تهدید عربستان به مداخله نظامی در سوریه؛ جدی یا بلوف؟
تهدید سخنگوی وزارت دفاع عربستان به مشارکت در جنگ زمینی علیه داعش با واکنش تند سوریه و متحدان منطقه ای و بین المللی آن مواجه شده است.
احمد العسیری سخنگوی وزارت دفاع عربستان و فرمانده نیروهای ائتلاف خودخوانده این کشور در تجاوز نظامی به یمن روز جمعه در اظهاراتی از اعلام آمادگی ریاض برای اعزام نیروی نظامی به سوریه در چارچوب ائتلاف ضد داعش خبر داد.
نخستین سوالی که طبعا ذهن هر خواننده و تحلیلگری را به خود جلب می کند چرایی اعلام این خبر است؟ این سوال خودبخود سوال های دیگری را نیز به پیش می کشد: از جمله اینکه، اگر واقعا هدف عربستان مشارکت موثر در جنگ علیه داعش است، پس چرا با تاخیر وارد این کارزار شده است؟ یا اینکه چرا از داعش و القاعده در جنگ یمن بهره می گیرد و برای جبران ناکامی ها و شکست های نظامی خود در یمن به این نیروها متوسل شده است؟ از همه مهمتر اینکه اگر هدف واقعی عربستان مقابله با تروریسم تکفیری است، پس چرا با اقدامات ضد تروریسم تکفیری دولت سوریه و همپیمانان آن از جمله روسیه همراهی نشان نمی دهد و درست زمانی تصمیم به اعزام نیروی زمینی گرفته است که مخالفان مسلح سوری و تکفیری های همپیمان آنها در جبهه های شمالی و جنوبی متحمل شکست های تاریخی شده اند و در حال فرار به ترکیه در جبهه شمالی و به اردن و فلسطین اشغالی در جبهه جنوبی هستند؟
این سوال ها یک پاسخ بیشتر ندارد و آن اینکه هدف واقعی عربستان به هیچ وجه مقابله با تروریسم تکفیری نیست بلکه می خواهد در پوشش مبارزه با داعش دیگر گروههای تکفیری و غیرتکفیری تحت حمایت خود را به تسلیحات جدید تجهیز و از فروپاشی کامل آنها جلوگیری کند.
بر این اساس مشخص می شود مخالفان سوری شرکت کننده در نشست ژنو طبق دستور دریافتی از ریاض این نشست را ترک کردند به امید اینکه ورود نظامی مستقیم عربستان به جنگ سوریه بتواند معادله نظامی را به نفع آنها تغییر دهد؛ همچنانکه ورود نظامی مستقیم روسیه و همچنین کمک های مشاوره ای ایران چنین نتیجه ای را به نفع دولت و ارتش سوریه رقم زد.
اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا عربستان می تواند نقش حمایتی روسیه و ایران از دولت سوریه را برای مخالفان بازی کند؟ به چند علت پاسخ این سوال منفی است: نخست اینکه ورود ایران و روسیه به معادله سوریه به درخواست دولت قانونی این کشور صورت گرفته و در عین حال این ورود با اصول و قوانین بین المللی از جمله منشور ملل متحد منطبق است، حال آنکه ورود عربستان و یا هر کشور دیگر با معادله سوریه درست برخلاف منشور ملل متحد است و با احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در تعارض است و به همین علت سوریه این حق را برای خود محفوظ می داند که به هرگونه تعرض و تجاوز خارجی پاسخ دهد.
از این دید می توان به دومین تفاوت نیز پی برد و آن اینکه در حالیکه ورود روسیه و ایران به معادله لبنان به حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی این کشور کمک کرد و از تجزیه آن جلوگیری کرد اما برعکس ورود عربستان به بحران و جنگ داخلی سوریه از همان ابتدا هدف تقسیم و تضعیف یکپارچگی ملی و تمامیت ارضی این کشور را تعقیب می کرده و در وضعیت کنونی نیز همین هدف کماکان در دستور کار این کشور قرار دارد.
همچنین در حالیکه ورود ایران و روسیه به جنگ سوریه به افزایش ضریب ثبات و امنیت در منطقه کمک کرده در مقابل ورود علنی عربستان به این معادله می توان روزنه های امید پدید آمده در این عرصه را از بین ببرد و بار دیگر تشدید بحران سوریه و سرریزی آن به منطقه را در پی داشته باشد.
گذشته از این جای این سوال نیز باقی است که آیا عربستان در وضعیتی که در باتلاق یمن گیر کرده است توان گشایش جبهه جدید و ورود نظامی مستقیم به جنگ سوریه را دارد؟ به لحاظ منطقی عربستان از این توان برخوردار نیست مگر اینکه به وعده های احتمالی رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی دلبسته باشد که در این صورت می توان از آن به عنوان «پوست خربزه» جدید این محافل زیر پای شاهزاده های کم تجربه و عصبانی ریاض یاد کرد که با هدف گرفتار کردن بیش از پیش این کشور در باتلاق های منطقه صورت می گیرد.
......................................
تحلیل و پردازش/ احمد کاظم زاده