"شهید مظلوم دکتر بهشتی" پرچمدار معرفت شناسی اقتصاد ایرانی - اسلامی است که تفکرات و سیره ایشان همچنان برای اقتصاد کشورمان راهگشاست.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ اقتصاد تعاونی ، اصل 44 و عدالت اقتصادی در کنار نظام نظارتی و قضایی قدرتمند، بخش مهمی از تمامیت اندیشه شهید بهشتی را تشکیل می دهد که اقتصاد ایران و جهان تشنه تر از همیشه به آن نیازمندند.
گذشت بیش از هشت سال از اعلان رسمی بحران مالی و اقتصادی جهان و فقر شدید اندیشه های غربی و شرقی ها درخصوص تببین علل و راه حل های این معضلات نشان می دهد که دنیا به اندیشه اقتصادی فراتر از مکاتب سرمایه داری یا سوسیالیسم نیازمند است و باید نوسازی در تغییر نقش ها ، اتفاق بیفتد.
بی تردید مکتب اقتصادی اسلام می تواند در این زمینه ، بسیار راهگشا باشد.
چینش نظام اقتصاد کشور بر اساس آموزه های دینی و اسلامی و بومی است که بزرگترین بنیانگذاران آن " جنبش فکری شهیدان بهشتی - مطهری و باهنر" هستند.
در ادامه دیدگاه های شهید مظلوم دکتر بهشتی در عرصه های اقتصاد بررسی می شود که خوشبختانه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به خوبی منعکس شده است.
شهید بهشتی افزون بر علوم اقتصاد جهانی ، بر روش ها و شیوه های اقتصاد اسلامی تسلط داشت و با روش مندی خوبی توانست مسایل اقتصادی جامعه را تبیین کند و اعتقاد داشت اقتصاد کشور بر سه پایه دولتی ، تعاونی و خصوصی استوار شود.
متاسفانه در سه دهه اخیر بخش اندکی از این اندیشه اجرایی شده و مورد توجه قرار گرفته است به طوری برخی حتی آماده حذف بخش تعاونی بودند.
شهید بهشتی از مدافعان واقعی تعاون بود که آگاهی به مسائل اقتصادی روز و تلاش بی وقفه وی ، برکات ماندگاری در رشد و شکوفایی بخش تعاون در کشور از خود برجا گذاشت.
شهید دکتر بهشتی معتقد بود با بهره گیری از شیوه تعاونی رضایت نهایی مردم و خیر و صلاح جامعه فراهم خواهد شد و همواره بر این باور اصرار می ورزید که تعاون شیوه ارزشی است و کارگزاران نظام برای دستیابی به عدالت اجتماعی باید از آن بهره گیرند.
دکتر بهشتی با دور اندیشی خود در بند 2 اصل 43 قانون اساسی توانست شرایط و امکانات تعاونی در ایجاد اشتغال برای قشرهای آسیب پذیر جامعه فراهم کند.
آرای اقتصادی شهید مظلوم دکتر بهشتی به ویژه در حوزه تعاون، رهیافت های نوینی را در تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورده که امروز هم درس دهنده و دارای کارکرد راهبردی است.
شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی بر این عقیده استوار بود که بهره گیری از شیوه تعاونی، رضایت مردم و خیر و صلاح جامعه را به همراه دارد و نظام مقدس جمهوری اسلامی باید از شیوه خداپسندانه و مردمی تعاون بهره جوید.
به باور شهید بهشتی؛ تعاون شیوه ای ارزشی است و کارگزاران و بلند پایگان نظام در جهت رسیدن به عدالت اجتماعی باید آن را به کار بندند.
شهید بهشتی در مورد اهمیت شیوه تعاونی می گفت " مسئله اقتصاد تعاونی که در عصر ما و در جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته در حقیقت بر همان پایه هایی استوار است که در دنیا مورد توجه قرار می گیرد و باید به جای استفاده از واژه نظام تعاونی بر شیوه تعاونی معتقد باشیم. در شیوه تعاونی، بنگاه اقتصادی از مجموعه افراد عضو می خواهد با همکاری و تعاون با یکدیگر، وضعیت تولید و عرضه را بهتر کنند و به جای رقیب بودن، همکار باشند.
تعاونی ها باید بکوشند به صورت یک قدرت درایند و این امکانات را چنان از درون خودشان گردآوری کنند که اسیر مراکز عرضه کننده امکانات نشوند و مصرف کنندگان هم باید از دست واسطه ها و دلالان اقتصادی غیرحرفه ای رهایی یابند که این موضوع مهمترین اهداف تعاونی است.
دولت می تواند به گروهی که قصد فعالیت و تولید دارند به عنوان کمک وام بدهد تا برای آن گروه یک پشتوانه باشد و می توان با وام دادن به جوان های بیکار و کسانی که در ادارات کارایی چندانی ندارند، آنها را به مرحله تولید و سوددهی هدایت کرد چون این افراد قادر خواهند بود با سرمایه یک شرکت تعاونی، تولید یا خدمتی به وجود آورند".
شهید بهشتی در تدوین قانون اساسی نیز بحث تعاونی را وارد کرد و نقش اساسی در تدوین اصول 43 و 44 قانون اساسی درباره بخش تعاون داشت.
* اقتصاد سالم
رهاورد دکترین لیبرال - سرمایهداری، بعد از یک قرن تلاش تمام عیار علمی و اجرایی ؛ هیمن بحران مالی و اقتصادی است که در تمام جهان مستقر شده است.
نوع روابط اجتماعی از معیار روابط برادرانه و همسان انسانی عبور کرده و بهروابطی برتری طلبانه و خودکامه تبدیل شده است.
روابطی که میان دو طبقه "اقلیت فرادست" و "اکثریت فرودست" وجود دارد.
براساس تاثیرهای فکری، فرهنگی و اخلاقی که نظام سرمایهداری در انسانها میگذارد و روحیه طغیان و خودکامگی که بر مال اندوزان سایه میگسترد، پایگاه اصلی روابط اجتماعی را ویران میکند. یعنی باور انسانها و ایمان بهارزش و کرامت انسانی، یا کمرنگ میشود یا بکلی رنگ می بازد.
در این مکتب اقتصادی ؛ انسان ها در بهترین حالت ابزار و " حیوان اقتصادی " هستند.
در تفکر و احساس ها در جامعه سرمایهداری ، روابطی غیر انسانی، حاکم است، روابطی صرفا اقتصادی و براصل "سودآوری" بینان گذاری شده است.
اما در اقتصاد ایران ، این معیارها هرگز جایگاهی نداشته است و نخواهد داشت.
در نظام جمهوری اسلامی ؛ هدف ایجاد حیات طیبه و "اقتصاد انسانی" است که سعادت دنیوی را به سعادت اخروی ، پیوست می کند.
شهید بهشتی که از برجستهترین نویسندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود، به رفاه حال محرومان جامعه، جلوگیری از استثمار و تحقق عدالت اجتماعی توجه خاصی داشت و تلاش میکرد اقتصاد ایران را به این سمت هدایت کند.
منظر دکتر بهشتی درباره مردمی بودن نظام و اقتصاد ، الگوی مناسبی در جهت استقرار حکومت اسلامی و دکترین اقتصاد بخش تعاونی و زمینه سازی برای تحقق اقتصاد سالم ؛ حلال ؛ مطهر و طیب ؛ است.
شهید دکتر بهشتی با هوشیاری و تلاش اجازه ورود افکار التقاطی را به انقلاب اسلامی نداد و افکار منسجمی در بخش اقتصاد در روزهای نخستین انقلاب ایجاد کرد.
معیارهای شرعی و اسلامی در اقتصاد ایران و بخش تعاون با توجه به نقد شهید بهشتی از مواضع کاپتیالیسم و سوسیالیسم ، توسعه و بسط یافته و در حوزه های مختلف نهادینه شده است.
در تفکر شهید بهشتی، سود یا ارزش اضافی باید به وسایل تولید اعم از نیروی انسانی یا ماشین تعلق گیرد نه به سرمایه در گردش.
این موضوع به تنهایی می تواند از بروز بحران هایی مانند بحران مالی و اقتصادی ملی ، منطقه ای و جهانی جلوگیری کند.
نظام های سرمایه داری در گذشته به دلیل اصل قرار دادن تکاثر سرمایه یا همان ثروت اندوزی، دچار ضایعات اجتماعی ناشی از ثروت اندوزی شدند ولی به سرعت برای برون رفت از چنین مشکلی، به بحث تعاون توجه کردند تا با شکاف در طبقات اجتماعی مواجه نشوند؛ یعنی جامعه به دو قطب ثروتمند و فقیر مطلق تبدیل نشود.
افکار منسجم شهید بهشتی دکترین اقتصاد تعاونی و قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی است که برای ایجاد تعاونی ها به شکل قدرتمند و با استفاده از امکانات درونی و جذب امکانات از مراکز عمومی بدون اسارت در مراکز عرضه امکانات ، تاکید داشت.
هدف وی فقط تشکیل صوری واحد هایی و بنگاههای مانند تعوان و ان هم فقط در بخش مصرف نیست بلکه هدف تلاش برای توانمند سازی همه مردم است.
گنجاندن بخش تعاون در اقتصاد کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی و توسعه آن از اقدامات ارزنده شهید آیت الله بهشتی است.
* مظلومیت اندیشه
نباید فقط در ایام سالروز شهادت دکتر بهشتی به آرای وی پرداخته شود چون نیاز جامعه به منش و دانش بهشتی امروز بیش از هر زمان دیگری مشهود است و سیاست های کلی اصل 44 تنها بخشی از تفکرات این شهید مظلوم است و نباید اجازه دهیم تفکر ایشان هم مانند شخصیت خودشان ؛ " مظلوم " بماند.
شهید بهشتی معتقد بود : عدل اخلاقی از نظر اسلام زیربنای همه انواع دیگر عدل است.
بنیانهای تفکر و اندیشه شهید بهشتی در هر حوزهای باعث می شود بسیاری از گرههای فکری و اجرایی کشور باز شود.
با تکیه بر مبانی اندیشهای و روششناسی شهید بهشتی میتوان سازوکارهای راهیابی به راهحلهای ثمربخش را در مقیاس ملی ، شناسایی و استخراج و استنباط کرد.
همین امروز هم گفتمان واقعی جامعه و همه مردم و مسئولان که عدالت اقتصادی و اسلامی است در اندیشه های شهید بهشتی به وفور دیده می شود.
آیتالله بهشتی معتقد بودند مسلمان تحت هیچ شرایطی و با هیچ توجیهی نباید عمل خلاف انجام دهد. این مسایل سلسله بدیهیات و مسلماتی است که متاسفانه به خاطر عدول از روش و منش شهید بهشتی امروز ما به واسطه آن دچار چالش شدیم.
اگر نهضت بازخوانی اندیشههای شهید بهشتی در جامعهی ما راه بیفتد، دولت، ملت و نسلهای آتی بیشترین سودها و بهرهمندیها را در دنیا و اطمینانبخشترین وضعیت را در آخرت تجربه خواهند کرد.
ناهماهنگیها و افتوخیزهای فراوان در حوزه سیاستهای اقتصادی کشور ما بیش از هر چیز ریشه در فقر تئوریک در حوزه اندیشههای کلان اقتصادی دارد و باید بار دیگر اندیشه ای شهید بهشتی را بازشناسی و با روش های اجرایی مدرن و بروز ترکیب کنیم.
دانش اقتصاد شامل گزارههای توصیفی و تکلیفی است که حوزه توصیفی به بررسی روابط موجود در علم اقتصاد است اما اقتصاد اسلامی بیشتر رویکرد تکلیفی دارد.
شهید بهشتی تلاش کرد پرسشهای بنیادین به موضو ع های تکلیفی اقتصاد ارائه کند تا جهان بینی ما در حوزه اقتصاد هم نهادینه شود و شهید بهشتی در این زمینه نظریه پردازی کرده است.
ورود ایران در مبادلات خارجی و تفکرات سرمایهداری در اقتصاد کشور در 4 تا 5 برنامه توسعه موجب شده است که نوعی سرمایهمحوری در این مبادلات شکل بگیرد و تعاونیها نتوانند جایگاه لازم را پیدا کنند.
این در حالی است که وجه ممیزه مکتب اسلام تاکید بر عدالتخواهی است.
عدالتخواهی، جزئی اصولی در مسائل زندگی ما است و امروز بشر از تحقق عدالت اجتماعی به معنی واقعی آن محروم است.
در برنامه های موسوم به توسعه پنجساله ، عدالت اجتماعی به صورت موضوعی "رها شده" مطرح شده است که هرگز هم تحقق نیافت و شاید در برنامه ششم به ان توجه شود.
از نظر اسلام عدل اخلاقی زیربنای همه انواع دیگر عدل است. اگر کسی بخواهد کلمه عدل را در وجود خود پرورش دهد نقطه عزیمت آن توسل به اخلاق کریمه الهی است.
زور و هتاکی و دورغ یعنی خلاف اخلاق و امکان ندارد باعث شود آن کار مورد عنایت خداوند باشد و ثمر بخشی پایدار و بلند مدت داشته باشد.
* فعال سازی عقل و علم در برنامه ریزی
از نظر بهشتی اسلام با علم و عقل شروع میشود و با وحی، تکامل پیدا میکند و این مساله را در همه حوزهها چه نظری و چه عملی به کار میبرد.
در کتاب اقتصاد اسلامی نکات فوقالعادهای وجود دارد. قرآن میفرماید دینی که پیامبر (ص) آورده است، دینی جهانی است و مخاطبش همه "ناس" است. همه انسانها درهمه مکانها و همه زمانها مخاطبش قرار میگیرند و یک انسان مسلمان برای آنکه مسایل اسلامی را خوب بفهمد باید از علم و عقل شروع کند و در ادامه با وحی تکمیل کند.
اما مخالفان بهشتی جنگ روانی بسیار ناجوانمردانهای را علیه او راه انداخته بودند چرا که امکان نداشت کسی در معرض صحبتها و آشنایی و برخورد با منش ایشان قرار گیرد و مجذوب ایشان نشود بنا بر این استراتژی که انتخاب کرده بودند این بود که باورهای پیشینی برای افراد ایجاد کنند که براساس آن کسی اصلا نزدیکش نشود.
شهید بهشتی ترکیبی از علم و ایمان و صداقت بود.
آرمانگرایی دینی و جدیت در پیاده سازی احکام اقتصادی مبتنی بر اصول اسلامی از ویژگیهای بارز شهید بهشتی است.
شهید بهشتی گامهای اولیه برای مقابله با پدیده شوم ربا را در نظام اقتصادی محکم برداشت.
در صورت اجرای صحیح قانون بانکداری بدون ربامشکلات اقتصادی و طبقاتی ناشی از آن از کشور رخت بر خواهد بست.
با اجرای قاطع و هوشمندانه اصل 44 شکاف طبقاتی و مشکلات اقتصادی و روانی و نیز بی عدالتی ها در نظام اقتصادی بر طرف خواهد شد.
منابع اقتصادی نباید به سمت سوداگری و دلالی در بخشهای مختلف سوق یابد بلکه باید با تزریق عادلانه منابع در بخشهای تولیدی رونق و شکوفایی اقتصادی در کشور محقق شود.
* درس بزرگ
درس بزرگ همان روششناسی شهید بهشتی در حوزه آینده پژوهی جامعه اقتصادی ایران است.
شهید بهشتی با استناد به آیات قرآن مجید، وظیفه انسان را به عنوان خلیقه خدا بر روی زمین تلاش مستمر و خستگیناپذیری برای تحقق جامعه آرمانی مورد تایید خدا بر روی زمین میدانست.
این انسان فقط در جامعه ای که توسعه اقتصادی جای خود را به پیشرفت و تعالی می دهد ،قابل احترام است.
ما امروز به اقتصاد انسانی نیاز داریم که تمام فضیلت های اقتصادی و الهی و دینی را هم متجلی کند.
بررسی دیدگاههای شهید بهشتی نشان می دهد تلاش و نهضت علمی و اقتصادی از نظر و عمل ؛ وظیفه هر انسان مسلمانی است و این قاعده در مورد ارتقای سطح روشها و قوانین هم صدق میکند و مسلمانان باید با کمک اندوختههای تجربی و دانش نظری همواره در تلاش برای بهینه کردن قوانین و روشهای موجود برای تحقق جامعه آرمانی باشند.
سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی هم شکل تکامل یافته و بروز شده این اصل مهم اقتصادی است.
شهید بهشتی با دورنگری خاص خود دهه ها قبل از پیروزی انقلاب با طرح مسائلی همچون مالکیت ، ربا ، بیمه و مالیات گام مهمی در مباحث اقتصاد دستوری و تئوری های اقتصاد اسلامی برداشت.
علاوه بر ورود در مباحث کلیدی نظری با اقداماتی مانند ترویج صندوقهای قرض الحسنه و فعالیت های اقتصادی دسته جمعی ، تلاش کرد موانع و مشکلات اجرای مباحث اقتصاد اسلامی را در مقیاس کوچک بررسی و برطرف کند.
شهید بهشتی اگرچه به عنوان معمار دستگاه قضایی جمهوری اسلامی خدمات ارزنده ای به انقلاب کرده که هنوز آثار و برکات آن مشهود است اما دیدگاههای اقتصادی ایشان هم به شدت مورد نیاز جامعه است و می تواند مبانی قدرتمندی برای تدوین ایرانی ترین و اسلامی ترین برنامه توسعه پنجساله در دوره آتی شود.
اما بهشتی فقط در دیگاههای اقتصادی خلاصه نمی شود بلکه او یک شخصیت جامع بود.
ویلیام سولیوان سفیر وقت آمریکا ، بهشتی را اینگونه توصیف میکند: او به وضوح سیاستمداری خبره است. زبان انگلیسی را خوب میداند. او متفکری قوی و روشمند و مدیری توانا است. سخنانش متمرکز است و از شاخهای به شاخه دیگر نمیپرد. بهشتی میگوید تلاش میکنیم به مردم خود بیاموزیم که شکیبا باشند و سعی کنند کسانی را که تاریخ گذشته ایران، آنان را لایق نمیشناسد درک کنند. او این سخنان را در پاسخ به سئوالی درباره روابط ایران و آمریکا مطرح کرد.
سیاستهای آمریکا برای مخالفان اسلامی، دردسرهای زیادی ایجاد کرده و همه مردم جهان از این سیاستها متنفرند.
در نامه دیگری از سوی سفارت آمریکا به وزارت خارجه آن کشور که در 24 اردیبهشت 1358 و به قلم چارلز ناس یک مقام سفارت نوشته شده درباره شهید بهشتی چنین آمده است:
بهشتی از یاران قدیمی (امام) خمینی و رابط اصلی او با دولت موقت است. او خواهان عدم دخالت قدرتها در امور داخلی ایران است و میگوید آمریکاییها به درخواست عدم مداخله پاسخ ندادهاند. بهشتی میگوید آمریکا هر چه ساکتتر باشد هم برای ما و هم برای خودش بهتر است.
«ال بروس لینگن» کاردار آمریکا در تهران نیز در نامه مورخ هفتم آبان 1358 سفارت به وزارت خارجه کشور راجع به شهید بهشتی چنین میگوید:
بهشتی اعتماد به نفس فوقالعادهای دارد. خصومت ظاهری از خود نشان نمیدهد، او معتقد است آمریکا باید در عمل حسننیت نشان دهد. زیرا به گفته او مردم ایران نمیتوانند حمایت آمریکا از شاه را که مسئول 50 سال تباهی ایران است تحمل کنند.
لینگن در پایان میگوید بهشتی دارای شخصیتی مؤثر و گیراست از لحاظ فکری و عقلی هم گیرا و مؤثر است. با اعتماد به نفس فوقالعاده و به طور آرام و شمرده و انگلیسی روان صحبت میکند. رفتار او در تمام مدت آرام و غیراحساسی است. او سعی داشت به ما بفهماند که بهبود روابط بیشتر به نفع آمریکاست تا ایران و تأکید دارد ایران به هیچوجه به آمریکا وابسته نخواهد شد.
* برآیند
1) اقتصاد اسلامی نیاز کشور و همگرا با اقتصاد مقاومتی است
2) قانون اساسی همه نیازهای برنامه ریزی برای توسعه اقتصادی کشور را تامین کرده است
3) آرمان های اقتصادی امام راحل ، دیدگاههای شهید بهشتی ، شهید مطهری و شهید باهنر و ... رهنمودهای اقتصادی مقام معظم رهبری می تواند به تبیین اقتصاد اسلامی و ایرانی و الگوی اسلامی ایرانی کمک کند.
4) برنامه ششم توسعه که در دست تدوین است فقط با تکیه بر اقتصاد اسلامی می تواند به ایرانی ترین و بومی ترین برنامه توسعه تبدیل شود و زمینه استقرار اقتصاد مقاومتی را فراهم کند.
5) ایران می تواند با اقتصاد اسلامی مدل جدید و کامل تری برای عبور از بحران های مالی و اقتصادی جهان ارائه کند.
6) روش شناسی شهید بهشتی در تبیین اقتصادی اثربخش است.
7) سیاست های کلی اصل 44 باید همه مردم را وارد همه عرصه های تولید ثروت و حتی منطقه ممنوعه ثروت بکند.
8)عدالت اقتصادی و اجتماعی باید در نظام اقتصادی کشور نهادینه شود.
9)بومی ترین الگوی توسعه ایران همان الگوی توسعه اسلامی و پیشرفت و تعالی همه مردم است.
10) توسعه اقتصاد تعاون برای کشور لازم است.
11) فقرزدایی باید با توانمند سازی همه مردم و مبارزه قاطع با همه اشکال فساد پیگیری شود.
12) اقتصاد اسلامی فقط تبیینی نیست بلکه عمدتا تکلیفی است.
اما پرسش تاریخی همچنان پابرجاست؟ شهید بهشتی تفسیر کرد ، گفت و نوشت و تلاش کرد و به یادگار گذاشت ؟ ما چه کردیم؟؟؟