دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه مصاحبه مفصل خود با روزنامه لبنانی الاخبار در پاسخ به این سوال که برداشت رایج نزد مردم متفاوت است به گونه ای که برخی میان شخص شما و حزب الله تفاوت قائل می شوند ؛ گفت: مردم به رهبر، فرمانده و نماد خود عادت دارند . در حزب الله موسسات و نهادهای تصمیم گیری وجود دارد و دستگاههایی هستند که برنامه ریزی می کنند و دبیر کل نیز جزو یکی از این مجموعه ها به شمار می آید . البته برخی از مردم این موضوع را باور ندارند زیرا ذائقه عربی و شرقی به رهبر، فرمانده و قهرمان عادت کرده است و این نیاز به توضیحات دارد. در داخل حزب مشخص است که سازو کارهای تصمیم گیری چه چیزی است و دستگاههای ذیربط تصمیم گیرنده چه کسانی هستند. بنابراین وقتی درباره تصمیمات صحبت می کنیم درباره سطوح حرف می زنیم.
در داخل حزب این موضوع مشخص است اما در خارج از حزب این مساله متاثر از روابط و محبتی است که میان حزب و مردم وجود دارد.
همچنین ماهیت سخنرانی، شیوه ، ادبیات ، ساختارها و لحنی که مورد استفاده قرار می گیرد، ایفای نقش خواهد کرد. بدون تردید در تجربه حزب الله ادبیاتهایی ارائه شده است که در کار و فعالیت مقاومت قبلا وجود نداشت و جنگ ژوئیه به تحکیم و نهادینه کردن این ادبیات کمک کرد. بنابراین در می یابیم که بخش زیادی از این ادبیات در جنگ غزه وجود داشت علیرعم اینکه تجربه جنگهای ژوئیه و غزه ، خصوصیت ها، ویژگیها و ادبیات مختلف خود را داشته است اما به طور کلی این تجارب نزدیک به هم بوده است.
خبرنگار الاخبار در ادامه از نصر الله پرسید وقتی در مرحله آماده کردن سخنرانی هستید، آیا مسیر سخنرانی را ولو به شکل اولیه تمریم می کنید مثلا اینکه کجا صدایتان را بالا ببرید یا از حرکات انگشت برای تفسیر استفاده کنید. یا اینکه این مساله بر اساس واکنش جمع مشخص می شود ؟
نصرالله تصریح کرد بالا بردن صدا یا پایین آوردن آن این یک امر طبیعی است. این مساله به ماهیت مناسبتها و ماهیت جمعیت حاضر بستگی دارد که کجا باید صدایت را بالا ببری و کجا صدای خود را پایین بیاوری و عکس این موضوع نیز درست است زیرا هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد که فرکانس صدا و بالا بردن انگشت نیز از آن مستثنی نیست .
آیا شما از بالا بردن صدایتان هدف خاصی را دنبال می کنید؟
در گذشته این یک امر طبیعی بود اما وقتی دیگران درباره این مسئله صحبت کردند این موضوع را بررسی کردم و تصمیم گرفتم چه زمانی دستان وانگشت هایم را بالا ببرم.
آیا (فیلم) خودتان را بعد از سخنرانی مشاهده کرده اید؟
خیر ، مگر قسمتمهایی از سخنرانی را که در بخشهای مختلف خبری پخش شده باشد اما اینکه نوار سخنرانی را بگیرم و نگاه کنم ، چنین چیزی اتفاق نیفتاده است . گروهی از برادران و دوستان ملاحظات مثبت و منفی را با شکل و محتوا در اختیار من قرار دادند و من نیز آنها را مدنظر قرار دادم.
خبرنگار در ادامه این مصاحبه پرسید آیا برای سخنرانی کردن یا دوره هایی که مربوط به رهبری است، آموزش هایی دیده اید؟
نصر الله پاسخ داد من برخی از گزارشهای اسرائیلی را مطالعه کردم که در آن آمده بود من برای مدیریت جنگ روانی در دوره هایی شرکت داشته ام، یا اینکه به صورت فطری یا غریزی از این امکان بهره مند هستم. واقعیت این است که من در هیچ دوره ای نه در جنگ روانی، نه مدیریت و نه رهبری شرکت نکرده ام . این موضوع همراه من و برادرانم با تجربیات و مهارت به دست آمده و رشد پیدا کرده است.
آیا میزان اطلاعاتی را که شما هنگام سخنرانی هایت عرضه می کنی هم چنین است ؟ بله ، تمام اینها ماحصل تجربیات انبوه و بحث و بررسی ها است . وقتی فردی اطلاعات را پیگیری می کند او قطعا در داخل این بازی حضور دارد و احاطه کاملی به اطلاعات دارد بنابراین بحث و جدلهای مستمری برای برآورد از موضعگیری مناسب یا غیر مناسب و مشخص کردن آنچه که گفتنش به دشمن مناسب است و کدام موضوع مناسب آن است که دوستان بدانند و اینکه کدام اطلاعات را باید مخفی نگه داشت و کدامیک را باید علنی کرد؛ وجود خواهد داشت .
خبرنگار پرسید آیا محتوای سخنرانی هایتان را از قبل تهیه و آماده می کنید؟
بله ، من در بیشتر اوقات سخنرانی های خود را آماده می کنم و وقتی خود را در موضع سخنران قرار می دهم ، افکار خود را بر روی کاغذ مکتوب می کنم زیرا احترام گذاشتن به مردم از جانب خطیبی که بر منبر حضور دارد ، امری واجب است. همچنین علاقمند هستم اندیشه هایم پیرامون یک موضوع باشد یا با یکدیگر تناسب داشته باشند. وقتی مجبور باشم درباره سیاست حرف بزنم سخنرانی خود را به چند محور تقسیم می کنم. اما در موضوعات دینی به یک موضوع واحد می پردازم و ممکن است چهل و پنج دقیقه یا یک ساعت کامل صحبت کنم . بدون تردید باید توجه داشت در طول سخنرانی حرف، حرف می آورد و حضور حاضران چگونگی و نحوه خطابه را به شما تحمیل می کند .
شیوه سخنرانی شما چگونه است؟
معمولا من سه حالت را برای سخنرانی تجربه می کنم . یا میان مردم صحبت می کنم یا اینکه در مقابل مردم و از طریق ویدئو کنفرانس صحبت می کنم یا اینکه فقط از طریق ویدئو کنفرانس و بدون حضور مردم سخنرانی می کنم
وقتی پیام تلویزیونی داشته باشم مقابل دوربین می نشینم و فرض می کنم مردم در مقابل تلویزیون نشسته اند، این نوع سخنرانی با خطابه ای که مردم در مکان حضور فیزیکی دارند ؛ متفاوت است زیرا من با آنها ارتباط برقرار می کنم اگرچه در بین آنها حضور ندارم.
خبرنگار در ادامه پرسید سخنرانی نخست شما پس از جنگ ژوئیه در 22 سپتامبر 2006 به چه شکل بود ؟
نصر الله پاسخ داد فضا یک فضای عاطفی بود و من این مساله را احساس کردم و در آن روز شخصیت های سیاسی را بعضا در حال انفعال و در حال گریه دیدم و توانستم خویشتنداری کنم .
آیا عبارت مشهور « أشرف الناس» را که در آن روز بیان کردید در متن خود نوشته بودید؟
این عبارت آنروز در متن نوشته نشده بود. در برخی موارد هنگام سخنرانی بسیاری از افکار به ذهن انسان متبادر می شود و اینجاست که اهمیت سخنرانی بین مردم مشخص می شود . آنگونه که من به یاد می آورم در مقطعی از پیام من خطاب مجاهدان ، مردم در زمان جنگ نیز مخاطب من بودند اما خیلی روی آن زوم نشد و گمان می کنم این تعبیر در همان مقطع زمانی شکل گرفت.
خبرنگار در پایان از نصرالله پرسید ، گفته می شود شما در 22 سپتامپر 2006 در لحظات اخیر تصمیم گرفتید در انظار عمومی حاضر شوید .
دبیر کل حزب الله لبنان پاسخ داد ، درست است. بحث درباره ظهور علنی من از طریق تلویزیون بود اما سرانجام این موضوع به من و حاج عماد مغنیه سپرده شد. ما با یکدیگر در ساختمانی بودیم که برای جشن تدارک دیده شده بود و در نیم ساعت پایانی تصمیم را قطعی کردیم. حاج عماد مغنیه می خواست ابعاد امنیتی قضیه (بر ابعاد سیاسی) غلبه داشته باشد به همین خاطر بحث و گفتگو میان ما طولانی شد. در حقیقت این شخص من بود که تصمیم گرفتم در میان جمعیت حضور علنی داشته باشم. و اگر هم آنروز اتفاقی می افتاد مسئولیت آن متوجه من بود و من به حاج عماد گفتم هیچ مسئولیتی متوجه شما نیست و آنگاه هر دو به خداوند سبحان و تعالی اتکا کردیم.
براساس چه معادلات و محاسباتی چنین تصمیمی را اتخاذ کردید؟
پر واضح بود که سخنرانی طولانی از طریق ویدئو کنفرانس در آن مراسم برای مردمی که در صفوف انبوه حاضر شده بودند خسته کننده بود ضمن آنکه من مقدمات برگزاری مراسم را از تلویزیون مشاهده می کردم. من دیدم که شمار زیادی از افراد از منطقه بقاع و جنوب لبنان پیاده برای شرکت در این مراسم آمده بودند. از سوی دیگر، حضور علنی من در میان جمعیت از ابعاد جنگ روانی دارای اهمیت بود. به این معنا که محاسبات من جنبه سیاسی، معنوی،اخلاقی،عاطفی، ملی و مردمی داشت . اما در خصوص ابعاد امنیتی قضیه من هوشیار و آگاه بودم که ممکن است هنگام بالا رفتن از منبر و سخنرانی حمله هوایی صورت گیرد. البته این احتمال هفتاد تا هشتاد درصد نبود اما در هر حال این احتمال وجود داشت که مورد حمله قرار گیرم.در آن روز با حاج عماد توافق کردیم که من یک ربع یا بیست دقیقه سخنرانی کنم اما سخنرانی من طولانی شد تا اینکه برگه هایی به من دادند مبنی بر اینکه سخنرانی را تمام کن و از منبر پایین بیا .
آیا خلاصه کردن سخنرانی در بیست دقیقه با مدت زمانیکه هواپیماهای اسرائیلی برای ورود به حریم هوایی لبنان نیاز داشتند مرتبط بود؟
خیر ، قصد ما خلاصه کردن مطالب بود زیرا من برای سخنرانی به پانزده دقیقه وقت نیاز داشتم.
حزب الله در سطح ملی و منطقه ای به عنوان مقاومت علیه اسرائیل مطرح است
سید حسن نصرالله در مصاحبه خود با این روزنامه در پاسخ به این سوال که آیا حزب الله فکر می کند مسئول ( قیم ) شعیان عرب اثنی عشری ،اسماعیلیه ، علوی و.. است گفت: برخی تلاش می کنند چنین انگهائی به ما بزنند. حزب الله در سطح ملی و منطقه ای به عنوان مقاومت علیه اسرائیل مطرح بوده است و در این راستا دستاوردهای عظیم و پیروزیهای بزرگی کسب کرده است و دولتهای عربی و تمامی گروههای سیاسی به خوبی می دانند حزب الله اگر ( در مقایسه با سایر گروهها ) قدرتمند تر نباشد کارآمد است و مقابله با طرحهای صهیونیستی را برعهده گرفته است.
به همین خاطر در ارتباط میان حزب الله با جنگ با دشمن صهیونیستی و تحولات میدانی داخل فلسطین بحثی نیست. زمانی که تحولات منطقه رخ داد تلاش شد از هر تحولی به نحوی بهره برداری شود. در مصر با توجه به اینکه قضیه سنی و شیعه مطرح نبود از تحولات مصر به عنوان درگیری مخالفان با نظام یاد شد. چنین مساله ای در لیبی و تونس هم مطرح شد ولی در قضیه عراق ، مسائل به تحرکات طایفه ای و مذهبی کشیده شد و کشورها و رسانه هائی که در این خصوص ( فتنه افروزی مذهبی ) حتی در سایه اشغال آمریکا در عراق و بعد از خروج آمریکائیها تلاش کردند مشخص هستند. زمانی هم که حوادث سوریه رخ داد اوضاع همین بود . درگیریها را با بسیج کردن وتحریک کردن و تشویق کردن و به راه انداختن سخنرانی و کشاندن جنگجو از کل دنیا ، تبدیل به درگیری طایفه ای مذهبی کردند. اما درباره حزب الله ( باید بگوییم ) زمانی که حزب الله کمکی یا پشتیبانی در هر یک از عرصه ها دارد بر مبنای طایفه ای نیست بلکه بر اساس نبرد امت ( اسلامی ) و طرحهای امت ( اسلامی ) و منافع و مصالح کشورها و ملتهایمان است. برای مثال زمانی که آمریکائیها عراق را اشغال کردند بخش عظیمی از مردم عراق به خاطر ظلم و ستم صدام حسین به مردم عراق و به خاطر جنگهای پیاپی و محاصره ( این کشور ) از مقاومت عراق حمایت نمی کردند که البته این امر طبیعی است چون مردم خسته شده بودند. ولی این امر دیگر پوشیده نیست که چه کسی از همان روز اول (اشغال عراق ) سخنرانیهای سیاسی و تمامی امکانات اطلاع رسانی و روابط و تماسهای خود گرفته تا ایجاد ارتباط میدانی با مقاومت عراق به ویژه با گروههای شیعه به کار بست؟ حزب الله( به عراق ) نرفت که با گرایش شیعی اقدام کند بلکه رفت تا بر اساس این گرایش و بر اساس هرجای مناسب برای مقاومت در برابر اشغالگران آمریکائی در عراق اقدام کند. مقاومت در عراق آغاز شد و بخش بزرگی از مقاومت، مقاومت شیعه بود. به این معنی که گروههائی که مقاومت می کردند وابسته به شیعیان عراق بودند و از تعداد زیادی از عملیات این گروهها تصاویر مستند تهیه شده است ولی شبکه های ماهواره ای عربی « الجزیره » ، « العربیه » و سایر شبکه ها از پخش این تصاویر خودداری کردند. آیا این اقدام آنها عجیب نیست؟ علت چه بود ؟ چون آنها نمی خواستند - که البته این اتهام به اهل سنت نیست بلکه به برخی نظامهای عربی است _ اذعان کنند که مقاومت شیعیان مرتبط با مقاومت عراق است. بنابراین ، از همان ابتدا ، آنها ( عوامل فتنه افروزی مذهبی ) در قضیه عراق ،سوریه و لبنان به دنبال فتنه افروزی مذهبی رفتند و بر این نکته پافشاری کردند که مقاومت در لبنان شیعی است. ما به آنها می گوئیم که این مقاومت لبنانی و ملی و برای همه لبنانیهاست. این تصادفی است که شیعیان در مرزهای رژیم صهیونیستی حضور دارند و به همین خاطر هم می جنگند ولی آنها ( فتنه افروزان ) اصرار دارند که بگویند ما مقاومت شیعه و ایران و غیره هستیم. کسی که می خواهد به گفتن این چیزها( اقدامات حزب الله بر اساس طایفه گری است ) ادامه دهد « مختار است هرطور دلش می خواهد بگوید». ولی ما از همان ابتدا تاکید کردیم حضور ما در سوریه بر اساس مسائل طایفه ای نیست . ما در عراق هم بر اساس مسائل غیر طایفه ای به مقاومت عراق کمک کردیم . ما به جنبشهای حماس ، جهاد اسلامی و گروههای فلسطینی که از اهل سنت هستند کمک کرده ایم. همیشه تلاش شده است به کمکهای ما به فلسطینیان انگ طایفه و مذهب زده شود. ما می گوئیم جائی که قضیه دفاع از فلسطین ،محور مقاومت و مردم باشد و ما بتوانیم حضور یابیم و بتوانیم کمک کنیم اقدام خواهیم کرد. اگر حزب الله می تواند از خانواده اش ،مردمش و قضیه امت اسلامی دفاع کند و می تواند این کار را بکند جنایت و گناهی مرتکب نشده است. سوالی که دراینجا باید از دیگران پرسید این است که چرا شما مسئولیت خودتان را برعهده نمی گیرد و دفاع نمی کنید؟ اگر حزب الله در القصیر و در القلمون نمی جنگید آخرین نبرد تنها در عرسال نبود و تروریستها به جبل ،عکار و ساحل و بیروت و جنوب لبنان می رسیدند. اینها همه قطعی بود و دادن شهید برای دفاع از جان و ناموس و دارائی از نظر عقلی ،دینی ،شرعی ،اخلاقی ، ملی و انسانی واجب است.
سید حسن نصرالله در پاسخ به این سوال که شما گفتید حزب الله یک حالت ( وضعیت ) است و نه حزب و به همین خاطر نماینده تمامی شیعیان به خصوص در شرایط کنونی است . آنها( شیعیان) در زمان آرامش( دوره بدون جنگ) ممکن است با مقاومت باشند ولی شاید در فعالیتهای توسعه ای و پارلمانی و شهرداریها مخالف حزب باشند و به همین خاطر حزب الله متهم است که بر شیعیان سلطه دارد؟ گفت: نمی توانم این توصیفات را بپذیرم ولی در هر صورت این نتیجه طبیعی است. حزب الله یک گروه انسانی است . در میدان جنگ وارد می شود و مردم به عنوان مقاومت از آن حمایت می کنند ولی زمانی که قضیه به میدانها و عرصه های دیگر کشیده می شود موضع مردم به روشنی میدان مقاومت( جنگ ) نیست . کسانی که در سایر میدانها و عرصه ها فعالیت دارند ممکن است مرتکب اشتباه شوند. تفاوت در اینجاست که در عرصه های معین اشتباهها ممکن است دیده شوند ولی در عرصه های دیگر ممکن است اشتباههایی صورت بگیرد و مردم آنها را نبینند. در هر صورت این مشکل است که یک گروه انسان که ممکن است نامش حزب و جریان باشد در همه عرصه ها و زمینه ها فعالیت داشته باشد و همه مردم از آن راضی باشند یا خواستها و آرمانها و توقعات آنها را تامین کند. حزب الله ویژگیهای بسیاری در عرصه اخلاق ، جدیت ، وفاداری و تعهد دارد ولی با همه اینها اعضای آن انسان هستند که امکانات و توانائیهائی دارند. با این همه ما در عرصه های بسیاری خواستار تنوع ( مسئولیت ) هستیم و نمی خواهیم به تنهائی مسئولیت بر عهده بگیریم و از جمله این موارد قضیه شهرداریهاست. روسای شهرداری زیاد هستند و من نمی توانم بگویم که حز ب الله مسئول تبعات اقدامات آنها ولو اگر مثبت باشد است. شاید علت مثبت بودن اقدامات آنها بیش از آنکه به خاطر برنامه کاری باشد شخصی باشد. در قضیه شهرداریها ، آداب و قوانینی وجود دارد و حتی حزب الله هم نمی تواند از آنها عدول کند و از جمله این مسائل نمایندگی خانوادگی است. در شوراهای شهرداریها ،حتی اگر وابسته به حزب الله باشند نمی توانند بگویند این شهرداریها موسسه های حزب الله هستند. به همین خاطر در این زمینه انسان همیشه نیازمند تحول و پیشرفت است. علاوه بر اینها رفتار افراد و رفتار مسئولین و خلق و خو و توقعاتشان از منطقه ای به منطقه ای دیگر و از شخصی به شخص دیگر متفاوت است و تمامی این مسائل تاثیر گذار است. دراینجا موضوع مقاومت باقی می ماند. من معتقدم مشکلی دراین خصوص وجود ندارد حتی اگر مردم جدا شوند( اختلاف نظر با مقاومت ) که البته منظورم جدائی کامل نیست. ممکن است فردی بگوید در موضوع مقاومت من با حزب الله هستم ولی در قضیه شهرداریها موافق حزب الله نیستم یا در فلان سندیکا و یا فلان موضعگیری و قانون موافق با حزب الله نیستم. اینها طبیعی است. یک بار من گفتم مقاومت به عنوان مقاومت و قضیه حق و مواضع حزب و یا اختلاف با حزب را که ممکن است اعم از تجمع دانشجوئی در یک دانشکده باشد تا قضیه رئیس جمهوری از هم جدا کنید. ممکن است ما بر سر پرونده های دیگر اختلاف داشته باشیم ولی( باید گفت ) چگونه می توانیم بدون اینکه اختلافهایمان با مردم و یا گروههای سیاسی بر قضیه مقاومت تاثیر بگذارد کار کنیم.
در عراق و حتی در سوریه ما به مسئله دیدگاه مردمی توجه داریم
خبرنگار روزنامه «الاخبار» پرسید: این احساس در بین مردم وجود دارد که به رغم تقدیم کردن شهدا، کسی قدردان آنها نیست و این مسئله پرسش هایی درباره فایده تقدیم شهدا ایجاد می کند. دبیرکل حزب الله در پاسخ گفت: «حتی در عراق نیز مانند لبنان کسانی این سئوال را مطرح کردند که چه کسی حزب الله را وارد سوریه کرد؟ افرادی درباره انگیزه و علت صحبت می کردند. بعد از آنچه که در عراق روی داد آنها به درستی دیدگاه ما اذعان کردند. اکنون، چه در عراق و حتی در سوریه ما به مسئله دیدگاه مردمی توجه داریم و این دیدگاه در حال تغییر کردن است. من پیام های تشکر آمیز زیادی دریافت می کنم».
دبیرکل حزب الله در این باره که این پیام ها را مردم می فرستند یا سیاست مداران؟ گفت: «سیاستمداران کاری به این مسائل ندارند. مردمی که در اطراف ما قرار دارند درباره این نبرد آگاه هستند و کسانی که در مکان های دیگری هستند در حال درک بهتر اوضاع هستند و بیشتر احساس خطر می کنند. پیام های بسیار مهمی به دست من رسیده است. برخی مردم از سخن گفتن در رسانه ها پرهیز می کنند. اما سیاستمداران، اطمینان داشته باشید که هرچه به آنها بدهیم آنها راضی نخواهند شد و اذعان نخواهند کرد. متاسفانه گروهی از سیاستمداران هستند که مبتلا به دشمنی ذاتی (با ما) شده اند و کاری ندارند آنچه انجام می دهیم درست است یا نیست. در برخی مراحل، برخی طرف های بین المللی و منطقه ای، گروه های وابسته به خود را مامور خصومت ورزیدن با ما می کنند ولی دشمنی این گروه ها تا حدی ریشه دار شده است که طرف هایی که در پشت آنها قرار دارند گاهی آنان را متوجه این مسئله می کنند که اولویت ها تغییر کرده است. درباره این دسته از افراد هیچ راه حلی وجود ندارد».
نصرالله در این باره که آیا سوریه می تواند به حل مسئله آوارگان در لبنان از طریق اجازه دادن به آنان برای بازگشت به کشورشان کمک جدی کند؟ گفت: «مسئله این است که آیا آوارگان مایل به بازگشت هستند؟ ما همه آماده ایم به آنها کمک کنیم. برخی از آنها می توانند بازگردند و در امنیت زندگی کنند. مناطقی در ریف دمشق و القلمون و حمص و دیگر مناطق وجود دارد که در آنها افراد مسلح سه سال با دولت جنگیدند سپس مصالحه کردند و اکنون هیچ کس کاری به آنها ندارد. این افراد می جنگیدند و کسی با آنها کار ندارد چه رسد به کسانی که فرار کردند. بنابراین اجازه بدهید به بررسی عوامل واقعی که موجب شد برخی شهروندان سوری مشخصا به سوی لبنان حرکت کنند بپردازیم. بازگشت آوارگان از لبنان با سوریه در درجه نخست نیاز به تصمیم جدی آوارگان دارد. در ثانی، برخی گروه های سیاسی باید از استفاده انسانی و اخلاقی و امنیتی و سیاسی از آوارگان برضد نظام سوریه دست بردارند. این گروه ها، افراد مسلح را تشویق می کنند خانواده هایشان را به لبنان بفرستند تا با خیال راحت در سوریه بجنگند. در اینجا تاکید می کنم که حمایت مالی و تسلیحاتی و تبلیغاتی طرفهای لبنانی از برخی گروه های مسلح در برخی مناطق سوریه همچنان به دور از چشم رسانه ها ادامه دارد. این موضوع ادامه دارد و چیزی تغییر نکرده است. باید تصمیم سیاسی برای توقف استفاده از آوارگان اتخاذ شود و پس از آن باب همکاری با دولت سوریه برای بازگرداندن آنها به سرزمینشان گشوده شود. تا آنجا که من می دانم دولت سوریه آمادگی زیادی برای همکاری در این خصوص دارد.
دبیرکل حزب الله در این باره که آیا مشارکت حزب الله در جنگ سوریه موجب فرسایش امکانات مادی و انسانی این حزب می شود و این ریسک تا چه اندازه قابل تحمل است؟ گفت: «این که گفته شود حضور در سوریه موجب فرسایش می شود مبالغه آمیز است. اما در هر حال، قربانیانی که حزب الله از زمان آغاز مداخله در سوریه تاکنون داده است، بسیار کمتر از قربانیان و هزینه های فرضی است که این حزب و لبنانی ها همگی در صورت مداخله نکردن حزب الله در سوریه می بایست بعدا متحمل می شدند».
سیدحسن نصرالله در این باره که آیا جنگیدن در سوریه، تاکتیک هایی را فاش نکرد که حزب الله قصد داشت با آن اسرائیل را غافلگیر کند؟ گفت: «آنچه برای اسرائیل آماده شده است طبعا با نبردی که درگیر آن با گروه های مسلح هستیم تفاوت دارد. بنابراین من فکر نمی کنم چیزی وجود داشته باشد که حزب الله برای رویارویی با اسرائیل آماده یا پنهان کرده بوده و اکنون برملا شده است. بلکه برعکس، این نبرد به ما تجربه و شناخته و دیدگاه وسیعی می دهد می توان از آن به شکلی بهتر در هرگونه رویارویی آینده با دشمن اعم از حمله یا دفاع، استفاده کرد. البته هدف ما از رفتن به سوریه این نبوده است. چشم اسرائیل به تجربه حزب الله در سوریه دوخته شده است. بحث های زیادی در اسرائیل حول این محور صورت گرفته است که حزب الله بعد از تجربیاتش در القصیر و القلمون، آیا می تواند تجربیات و درس هایی را که از این دو نبرد گرفته است در جنگ (برای تصرف) الجلیل پیاده کند. درگیری هایی که در سوریه روی داد در مواردی به ما توانایی هایی منحصر به فرد در هرگونه نبرد با دشمن اسرائیلی می دهد. ما هیچ چیز را که ممکن است برای ما در نبرد با این دشمن مفید باشد از دست نمی دهیم».
دبیرکل حزب الله در پاسخ به این سئوال که آیا در سوریه با اسرائیل درگیر شدید؟ گفت: «مستقیما، هرگز». نصرالله در این باره که آیا حضور حزب الله در سوریه به ساکنان جولان برای آغاز جنبش مقاوت مردمی کمک می کند؟ گفت: «این مسئله به اراده آنان باز می گردد. زمانی که از مقاومت در هر منطقه ای صحبت می کنید، اگر ساکنان آن منطقه و مردم محلی اراده برای مقاومت داشته باشند شما می توانید نقش کمک کننده را ایفا کنید همان گونه که در لبنان روی داد. در سال 1982 ایرانی ها یا سوری ها نیامدند تا در لبنان بجنگند. لبنانی ها اراده جنگ برای آزادکردن سرزمین خود را داشتند و اینجا بود که کمک دیگران معنا پیدا کرد».
سیدحسن نصرالله در این باره که آیا حزب الله در حملات ضداسرائیلی که اخیرا در جولان صورت گرفته است دست داشت؟ گفت: «تا آنجا که من می دانم تشکیلاتی واقعی در آنجا وجود دارد. تشکیلاتی مردمی که بازتاب ارادهای هستند و آنها هستند که در آنجا فعالیت می کنند نه ما».
دبیرکل حزب الله در این باره که آیا دیدار شما با مخالفان سوری و این که برخی از آنها تغییر موضع داده اند درست است؟ گفت: «دلیلی وجود ندارد کسانی که با آنها دیدار کردم موضع خود را تغییر دهند. می توانم بگویم که آنها موضع ما را درک کردند».
نصرالله در این باره که آیا شما بین گروههای مخالف نظام سوریه تفاوت قائل هستید؟ گفت: «عملا در شرایط کنونی، مخالفانی که در خارج از سوریه هستند هیچ حضوری در داخل این کشور ندارند. از نظر من این دسته از مخالفان از همان ابتدا در سوریه حضور نداشته اند و در داخل سوریه تاثیرگذار نبوده اند. اینها شخصیت های سیاسی یا فرهنگی یا فکری هستند که در چارچوب طرح سیاسی معینی گردهم آمده اند. اکثر آنها ساکن سفارتخانه ها یا هتلها بوده اند و هنوز هم هستند. این ارزیابی من نیست بلکه ارزیابی خود آنها است. شخصیت های مهمی در آنچه که ائتلاف ملی مخالفان نامیده می شود این مسئله را در دیدار با دوستان لبنانیشان بیان کرده اند. می گویند این افراد سخنرانی می کنند و تشکیل جلسه می دهند و بیانیه صادر می کنند در حالی که تفرقه بین آنها فراتر از اختلاف بین سفارتخانه ها و کشورهایی که گروه دوستان سوریه نامیده می شوند افزایش یافته است. اوضاع واقعی مخالفان خارجی نظام سوریه همین است. سئوال این است که این مخالفان خارجی در معادلات سیاسی و میدانی کنونی چه جایگاهی دارند؟ آنها دیگر هیچ ارزش یا تاثیری ندارند. میدان نبرد را گروه های مسلح در کنترل دارند. حتی «ارتش آزاد» یک ارتش نبود بلکه تجمعی از گروه های مسلح بود که جدا از یکدیگر فعالیت می کردند. این گروه ها گاهی با یکدیگر هماهنگ بودند و در موارد زیادی بر سر غنائم و کنترل پست های بازرسی و گذرگاه ها با یکدیگر می جنگیدند. عملا اکنون اداره بخش اصلی میدان جنگ در دست «داعش» و بخش کوچکتری در دست «جبهه النصره» است و بخشی نیز در دست گروه تازه تاسیس «جبهه اسلامی» است. اما گروه هایی که ملیگرا یا لائیک یا غیرنظامی توصیف می شوند دیگر وجود خارجی ندارند. نمی خواهم در این رابطه به سخنان اوباما استناد کنم ولی او از اوضاع این گروه ها باخبر است. سفیر آمریکا کسی است که بخش مهمی از این مخالفان را مدیریت می کرد. اکنون مخالفان نظام در دنیای واقعی متشکل از گروه های مسلح بسیار تندرو و افراطی هستند که با یکدیگر می جنگند. اوضاع به اینجا ختم شد. از این رو ما حتی اگر بخواهیم گروههای سیاسی معینی رادر بین مخالفان برای گفتگو یا توافق با آنها پیدا کنیم، آنها را نخواهیم یافت.
تصمیم سیاسی بطور اساسی در شورای تصمیم گیری اتخاذ می شود
خبرنگار در ادامه این گزارش آورده است : از زمانی که سید حسن نصرالله تحصیلات دینی اش را در نجف آغاز کرد توانائی اش در سخنرانی ممتاز بود. طی سالها مسولیت ، مهارتش در سخنرانی بسیاریها را مسحور خود کرد به گونه ای که اسرائیلیها سخنرانیهای وی را به ماده درسی و موضوع تحلیل تبدیل کردند. این رهبر مقاومت سخنرانیهای آتشینش را چگونه تهیه می کند . راز این سخنرانیها چیست ؟
سوال خبرنگار: آیا شما ایراد سخنرانی را دوست دارید؟
سید حسن نصرالله : نمی توانم بگویم که دوست ندارم سخنرانی کنم . ما شیوخیم و این بخشی از کار ما است. در دهه هشتاد هر شب سخنرانی می کردم و از محله السلم به الاوزاعی و از آنجا به بیروت و الشیاح می رفتم. بله دوست دارم سخنرانی کنم بویژه اینکه حرفی برای گفتن دارم.
خبرنگار: اما به نظر می رسد اخیرا حضور و اظهارات شما دقیق و حساب شده است ؟
سید حسن نصرالله : پس از سال 2006 هر کلمه ، هر حرف و هر سخنی حساب و کتاب خود را دارد. براساس هر رویکردی موضع گیری می شود و تبعات دارد. سخنرانی با دقت کامل تهیه می شود و دوست و دشمن آن را دنبال می کنند و در نتیجه من مسولیت بزرگتر و مهمتری را احساس کردم . میزان انتظارات متفاوت است. موضوع به سلیقه من مرتبط نیست که من دوست دارم سخنرانی کنم یا نه . دیگر این امر شخصی نیست. برای من مهم است که اشتباهاتم را کاهش دهم زیرا هیچ کس از ما معصوم نیست.
خبرنگار :چه کسی زمان حضور و ایراد سخنرانیهای شما را معین می کند؟
هیچ قراری در حزب الله وجود ندارد که فلانی در فاصله زمانی معینی سخنرانی کند یا نکند. این امر از اختیارات دبیر کل است. من مصلحت می بینم که سخنرانی کنم یا نکنم.
برخی مواقع برادران پیشنهاداتی می دهند که اکنون مفید است سخنرانی کنیم اما این موضوع از اختیارات من است و به سلیقه و خواست من مربوط است.
خبرنگار : یک نظر این است که سخنرانیهای شما به آمادگی قبلی نیاز ندارد . حضور می یابی و مستقیما آنچه را که می خواهی ، می گویی ؟
سید حسن : نه اینطور نیست. من نمی آیم و آنچه را که می خواهم بدون ضوابط و بحث با برادران نمی گویم. به ویژه در سخنرانیهای حساس که در آن موضعگیری وجود دارد. در نهایت یک چیزی هست که به اصل ساختار حزب الله مربوط است. دبیر کل رهبر حزب الله نیست و در حزب الله تصمیم گیرنده نیست. تصمیم سیاسی بطور اساسی در شورای تصمیم گیری اتخاذ می شود. شورا روند را مشخص می کند و مواضع اساسی و تصمیمات مهم را اتخاذ می کند. طبعا دبیر کل شریک موثر در تصمیم گیری است اما تصمیم گیرنده نیست. مثلا اگر الان می خواستم درباره یک موضوع سیاسی نشست خبری برگزار کنم من نیستم که تصمیم می گیرم اگر بخواهیم درباره انتخابات پارلمانی حرف بزنیم یا اینکه مثلا تمدید دوره مجلس نمایندگان را می پذیریم. یا اینکه تصمیم بگیریم وارد جنگ القصیر شویم . آیا این تصمیم را دبیر کل می گیرد؟ نه . شورای حزب الله تصمیم می گیرد. حتی اعلام این امر را شورا تصمیم می گیرد. آنچه برای من باقی می ماند این است که چگونه این موضع ، دلیل و منطق را با چه زبان و ادبیاتی مطرح کنم.
درباره موضوع جهادی نیز وضع همینگونه است. مثلا در گذشته زمانی که تهدیدهای اسرائیل مطرح می شد با برادران جهادی بحث می کردم که چگونه پاسخ دهیم و اینکه آیا اکنون مناسب است این معادله را مطرح کنیم یا اینکه به زمان دیگری موکول کنیم.
خبرنگار: مثل معادله هر ساختمانی در ضاحیه مقابل، ساختمانهایی در تل آویو ؟
سید حسن : مثلا . یا مثلا معادله فرودگاه بن گوریون یا معادله دریا . من این امر را با برادران بررسی می کنم. ضمنا درباره اصل معادله ای که نزد ما وجود دارد حرف می زنیم ؟
خبرنگار : منظور شما از معادله موجود چیست؟
سید حسن : یعنی ما درباره چیزی که وجود ندارد حرف نمی زنیم. مثلا در اینجا یادآوری می کنم جنگ روانی بر اساس نگرش حزب الله بر مبنای صداقت است. در جنگ روانی می توانی مبالغه کنی و فضای خاصی را شایعه کنی اما باید صداقت را حفظ کرد. نمی توانم بگویم اگر بیروت را بمباران کردید ما هم تل آویو را بمباران می کنیم، در زمانی که حزب الله قدرت انجام این کار را ندارد. این غیر ممکن است زیرا این جنگ شکست خواهد خورد و دوم اینکه اصرار مقاومت در لبنان بر صداقت است که توانست در نتیجه انباشت تجربه آن را تثبیت کند. تا جائیکه اسرائیل ، ارتش ، دولت ، احزاب یا برخی از اشخاص اسرائیلی می گویند ما حرف فلانی یا فلان طرف را باور می کنیم اما حرف بسیاریها را در کشورهای عربی باور نمی کنیم.
خبرنگار : به دور از معادلات نظامی آیا بقیه سخنرانیها را از قبل تهیه می کنید و آن را نیز بررسی می کنید.
سید حسن : بله برخی مواقع این اتفاق می افتد. برادران مرتبط با موضوع سیاست جمع می شوند و مجموعه ای از آرا و نظراتی که باید در یک سخنرانی معین گنجانده شود، مطرح می کنند.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه مصاحبه مفصل خود با روزنامه لبنانی الاخبار در پاسخ به این سوال که برداشت رایج نزد مردم متفاوت است به گونه ای که برخی میان شخص شما و حزب الله تفاوت قائل می شوند ؛ گفت: مردم به رهبر، فرمانده و نماد خود عادت دارند . در حزب الله موسسات و نهادهای تصمیم گیری وجود دارد و دستگاههایی هستند که برنامه ریزی می کنند و دبیر کل نیز جزو یکی از این مجموعه ها به شمار می آید . البته برخی از مردم این موضوع را باور ندارند زیرا ذائقه عربی و شرقی به رهبر، فرمانده و قهرمان عادت کرده است و این نیاز به توضیحات دارد. در داخل حزب مشخص است که سازو کارهای تصمیم گیری چه چیزی است و دستگاههای ذیربط تصمیم گیرنده چه کسانی هستند. بنابراین وقتی درباره تصمیمات صحبت می کنیم درباره سطوح حرف می زنیم.
در داخل حزب این موضوع مشخص است اما در خارج از حزب این مساله متاثر از روابط و محبتی است که میان حزب و مردم وجود دارد.
همچنین ماهیت سخنرانی، شیوه ، ادبیات ، ساختارها و لحنی که مورد استفاده قرار می گیرد، ایفای نقش خواهد کرد. بدون تردید در تجربه حزب الله ادبیاتهایی ارائه شده است که در کار و فعالیت مقاومت قبلا وجود نداشت و جنگ ژوئیه به تحکیم و نهادینه کردن این ادبیات کمک کرد . بنابراین در می یابیم که بخش زیادی از این ادبیات در جنگ غزه وجود داشت علیرعم اینکه تجربه جنگهای ژوئیه و غزه ، خصوصیت ها، ویژگیها و ادبیات مختلف خود را داشته است اما به طور کلی این تجارب نزدیک به هم بوده است.
خبرنگار الاخبار در ادامه از نصر الله پرسید وقتی در مرحله آماده کردن سخنرانی هستید، آیا مسیر سخنرانی را ولو به شکل اولیه تمریم می کنید مثلا اینکه کجا صدایتان را بالا ببرید یا از حرکات انگشت برای تفسیر استفاده کنید. یا اینکه این مساله بر اساس واکنش جمع مشخص می شود ؟
نصرالله تصریح کرد بالا بردن صدا یا پایین آوردن آن این یک امر طبیعی است. این مساله به ماهیت مناسبتها و ماهیت جمعیت حاضر بستگی دارد که کجا باید صدایت را بالا ببری و کجا صدای خود را پایین بیاوری و عکس این موضوع نیز درست است زیرا هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد که فرکانس صدا و بالا بردن انگشت نیز از آن مستثنی نیست .
آیا شما از بالا بردن صدایتان هدف خاصی را دنبال می کنید؟
در گذشته این یک امر طبیعی بود اما وقتی دیگران درباره این مسئله صحبت کردند این موضوع را بررسی کردم و تصمیم گرفتم چه زمانی دستان وانگشت هایم را بالا ببرم.
آیا (فیلم) خودتان را بعد از سخنرانی مشاهده کرده اید؟
خیر ، مگر قسمتمهایی از سخنرانی را که در بخشهای مختلف خبری پخش شده باشد اما اینکه نوار سخنرانی را بگیرم و نگاه کنم ، چنین چیزی اتفاق نیفتاده است . گروهی از برادران و دوستان ملاحظات مثبت و منفی را با شکل و محتوا در اختیار من قرار دادند و من نیز آنها را مدنظر قرار دادم.
خبرنگار در ادامه این مصاحبه پرسید آیا برای سخنرانی کردن یا دوره هایی که مربوط به رهبری است، آموزش هایی دیده اید؟
نصر الله