معضل ادامه دار آوارگان ،
ناتو، بازیگر جدید بحران آوارگان در اروپا
دکتر حسین مفیدی احمدی کارشناس مسائل اروپا، درمقاله ای به احتمال ورود ناتو به مسئله آوارگان در اروپا، چالش ها و پیامد های آن می پردازد.
![](/files/fa/news/1394/12/19/103424_148.jpg)
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما، ناتو در حال مطرح شدن به عنوان بازیگری جدید در بحران آوارگان است. بازیگری که در نمایی کلی تر در واقع به دنبال کندتر کردن روند واگرایی اتحادیه اروپاست. در این چارچوب به نظر می رسد با وجود نقش آفرینی مولفه های گوناگون، عامل اصلی ورود ناتو به عرصه مدیریت این بحران را باید در قالب نگرانی آمریکا از تضعیف ناتو در نتیجه افزایش واگرایی قدرت های اروپایی در مواجهه با آوارگان جستجو کرد.
بنا به گفته مقامات ناتو، این سازمان در جریان اجلاس دو روزه وزرای دفاع 28 کشور عضو این سازمان در 11 فوریه، سرانجام با درخواست آلمان، یونان و ترکیه برای ورود به عرصه مدیریت آن موافقت کرد. دبیر کل ناتو اهداف اصلی عملیات ناتو را مشارکت در تلاش های بین المللی برای جلوگیری از قاچاق انسان و مهاجرت غیر قانونی در دریای اژه نام برده است. به اعتقاد مقامات ناتو، تمرکز این سازمان تا کنون بر حل ریشه ای بحران آوارگان از طریق ثبات بخشی به کشورهایی چون افغانستان و عراق بوده است که کانون های مولد این بحران بوده اند ولی چیزی که جدید است فراهم کردن انواع جدیدی از فعالیت های نظامی برای کمک مستقیم به ترکیه، یونان و اتحادیه اروپاست.
مداخله ناتو ؟ !
جالب اینجاست که سه کشوری که بیشتر از هر کشور دیگری در اروپا با عواقب بحران آوارگان مواجه بوده اند یعنی یونان، آلمان و ترکیه درخواست کنندگان اصلی مداخله ناتو هستند. آلمان با مشکلات پیچیده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میزبانی از بیش از یک میلیون آواره و مخاطرات ورود صدها هزار پناهجوی جدید مواجه است. پیچیدگی ها و مخاطراتی که پیامدهای چون کاهش محبوبیت صدر اعظم این کشور، ایجاد شکاف در دولت ائتلافی، ایجاد شکاف اجتماعی پیرامون نحوه مواجهه با بحران و نگرانی های مربوط به هزینه های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی حضور میلیونی آوارگان را به همراه آورده است. در ترکیه نیز هزینه های اعتباری، اقتصادی و امنیتی حضور میلیونها پناهجو و مواجهه با سیل آوارگانی که قصد خروج از مرزهای این کشور و ورود به اروپا را دارند به مراحل غیر قابل مدیریتی رسیده است. یونان نیز که خود درحال دست و پنجه نرم کردن با رکود شدید اقتصادی است، از یک سو خود را مواجه با پیامدهای گسترده ورود آوارگان می بیند و از دیگر سو فشارهای شدید اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی برای حفاظت بیشتر از مرزهایش به عنوان مرزهای خارجی این اتحادیه را احساس می کند.
ورود ناتو به عرصه مدیریت این بحران را می توان از منظر ابعاد و دلایل گوناگونی مورد ارزیابی قرار داد از جمله:
1- احتمال مرتبط بودن این مسئله به "طرح ب" آمریکا برای مواجهه با مناقشه سوریه. وزیر خارجه آمریکا اخیرا در مصاحبه ای ابراز داشته است که: "ما در حال محک زدن جدیت روسیه و ایران هستیم و اگر آنها جدی نباشند، باید طرح جایگزین (طرح ب) مورد بررسی قرار گیرد... شما (ایران و روسیه) فقط نمیتوانید آنجا حضور داشته باشید." قابل ذکر است که پیش از این نیز ناتو در بخش شرقی دریای مدیترانه برای تقویت دفاع هوایی ترکیه و به ویژه به منظور محافظت از ترکیه در برابر هر گونه تهاجمی از سمت سوریه حضور داشته است و تقویت این نیروها می تواند در چارچوب آماده سازی مداخله بیشتر ناتو در بحران سوریه نیز تفسیر شود.
2- لزوم همکاری های بیشتر ناتو و اتحادیه اروپا در شراط پیچیده کنونی نظام بین الملل. عامل دیگر ورود پررنگ تر آمریکا به میز مدیریت بحران اروپا در قالب ناتو را باید متاثر از پیچیدگی های ناشی از شرایط جدید نظام بین الملل دانست که همکاری های بیشتر ناتو و اتحادیه اروپا را گریز ناپذیر کرده است. پیچیدگی هایی که پس از جنگ سرد بی سابقه بوده است و خود ناشی از همزمانی تحولاتی چون فزونی یافتن قدرت روسیه، بحران آوارگان، بحران های چند بعدی امنیتی، سر برآوردن و قدرت یابی داعش و سایر بازیگران غیر دولتی و ورود منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به دوران گذار به نظم منطقه ای جدید است. در این چارچوب ناتوانی نهادهای امنیتی اروپایی از جمله اداره مرزبانی مشترک اتحادیه اروپا (فرانتکس) برای مقابله با بحران آوارگان و حاد شدن پیامدهای گسترش فساد از طریق شبکه های قاچاق انسان و لزوم مقابله با آن با استفاده از تمامی ابزارهای ممکن، مداخله ناتو برای مدیریت این بحران را ضروری ساخته است.
با وجود اهمیت عوامل فوق، به نظر می رسد عامل اصلی ورود ناتو به عرصه مدیریت بحران آوارگان را باید در نگرانی آمریکا (به عنوان تصمیم ساز اصلی این سازمان) از تضعیف ناتو در نتیجه افزایش واگرایی قدرت های اروپایی در مواجهه با بحران آوارگان جستجو کرد.
در هفته های اخیر شاهد آن هستیم که اظهار نظر مقامات آمریکایی پیرامون مسائل اتحادیه اروپا فزونی یافته است. از جمله وزیر خارجه آمریکا به علاقه و خواست "بسیار قوی" این کشور برای باقی ماندن انگلستان در اتحادیه اروپا اشاره کرده است و یا بحران آوارگان را "تهدید وجودی" برای اروپا معرفی کرده است. نگرانی آمریکا از بحران آوارگان را باید از دو زاویه مورد توجه قرار داد. اول اینکه آمریکا می داند که نشانه ای از فروکش کردن این بحران دیده نمی شود. در این چارچوب این کشور با عنایت به ارتباطی که میان حملات تروریستی و موج پناهجویی برقرار می کند نگران عواقب امنیتی از کنترل خارج شدن بحران برای امنیت خود است. مهم تر آنکه به نظر مقامات آمریکا، ارتباط غیرقابل انکاری میان بحران های حوزه اروپا و میزان کارآمدی و انسجام تصمیم گیری در ناتو وجود دارد. در واقع به نظر آمریکا، بروز چند پارچگی تصمیم گیری در اتحادیه اروپا، میزان اجماع تصمیم گیری ناتو را نیز تضعیف خواهد کرد و در نتیجه موجبات تضعیف ناتو را فراهم می کند. در چارچوب این نگاه، اتحادیه اروپای ضعیف تر، ناتوی ضعیف تر را به دنبال خواهد آورد.
در شرایط کنونی نظام بین الملل، مسائلی چون بحران آوارگان و بحران امنیتی اروپا، موقعیت پیمان شینگن، اختلاف دیدگاه های کشورهای اروپایی در مورد راهبردهای اقتصادی و یا خروج انگلستان از اتحادیه اروپا با مسائلی چون نحوه مواجهه ناتو با رویارویی نظامی ترکیه و روسیه و یا نحوه مواجهه قدرت های مختلف ناتو و کشورهای اروپای شرقی - با روسیه از هم تاثیر می پذیرند.
در واقع در ماه های اخیر، کمتر مسئله ای را می یابیم که بتوان آن را صرفا اروپایی و یا صرفا مرتبط با ناتو دانست. به معنی که ایالات متحده همگرایی بیشتر اتحادیه اروپا را موجب هم گرایی بیشتر ناتو می داند و با وجود اینکه می داند سطح تاثیرگذاری اش در اتحادیه اروپا کاهش یافته است، تلاش می کند با کاستن از عوامل واگرا در اتحادیه اروپا، فرایند تصمیم گیری مشترک و چند جانبه در ناتو را تقویت کند.
چند پرسش نگران کننده
مداخله ناتو در مدیریت بحران آوارگان، پرسش های اساسی را برجسته خواهد کرد که به تعدادی از آنها اشاره می شود:
1- یک تفاوت عمده عملیات ناتو با عملیات گاردهای ساحلی کشورهای اروپایی و گارد ساحلی اتحادیه اروپا این است که کشتی های آوارگانی را که نجات می دهند به یونان نخواهند برد بلکه به خاک ترکیه باز خواهند گرداند. در این چارچوب گرچه ترکیه ظاهرا با بازگرداندن آوارگان به کشور خود توسط ناتو موافقت کرده است، ولی این سئوال برجسته می شود که این راهبرد تا چه زمانی با استقبال ترکیه مواجه خواهد شد. این نکته از آنجا اهمیت می یابد که ترکیه در روزهای اخیر به دلیل بی توجهی اروپا به معضلات عظیم این کشور برای مدیریت بحران آوارگان، به شدت از کشورهای اروپایی انتقاد کرده است.
2- ورود ناتو ممکن است خود موجبات بروز اختلافات جدیدی بین کشورهای اروپایی را فراهم آورد. اختلافاتی که به نظر می رسد ریشه اصلی آن وجود ابهام در خصوص سازوکارهای مداخله ناتو در بحران آوارگان و همچنین نگرانی تعدادی از مقامات، احزاب و گروه های سیاسی اروپا پیرامون پیامدهای این مداخله است. به عنوان مثال وزیر دفاع اسپانیا اظهار داشته است که اتحادیه اروپا ابزارهای لازم را برای مواجهه با بحران آوارگان دارد و مرزهای اتحادیه اروپا نباید توسط ناتو کنترل شود.
3- اتحادیه ارپا و ناتو در تلاش هستند تا نشان دهند که آنها به آوارگان به دیده تهدید نمی نگرند بلکه صرفا به دنبال ممانعت از ورود آنها به صورت غیر قانونی و به ویژه از مسیر پر خطر دریایی هستند. با این وجود مداخله ناتو نه تنها مرزهای اروپا را نظامی خواهد کرد، موجب تقویت این نگرش خواهد شد که موج ورود آوارگان پدیده ای اضطراری است که صرفا باید از طریق بازدارندگی امنیتی مرزی با آن مواجه شد. در واقع در خصوص موفقیت سازوکار بازدارندگی با ورود ناتو تردید جدی وجود دارد. تجربه سال های اخیر نشان داده است که تا زمانی که کانون های مولد بحران از بین نرفته اند، موج ورود آوارگان به اروپا ادامه خواهد داشت.
4- در چارچوب قواعد منشور اتحادیه اروپا، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و کنوانسیون مربوط به وضع پناهندگان مورخ 28 ژوئیه 1951، بازگرداندن اجباری آوارگان به مکان هایی که غیر ایمن هستند و یا خطر بازگرداندن آنها به کشور اصلی وجود دارد غیر قانونی است. حال با توجه به اینکه از منظر بسیاری از کشورهای اروپایی، درگیر بودن ترکیه در جنگ با کردها و همچنین متهم شدنش به نقض حقوق مدنی، ترکیه را کشوری ناایمن می کند و خطر بازگردانده شدن آنها به کشورهای عراق، سوریه و افغانستان توسط ترکیه وجود دارد، بازگرداندن آوارگان به ترکیه توسط نیروهای ناتو چگونه موجه می شود. این مسئله از آنجا اهمیت می یابد که راهبرد اصلی ترکیه تلاش برای ایجاد منطقه ای امن در داخل خاک سوریه برای اسکان آوارگان سوری است.
5- به نظر می رسد روش کارآمد مقابله با شبکه های گسترده قاچاق انسان مرتبط با آوارگان ناشی از تروریسم، استفاده از سازوکارهای اطلاعاتی و عملیات پلیسی است و سطح کارآمدی ناتو که کارویژه اصلی آن نظامی است، در این چارچوب محل تردید است.
6- ناتوانی اتحادیه اروپا در واکنش منسجم به بحران آوارگان، توانایی این اتحادیه را برای استقرار نیرووهای گشت زنی در دریای مدیترانه و دریای اژه کاهش داده است و در این چارچوب ورود ناوگان ناتو به دریای اژه امکان گسترش محدوده عملیات گشت زنی دریایی را از جزایر یونانی دریای اژه به سواحل ترکیه فراهم می آورد. با این وجود این دیدگاه وجود دارد که ماموریت ناتو ممکن است تعادل ژئوپلتیک شکننده در دریای اژه میان ترکیه و یونان را با مخاطره مواجه کند و موجب تشدید اختلافات مرزی یونان و ترکیه در حوزه حدود فلات قاره، حریم هوایی و آبهای سرزمینی دریای اژه شود.