به مناسبت نوزده دي، سالروز قيام خونين مردم قم
نوزده دي، سالروز قيام خونين مردم قم و روزي است که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهي در هم پيچيده شد.
نوزده دي، سالروز قيام خونين مردم قم است. روزي که روند انقلاب را به گونه اي شکل داد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهي در هم پيچيده شد.
به گزارش خبرگزاري صدا و سيما ، شهر مقدس قم در تاريخ انقلاب اسلامي، به دليل وجود حوزه علميه و روحانيت متمرکز، همواره به عنوان پايگاه اصلي و سازمان دهنده قيام و مبارزه عليه نظام ستم شاهي به شمار مي رفت.
در روز هفده دي پنجاه و شش، سالروز کشف حجاب، مقاله اي با عنوان «استعمار سرخ و سياه»، با امضاي احمد رشيدي مطلق در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد. نويسنده اين مقاله، به حضرت امام خميني (ره) اهانت کرده بود. با اين که براي اولين بار نبود که عوامل نظام به حضرت امام (ره) اهانت مي کردند و اين بار حتي اهانت به طور صريح صورت نگرفته بود، امّا جرقه اي در شهر مقدس قم زده شد که به قيامي خونين و تاريخ ساز مبدل گرديد. اين مقاله احساسات و عواطف مردم را نسبت به رهبر و مقتدايشان - که در تبعيد به سر مي برد - برانگيخت و خشم و انزجار عمومي از نظام را به همراه داشت.
از عواملي که در شکل گيري قيام نوزده دي و تسريع شکل گيري انقلاب اسلامي، نقش مهمي داشت، شهادت فرزند گران قدر امام بود. شهادت سيد مصطفي خميني (ره) موجي از انزجار و نفرت را نسبت به نظام در بين مردم برانگيخت ؛ چرا که آن را اقدامي از سوي نظام و به دستور شاه مي دانستند. به همين دليل مجالس گرامي داشت حاج آقا مصطفي به صحنه هاي مبارزه عليه نظام و حمايت از امام تبديل مي شد. پيام ها و سخنان امام (ره) در آن ايام شعله هاي انقلاب را فروزان تر و مردم را بيدارتر کرد. نظام که از روي آوردن همه جانبه مردم به رهبرشان خشمگين شده بود در اقدامي عجولانه، با چاپ مقاله اي توهين آميز شخصيت حضرت امام (ره) را زير سؤال برد.
اين اقدام تاوان سختي براي نظام به همراه داشت و به قيام بزرگي عليه حکومت جور انجاميد.
اولين حرکت اعتراضي در برابر انتشارمقاله موهن در روزنامه اطلاعات، توسط روحانيت و مردم قم، فرداي انتشار آن يعني روز هيجده دي شکل گرفت. در اين روز دروس حوزه تعطيل شد. پس از آن بازار قم هم به حوزه ملحق گرديد و مردم به همراه علما و روحانيان به منزل مراجع مي رفتند و آمادگي خود را براي اقدام عليه اين حرمت شکني اعلام مي کردند. مراجع هم با سخنان خود، ضمن آرام کردن خشم مردم وروحانيت وتسلي دادن به آنها، علاوه برمحکوم کردن نظام در اين اقدام توهين آميز بر ادامه مبارزه واعتراض ها تاکيد کردند.
بعد از ظهر نوزده دي پنجاه و شش، آيت الله نوري همداني سخنراني کرد. مردم پس از سخنان وي آرام و بي سر و صدا به طرف منزل آيت الله مشکيني به راه افتادند. جمعيتي بيش از ده هزار نفر که در آن ايام خفقان و اضطراب جمعيت بسيار زيادي بود، با عزمي راسخ و اراده اي پولادين بر آن بودند تا قدرت پوشالي نظام شاهنشاهي را در زير گام هاي استوارشان خرد کنند. مردم به توصيه آيات و مراجع، آرام راهپيمايي مي کردند و فريادها در حنجره ها به دنبال راه گريزي مي گشت.
ساعت حدود شانزده و سي دقيقه، مأموران شهرباني و ساواک که در يکي از ميادين قم راه مردم را سد کرده بودند به دنبال يک برنامه ساختگي، با شکستن شيشه بانک به سوي مردم بي دفاع که حتي شعار هم نمي دانند، آتش گشودند. مردم نيز که ترسي به دل نداشتند با چوب و پرتاب سنگ، در برابر تير و گلوله شجاعانه مقاومت کردند. با مشاهده اولين شهيد، خشم و نفرت مردم نسبت به رژيم شاهنشاهي، بيش از پيش شد و ترس و وحشت از دل ها رخت بر بست. جمعيت با شعار «اللّه اکبر» و «لا اله الا اللّه» و با در دست داشتن سنگ و چوب به سوي عمّال شاه سرازير شد و درگيري به اوج خود رسيد.
غروب روز نوزده دي فضاي شهر پر از غم و غربت شده بود. همه جا پر از مأموران شهرباني بود و تظاهر کنندگان پراکنده شده بودند. تنها چيزي که در منطقه درگيري به چشم مي خورد عبا، عمامه و کفش هايي بود که از روحانيان و مردم به جا مانده و آغشته به خون بود. مردم به خيابان هاي اطراف رفته، اين شعار را سر مي دادند «از جان خود گذشتيم، با خون خود نوشتيم، يا مرگ يا خميني».
در مورد شهدا و مجروحان قيام 19 دي آمار دقيقي در دست نيست .آن گونه که از گفته ها و نوشته هاي شاهدان عيني برداشت مي شود خيلي از مجروحان از ترس ساواک به بيمارستان مراجعه نکردند؛ زيرا در آن زمان، ساواک،تظاهر کنندگان زخمي را با زنجير به تخت بيمارستان مي بست تا پس از بهبودي آنها را به ساواک منتقل نمايند. در مورد شهدا نيز غير از چند نفر که به طور يقين در آن روز به شهادت رسيده اند سخن از شهيد ديگري به ميان نيامده است. البته احتمال اين که خانواده شماري از شهدا از ترس ساواک شهداي خود را مخفيانه به خاک سپرده باشند، ضعيف نيست. به هر تقدير شمار مجروحان بسيار زياد بود، اما تنها نام پنج شهيد به ثبت رسيده است که سه تن از آنان طلبه، يک نفر جوان و ديگري نوجواني سيزده ساله است.
به دنبال قيام 19 دي، نهضت به شهرهاي ديگر کشيده شد و حماسه چهلم ها شکل گرفت. تبريز، يزد، جهرم، تهران، مشهد و شهرهاي ديگر کشور شاهد قيام هايي خونين در گرامي داشت شهدا بودند. ابتدا تبريز در چهلم شهداي قم به خاک و خون کشيده شد و پس از آن شهرهاي ديگر به همين ترتيب شاهد حماسه هايي جاويد بودند. حماسه چهلم ها نهضت را به ثمر رساند و با بازگشت امام خميني (ره) به کشور به پيروزي انقلاب اسلامي انجاميد.