حاشيهنگاري از جشنواره عمار؛
فانوسهايي که با شعار مرگ بر آمريکا روشن ميشد
اختتاميه ششمين جشنواره مردمي فيلم عمار متفاوت ترين شب سينمايي را در 10 سال اخير سينما رقم زد.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاري صدا و سيما؛ پايت که نزديکي هاي سالن حجاب مي رسيد بوي آش مشامت را پر مي کرد.
جلوتر که ميرفتي با ديدن افرادي که براي تامين هزينه زندگي تعدادي از نيازمندان لباس و دستکش ميبافتند به ياد روزهاي جنگ و جبهه ميافتادي.
در ورودي سالن اصلي هم جايي بود که شبيه ايستگاه هاي صلواتي جبهه مي توانستي گلويت را با ياد سالار شهيدان تر کني.
داخل سالن که ميرسيدي خانواده هايي را ميديدي که چشماني تر و قاب هايي منقش به تصوير لاله هاي سفر کرده شان در دست داشتند و جوان و پير، کودک و بزرگسال آمده بودند تا با هم چيزي را ثابت کنند.
مراسم مثل هميشه با نواخته شدن سرود جمهوري اسلامي و تلاوت آياتي از قران کريم توسط يکي از دختر بچه هاي شهداي مدافع حرم آغاز شد.
حجت الاسلام و المسلمين عليرضا پناهيان پشت تريبون از مردمي بودن جشنواره فيلم عمار گفت و تاکيد کرد که برگ برنده اين جشنواره مردمي بودن آن است.
پناهيان نکته زيبايي را گفت: جشنواره اي که مردمي باشد اسلامي و جهان شمول مي شود.
پس از آن نوبت به اهداي جوايز و روشن شدن فانوس ها رسيد.
ميان برنامه ها، تقديرها، تشويق ها، مهمان ها و حتي پذيرايي در اين اختتاميه با ساير اختتاميه هاي سينما فرق داشت.
مهمان هايي از تمام اقشار مردم، بزرگداشت هايي که براي خانواده هاي شهداي مدافع حرم بود، ميان برنامه اي که در آن نواهاي ميثم مطيعي و صادق آهنگران از شهداي مدافع حرم تا مظلوميت شيعه و شيخ نمر گنجانده شده بود، تشويق هايي که از جنس حمايت از ولايت فقيه بود و فانوس هايي که با مرگ بر آمريکا روشن مي شد و به دست صاحبانش مي رسيد، همه و همه از ويژگي هايي بود که عمار را متمايز مي کرد.
در اين بين با چند تن از دوستداران عمار هم صحبت شدم و برايم تفاوت اين جشنواره با ساير جشنواره ها نمايان تر شد.
مرد ميانسالي را فانوس به دست ديدم و به او تبريک گفتم و او گفت: اين فانوس براي خودم نيست، دوستم نمي توانست به اينجا بيايد و من به نيابت از او و تمام مردم آذربايجان براي گرفتن اين فانوس آمدم.
مرد مسني که به سختي راه مي رفت به من گفت: بصيرت به دست آوردني است و وقتي عميق شود عشق را به دنبال مي آورد، با عشق بسياري از کارها را مي توان کرد که با عقل نمي توان؛ عمار جاي عاشقان به خدا، شهدا و ولايت فقيه است.
اما وقتي با مادري نيجريه اي که دو روز پيش پسرش را در سوريه از دست داده بود هم صحبت شدم بيش از پيش به ايراني بودنم افتخار کردم.
او گفت: اميدوارم يک روز در نيجريه چنين جرياني راه بيافتد و براي شهدا چنين جشنواره هايي برپا و يادشان را زنده کنيم.
در عمار صداي کودکان هم بيش از ساير جشنواره ها به گوش مي خورد.
کودکاني که به کمک پدر و مادر هايشان با ديدن عکس هايي که دور تا دور سالن حجاب بود با شهداي ديروز و امروز آشنا مي شدند.
در آخر با سيد رسول منفرد دبير اجرايي جشنواره درباره آينده عمار صحبت کردم؛ او گفت: امسال تهران، خراسان و قم ما را شگفت زده کردند و اميدوارم با حمايت هاي بيشتر مسئولان سال آينده شاهد حضور پر رنگ تر همه اقشار جامعه باشيم.
وحید جليلي نيز گفت: ما راهي را آغاز کرده ايم که تمام مردم بيايند و افکارشان را به تصوير بکشند؛ بقيه راه با خودشان و مسئولان سينمايي است.
پرونده ششمين جشنواره مردمي فيلم عمار هم بسته شد و مردم با لبخند از سالن حجاب بيرون مي رفتند.
آن ها خوشحال بودند چون برگ ديگري از عمار، جشنواره اي از دل خودشان و براي خودشان ورق خورده بود.
خوشحال بودند چون اشک ها و لبخندهايشان براي خودشان و از ته دلشان بود.
سحر قناعتي