در هفتمين روز شهادت سمير قنطار
مشروح/نصرالله: مقاومت بدون جانفشاني معنا ندارد
دبيرکل حزب الله لبنان در مراسمي به مناسبت هفتمين روز شهادت سمير قنطار سخنراني کرد.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما ، سيد حسن نصرالله پس از درود و سلام به خاتم النبيين حضرت محمد مصطفي (ص) و خاندان پاک و مطهر و اصحاب ايشان، به آيه شريفه «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا ليجزي الله الصادقين بصدقهم و يعذب المنافقين ان شاء او يتوب عليهم ان الله کان غفورا رحيما» اشاره کرد و بار ديگر به نمايندگي از طرف حزب الله و مقاومت اسلامي و خانواده شهيد (قنطار) از همه کساني که به گونه هاي مختلف اعم از شرکت در مراسم گراميداشت در حومه جنوبي بيروت يا با صدور بيانيه و ارسال پيام يا گونه هاي ديگر تسليت گفتند و همبستگي خود را با مقاومت و شهيد آن (قنطار) و خانواده وي اعلام کردند، تشکر کرد. دبيرکل حزب الله لبنان بار ديگر شهادت افرادي را که در جرمانا همراه شهيد قنطار به شهادت رسيدند و بخصوص افراد مقاومت را که در اين راه همراه قنطار بودند و در آنجا همراه وي شهيد شدند، تسليت گفت و افزود: با توجه به اين که تقريبا هر روز در لبنان با شهداي جهاد و دفاع از مقاومت و محور مقاومت وداع مي کنيم، بايد به خانواده هاي آنها تسليت و دستيابي آنها را به اين نشان عالي تبريک بگوييم. همچنين بايد درگذشت علي عيد نماينده سابق را به دوستان و برادران خود در حزب عربي دموکراتيک و برادران مجلس اسلامي علوي در لبنان و نيز خانواده وي تسليت بگوييم.
سيد حسن نصرالله در ادامه سخنان خود حلول دو عيد مبارک مسلمانان و مسيحيان، ميلاد خاتم النبيين حضرت محمد (ص) و ميلاد حضرت عيسي مسيح (ع) و همزماني اين دو عيد بزرگ را تبريک گفت و افزود: اميدواريم روزي فرا برسد که مسلمانان و مسيحيان بتوانند واقعا اعياد را جشن بگيرند و شادي کنند، اما متاسفانه بيش از شصت و هفت سال است که در اين منطقه طعم عيد و شادي عيد را نچشيده ايم، بخصوص در سال هاي اخير که منطقه و ملت هاي ما درگير جنگ هاي ويرانگري شده اند که منافع آن عايد رژيمي مي شود که از زمان شکل گيري، منطقه و ملت هاي ما را به بلا دچار کرده است. به هر حال تلاش مي کنيم از برکات اين عيد و از هر عيدي بهره ببريم و با وجود همه ناراحتي ها تلاش مي کنيم شادي بسازيم و با وجود اشک ها، لبخند بيافرينيم.
شهيد قنطار جدي و مسئوليت پذير بود
دبيرکل جنبش حزب الله در ادامه سخنان خود در مراسم هفتمين روز شهادت شهيد سمير قنطار گفت: همانگونه که قبلا هم گفته ام مي خواهم امروز، درباره شهيد قنطار سخن بگويم تا بخشي از حق وي را ادا کنيم و با اشاره به ويژگي ها، به مسئوليت هايي بپردازيم که اين ويژگي ها بر عهده همه ما قرار مي دهد. همانگونه که گفتم وي به يک مکتب و نماد تبديل شده است.
ابتدا به صفات و ويژگي ها و سپس به مسئوليت هايي که بر دوش ما قرار مي دهد مي پردازم.
ويژگي اول: وي از ابتدا و از دوران نوجواني، فردي جدي و مسئوليت پذير بود که به آرمان ايمان داشت و دغدغه آن را به خود داشت و براي آن مبارزه مي کرد. اين اولين ويژگي اوست و اولين ويژگي است که مردم سمير قنطار را با آن مي شناسند. سمير در دوران جواني و در آن سنين مي توانست مثل بسياري از جوانان مسلمان و عرب در روستا و محله خود و در کنار خانواده خود بماند و به دنبال مسائل ديگر برود اما از همان دوران کودکي راه مقاومت را برگزيد. وي نماد بسياري از جوانان لبناني و عربي است که در آن سنين به گروه هاي مقاومت فلسطين و سازمان هاي مبارز پيوستند. بسياري از جوانان اعم از سوري، عراقي، تونسي، الجزايري، يمني و بسياري از کشورهاي عربي را به خاطر مي آوريم که در آن دوران به لبنان آمدند و به اين سازمان ها پيوستند. سمير نماد آن نسل از جوانان جدي و مسئوليت پذير و آگاه است که فلسطين را باور داشتند و در راه فلسطين جنگيدند و بسياري از آنها در خاک فلسطين به شهادت رسيدند. به ياد مي آورم که در برخي از عمليات تبادل اسرا، اجساد برخي از اين شهداي عرب را پس مي گرفتيم و آنها را به کشورها و خانواده هايشان باز مي گردانديم. اين امر مسئوليتي به وجود مي آورد. مي دانيم که از چند دهه پيش برنامه فرهنگي، رسانه اي و آموزشي عريض و طويلي در چارچوب آنچه جنگ نرم ناميده مي شود براي دور کردن جوانان ما از مسائل بزرگ و مسئوليتهاي واقعي و اقدامات جدي و مشغول کردن آنها به مسائل و اموري که حتي براي آينده خودشان هم فايده اي ندارد، وجود دارد. همه شما مفهوم اين سخن را درک مي کنيد و نيازي هم به مثال زدن نيست. ما به اين روحيه جدي و مسئوليت پذير که سمير قنطار نماد آن است و از زمان پيوستن به مقاومت فلسطين تا شهادت در کنار مقاومت اسلامي در خاک سوريه به نمايش گذاشت، نياز داريم.
ويژگي دوم: وي براي فداکاري بي حد و حصر آماده بود. وي اينگونه بود. عملياتي که وي در آغاز کار به آن روي آورد از جمله عملياتي است که يا به شهادت يا به اسارت منتهي مي شود. سلسله عملياتي را که در خاک فلسطين انجام مي شد و مبارزان لبناني، فلسطيني يا اماکن ديگر به آن مي پرداختند به ياد مي آوريم. معمولا اين اقدامات به شهادت يا اسارت منجر مي شد. همانگونه که اين روزها حملات جوانان فلسطيني با سلاح سرد به شهادت يا اسارت منتهي مي شود. کساني که اقدام به انجام چنين عملياتي مي کنند بيشتر شبيه کساني هستند که به عمليات شهادت طلبانه مي پردازند. اين امر نشان دهنده بالاترين ميزان آمادگي براي فدارکاري است. چنين روحيه جوهر و قدرت مقاومت است. هيچ مقاومتي بدون فداکاري و آمادگي براي فداکاري بي حد و حصر وجود ندارد. ممکن است برخي فکر مقاومت و حق و حقيقت آن را بپذيرند ولي آماده نباشند جان، مال، فرزند يا آبروي خود را فدا کنند يا حتي شرايط سخت يا اهانتي را تحمل کنند. حتي ممکن است کار برخي از کساني که آماده فداکاري نيستند به جايي برسد که با وجود آگاهي از حق مقاومت، آن را ناديده بگيرند و فقط تلاش مي کنند از مسئوليت فرار کنند. در مراسم يادبود سمير قنطار بايد روحيه فداکاري و آمادگي براي فداکاري را احيا کنيم زيرا اين امر شرط اساسي حفظ يک ملت و ادامه مقاومت و آزاد کردن يک سرزمين و ساختن آينده و عزت امت است.
پايداري و مقاومت سي ساله شهيد قنطار در زندان
ويژگي سوم: سومين ويژگي (سمير قنطار) پايداري و مقاومت سي ساله در زندان است. همه برادران و خواهراني که سال ها در زندان ها و بازداشتگاه هاي مختلف اعم از اسرائيل يا زندان هاي ديگر گذراندند مي دانند زنداني شدن و اسارت يک انسان و بسته شدن با غل و زنجير چه معنايي مي دهد. سي سال اسارت به چه معناست. به معناي عمري سرشار از صبر و مبارزه و قدرت و تحمل است. سمير چنين ويژگي هايي داشت. سي سال در اسارت بود اما در چهره و اراده وي چيزي جز مقاومت و پايداري و تحمل و صبر ديده نمي شود. نه عقب نشيني مي کند و نه متزلزل مي شود، نه تسليم مي شود و نه سازش مي کند، نه در برابر زندانبانان خود و سال هاي طولاني زندان احساس ضعف مي کند و نه نااميد مي شود. اين خيلي مهم است. پس از اين از اميد سخن مي گوييم. نااميد نمي شود. يکي به چندين حبس ابد و صدها سال زندان محکوم مي شود اما اميد دارد که از اين اسارت رها شود. اين مسئله بسيار مهم است. وي در زندان مقاومت و پايداري کرد تا به حق به ارشد اسراي لبناني و عرب در زندان هاي اسرائيل تبديل شد. همه ما مي توانيم حدس بزنيم که چه تعداد از اسراي لبناني و فلسطيني و عرب و ... وارد زندان شدند و از زندان خارج شدند، اما هر گاه که گروهي از زندانيان آزاد يا مبادله مي شدند، سمير همچنان در زندان بود. مي توان احساس اين فرد را که مثل کوه در زندان است، تصور و درک کرد. کوهي از عزم و صبر و پايداري. شايد اين موارد دهها بار تکرار شده باشد. همين موضوع (بقاي سمير قنطار در زندان و آزادي و مبادله ديگر زندانيان) کافي است تا اراده يک انسان را بشکند و اعصاب وي را خرد کند و دل او را بشکند و عواطف او را در هم بشکند، اما اين اتفاق نيفتاد زيرا نتوانست سمير را شکست دهد.
پويايي و زايندگي شهيد قنطار
ويژگي پويايي و زايندگي: وي حتي در سال هاي زندان پويا و زاينده بود. برخي افراد دچار خستگي و نااميدي مي شوند و روزگار خود را در زندان مي گذرانند بدون آن که بدانند چه کار بايد انجام دهند اما سمير در راه علم آموزي و تحصيل، يک مکتب بود. کسي که زنداني است و به چند بار حبس ابد محکوم شده است، چه نيازي به تحصيل و مدارک رسمي دارد. بيشترين کاري که اسيري مثل سمير قنطار مي تواند انجام دهد اين است که فلسطينيان و لبناني ها و ملت ها و نيروهاي مقاومت و مجاهدان را خطاب قرار دهد و آنها را بسيج کند و از جايگاه خود به عنوان يک انسان صبور و پايدار و سازش ناپذير، آنها را به صبر و پايداري و ادامه راه و عدم سازش فرابخواند و اين کاري است که وي در طول سال هاي زندان بخصوص سال هاي آخر آن انجام داد. بيانيه ها، پيام ها، تماس ها و سخنان وي بيانگر همين است.
وي در ادامه به صدها شبکه ماهواره اي عربي و غيرعربي و صدها و حتي هزاران تريبون تبليغاتي اشاره کرد و افزود: تنها هم و غم آنها سست کردن اراده ها و سوق دادن افراد مجاهد و مقاوم و محيط هاي در بر دارنده مقاومت و جهاد به عقب نشيني و عقب ماندگي و کنار گذاشتن مسئوليت است. نقش مقابل اين اقدامات را سمير در زندان انجام مي داد. وي سرشار از پويايي و تلاش و فعاليت بود و هيچ گاه خسته نشد.
مهمترين ويژگي شهيد قنطار ايثار است
ويژگي ايثار: از مهمترين ويژگي هاي مجاهدان که سمير قنطار به آن مزين بود، «ايثار» است. در هرگونه مقاومتي، وقتي خودبيني وارد عمل شود و اشخاص خودشان را در اولويت بدانند و منافع و سلامت و عناوين و اسم خودشان را در اولويت قرار دهند به اين معناست که در خطر هستند و مقاومتي که به آن وابسته هستند، در خطر معنوي و اخلاقي است و موجوديت آن به خطر مي افتد. از ويژگي هاي اساسي افراد مقاومت اين است که ديگران را بر خودشان ترجيح مي دهند و از يکديگر حمايت مي کنند و سينه خود را براي حمايت از برادران خود که پشت سر او هستند، سپر مي کنند. در خطوط مقدم مسئوليت بر عهده مي گيرند و به پيش مي روند و ديگران را بر خودشان ترجيح مي دهند. ديگران را نه تنها در مال بلکه در آزادي نيز بر خودشان ترجيح مي دهند. سمير اينگونه بود. من شخصا او را پس از آزادي شناختم ولي به صراحت مي گويم مهمترين موضوعي که در سال هاي اخير تاثير روحي و اخلاقي زيادي بر من و برادرانم گذاشت، زماني بود که پس از سال 2000 براي مبادله اسرا و بازداشت شدگان مذاکره مي کرديم. به ياد مي آوريد که مقاومت اسلامي پس از سال دو هزار سه نظامي را در منطقه کشتزارهاي شبعا به اسارت در آورد و مدتي پس از آن تننبائوم (افسر صهيونيست) به اسارت در آمد و وارد مذاکرات طولاني مدتي شديم. از روز اول تا آخر مذاکرات، مشکل اصلي سمير قنطار بود. اسرائيلي ها به ميانجي آلماني مي گفتند محال است سمير قنطار را آزاد کنند. مذاکره کرديم و مذاکرات به طول انجاميد و نتيجه اين شد که يا اين مبادله انجام مي شود و تعداد زيادي از برادران بخصوص لبناني ها که مدت هايي طولاني را در زندان سپري کرده بودند و شيخ عبدالکريم عبيد و حاج ابوعلي الديراني هم جزء آنها بودند و شرايط سختي را پشت سرگذاشته بودند، آزاد مي شوند.
ما خود را در برابر همه اسراي لبناني و تا آنجا که امکان دارد اسراي فلسطيني و عرب ملزم مي دانيم. حال چه مي کرديم؟ در برابر يک موضوع اخلاقي از يکسو و مسئله اي عملي از سوي ديگر قرار گرفته بوديم. عمليات مبادله به سبب شرطي که اسرائيلي ها مي گفتند محال است، متوقف شد. يا بايد سمير را در زندان رها کنيم، حال آن که در برابر وي تعهد اخلاقي داريم يا اين که بگوييم نه ما قبول نداريم و همه افراد را در زندان نگه داريد. تصميم گيري براي ما واقعا دشوار بود. کسي که مسئله را حل کرد خود سمير قنطار بود. وي با ايثار، صداقت و آمادگي براي فداکاري و مسئوليت پذيري اين مسئله را حل کرد و ما را از اين تعهد اخلاقي نجات داد. البته ما بعدا خودمان را نبخشيديم، ولي وي به وضوح گفت شما برادران تلاش خود را کرديد و براي مدتي طولاني مذاکره کرديد، اگر مسئله من هستم، هيچ مشکلي نيست، بگذاريد برادران ما آزاد شوند، خداوند بزرگ است، من به شما و وعده هاي شما ايمان دارم. اين عين ايثار است. حال آن که ممکن بود هر شخصي که کمتر از سي سال در زندان گذرانده است بگويد باز هم مذاکره کنيد و فشار بياوريد، چرا مرا رها مي کنيد و ممکن بود پس از انجام عمليات هم، بيانيه هايي صادر کند و به شما حمله کند و شما را متهم کند. ولي سمير چنين کاري نکرد. وي از ابتدا رفتاري شرافتمندانه و اخلاقي داشت و حتي پس از آزادي برادران اسرا از زندان و در حالي که خودش آزاد نشده بود، به آنها تبريک گفت و بيانيه اي صادر کرد و اين روحيه خود را نشان داد. به نظر من اين ويژگي در ميان ويژگي هايي که به آنها اشاره شد، مهمترين مسئله به شمار مي رود که در اين مناسبت بايد به آن پرداخت.
اصرار بر ادامه راه
اصرار بر ادامه راه: وي پس از خروج از زندان (قبلا هم به اين مسئله اشاره کرده ام) مي توانست بيايد و بگويد من نوجوان بودم که به زندان افتادم و سي سال از عمرم را در زندان گذراندم و وظيفه ام را انجام داده ام. هيچ کس نمي توانست وي را سرزنش کند و بگويد دست از آرمان برداشته اي. مي توانست زندگي عادي خود را دنبال کند و به خانواده و مردم و دوستان خود بپردازد. فراتر از اين، وي مي توانست در اين مسير باقي بماند اما وارد فعاليت هاي نظامي که وي را با خطر روبرو مي کند، نشود. وي جايگاه مشخصي داشت و آوازه اي در لبنان و کشورهاي عربي و اسلامي داشت و به کنفرانس ها و مراسم در کشورهاي عربي و اسلامي دعوت مي شد و مي توانست بقيه عمر خود را به اين شکل بگذراند و در اين کنفرانس و آن کنفرانس و اين مراسم و آن مراسم و اين مناسبت و آن مناسبت سخنراني کند و در قلب مقاومت باقي بماند، اما سمير اينگونه نبود. حتي يکي از مسائلي که با وي مطرح کردم همين بود و به وي گفتم تو اکنون جايگاه مشخصي داري که ساده به دست نيامده است و با سي سال زندان حاصل شده است. اگر همه کشورهاي عربي را نگاه کنيم اين ويژگي را در هيچ کس ديگر نمي بينيم. شما (قنطار) مي تواني نقش بيدارگر را با سخنان خودت ايفا کني. گفت مشکلي ندارم، کارهايي را که بتوانم انجام مي دهم ولي مي خواهم در اين مقاومت يک مبارز و نظامي باشم و سخن معروف خود را گفت که «من از فلسطين آمده ام تا به فلسطين بازگردم»، مي خواهم نه فقط با حرف بلکه عملا با اشغال مبارزه کنم. سمير پس از آن خواستار مشارکت در دوره هاي نظامي شد تا توانايي هاي خود را افزايش دهد و در بسياري از دوره ها شرکت کرد و توجه ويژه اي به سلاح هاي ضد زره پوش داشت زيرا به اهميت اين سلاح ها و نقش آنها در جنگ ژوئيه 2006 واقف بود. گفت مي خواهم در جبهه فعاليت کنم و اگر عمليات است حاضرم در آن شرکت کنم. اگر هر جنگ و درگيري روي دهم آماده ايم در خطوط مقدم حضور پيدا کنم. حتي به وي گفتيم که با توجه به اين که تازه آزاد شده اي، حضور تو در خطوط مقدم و هدف قرار دادن تو (کشته شدن) نوعي پيروزي براي اسرائيل است. ولي گفت اولويت من اين است که در داخل فلسطين به شما کمک کنم. تا اين که تحولات سوريه اتفاق افتاد و عرصه براي آغاز مقاومت مردمي سوري باز شد. اينجا بود که سمير با توجه به برخي ويژگي هاي مشخص گفت من اينجا مي توانم کمک کنم و کار متمايزي انجام دهم که شايد ديگران قادر به انجام آن نباشند. بر همين اساس گفت اجازه دهيد به برادران مقاومت در سوريه ملحق شوم و با آنها همکاري کنم.
نصرالله در ادامه گفت: قبل از آنکه به آخرين ويژگي سمير قنطار بپردازم پرانتزي باز مي کنم و به مسئله اي مهم در خصوص مبارزه با دشمن اشاره مي کنم. اين مسئله «جولان» است. رژيم اسرائيل از همان لحظات اول که بشار اسد رئيس جمهور سوريه در يکي از سخنان خود به مسئله مقاومت مردمي در جولان و مرزهاي سوريه و آغاز تحرکات مردمي از اين نوع، اشاره کرد، حساسيت بسيار زيادي در اين خصوص يعني ايجاد جنبش مقاومت مردمي سوري در مرزهاي اين کشور و در داخل جولان، نشان داد. من و برادران از همان زمان، تحليل هاي اسرائيلي ها و پيگيري هاي امنيتي، سياسي، رسانه اي، نظامي و ميداني آنها را درخصوص همه مسائل مربوط به اين جبهه بررسي مي کرديم. همچنين شاهد واکنش هاي اسرائيل به هرگونه اتفاق کوچکي بوديم که در آنجا روي مي داد. مثل يک گلوله در منطقه اي خالي، يا اصابت موشک يکصد و بيست ميليمتري يا گلوله توپ يا تيراندازي در مرزها، حتي اگر خسارات جاني به بار نمي آورد. اسرائيلي ها در برابر اين تحولات به شدت واکنش نشان مي دادند. واکنش آنها بسيار شديد و نامتناسب بود. چرا؟ زيرا مي خواستند اين مقاومت سوري و اين طرح جديد مقاومت را در نطفه خفه کنند و به آن اجازه رشد و حيات ندهند زيرا مي دانستند طرح مقاومت مردمي سوري در چارچوب کلي منازعه با اسرائيل به چه معناست. به همين سبب همه افرادي را که به اين مقاومت وابسته بودند تحت تعقيب قرار مي داد حتي اگر کاري نکرده بودند. آنها را صرفا به سبب وابستگي به آن تعقيب مي کرد و آنها را هدف حمله هوايي قرار مي داد و مي کشت يا ترور يا بازداشت مي کرد. اين امر نشان دهنده ميزان حساسيت اسرائيل در اين خصوص است.
اسرائيل از وجود قنطار هراس داشت
سيد حسن نصرالله دبيرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنراني خود در مراسم يادبود هفتمين روز شهادت سمير قنطار گفت: اسراييل هميشه تلاش مي کند به مسايل، بعد خارجي بدهد. هر گاه از مقاومت در جولان و يا در مرز جولان سخن مي گويد ادعا مي کند که دست ايران و جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران ايران در کار است. دشمن اسراييلي مقاومت ملي را به رسميت نمي شناسد حال چه اين مقاومت در فلسطين، لبنان، سوريه يا کشور ديگري باشد. در ديدگاه اسراييل، هر کس با اين رژيم مي جنگد مزدور ايران است. اما آنچه از روز اول در جولان در جريان بوده و آنچه که امروز در جريان است اراده ملت سوريه بوده است. سيمر قنطار و دوستان و همرزمان او که همراهش بودند و کساني که سال قبل در قنيطره به شهادت رسيدند فقط نقش ياري رساني و انتقال تجربه و کمک رساني به اين مقاومت جوان سوريه را ايفاء مي کردند. اين مقاومت، همان است که به آن اميد داريم و اسراييل به شدت از آن هراس دارد. به همين خاطر است که مي بينيم تهديدات مقامات اسراييلي از جمله نتانياهو و يعلون ضد اين مقاومت بسيار شديد اللحن است. چرا اسراييل درباره جولان با اين حساسيت رفتار مي کند؟ زيرا آنها نمي خواهند نامي از جولان در ميان باشد، نه اينکه از آزادي جولان هراس داشته باشند بلکه آنها حتي نمي خواهند نام جولان اشغالي به فرهنگ سياست و رسانه ها و بر سر زبان مردم و به دل آنها بازگردد. همه مي دانيم که نتانياهو طي سالهاي اخير و تاکنون تلاش زيادي را نزد دولت آمريکا و دولتهاي غربي انجام داده تا جولان را به دولت اشغالگر يعني اسراييل ملحق کند. بهانه او ناامني در سوريه بوده و از هر تحولي در سوريه براي گرفتن اعتراف بين المللي در اين زمينه بهره برده است. براي اسراييل، کسي که به جولان فکر کند قابل تحمل نيست. جولان داراي اهميت نظامي و راهبردي و داراي منابع آب است و اخيرا از وجود نفت در آن سخن گفته مي شود بنابر اين اسراييل سخن گفتن از اين منطقه و مقاومت مردمي در جولان يا در مرز جولان را هم بر نمي تابد. به همين دليل جنايت ترور قنطار رخ داد. از اينجا مشخص است که گناه قنطار چه بود که اسراييل را بر آن داشت تا همه قواعد را ناديده بگيرد و قواعد درگيري را نقض کند و جرمانا را در حومه دمشق بمباران کند و سمير و همرزمان او را در ساختماني مسکوني ترور کند و تبعات آن را بپذيرد و به ماجراجويي دست بزند. اسراييل از وجود قنطار و همرزمانش که به مقاومت مردمي در جولان کمک مي کردند، هراس داشت و به همين علت دست به ترور آنها زد. برخي از واکنش احتمالي حزب الله سخن مي گويند و برخي مي گويند اسراييل گمان نمي کرد که حزب الله مساله را جدي بگيرد و تا اين حد براي قنطار اهميت قايل شود. حال، اسرائيل اشتباه کرده باشد يا خير، بايد بداند که اين موضوع براي ما از اهميت و حساسيت زيادي برخوردار است و نمي توانيم از آن چشم پوشي کنيم. از سوي ديگر، همه بايد بدانند که موضوع مقاومت مردمي سوريه موضوع بسيار مهم و حساسي است و ممکن است اين مقاومت، جولان را بصورت جدي در منطقه و جهان وارد معادلات سياسي، رسانه اي، مردمي و فکري کند.
ايمان به آزادسازي فلسطين
نکته هفتم درباره ويژگي هاي سمير قنطار، اميد به آزادسازي فلسطين و بازگشت به آن و ايمان کامل به از بين رفتن اشغال و نابودي اسراييل بود. اين بخش اساسي معرکه بلکه حقيقت و قلب آن است. در اين مورد هم جنگي جدي در ابعاد فکري و رواني و فرهنگي ميان جبهه مقاومت و دشمن اسراييلي وجود دارد. دشمن، از روز اول غصب سرزمين فلسطين و در طول اين 67 سال تلاش کرده تا اميد نابودي خود (اسراييل) را در ميان فلسطينيان و ملتهاي منطقه از بين ببرد. صهيونيستها اسراييل را هوشيار و زيرک معرفي مي کنند. مي خواهند بر اراده و فکر و هوشياري و قلب و عواطف ما مسلط شوند. اگر کسي اميد خود را از دست دهد نابود مي شود. در هر جبهه که مي خواهند به يک ارتش، گردان يا لشگر ضربه وارد کنند، نيازي به اين نيست که شما همه را بکشيد و امکانات آنها را نابود کنيد بلکه کافي است اميد آنها را در پيروزي از بين ببريد و طرف مقابل ديگر اعتمادي به نيروي خود نداشته باشد. اين گونه است که يک ارتش از بين مي رود و نيروهايش با اسارت در مي آيند و تانکها و تجهيزاتش به غنيمت مي روند. اسراييل تلاش کرده تا فلسطينيان و همه ما را به اينجا برساند که با بررسي همه حوادث و تحولات و معادلات، اميدي به پيروزي نداشته باشيم. مي خواهد بگويد که اين رژيم ماندني و ابدي است. به همين دليل است که از اصطلاح پايتخت ابدي اسراييل استفاده مي کند، گويي که اسراييل ابدي است. اين سخنان بدون فکر و انديشه بيان نمي شوند و بر روي آنها مطالعه دقيق شده است. مي گويند اين رژيم قوي است، داراي کلاهک هسته اي است، قوي ترين ارتش منطقه را داراست، قوي ترين نيروي هوايي منطقه در اختيار آن است، اين رژيم از حمايت بي نظير بين المللي برخوردار است، آمريکا پشت اين رژيم است و حتي اجازه نداده يک قطعنامه ضد اسراييل تصويب شود و مسايلي را مطرح مي کنند که اميد را از بين مي برد. مي خواهد هر گونه افق روشن را در دلها از بين ببرد. از ابتدا که گروههاي تروريستي قبل از 1948 فعاليت مي کردند و بعد از آن که اسراييل دست به جنايتهاي زيادي زد و جنگهايي را برپا کرد و تخريب و ويراني ببار آورد و دهها هزار نفر را به زندان انداخت - اسرائيل دايما فلسطينيان را بازداشت و بعد آزاد مي کند تا همه طعم تلخ زندان را بچشند- و ميليونها نفر را آواره کرد، فلسطينيان را محاصره کرد، همه تلاش رسانه اي و سياسي و نظامي اسرائيل آن بوده است که به فلسطينيان بگويد شما هيچ نيستيد و بايد نااميد شويد. اسرائيل به فلسطينيان و به همه کساني که به گونه اي با فلسطين در ارتباطند مي گويد منتظر حرکتي از سوي سازمان ملل و شوراي امنيت و کشورهاي عرب نباشيد و گمان نکنيد که براي شما، براي کودکي که در کرانه باختري در آتش سوخت و براي مقدساتتان که هتک حرمت مي شوند طوفان قاطعيتي (عاصفه الحزم) برپا مي شود. منتظر عمليات بازگرداندن اميد (اعاده الامل) و ائتلافي نظامي اسلامي و ائتلاف بين المللي مبارزه با تروريسم نباشيد زيرا اسراييل در مبارزه با تروريسم شريک است. اسراييل را برخي کشورهاي جهان از جمله کشورهاي عرب در مبارزه با ترويسم به رسميت شناخته اند. براي آنها اسراييل، تروريست نيست. آنچه که از دولتهاي عرب بر مي آيد همان است که طي 67 سال گذشته انجام داده اند، يعني افزودن بر نااميدي ها، عقب نشيني، ضعف و خواري. همه اين حرفها براي آنست که ما را نااميد کنند اما مکتب مقاومت و مکتب سمير قنطار مي گويد براي يک ملت مقاوم، ياس و نااميدي معنا ندارد.
مکتب شهيد قنطار مقاومت بود
در اين مورد به يک فرد که 30 سال در زندان به سر برده و به چندين بار حبس ابد محکوم بوده نگاه کنيد. منطقا براي اين فرد هيچ افق روشني وجود ندارد اما او نااميد نشد. ملت فلسطين و جوانان فلسطيني، امروز اين حقيقت را باور دارند. پس از 67 سال جنگ و ويراني و جنايت و زندان و محاصره، نسل جديد فلسطين مي بايست در جهاني ديگر سير مي کردند و به استراليا و کانادا و آلمان مهاجرت مي کردند. راه براي مهاجرت آنها باز بوده و حتي براي آنها تسهيلات هم فراهم شده است. با نگاهي گذرا به منطقه از سوريه، عراق، يمن، بحرين و ليبي و ديگر کشورها بايد ياس و نااميدي بر دل جوانان فلسطيني خيمه مي زد. اما ديديم که يک دختر بچه فلسطيني که در زندان بود در هنگام خروج از زندان که انتظار مي رفت پشيمان و نااميد و سرخورده باشد، در مصاحبه اي گفت روزي مي آيد که صهيونيستها از سرزمين ما بيرون خواهند رفت. اين اميد است. چند روز قبل هم تلويزيون اسرائيل مصاحبه اي با خانواده يکي از شهداي جديد پخش کرد که نشان داد همه فرزندان اين شهيد اعلام کردند که اينجا سرزمين ماست و شما صهيونيستها بايد از آن خارج شويد.
وحشت و نگراني صهيونيستها از مقاومت
سيد حسن نصرالله در ادامه گفت صهيونيستها از ترس و وحشت مانند موش در لانه هاي خود خزيده اند و در داخل و خارج از فلسطين در نگراني بسر مي برند.
در برابر همه اين سستي هاي عربها و رسانه ها و شبکه هاي تلويزيوني عربي که دهها سال است فعاليت مي کنند و هيچ اميدي ندارند و مي گويند بايد هرآنچه آمريکائي ها و صهيونيستها ارائه مي کنند بپذيريم و بايد از برخي حقوقمان بگذريم و آوارگان بايد از راه حل کنار گذاشته شوند و دستيابي به سرزمين هاي فلسطيني محال است؛ شاهد آزادي سمير القنطار از فلسطين به لبنان بوديم. اين سستي ها در چارچوب خدمت به اسرائيل است. اين بخشي از جنگ اميد و جنگ اعتماد است. دو منطق وجود دارد. در يک منطق گفته مي شود که چاره اي نيست و از دست اسرائيل نمي توان فرار کرد و بايد با اين مسئله کنار بيائيم و تسليم شويم و همزيستي کنيم و شروط آن را بپذيريم و پيامدهاي آن را قبول کنيم. منطق ديگري وجود دارد که کاملاً برعکس است و مي گويد اسرائيل قطعاً نابود خواهد شد. کداميک از اين دو منطق واقعي تر است. من مي گويم منطق دوم قويتر است. منطق نخست معقول نيست. البته برخي علما با استفاده از قرآن کريم و تفسير آيات پيش بيني هايي را مطرح مي کنند که من در اينجا اين گونه مطالب را کنار مي گذارم. براساس تجربيات تاريخي و ملتها و براساس سنت ها و قوانين حاکم بر تاريخ و جوامع. هر نيروي اشغالگري پس از 30 يا 50 سال يا يکصد يا دويست سال از بين رفته است. حتي اگر اين اشغالگران بخشي از يک امپراتوري بزرگ بوده باشند نابود شده اند. حتي اشغال جزيره کوچکي در ميان اقيانوسي بزرگ نيز (دوام نيافته است). تاريخ سرشار از نيروهاي اشغالگر و تجربيات اشغالگري است. حکومتي که در اطرافش به نيروي خود متکي نباشد و از نظر اقتصادي و پولي به قدرتي خارجي مثل آمريکا اتکا داشته باشد و ميلياردها دلار پول نقد و تسليحات پيشرفته و در همه زمينه ها حمايت نظامي و امنيتي و سياسي دريافت کند با تضعيف قدرت حمايتگر سست و ضعيف خواهد شد و برچيدن آن آسان خواهد شد. توانائي هاي ملت ها و منطقه ما شامل مقاومت لبنان و مقاومت فلسطين است که امکانات اندکي دارند اما توانسته اند پيروزي هاي بزرگي نظير پيروزي هاي سالهاي 1985 و 2000 و 2006 و آزادي نوار غزه را کسب کنند. مقاومت با اين امکانات اندک توانسته است در برابر جنگ هاي اسرائيل دوام بياورد حال اگر بتواند از امکانات واقعي موجود در امت (اسلام) استفاده کند چه خواهد شد.
مثال ديگر: ما ارتش هاي عربي و پولهاي آنها را نمي خواهيم. فقط کساني که اکنون در سوريه و عراق و يمن درحال جنگيدن با يکديگر هستند در نظر بگيريم و تسليحات و مهمات و پولي که صرف جنگ با يکديگر مي کنند مد نظر قرار دهيم اسرائيل در برابر آن چگونه خواهد توانست دوام بياورد.
اسرائيل رفتني است
بنابراين براساس منطق و سنت ها (الهي) و معادلات طبيعي بايد گفت که اين رژيم رفتني است. من نمي خواهم وارد بحث مسائل داخلي و افول و فروپاشي اخلاقي در همه عرصه هاي اين رژيم شوم. اين رژيم در همه عرصه ها با فروپاشي اخلاقي مواجه است. اين رژيم رفتني است و دوامي نخواهد داشت. ما نياز داريم که اميد را تقويت کنيم.
دعوت به اميد دعوت به ثبات است. ثبات در مواضع و ثبات در مقاومت و صبر و بقاء در سرزمين. اين مسئوليت برعهده ملت فلسطين است. پيام من به همه فلسطينيها و غيرفلسطيني ها است.
يکي ازجنگ هايي که امروز درگير آن هستيم و مسئوليت همگان است. بنگريد اسرائيلي ها چه مي خواهند. آنها دو سناريو دارند. يا فلسطيني ها خواهند پذيرفت تا تحت اشغال زندگي کنند (راه حل تشکيل دوکشور مستقل اجرا نخواهد شد. زيرا راستگراهاي اسرائيلي و ليکود و نتانياهو و بخش عظيمي ازچپگراهاي اسرائيلي اجازه اجراي چنين طرحي را نخواهند داد. صهيونيستها اساساً با تشکيل کشوري مستقل به نام فلسطين موافق نيستند.) بنابراين سناريوي نخست ايجاد خودمختاري با اختيارات محدود است. گزينه دوم که اسرائيلي ها بارها مطرح کرده اند و ديروز نيز يک وزير اسرائيلي اعلام کرد اين است که چيزي به نام فلسطين وجود ندارد و فلسطيني ها بايد به عربستان سعودي و اردن و کويت و عراق بروند. آنها اساساً با بقاي فلسطيني ها در سرزمينشان مخالفند و حتي اگر آنها هيچ اقدامي انجام ندهند نيز همين گونه است و تفاوتي ندارد که فلسطيني ها به سلاح سرد متوسل نشوند و هيچ گلوله اي شليک نکنند و هيچ تحصني انجام ندهند و هيچ تظاهراتي برپا نکنند.
ادامه حيات فلسطيني ها متکي بر مقاومت است
بقاي فلسطيني ها در سرزمين هاي 1948 و کرانه باختري و نوارغزه حتي تحت محاصره اساس مقاومت است. اين امر مي تواند مسئله فلسطين را زنده نگه دارد. بنابراين مقاومت حقيقي باقي ماندن فلسطيني ها در سرزمينشان است. حال که فلسطيني ها دست به تظاهرات مي زنند و تحصن مي کنند و فرياد بلند سر مي دهند و آگاهي بسياري دارند و اراده اي پولادين دارند و دست به مقاومت مسلحانه مي زنند و به سلاح سرد و حمله با خودرو متوسل مي شوند و نظاميان صهيونيست و استعمارگران و شهرک نشينان صهونيست را به وحشت مي اندازند دستاوردهاي اضافه تري است. مسئوليت امت (اسلام) اين است که به فلسطيني ها براي باقي ماندن در سرزمينشان کمک کنند و مولفه هاي پايداري را برايشان فراهم نمايند. براي کساني که نمي توانند به سلاح دست يابند سلاح تامين کنند. جهان عرب و اسلام مملو از پول و امکانات است. اين پولها را که براي ويراني اين کشور و آن کشور مي فرستيد براي فلسطيني ها بفرستيد تا در خانه ها و مزارع و سرزمينشان باقي بمانند. اکنون اين مسئوليت حساس و مهمي است.
سيد حسن نصرالله در ادامه گفت: امروز با توجه به پيروزي هايي که مقاوت لبنان و فلسطين کسب کرده اميدها نسبت به گذشته افزايش يافته است.
دبيرکل حزب الله افزود: سمير القنطار درحالي به شهادت رسيد که اين اميد را در قلبش داشت و اين مفهوم را در وصيت نامه اش ذکر کرده است. بي ترديد آنها مي خواستند اورا ترور کنند. به مرزها نگاه کنيد از ناقوره و از سواحل دريا تا مزارع شبعا و جبل الشيخ تا آخرين مواضع اسرائيل در جولان اشغالي نگاه کنيد. نظاميان دشمن اسرائيلي کجاست؟ آيا آنها به مانند موش هاي صحرائي در لانه هاي خود پنهان نشده اند؟ آنها دائما تهديد مي کنند اما سربازان و افسران و ادوات نظامي آنها کجا هستند. اگر سمير القنطار براي شما اعتباري نداشت پس چرا از خون او تا اين حد هراسان هستيد؟ چرا از مقاومت سمير القنطار تا اين حد وحشت داريد؟ اگر ارزيابي شما درباره مشغوليت مقاومت و اولويت هاي آن صحيح است پس چرا تا اين حد وحشت زده ايد؟ اسرائيلي ها اکنون در مناطق مرزي و در داخل و خارج در نگراني بسر مي برند که البته بايد هم نگران باشند. من به آنها مي گويم که تهديدات آنها عليه ما بي فايده است. اگر کسي در ارزيابي هايش دچار اشتباه باشد اسرائيل است و ما نيستيم. پاسخ ما به تهديداتي که اسرائيلي ها در اين ايام مطرح کرده اند صريح خواهد بود. اين تهديدات تاثيري در اراده ما نخواهد داشت و به اميدهاي ما لطمه اي نخواهد زد. من (با صداي بلند) به دوستان و دشمنانمان اعلام مي کنم که با همه تهديدات و پيامدها ، امکان ندارد که ما در برابر ريخته شدن خون مجاهدان و برادرانمان به دست صهيونيست ها در هرجاي اين جهان بي تفاوت باشيم.
جنگ با دشمن هرگز پايان نخواهد يافت
تصميم ما از همان روز نخست قاطع بوده است و مسئله به دست امانت داران حقيقي است که خون شهدا نزد آنهاست. حافظان آبرو و دارائي هاي شهدا هستيم. جنگ ما با دشمن هيچ گاه پايان نيافته است و هيچگاه پايان نخواهد يافت. آيا مي شود حساب قدس و فلسطين و کشتارهاي ديرياسين و غانا و شيخ راغب حرب و سيد عباس و حاج عماد و حسان لقيس و سيلي از شهداي ما و شهداي ديگر گروهها و شهداي ملت ما و ديگر ملتها در ميانه راه و يا به علت تهديدي بسته شود؟
سمير القنطار در اين جنگ شهيد شد و رهايي يافت . من شخصاً با توجه به تجربيات و آموخته هايم همواره درحال غبطه خوردن هستم. من به حال اين شهيد و همه شهداي ديگر که خداوند مدال شهادت را روزيشان کرد غبطه مي خورم. من از اينکه آنها سربلند و با چهره اي نوراني از اين دنياي فاني رفتند غبطه مي خورم. از اين که با اين حالت به سمت خداي سبحان منتقل مي شوند و با خون پاکشان آراسته شده اند غبطه مي خورم. آنها همين گونه محشور خواهند شد.
قطعا پيروز خواهيم شد
سمير القنطار در زمان شهادتش توانست بگويد که من به وظيفه ام عمل کردم؛ ما حافظ خون هاي آنها خواهيم بود و به وصيت آنها عمل خواهيم کرد و به خاطر لبنان و فلسطين و سوريه و مقدسات و امت ما به جنگ ادامه خواهيم داد و اگر خدا بخواهد قطعاً پيروز خواهيم بود.