یادداشت؛
وقتی سیمرغ و ققنوس از هم فاصله میگیرند
توجه به فیلم هایی که ققنوس گرفتند و آنهایی که سیمرغ روی شانه هایشان نشست نشان می دهد اهالی جشنواره فجر و انجمن منتقدان سینمای دفاع مقدس با هم کمی زاویه گرفته اند.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما؛ درحال حاضر ویترین مورد قبول هیئت داوران سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر و انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای انقلاب اسلامی از فیلم های حاضر در سیمرغ سی و چهارم مشخص شده است؛ ویترین هایی که رنگ و محتوایشان از نگاه دو گروه گفته شده با هم فاصله های زیادی دارد.
در جشنواره فیلم فجر فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی فیلمی بود که جوایز را درو و رکوردشکنی کرد؛ اثری که نامش در فهرست انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای دفاع مقدس نبود، عکس این اتفاق برای فیلم های «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا و «سیانور» بهروز شعیبی افتاد.
با نگاهی گذرا به فیلم های منتخب دو گروه خواهیم دید که در فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی تکنیک های سینمایی به خوبی پیاده شده و قصه خوب و بازی به اندازه بازیگران هم از نقاط قوت این فیلم است، اما مخاطب با دیدن این فیلم همه چیز را سیاه می بیند، زیرا خانواده ای پیش رویش قرار دارد که هیچ نقطه روشنی در زندگیشان دیده نمی شود؛ مادری بیمار، پدری که فوت شده، برادری معتاد و مواد فروش، دخترانی بیوه، مطلقه و بیمار و قهرمان داستانی که می خواهد به دلیل شرایط بد خانوادگی، همسر یک افغانی شود.
هوش بالای فرزند کوچک خانواده از اتفاقات خوب داستان بود که به دلیل مواجه شدن با برادر معتادش و خواسته های او دچار چالش می شود، نگاه ملی در این فیلم وجود ندارد و تنها قسمت شیرین آن زمانی است که سمیه با افغانی ها به افغانستان نمی رود و به خانه خود برمی گردد.
فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا یک فیلم دغدغه مند است که در هر صحنه و دیالوگ پیامی را به مخاطبش می رساند و مهم ترین پیام آن تعریف تفاوت محافظ و بادیگارد است.
توجه به بنیاد خانواده، به تصویر کشیدن اهمیت شخصیت های ملی، ضرورت حفاظت از دانشمندان و نخبگان کشور، توجه به لزوم مراقبت از نوجوانان در مدارس و به تصویر کشیدن ضرورت احترام و ادای دین به خانواده های شهدا از جمله نکاتی است که در جدیدترین اثر حاتمی کیا به تصویر کشیده شده است.
«سیانور» بهروز شعیبی هم با زبان هنر بخش مهمی از تاریخ سیاسی کشور را به تصویر می کشد و گنجاندن قصه سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) در یک بستر درام گونه سبب شده است که شعیبی خالق اثری متفاوت در تاریخ سینمای ایران باشد.
«دلبری» ساخته سید جلال اشکذری دیگر فیلمی بود که به چشم هیئت داوران جشنواره فجر نیامد اما ققنوس انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای دفاع مقدس را گرفت.
این فیلم، فیلمی منولوگ محور است که تنهایی ها و دغدغه های یک زن جانباز نخاعی را به تصویر می کشد، اگر چه این فیلم از لحاظ ساختاری و تکنیکی، ضعف هایی دارد اما به دلیل پرداختن به سوژه ای که این روزها به حلقه مفقوده سینما تبدیل شده قابل تقدیر است.
نقطه مشترک این دو گروه انتخاب انیمیشن سینمایی «فهرست مقدس» به عنوان انیمیشن برگزیده و فیلم سینمایی«ایستاده در غبار » بود.
«ایستاده در غبار» هم اتفاقی جدید در سینما به حساب می آید و مهدویان پس از تجربه موفقی که در مجموعه «آخرین روز های زمستان» داشت این بار با روایت زندگی حاج احمد متوسلیان بخت خود را در سینما آزمود و اتفاقا با اقبال خوبی هم رو به رو شد.
«ایستاده در غبار» مستندی داستانی با پلان های ساختگی و صداهای واقعی افراد است و همین مسایل فیلم را برای مخاطب جذاب میکند و او را به عمق تاریخ می برد.
فیلم «نفس» نرگس آبیار هم فیلمی بود که در جشنواره فیلم فجر و جایزه ققنوس نگاهی متوسط به او شده بود و طبق گفته نرگس آبیار باید زمان بگذرد تا حرف نفس فهمیده شود.
اختلاف نظر و سلیقه همیشه بین گروه های مختلف سینمایی وجود داشته و دارد و خواهد داشت، اما در جشنواره امسال بعضی از اتفاقات فراتر از اختلاف سلیقه بود تا جایی که حاتمی کیا می گوید: جشنواره فجر از سینمای انقلاب فاصله گرفته است و باید نام خود را تغییر دهد، همه اهالی سینما هم می دانند که این زاویه گرفتن ها از سوی هر گروهی باشد به نفع سینما نیست و باید هر چه زود تر رفع شود.
حالا باید منتظر ماند و دید در سال آینده تا چه حد تفکر سلیقه اهالی سینما به هم نزدیک و اختلاف ها برطرف و هدف ها یک سو می شود.
یادداشت از: سحر قناعتی