به گزارش
خبرگزاري صدا و سيما، انقلاب اسلامي ایران روزهاي تلخ وشيرين فراواني را پشت سر گذاشته است؛ يكي از اين روزهاي بيادماندني و پيروزي فراموش نشدني مردم ايران در مبارزه با استبداد و ديكتاتوري حكومت پهلوي، روز 26 ديماه 1357 و روز فرار شاه از ايران است كه حضرت امام آن را اولين مرحله در پيروزي ملت ايران دانستند .
امام خميني در نوفل لوشاتو- چند ماه پيش از فرار شاه - گفت: "و با اين قيام ملت، تا شاه نرود آن بسط ها پيدا نخواهد شد و کسي نميتواند شاه را نجات بدهد."
البته اين نخستين باري نبود که شاه، فرار را بر قرار ترجيح مي داد اما اگر در سال 1332 با کودتايي سياه، آمريکا مهره دست نشانده خود را به کرسي حکومت بازگرداند در سال 57 ديگر نه جامعه، پذيراي سلطنت بود و نه شاه، توان رويارويي با موج خروشان انقلابيوني را داشت که به رهبري حضرت امام خميني (ره) خواستار برپايي نظام سياسي نويني بر مبناي احکام و قوانين اسلامي بودند.
فرار شاه آغاز فصلي جديد در حيات سياسي، اجتماعي، فرهنگي جامعه ايراني بود. فرار محمدرضا شاه در 26 ديماه 1357، دومين فرار او از ايران بود؛ چرا در فرار اول، شاه با کودتاي 28 مرداد 1332، به سلطنت بازگشت اما بار دوم، اين اتفاق رخ نداد، مردم به رهبري امام قيام کرده بودند و شاه نيز از حمايت کشورها و دولتهاي حامي خود محروم ماند؟
بدون ترديد مردم ايران و رهبري انقلاب سراسر گسترش يابنده اسلامي، امام خميني، نقش تعيين کننده و بيبديلي هم در فرار شاه از ايران (در 26 دي 1357) و هم جلوگيري از بازگشت دوباره او به کشور ايفا کردند.
هنگامي که شاه از ايران خارج شد، شواهد و دلايل فراواني وجود داشت که نشان ميداد، انقلاب اسلامي ايران در آيندهاي نهچندان طولاني پيروز شده و حاميان داخلي و بهويژه خارجي شاه و مجموعه نظام شاهنشاهي پهلوي به رغم تمام تلاشهاي پيشگيرانه پيدا و پنهاني که ميکردند، قادر به نجات آن از سقوط نهايي نخواهند شد.
در اين ميان، هيئت حاکمه آمريکا نظير آنچه در سال 1332 اتفاق افتاد، از مدتها قبل از خروج شاه از کشور تا روزها پس از پيروزي انقلاب اسلامي ملت ايران، هنوز طرحهايي براي به راه انداختن کودتايي نظامي در ايران بود! که البته هوشياري، ايستادگي و مقاومت همدلانه و نزديک رهبري و قاطبه ملت ايران تمام آن توطئهها را ناکام گذاشت.
* آغاز اعتراض ها و بسته شدن دفتر پهلوي ها
رژيم پهلوي و شخص شاه كه سر مست از فرو نشاندن خشم ملت در 15 خرداد 1342 با كشتار مردم وتبعيد حضرت امام بود درطول سالها با بكار بردن انواع حربه ها «زور و تزوير و اختناق» تبديل به يك ديكتاتور مغرور شده بودو با انواع زندان و شكنجه،مخالفين رژيم را همواره سر كوب مي نمود .
در دي ماه 1356 كارتر و برژينسكي به ايران سفر كردند و كا رتر از شاه بسيار تعريف و تمجيد نمود وشاه كه از تمجيد ارباب مغرور شده بود در روز 17 دي ماه مقاله اي با عنوان«ارتجاع سرخ وسياه»به قلم احمد رشيدي مطلق كه سراسر توهين به روحانيت وشخص امام بود را در روزنامه اطلاعات چاپ نمودو با اين اشتباه ،خود را در مهلكه اي قرار داد كه پايانش جزسقوط و آوارگي نبود.
در روز 19ديماه 1356شهر قم تقريبا به حالت تعطيل درآمد وحوضه علميه و مغازه ها تعطيل شد ومردم دست به تظاهرات گسترده اي در حمايت از امام و روحانيت زدند البته غيرازقم دربيشتر شهرهاي ديگر نيز وضع بهمين منوال بود ومردم با ماموران انتظامي در گير شدند كه منجر به كشته وزخمي شدن تعدادي ازمردم گرديد و در واقع جرقه انقلاب دراين زمان زده شد وتظاهرات وشعارهاي علني برعليه شاه وحمايت امام واسلام وروحانيت آغاز گرديد.
حضرت امام درتاريخ 2 بهمن 1356 دراعلاميه اي که صادركردند اشاره كردند كه رحمت خدا بر مقتولين 15خرداد 1342 و 19دي 1356 و بدين وسيله تظاهرات راموردتأئيد قراردادند.
در22بهمن1356مردم تبريز بمناسبت چهلم شهادي 19دي مردم تظاهرات عظيمي ترتيب دادند كه به درگيري کشته شدن عده اي ديگردرتبريزانجاميد وبه اين ترتيب تظاهرات ودرگيري ومبارزه مردم عليه رژيم وشاه به شهرهاي ديگرسرايت نمود.امام نيزازطريق ارسال پيام ها و اعلاميه ها خواستند كه مردم باهيجان واتحاد بيشتر مبارزات خود را تا پيروزي نهايي ادامه دهند.
امام در تاريخ 23 ارديبهشت 1357 در سخنراني خود مستقيما به شاه گفتند كه تو ديگررفتني هستي.
البته سالها پيش امام در سخنراني خود درتاريخ 13/3/42 كه منجربه تبعيد ايشان شده بود خطاب به شاه گفته بود كه "اي آقاي شاه من به تو نصيحت مي کنم دست بردارازاين كارها ...من ميل ندارم يك روز اگربخواهندتو بروي همه شكركنند.اينقدر با ملت بازي نكن ،اينقدر باروحانيت بازي نكن".
مردم هرروز باهيجان بيشتر دست به تظاهرات زده وسينماها و مشروب فروشيها وبانكها وخلاصه مراكزفساد را به آتش مي کشيدند.
درشهريور1357شريف امامي با عنوان دولت آشتي ملي مامورتشكيل كابينه شد كه البته او نيزكاري از پيش نبرد وخشم مردم روزبه روز بيشترمي شد.
اوج كشتارمردم در17شهريوردرميدان ژاله تهران اتفاق افتاد وشاه كه بعد ازظهر همان روزبا هلي کوپترازميدان ژاله ديدن كرد دستورعدم تيراندازي به مردم ازطرف نيروي انتظامي راصادركرد.
* هجرت امام به فرانسه
درهمين زمان جهت ايجاد محدوديت ومتوقف كردن فعاليتهاي سياسي حضرت امام والبته تحت فشاردولت ايران بيت حضرت امام توسط نيروي نظامي عراق محاصره گرديد و رفت وآمدها محدودگرديد كه دراثر اعتراضها در روز4مهرمحاصره پايان يافت ومقامات عراقي رسما عذرخواهي کردند.
ولي محدوديت ها ادامه داشت و به همين دليل در12مهر امام تصميم به ترك عراق گرفت وپس از مخالفت با ورود ايشان به كويت حضرت امام روز 14مهر به فرانسه هجرت نمود ودر منطقه ا ي در حومه پاريس مستقرگرديد وبه فعاليتهاي سياسي برعليه شاه ادامه داد.
امام درمصاحبه اي با شبكه CBS آمريكا درتاريخ 5/8/57گفت:" حكومت پهلوي بايد ازبين برود وخود شاه هم بايستي محاكمه شود."
* اوضاع داخلي کشور
شريف امامي درتاريخ 10 آبان 57 استيضاح شد ودرهمان روز علي اميني نزديك به دوساعت با شاه صحبت كرد و به صورت علني به شاه گفت كه تنها راه نجات ،استعفا شاه وخروج او از كشوراست.
در تاريخ14 ابان 57 تظاهرات بزرگي در تهران توسط دانش آموزان و دانشجويان برپا گرديد كه منجر به كشته شدن عده زيادي از مردم شد و همان روز شريف امامي استعفا داد و روز بعد شاه ژنرال ازهاري را مامور تشكيل كابينه نظامي نمود تا بلكه بتواند با دولت نظامي به تظاهرات واعتصابات پايان دهد .
به تدريج و با بحراني تر شدن اوضاع كشور و با افزايش خشم و نفرت مردم شاه دچار سردر گمي شد وديگر رشته امور از دستش خارج شده بود و اوضاع را وخيم تر از انچه فكر مي کرد مي ديد، به همين جهت خروج از كشور را نيز در نظر داشت براي همين به دنبال فردي براي نخست وزيري بود كه هم بتواند با انتخاب او تا حدودي خواسته مردم را تامين نمايد و هم رژيم را حفظ كند .
در پي تظاهرات عظيم و بي سابقه روزهاي تاسوعا وعاشوراي سال 1357 امام در 23 اذرخطاب به مردم پيام مهمي داد وملت را به ادامه مبارزه تا پيروزي نهايي و ارتش را به خويشتن داري دعوت كرد وعلنا گفت كه شاه بايد برود همان روز شاه سمت نخست وزيري را به سنجابي(رهبرجبهه ملي)پيشنهاد كرد كه او نپذيرفت وكناره گيري ازسلطنت را ازشاه خواست.
ازهاري درتاريخ سوم دي ماه 57 سكته كرد. شاه غلامحسين صديقي(ازاعضاي جبهه ملي) را به نخست وزيري دعوت كرد كه او نپذيرفت.
* نخست وزيري بختيار
سرانجام شاه كه تصميم به خروج از كشور گرفته بود شاپور بختيار از اعضاي جبهه ملي را به حضور پذيرفت و نخست وزيري را به او پيشنهاد داد؛ بختيار نيز ضمن قبولي نخست وزيري، پيشنهاد كرد كه شاه قبل از خروج از كشور شوراي سلطنت را تعيين نمايد و سرانجام فرمان نخست وزيري در تاريخ نهم دي ماه 57 به نام بختيار صادر گرديد .
همان روز جبهه ملي، طي اطلاعيه اي بختيار را از رياست حزب بركنار كرد .
هايزر فرستاده كارتر كه وضع اسفبار شاه را ديد از او خواست كه هرچه زودتر كشور را ترك نمايد و ساليوان نيز از كاخ سفيد دستور گرفت كه شاه را براي خروج از كشور ترغيب نمايد .
شاه كه در مورد خروج از كشور دچار ترديد شده يود به آنتوني پارسونز سفير انگلستان گفت كه سه راه بيشتر ندارد يا با زور مردم را سركوب كند (سياست مشت اهنين)، يا به يكي از پايگاههاي نيروي دريايي برود تا ارتش مردم را سركوب نمايد و يا مملكت را به حال خود رها كند و برود وسفير انگليس گفت كه اگر شاه براي مدتي از كشورخارج شود، شانس آنرا خواهد داشت كه پس از مدتي به كشور وحكومت بازگردد .
شاه كه به كلي درمانده شده بود در ملاقات خود با ساليوان از او مي پرسد كه آمريكا از او چه ميخواهد و ساليوان پاسخ ميدهد كه شاه بايد از كشور خارج شود و شاه در كمال عجز و درماندگي در مورد زمان خروج مي پرسد كه البته سفير در اين مورد دستوري نداشت .
شاه مي خواست به آمريكا برود ولي از موضع سران اين كشور در مورد خودش اطمينان نداشت البته چند روز بعد ساليوان مامور شد كه شاه را به آمريكا دعوت كند، البته چون ايران براي آمريكا بسيار حائز اهميت بود و آمريكا قصد داشت در صورت امكان با حكومت جديد ايران نيز روابط خوبي داشته باشد، قرار بر اين شد كه شاه بدون سر و صدا و استقبال رسمي و به تعبير ديگر از در پشتي وارد آمريكا شود .
شاه در كتاب پاسخ به تاريخ از قول يكي از سران نظامي که دستگير و اعدام شده است گفته بود:" آمريكايي ها شاه را مانند يك موش مرده از مملكت بيرون انداحتند."
فرح كه در اواخر دوران رژيم در بيشتر تصميم گيريها شركت داشت به شاه پيشنهاد مي کند كه شاه از كشور خارج شود و فرح بماند و رياست شوراي سلطنت را بر عهده بگيرد كه شاه نپذيرفت .
ارتش ايران در زمان محمدرضا شاه فرمانبر بي چون چراي شاه بود و وابستگي شديدي به او داشت و در آن زمان تنها گروهي که با خروج شاه از كشور مخالف بود ارتش و فرماندهان بلند پايه آن بود و امراي ارتش با شنيدن تصميم شاه مبني بر خارج شدن از كشور روحيه خود را به شدت باختند.
شاه پس از صحبت با برژينسكي و ساليوان و عدم دريافت پاسخ مناسب و قابل درك از سياست امريكا در قبال خود، به اين نتيجه رسيد كه آمريكائيان در آن اوضاع فقط ميخواستند كه شاه برود.
البته شاه اعتراضهاي داخلي را نتيجه دسيسه خارجي بويژه انگليس و آمريكا مي دانست. مقامات آمريكا عدم توسل به زور جهت فرونشاندن تظاهرات واعتصابات را از طرف شاه يكي از دلايل مهم سقوط او مي دانستند كه بعد از كشتار 17 شهريور اتفاق افتاد.هايزر از طرف كارتر مامور شد تا در مرحله اول مقدمات خروج شاه را فراهم كند و سپس ارتش را آماده نمايد تا در صورت عدم موفقيت بختيار دست به كودتا بزند.
امام در تاريخ 23 دي ماه 57 در پيامي به مردم و ارتش هشدار داد كه مراقب توطئه هاي دشمن باشند و از ارتشي ها خواست كه به مردم بپيوندند وبا مردم برادرانه رفتار كنند.
اين پيام باعث شد كه مردم در تظاهرات فرداي آنروز ارتش را گلباران نمايند و نظاميان نيز عكس امام را بر كاميونهاي خود نصب نمايند هايزر در اين باره گفت با پيام امام مردم با سلاح عشق ومهرباني به ارتش حمله كردند .
شاه جهت خروج از ايران لحظه شماري مي کرد و فقط منتظر راي اعتماد مجلسين به بختيار بود.
* فرار شاه از كشور
قبل از شاه، خانواده سلطنتي خروج را شروع كردند، ملكه مادر و اشرف به كاليفرنيا رفتند، فريده ديبا، ليلا پهلوي وعلرضا نيز در 25 ديماه از كشور خارج شدند . شاه خيال داشت مستقيم به كاليفرنيا وارد شود ولي با مخالفت آمريكا روبرو شد .
تاريخ خروج شاه 27 ديماه مشخص شده بود ولي در غروب 25 دي شاه به بدره اي، فرمانده نيروي زميني، گفت:" فردا سفر انجام خواهد شد."
محمدرضا، كه در خيالات خود مي پنداشت كه احتمالا با انجام يك كودتا خواهد توانست همانند 28 مرداد 1332، پيروزمندانه به تهران و قدرت بازگردد برنامه سفر به آمريكا را لغو نمود وبرنامه سفر به مصر را طرح ريزي کرد ولي زماني که از بازگشت به ايران نا اميد شد قرار شد كه پس از چند روز توقف در مصر راهي آمريكا شود .
سرانجام صبح روز 26 ديماه، شاه و فرح به فرود گاه مهرآباد رفتند و در آنجا به انتظار بختيار نشستند، بختيار نيز پس از اخذ راي اعتماد از مجلسين، خود را به فرودگاه رساند، ديكتاتور پس از ديدار با نخست وزير همراه با ملكه با هواپيماي شهباز، ايران را براي هميشه ترك کرد تا ديگر آمريکايي ها نيز نتوانند وي را بازگردانند.
با انتشار خبر خروج و يا به عبارت بهتر فرار شاه از كشور موجي از شادي ونشاط تمام شهرهاي ايران را فرا گرفت و مردم به شادي پايكوبي پرداختند و گل و شيريني پخش كردند و اين روز را براي هميشه به عنوان روز پيروزي بر شاه گرامي مي دارند، روزنامه اطلاعات در اين روز يكي از بزرگترين تيترهاي خود را با عنوان " شاه رفت " انتخاب کرد.