بازگشت از راهی 45 ساله +فیلم
محمد عطایی صاحب آش فروشی ، معروف به دایی اسماعیل در قم از سال های سختی می گوید که مصرف کننده مواد مخدر بوده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ برایم از 45 سال خماری و نشئگی گفت. بیست سالش بوده که به قول خودش اولین دود را گرفت. می گوید آن روزها خیاط ماهری بوده برای خودش. رفقایش گفته بودند اگر می خواهی دو پیراهن بیشتر بدوزی پای منقل بنشین تا هم کیفت کوک شود و هم سوزن خیاطی ات نخ.
اما کوک شدن کیف همانا و 45 سال خماری و عرق سرد همان.
صاحب آش فروشی ، دایی اسماعیل که نام مغازه اش را از پسر بزرگش گرفته می گوید: خانه اش را پای قمار اعتیاد باخته است و به اندازه 45 سال فاصله افتاده است میان او و هرآنچه که می توانست در آستانه 65 سالگی داشته باشد.
محمد آقا اما شانس آورده بود. افسانه خانم، همسر با وفایش بسان افسانه ها تمام این سال ها را کنارش مانده بود و بار زندگی و 5 فرزندش را به تنهایی به دوش کشیده بود.
افسانه با چشم های اشکبار برایم از روزهای رفته می گفت. از بی خانمان شدن و سال ها قالی بافی و کارگری. از جوانی بر باد رفته اش و سال هایی که تکرار نخواهند شد.
افسانه برقعه ایی همسر محمد عطایی می گوید: بارها تلاش کردم تا محمد را باز پروری کنم. اما هر بار با شکست مواجه می شدم. به خاطر علاقه ایی که به محمد داشتم سال های زندان رفتنش را تحمل می کردم و علارغم اصرار اطرافیان به جدایی فکر نمی کردم.
او گفت دو سال پیش با انجمن معتادان گمنام آشنا شدیم و محمد پذیرفت در جلساتشان شرکت کند. او از تحول روحی همسرش بعد از شرکت در این کلاس ها گفت و نقطه امیدی که بعد از سال ها در زندگی اش روشن شد.
بیکاری یکی از مهمترین عوامل گرایش به مصرف مواد مخدر است و افسانه این موضوع را خوب درک کرده بود.
خودش می گوید تصمیم گرفتم برای محمد کاسبی راه بیندازم و به کمک وام 15 میلیون تومانی کمیته امداد آش فروشی دایی اسماعیل را راه اندازی کردیم.
حالا روزها افسانه آش می پزد و کوفته تبریزی آماده می کند و محمد از ساعت 11 تا 24 شب پاسخگوی مشتریانش است. او حالا مدیر یکی از معروف ترین آش فروشی های قم است و گاهی می شود که مشتری هست اما دیگ آشش تمام شده است.
وقتی از محمد پرسیدم تا به حال فکر کرده ایی که به روزهای گذشته برگردی؟
با نگاهی عمیق به گذشته در پاسخم گفت: از خدا خواسته ام اگر روزی دوباره خواستم به سمت مصرف مواد مخدر برگردم مرگم را برساند.
او گفت از طرف من به همه جوان هایی که می خواهند اولین دود اعتیاد را بگیرند بگویید: جوانی از دست رفته هرگز برنمی گردد و شما می مانید و یک دنیا حسرت. یک دم اول من باعث شد تا 45 سال از بهترین لحظه های زندگیم به فنا برود.
او در پایان من را مهمان یک کاسه آش جو کرد و گفت: " محمد هستم و الان 17 ماه و 28 روز است که پاکم"