پخش زنده
امروز: -
هفت شکل اعمال نفوذ وجود دارد که عبارتند از: اغوا، قدرت، زور، اجبار، اقناع، دست کاری ذهنی و اقتدار. اغوا در واقع شامل تطمیع می شود.
پژوهش خبری صداوسیما: تاکیدات مکرر رهبر انقلاب بر لزوم هوشیاری همگان نسبت به سازوکارهای نفوذ دشمنان انقلاب اسلامی در دوره پسا برجام نشان دهنده اهمیت و ضرورت تقویت هوشیاری همگانی نسبت به ابعاد سطوح و شیوه ها و تاکتیک ها و نیز روش های آشکار و پنهان قدرت های معارض با اساس نظام اسلامی برای تغییر در نگرش ها، بینش ها، تصمیمات و رفتارها و در نهایت تغییر در اساس نظام است. اگرچه می توان گفت نفوذ متقابل همه قدرت ها بر یکدیگر حتی دول متحد در سیاست، حکومت و اقتصاد و فرهنگ یکدیگر به امری بدیهی در سیاست جهانی تبدیل شده است.
اما بدلیل اینکه انقلاب اسلامی از حیث آرمان و روش های کشورداری و نیز جهت گیری های مستقلانه خود برای به چالش گرفتن سیاست های استکباری این قدرت ها از جانب طیف وسیعی از قدرت های بزرگ و حتی متحدان منطقه ای آنها نزدیک به چهار دهه خصومت و جنایت و تهدیدات سخت و نرم را تجربه کرده است. و از سوی دیگر ممکن است در عرصه اقتصاد و فرهنگ با تقویت روابط سیاسی در دوره پسا برجام امکان مداخلات و نفوذ بیشتر قدرت ها بیشتر می شود.
ضرورت اندیشیدن بر ابعاد و عرصه های نفوذ قدرت ها در ساختارهای مختلف سیاسی فرهنگی و اقتصادی و توجه دادن دستگاه های مسئول و افکار عمومی به این تهدیدات مطرح می شود. به نظر می رسد به همان میزان که گفتمان اقتصاد مقاومتی به منزله پادگفتمان نفوذ قدرت ها در کشور از جانب رهبر انقلاب اسلامی مطرح شده است می توان از راهبرد نفوذ متقابل به منزله تلاش برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی و حتی تصمیم گیران و تصمیم سازان دولت های مخالف جمهوری اسلامی ایران به منزله راهبرد پدافندی کشور یاد کرد. نوشتار حاضر به منزله مقدمه ای کوتاه برای شناخت ابعاد مفهومی نفوذ و نسبت آن با دیگر شیوه های اعمال قدرت در ادبیات علم سیاست به رشته تحریر درآمده است. کاربست این مبانی مفهومی در درک عرصه ها، ابزارها و شیوه های نفوذ قدرت ها در کشور و نیز فراهم آوردن زمینه اقدام پدافندی یا نفوذ متقابل جمهوری اسلامی ایران سودمند می باشد که امید است در گام های بعدی تدوین و ارائه شود.
1- معنای لغوی
دهخدا نفوذ را رسا و درگذرنده در هر کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). درگذرنده در هر کار. الماضی فی جمیع اموره. نَفّاذ. (از اقرب الموارد). معین نفوذ را (نُ) [ ع . ] (اِ.) اثر کردن در چیزی، داخل شدن در چیزی. معرفی می کند.
در فرهنگ لغت لسان العرب ذیل واژه نفوذ آمده است: النفاذ یعنی جواز [تنفیذ در فارسی هم به معنای مجاز دانسن و جاری کردن است] معنای دیگر آن گذشتن است و دیگری رها کردن چنانکه تیر را رها می کنند.
نفوذ در لغت به معنای خرق و تجاوز، اجراء، خلوص و ورود در وسط چیزی آمده است منافذ، مجاری نفوذ و رخنه است. در زبان فارسی نفوذ در معانیای چون رخنه، رسوخ، سرایت، داخل شدن در چیزی، تاثیر و اثر کردن در چیزی، اعتبار، توانایی، و قدرت به کار رفته است.
نفوذ به معنای رخنهای تاثیرگذار در چیزی به شکل مثبت و یا منفی است. از این رو، وقتی امری در دیگری تاثیرگذار باشد، به عنوان امر نافذ از آن یاد میشود؛ تنفیذ امر به معنای اجرای امری نافذ است.
2ـ معنای اصطلاحی
نفوذ در اصطلاحات اجتماعی و سیاسی نزدیک به مفهوم لغوی آن یعنی رخنه و نفوذ در افکار و عقاید و تاثیرگذاری برای ایجاد تغییر در جهت اهداف نفوذکننده است. از این رو در حوزه رفتارهای اجتماعی وقتی از افراد صاحب نفوذ سخن گفته میشود، کسانی هستند که دارای محبوبیت و مقبولیت اجتماعی بوده و مردم از آنان سخن شنوی داشته و گفتار و رفتار خویش را با آنان هماهنگ میکنند. به سخن دیگر، صاحب نفوذ، کسی است که به عنوان مرجعیت مقبول مردم پذیرفته شده است که به طور طبیعی این مقبولیت با محبوبیت همراه است.
واژه Influence در لغت بهمعنی کنش یا قدرتی است که یک نتیجهای را بدون اعمال آشکار زور یا بدون اعمال مستقیم فرمان، تولید میکند و اصطلاحا عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میشوند. نفوذ، شکلی از قدرت است؛ اما متمایز از کنترل، اجبار، زور و مداخله. نفوذ را میتوان رابطه میان بازیگرانی دانست که بهموجب آن، یک بازیگر، بازیگران دیگر را وادار میکند تا بهطریقی که خواست خود آنها نیست، عمل کنند. پول، غذا، اطلاعات، دوستی، مقام و تهدید، از جمله وسایلیاند که فرد به کمک آنها در رفتار دیگران نفوذ میکند.
توانایی فرد از تغییر دادن رفتار دیگران بدون داشتن موقعیت رسمی و فراگرد اثرگذاری بر افکار، رفتار، یا عواطف شخص دیگر را نفوذ گویند.در سیاست بین الملل ادعای یک کشور برای کنترل خاص و یا موقت بر فضا یا قلمرو خارجی نفوذ نامیده می شود. این واژه ممکن است راجع به ادعای سیاسی برای کنترل اختصاصی که ممکن است در واقعیت به رسمیت شناخته بشود یا نشود یا ممکن است مربوط به توافقی قانونی و حقوقی باشد که بر پایه آن دیگر دولت ها یا دولت دیگر خود را ملتزم به خودداری از مداخله در امور دیگری نمایند.
3ـ نفوذ و قدرت
نفوذ، پاسخ رفتاری نسبت به اعمال قدرت و یا بهعبارت دیگر، نتیجهای است که از طریق بهکارگیری قدرت حاصل میشود. در تعاریف، از "نفوذ" بهعنوان مکانیسمی برای اثرگذاری بر دیگران استفاده شده است. اگر شخصی بتواند دیگری را متقاعد کند که عقیدهاش را درباره یک یا چند موضوع تغییر دهد، رفتاری را انجام دهد و یا از انجام آن خودداری کند و به محیط پیرامون خود، بهشکلی خاص بنگرد، در حقیقت نفوذ، تحقق یافته و "قدرت"، بهکار گرفته شده است.
در دانشنامه بریتانیکا آمده است: در سیاست بین الملل ادعای یک کشور برای کنترل خاص و یا موقت بر فضا یا قلمرو خارجی نفوذ نامیده می شود. این واژه ممکن است راجع به ادعای سیاسی برای کنترل اختصاصی که ممکن است در واقعیت به رسمیت شناخته بشود یا نشود یا ممکن است مربوط به توافقی قانونی و حقوقی باشد که بر پایه آن دیگر دولت ها یا دولت دیگر خود را ملتزم به خودداری از مداخله در امور دیگری نمایند.
برخی دانشمندان سیاست میان نفوذ سیاسی و اقتدار سیاسی تمایز قائل شده اند؛ در حالی که اقتدار سیاسی حقی قانونی و رسمی حکومت برای اتخاد و اعمال تصمیمات رسمی در سیاست عمومی است، نفوذ سیاسی توانایی اشخاص خصوصی و گروه ها برای تاثیرگذاری بر اتخاد و اعمال تصمیمات رسمی حکومت است لذا نفوذ سیاسی توانایی افراد و گروه های خصوصی برای نفوذ شکل دادن و تهیه کنترل شرایطی است که بر تصمیمات اقتدار و کنش های کسانی که در مقام اتخاد تصمیمات رسمی هستند تاثیر می گذارد.
نفوذ سیاسی توانایی افراد و گروه ها برای کنترل، شکل دادن و مشروط کردن تصمیمات مقتدرانه و کنش های کسانی است که قدرت رسمی و قانونی برای اتخاذ آن تصمیمات و کنش ها را دارند. افراد و اشخاص این توانایی را برای شکل دادن و کنترل رفتار تصمیم سازی صاحبان قدرت رسمی و قانونی را دارند.
نفوذ به دو گونه درست و نادرست قابل تقسیم است؛ نفوذ درست و شایسته وقتی است که فردی دیگری را با مهربانی و توجه و با تماس صحیح با خود همراه می کند. ولی نفوذ ناشایست وقتی است که فردی طالب اعمال قدرت بر دیگری با روش های ناشایست شود.
4ـ تعریف رابرت دال و نیگل (تعریف برگزیده)
"نفوذ رابطه ای میان کنشگران انسانی به گونه ای است که نیازها و خواست ها و ترجیحات یا نیات یک یا چند کنشگر بر کنش ها یا تمایل به عمل یک یا چند کنشگر در جهتی هماهنگ نه مغایر با نیازها، ترجیحات یا نیات نفوذ گذار(ان) اثر گذارد.
رابرت دال سیاست را عبارت از اعمال نفوذ می داند و نفوذ را رابطه ای که می تواند شامل افراد و گروه ها شود.در کل تفاوت ها در میزان نفوذی که اشخاص اعمال می کنند را می توان به سه عامل بنیادین نسبت داد.
منابع: منظور از منابع وسیله ای است که شخص می تواند رفتار اشخاص دیگر را تحت تاثیر قرار دهد. چنین منابعی شامل پول، اطلاعات، مواد غذایی، توانایی اعلام تهدیدات قابل باور، شغل، دوستی، منزلت اجتماعی توانایی قانون گذاری و اجرای قانون، رای و بسیاری چیزهای دیگر است.
مهارت ها: تفاوت در مهارت به نوبه خود از تفاوت در دارایی ها، فرصت ها و انگیزه های لازم برای یادگیری و عمل به چنین مهارت هایی نشئت می گیرد.
انگیزه ها: تفاوت در این که افراد تا چه حد از منابع بالقوه مهم خود در راه اهداف سیاسی استفاده می کنند.نفوذ هنگامی رخ می دهد که یک شخص یا گروهی موجب شوند شخص یا گروهی دیگر چیزی را انجام دهند یا متمایل به انجام آن شوند دیگر چیزی را انجام دهند.
5ـ اشکال نفوذ
در کل هفت شکل اعمال نفوذ وجود دارد که عبارتند از: اغوا، قدرت، زور، اجبار، اقناع، دست کاری ذهنی و اقتدار. اغوا در واقع شامل تطمیع می شود. زور شکلی از نفوذ است که کنشگر را از انتخاب میان سازگاری و ناسازگاری محروم می کند ابزار فیزیکی اینجا استفاده می شود. پیوند میان زور و اجبار قوی است. اجبار را می توان گونه افراطی قدرت در نظر گرفت. قدرت نفوذی است که مبتنی بر تهدید محروم ساختن است. اجبار نفوذی است که اگر به رفتار مورد نظر منجر نشود به زور متوسل خواهد شد.
اقناع این است که الف به ب اطلاعات، استدلال یا توضیحی ارائه می کند که ب رفتار مورد نظر را انجام دهد که اگر این اطلاعات و استدلال ها نبود نمی شد. رهبران عالی رتبه هم اگرچه قدرت اجبار دارند می کوشند با اقناع اتباع کشور را به کاری متقاعد کنند. اقتدار در ابعاد متعددی با سایر اشکال نفوذ متفاوت است. میتوان نشان داد که اقتدار مطلوب ترین شکل اعمال نفوذ است. اقتدار با مشروعیت همراه است. وقتی اقتدار در کار باشد معمولا ب به طور خودکار بدون فکر و تعمق خواست الف را اجرا می کند. اقتدار متضمن شکلی نسبتا خودکار از نفوذ است و اقتدار کم هزینه و آسان است. وقتی الف اعمال اقتدار می کند لازم نیست توضیح دهد. (اقناع) یا دروغ بگوید (دستکاری ذهنی) تهدید کند (اجبار یا قدرت) پاداشی عرضه کند. چرا که تنها کار ضروری درخواست است تا ب خواسته الف را انجام دهد. معمولا اقتدار در پیوند با سایر اشکال نفوذ است اشکال مختلف نفوذ در غالب اوقات همزیستی دارند.
معمولاً اقناع که نوعی از اعمال کنترل و نفوذ است به دو شکل میتواند باشد. شکل اول آن به عنوان اقناع و متقاعد کردن عقلانی نامیده می شود. برای مثال هنگامی که پدری با فرزندی مانند دو دوست به صحبت مشغول میشود و دوستانه تلاش و کوشش به عمل میآورد که در زمینه خاصی رفتار فرزند خود را تغییر دهد اینگونه اقناع نوع پسندیده میباشد که در مقابل متقاعد کردن ناپسندیده است.مثلاً یک شخص با سوءاستفاده از نقاط ضعف یا معتقدات شخص دیگر تلاش و کوشش کند که رفتار شخص دوم را در جهتی که مورد نظرش باشد، بکار ببرد.
در مورد رابطه متقابل اقلیت فرمانروا و اکثریت فرمانبر یا به عبارت دیگر حکام یا دستگاه های حکومتی و عامه مردم، فرمانروایان یا حکومت کنندگان ممکن است برای بدست آوردن اطاعت فرمانبران (عامه مردم) متوسل به طرق مختلف شوند که اولین آنها توسل به زور که عکسالعمل عامه مردم که خودآگاه یا ناخودآگاه ترس بوده و در نتیجه به اوامر و نواهی فرمانروایان گردن مینهند. طریق دیگر که بیشتر در جوامع سنتی و در جوامع انتقالی به چشم میخورد عبارت است از دستکاری کردن فکری، روانی عامه مردم که عکس العمل مردم احترام بوده و در نتیجه از اوامر و نواهی صادره اطاعت به عمل میآورد.
طریق سوم که عکسالعمل عامه به صورت احساسات و عواطف است و بیشتر در آن جوامعی به کار برده میشود که ایدئولوژی های سیاسی خاصی مانند کمونیزم یا فاشیزم حکم فرما بوده و در نتیجه وابستگی های عاطفی عامه مردم به این ایدئولوژی های خاص عامه به صورت گلهبان در حزب سیاسی یا گروه های مختلف که از بالا حکومت میشوند، جمع میگردند و بالاخره طریقه چهارم که بسیار پسندیده محسوب میشود و در پیشرفت این کشورها به چشم میخورد عبارت است از توسل به اقناع و متقاعد کردن یا بده و بستان و چانه زدن متقابل از طرف فرمانروایان است که عکس العمل عامه مردم صلاح و مصلحت خود را در این میبیند که از دستوراتی که فرمانروایان صادر مینمایند پیروی کنند.
6ـ سطوح و عرصه های نفوذ
سطح اول نفوذ شکل دادن به گزینه های انتخاب طرف مقابل است؛ اگر شما به نحوی عمل کنید که ب هر گزینه ای را که انتخاب کند خواست شما تامین شده باشد، شما بر او اعمال نفوذ کرده اید. یا ممکن است گزینه دیگری جز آنچه مطلوب شماست برایش باقی نگذاشته باشید این عرصه نخست یا سطح نخست اعمال نفوذ است. سطح بعدی که به نوعی مقدم بر گزینه هاست، تعیین دستور کار است. مثلا در انتخاب واحد شما تعیین می کنید که دانشجو از میان واحدهای ارائه شده انتخاب کند. اما اساس برنامه پیشنهادی یا دستور کار انتخاب واحد بر عهده گروه علمی دانشکده است. مثلا نظام انتخابات دو حزبی امریکا عملا دستور کار انتخابات را به دو گزینه اصلی دو حزب جمهوری خواه و دموکرات محدود می کند. سطح سوم نفوذ ساختارها هستند منظور از ساختار نهاد یا سازمان نسبتا پایداری است که ارزش های مهم مانند حیثیت، منزلت، پول، ثروت، تحصیلات و بهداشت و سایر چیزها از جمله قدرت، اقتدار و مانند اینها را تخصیص می دهد یا حداقل تا حد زیادی به تخصیص ها شکل می دهد. بدین ترتیب ساختارها شامل سازمان های انضمامی مانند ترتیبات خانوادگی، قبایل، عشایر و نظام های خویشاوندی همراه با نظام های انتخاباتی، احزاب سیاسی، قوه مقننه، دانشگاه ها، شرکت ها و سازمان های مذهبی اند.
سطح چهارم نفوذ، آگاهی است. اگر شما تعیین کنید که ب چگونه بیندیشد و ملاک های گزینش را به او القا کنید، بر او نفوذ عمیقی دارید. اگر به نوعی آگاهی او را مدیریت کنید که اصلا از گزینه های دیگر اطلاع نداشته باشد یا شما در سطح آگاهی او دخالت کرده باشید، شکل دیگری از نفوذ را در برابر او اعمال کرده اید. در عرصه بین الملل و در جنبه سخت دیپلماسی عمومی به دنبال نفوذ و تاثیرگذاری و جنبه نرم آن به دنبال بهبود تصویر کشور الف نزد افکار عمومی کشور ب می باشد. البتهدر جنبه نرم دیپلماسی یعنی بهبود چهره معمولا توصیه می گردد تا از ترکیبی از مجموعه عوامل دیپلماسی محرمانه، قدرت اقتصادی، قدرت نظامی و دیپلماسی عمومی استفاده شود، تا نتیجه بخش باشد.جوزفنای متفکر روابط بین الملل که با استفاده از دیپلماسی عمومی، پارادایم قدرت نرم در روابط بین الملل را ارائه کرد، تاکید دارد که در عصر جهانی شدن اطلاعات، قدرت هوشمند که ترکیبی از فکر، شمشیر و پول است بسیاردر جذب دیگران و پیشبرد خواسته های کشور الف موثر است. به عبارتی فکر، جنبه نرم قدرت، و زورو پول جنبه سخت قدرت در نظر گرفته می شود.
7ـ تاکتیکهای نفوذ
افراد، در سازمانها برای رسیدن به اهداف خود به رفتارهایی دست میزنند که از آنها، بهعنوان تاکتیکهای نفوذ یاد میشود. در تاکتیکهای نفوذ درباره شیوههای اعمال نفوذ بر پایگاههای قدرت بحث و نشان داده میشود؛ که کارکنان از چه شیوههایی میتوانند، به پایگاههای قدرت خود جامه عمل بپوشانند. برخی از این تاکتیکها عبارتند از:
1ـ متوسل شدن به مقامهای بالاتر (Upward Appeals)؛ با استفاده از این تاکتیک، فرد برای قبول درخواستش به مدیریت عالی و مقامات بالاتر متوسل میشود.
2ـ دوستانه (Friendliness)؛ در این تاکتیک، نخست از در دوستی درمیآیند، ابراز صمیمیت و خیرخواهی میکنند و سپس با زبان خوش و ابراز حسن نیّت، خواسته خود را ابراز مینمایند.
3ـ مذاکره و چانهزنی (Bargaining)؛ در این روش، پس از مذاکره یا چانهزنی بهنوعی مصالحه یا داد و ستد تن در میدهند.
4ـ دستور مستقیم (Assertiveness)؛ با صدور دستور مستقیم و درخواست برای رعایت قوانین و مقررات و فرستادن نامههای پیاپی از افراد میخواهند که طبق خواسته آنان عمل کنند و یادآوری میکنند که رعایت قوانین و مقررات الزامی است.
5ـ تحریم و تشویق (Sanctions)؛ برای رسیدن به خواستههای خود از سیستم تنبیه و تشویق سازمان استفاده میکنند. در این روش، از طرفی تعهد میکنند که حقوق افراد را افزایش دهند و از طرف دیگر تهدید میکنند که اگر عملکردی ضعیف بود یا رضایتبخش نباشد، آنها را توبیخ نمایند.
6ـ استدلال (Rational Persuation)؛ فرد با استفاده از واقعیتها و ارائه دادهها، نظرها و عقاید منطقی خود را ابزار میکند و طرف مقابل را متقاعد میکند.
7ـ تاکتیک ائتلاف (Coalition Tactics)؛ فرد پس از جلب نظر و حمایت دیگران، درخواست خود را ابراز میکند.
پژوهشگران دریافتند که کارکنان و اعضای سازمانها این شیوههای اعمال نفوذ بر دیگران را بهصورت یکسان بهکار نمیبرند. شیوه استدلال از مهمترین استراتژیهایی است که در این خصوص به اجرا درآمده است. پژوهشگران، چهار متغیر اقتضایی را شناسایی کردند که بر انتخاب شیوههای اعمال نفوذ تأثیر دارند. این متغیرها عبارتند از: قدرت نسبی مدیر، هدفهای مدیر در رابطه با اعمال نفوذ، انتظاراتی که مدیر از شخص دارد تا به خواستههایش جامه عمل بپوشاند و فرهنگ سازمان.
نتیجه گیری
میتوان گفت سیاست در سطوح خرد آن از دولت محلی تا سیاست جهانی چیزی جز کسب منابع نفوذ، چگونگی اعمال نفوذ و حفظ و نگهداشت نفوذ بر دیگران نیست. با گسترده شدن دامنه سیاست و جهانی شدن آن از یکسو و نیز گسترش دامنه امر سیاسی به قلمروهای شخصی و خصوصی و از سوی دیگر شکسته شدن سد نفوذناپذیری قدرتهای بزرگ دنیا در برابر تهدیدات فرهنگی و نرمافزاری و حتی تهدیدات تروریستی؛ میتوان دنیای امروز را دنیای نفوذ همه جانبه و متقابل کشورها نامید. اما از آنرو که منابع نفوذ متعدد و محدود است نظامهایی که از طیف متنوعتری از منابع نفوذ برخوردارند و میتواند در شیوهها و اشکال مختلف، آن را به کارگیرند در سطح بالاتری از قدرت جهانی قرار میگیرند. جمهوری اسلامی ایران به دلیل برخورداری از منابع نفوذ متعدد و قرار گرفتن در موقعیتی حساس که آن هم بر منابع نفوذ ایران میافزاید؛ هدف اعمال نفوذ طیف متنوعی از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است. آگاهی از ادبیات و مبانی مفهومی نفوذ و نیز شکلها و عرصههای نفوذ در سطح نظری میتواند در درک همه جانبه عرصهها و ابزارهای نفوذ و لذا تدارک تدابیر لازم برای سد و مهار نفوذ از ناحیه قدرتهای مداخلهگر و حتی اعمال نفوذ متقابل به کار آید و نوشتار حاضر در صدد بود با ارائه مبانی مفهومی نفوذ به درکی اولیه از جستارگشایی مفهومی از نفوذ کمک کند تا در شناخت ابعاد، اشکال، عرصهها و سطوح، تاکتیکها و روشهای نفوذ قدرتها، پژوهشگران را یاری رساند. بیشک تولیدات رسانهای برای روشن کردن ابعاد راهبرد نفوذ و بدون مشخص کردن ابعاد مفهومی و نظری آن از کفایت و قوت کافی برخوردار نخواهد بود.
متن پژوهش در تلگرام پژوهش خبری در دسترس است:
https://telegram.me/pajooheshkha
................................................
پژوهش خبری// حسن مجیدی