چرا آلمان به جرگه خونخواهان ارمنی پیوست؟
با پیوستن المان به جرگه خون خواهان ارمنی علیه امپراتوری عثمانی در جریان جنگ جهانی اول، تنش بر روابط برلین و انکارا سایه انداخته است.
همچنانکه از قبل نیز تا حدودی پیش بینی می شد برکناری احمد داود اوغلو از قدرت در ترکیه (که به مثابه وزنه تعادل بخش در روابط این کشور با کشورهای غربی عمل می کرد) اثرات خود را به تدریج در سیاست خارجی ترکیه نمایان می سازد و در این راستا آلمان (که از بزرگترین متحدان ترکیه در اروپا محسوب می شود و بزرگترین اقلیت ترک را در خود جای داده است) طی مصوبه ای در پارلمان کشتار ارامنه در جریان جنگ جهانی اول را نسل کشی خواند این در حالی است که تا پیش از این، این کشور فرانسه بود که در این پرونده سازی نقش پیش قراول را بازی میکرد.
حال سوال این است که چه عواملی موجب شد پرونده کشتار ارامنه دوباره در این مقطع زمانی باز بشه و متعاقب آن آلمان نیز به این کارزار کشانده شود؟
در پاسخ به بخش اول این سوال میتوان گفت که به نظر میرسد کشیده شدن دامنه کشاکشهای ترکیه و روسیه در جنگ سوریه به حوزه بحران قره باغ فضای جدیدی بوجود آورد که به نبش قبر مجدد پرونده کشتار ارامنه در خلال جنگ جهانی اول انجامید؛ با این توضیح که ترکیه به روال سابق جانب اذربایجان را گرفت اما روسیه برخلاف گذشته کوشید توازن را درمیانجیگری های خود با هر دو طرف درگیر اذربایجان و ارمنستان رعایت کند و کشورهای غربی نیز به نوعی جانب بیطرفی را در پیش گرفتند اما با اینحال تشدید بحران قره باغ موجب شد که ابتدا در ارمنستان مراسم یادبود کشته شدگان در جریان جنگ جهانی اول برگزار شود و سپس به تدریج به سایر کشورها کشیده شود.
اما در پاسخ به بخش دوم سوال یعنی «چرا المان به عنوان بزرگترین شریک تجاری و همکار اقتصادی ترکیه به جرگه خون خواهان کشته شدگان ارمنی بدست امپراتوری عثمانی در جریان جنگ جهانی اول پیوسته است؟» باید گفت: اتخاذ رویکردهای جدید اردوغان که با تشدید تمرکز قدرت در داخل ترکیه و برخورد سرکوب گرانه با کردها همراه است.
بر این اساس نمی توان از نقش لابی کردها در المان و اروپا در نبش قبر پرونده قتل عام ارمنی ها و مصوبه جدید پارلمان غافل شد. این در حالی است که همین المان تا قبل از اینکه احمد داود اوغلو از مسند نخست وزیری و دبیرکلی حزب حاکم عدالت و توسعه کنار گذاشته شود بیشترین همکاری را با ترکیه بخصوص در انعقاد موافقتنامه اسکان اوارگان سوری در ترکیه و تامین هزینههای ان از سوی المان داشته است. این نشان می دهد که فقدان داود اوغلو اثرات منفی خود را در عرصه سیاست خارجی و بخصوص در تعامل با اروپا نشان میدهد.
از آنچه گفته شد مشخص می شود چه مصوبه پارلمان المان و چه باز شدن مجدد پرونده کشتار ارمنیها در این مقطع زمانی واکنشهایی به رویکردهای جدید اردوغان محسوب میشوند و با توسل به این اهرمها تلاش میشود رفتار دولت جدید ترکیه کنترل و مهار شود. از این دید تنش زدایی از روابط ترکیه و اتحادیه اروپا و بخصوص المان به تعدیل رویکردهای اردوغان در قبال کردها بستگی دارد. اما نه تنها چنین تعدیلی بعید به نظر می رسد بلکه چه بسا امکان دارد ترکیه نیز از اجرای تعهدات خود رد قبال اسکان اوارگان سوری در این کشور شانه خالی کند که در این صورت احتمال تشدید روابط ترکیه و اروپا و بخصوص المان در آینده نیز وجود دارد.
--------------------------------------------------
بررسی و تحلیل/ احمد کاظم زاده