش فرا منطقه ای
چالش بیرونی مواجهه با روسیه ای از نظر نظامی جسورتر و نحوه مدیریت و مواجهه با این چالش در بلند مدت با توجه فقدان چشم انداز مشترک بین اعضاء اتحادیه نیز مسئله مهمی است. افزایش نفوذ اجتماعی احزاب سیاسی ضد اروپایی و یا شکاک به اروپا نیز چالش مهم دیگری است. البته احزاب شکاک به اروپا یکپارچه نیستند و در حالی که بیشتر آن ها راست گرا هستند برخی از آنها متعلق به احزاب چپ و یا چپ تندرو هستند. درجه شکاک بودان احزاب نسبت به اتحادیه اروپا و همچنین چشم انداز آنها از آینده این اتحادیه نیز متفاوت است. در حالی که برخی از این احزاب به دنبال انجام اصلاحات و ایجاد اتحادیه اروپایی رقیق تر هستند که در آن اعضاء سطح بیشتری از حق حاکمیت ملی خود را حفظ کنند، برخی به دنبال پایان دادن به منطقه یورو و حتی خود اتحادیه هستند.
افزایش واگرایی در اتحادیه اروپا نیز از دیگر چالش های مهم این اتحادیه است. به نظر می رسد مواجهه با بحران هایی چون یونان و پناه جویان، به صورت خاص درجه بالایی از انشقاق و کاهش اعتماد را در میان اعضاء اتحادیه اروپا به همراه داشته است. علاوه بر این، این بحران ها مبانی اصلی همبستگی اتحادیه اروپا را تهدید می کنند. به عنوان مثال در حالی که حفاظت از منافع ملی همواره بخشی از سیاست ورزی اتحادیه اروپا بوده است، تحلیل گران ادعا می کنند که دستورکارهای ملی، به صورت فزاینده در حال تبدیل شدن به عنوان راه حل برای مسائلی در گستره اتحادیه اروپا هستند.
سناریوهای پیش روی اتحادیه اروپا
با عنایت به وجود مولفه ها، پیش ران ها و شاخصه های متعدد، پیش بینی سناریوهای محتمل پیش روی اتحادیه اروپا چندان آسان نیست. مسئله ای که با خروج انگلستان از اتحادیه اروپا پیچیده تر هم شده است. با این این وجود با عنایت به چند پیش ران مهم از جمله نحوه خروج انگلستان از اتحادیه اروپا؛ سطح حمایت عمومی از پروژه اروپا و سطح همگرایی در مدیریت بحرانها و چالش هایی که اتحادیه اروپا با آن ها مواجه است می توان سناریوهای محتمل پیش روی این اتحادیه را مورد ارزیابی قرار داد.
1-اتحادیه اروپایی از نظر نهادی تغییر یافته و احتمالا دو یا چند سطحی
در این سناریو به رهبری کشورهایی چون آلمان و فرانسه که در غیاب انگلستان بر نقش رهبری و مدیریتی آنها در اتحادیه اروپا افزوده شده است، کشورهای عضو این اتحادیه برای مواجهه با بحران هایی نظیر بحران آوارگی/مهاجرتی دست به تغییراتی نهادی خواهند زد و در قالب این تغییرات، اتحادیه اروپا به شکل فعلی باقی خواهد ماند. مهمترین تغییرات نهادی مورد نظر این اتحادیه احتمالا در حوزه شینگن و پیمان دوبلین اعمال خواهند شد. البته در چارچوب این سناریو، با توجه به زمان بر بودن حصول نتایج اصلاحات نهادی، موج گسترده اعتراضات اجتماعی دور از ذهن نیست. نکته قابل توجه دیگر اینجاست که تنظیم روابط مفید اقتصادی با آمریکا و چین با توجه به نقش مهم آن در کاستن از چالش های اقتصادی این اتحادیه، پیش ران مهمی برای تحقق این سناریو خواهد بود.
این مسئله نیز قابل توجه است که همواره میان آن دسته از کشورهای عضو اتحادیه اروپا که به دنبال اروپایی یکپارچه تر بوده اند و دسته ای که اتحادیه ای بیشتر بینادولتی را می پسندیده اند تنش وجود داشته است. این واقعیت به همراه رویداد خروج انگلستان از اتحادیه اروپا ممکن است اتحادیه اروپایی که در حال حاضر نیز در برخی حوزه ها از جمله حوزه یورو و پیمان شینگن دو سطحی است، بیش از پیش به سمت تعریف و تحقق سطوح جدید ببرد. در این نگاه اتحادیه اروپا ممکن است به یک نهاد دو و یا چند سطحی تبدیل شود که دو گروه از کشورها را در خود جای خواهد داد. گروه اول یا گروه محور، که سطح بالایی از همگرایی را در حوزه های مختلف دنبال کنند و گروه دوم شامل کشورهای عضو که به دلایل مختلف خواستار اضمحلال بیشتر در اتحادیه اروپا نباشند.
2- اتحادیه اروپایی با شخصیت بینادولتی !
یکی از سناریوهایی که در صورت خروج سخت انگلستان از اتحادیه اروپا امکان تحقق بیشتری یافته است این سناریو است که در آن ادغام بیشتر اعضاء به کنار نهاده شود؛ تفسیر محدودتری از هویت اروپایی ارائه شود؛ حاکمیت پایتخت های ملی بیش از پیش به رسمیت شناخته شود و نگاه اتحادیه اروپا بیشتر به سمت داخل منحرف شود. خروج سخت انگلستان نیز به این معناست که دو طرف سازوکارهای کم رنگ تر کردن پیامدهای منفی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا را پیش بینی نکرده باشند. شاخص های تحقق این سناریو علاوه بر خروج سخت انگلستان از اتحادیه اروپا، افزایش موج مهاجران/آوارگان؛ امنیتی شدن مسئله آوارگان؛ افزایش گرایشات حمایتی در حوزه اقتصادی و گسترش چالش های اقتصادی خواهند بود.
3-اتحادیه اروپایی همگراتر
در صورتی که اتحادیه اروپا در مواجهه با بحران ها و چالش های خود منسجم تر رفتار کند و سطح حمایت عمومی از این اتحادیه فزونی یابد، امکان پیکربندی به سمت اتحادیه اروپایی یکپارچه تر وجود خواهد داشت. خروج انگلستان از اتحادیه اروپا از دو جنبه بر این سناریو اثر می گذارد. اول اینکه در صورتی که خروج انگلستان از اتحادیه به نرمی و در قالب مدل هایی چون مدل نروژی صورت گیرد، زمینه های امکان پذیر شدن تحقق این سناریو وجود دارد. دیگر آنکه ممکن است با خروج انگلستانی کاملا نقاد نسبت به نهادهای اروپایی، زمینه برای همگرایی بیشتر اتحادیه اروپا حتی در حوزه سیاست خارجی و امنیتی مشترک فراهم شود. البته لازمه تحقق این سناریو روی کار ماندن احزاب چپ و راست میانه در کشورهای اروپایی به ویژه در آلمان، فرانسه و ایتالیا و رونق بالای اقتصادی نیز خواهد بود.
البته سناریوی فروپاشی اتحادیه اروپا نیز مطرح است که با توجه به ظرفیت های بالای نهادی، قانونی و اجرایی این اتحادیه به همراه تجربه تاریخی مردم اروپا از وقایعی چون جنگ های جهانی و همچنین اقبال نسبتا بالای جوانان اروپایی از پروژه اروپا که سطح بالای رای مثبت جوانان انگلیسی به ادامه حضور این کشور در اتحادیه اروپا از نشانه های آن است، تحقق این سناریو را ضعیف می کند.