کاهش روحیه مقاومت و ایستادگی در بخش ساختارهای دفاعی و امنیتی، انفعال در ساختارهای سیاسی، سستی و کرختی مردم این کشور از جمله دلایل اصلی سقوط نظام سوریه هستند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری به پرسش ها درباره تحولات اخیر سوریه و درسها و عبرتها از آن پاسخ داد.
سؤال: آقای دکتر ظهره وند، حوادث سوریه و موضوعات منطقه و شاید این موضوع که هیچکس فکر نمیکرد دولت سوریه با این سرعت و در طول بازه زمانی ۱۰ روزه سقوط کند. لایههای مختلف حوادث سوریه را چطور میبینید؟
دکتر ظهره وند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس: موضوع سوریه بعنوان یکی از ارکان مهم در حوزه مقاومت مسئله بسیار مهمی است، از این زاویه که هم خط ارتباطی و حلقه اتصال بود بین عراق و ایران و لبنان و هم اینکه همسایگی داشت با رژیم صهیونیستی، تحولات منطقه و از آن بالاتر اینکه یک بستر و زمینهای بود که داعش در آن ظهور و بروز کرد و داعش در همین عرصه هم به تاریخ پیوست و نابود شد. با هماهنگی ایران، روسیه و سوریه، نقشی که ایران داشت در محوریت این مبارزه با پروژه بین المللی و اینکه به هر حال سوریها هم تمام قد هم به ما اتکا کردند و هم نقش همراهی داشتند. سوریه همانطور که در گذشته هم دیدیم هم پدر ایشان حافظ اسد در دوره دفاع مقدس جزء معدود کشورهای عربی بود که کنار ایران ایستاد و پسر ایشان هم به همین ترتیب، یعنی یک متحد و یک دوستی برای ایران بود در حوزه مقاومت و حوزه مقاومت یک روند فزاینده را پیدا کرد در این سالها به ویژه در این ۱۵ سال و به ویژه از بعد از مسئله نابودی داعش و یا کلید خوردن داعش و بعد نابودی داعش. مسیر مسیر متفاوتی بود در روابط با سوریه با دیگر کشورها. در سیاست خارجی ما مفهوم میدان را آنجا به منصه ظهور گذاشتیم. عراق هم بخشی از این ماجرا و بعد میبینیم در یک روند فزاینده شاهد هستیم که حماس میآید و به این حوزه میپیوندد و رهبری السنوار و یا قبل از آن آقای هنیه مباهات و افتخار میکند به اینکه حلقهای از حلقه مقاومت است و گفتمان مقاومت در هیئت السنوار و هنیه و مردم بی دفاع و مظلوم فلسطین ظاهر میشود. یمن را هم در این عرصه داریم هنوز هم در این شرایط میبینیم که تمام قد ایستاده است و مقاومت را در آن بخش از دریای سرخ نمایندگی میکند.
سؤال: آقای دکتر زارعان، یک سؤالی که خیلی این روزها مطرح شد در مورد تحولات و حوادث سوریه و البته تحلیلها و کارشناسیهای مختلف را به خودش معطوف کرد این بود که چرا ارتش سوریه در این بازه زمانی ۱۰ روزه هیچ مقاومتی از خودش نشان نداد. من پیوست دادم به بخش مهمی از صحبتهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز که اشاره کردند که وضعیت و مصائب کنونی سوریه در نتیجه تضعیف روحیه ایستادگی و مقاومت ارتش سوریه اتفاق افتاد؟
دکتر زارعان، کارشناس مسائل غرب آسیا: نظام سوریه ما در غالب یک مثلث سه وجهی میتوانیم تحلیل کنیم. یک بخش آن ساختارهای سیاسی نظام است، یک بخش آن ساختارهای دفاعی و امنیتی نظام است و بخش سوم هم مردم هستند. اگر بخواهیم تحلیلی داشته باشیم از چرایی سقوط نظام سوریه در یک مدت زمان کوتاه ۱۰، ۱۲ روزه، باید این سه وجه را مورد بررسی و مطالعه قرار بدهیم. در بخش ساختارهای دفاعی و امنیتی به نظر میرسد که کاهش روحیه مقاومت و از بین رفتن روحیه ایستادگی خیلی مؤثر واقع شد در این مسیر و به تعبیری که حضرت آقا داشتند، یک جاهایی ارتش عقب نشینی نکرد، ارتش از معرکه فرار کرد. این انتظار نمیرفت که ارتش سوریه که بالاخره ما در بحران ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ شاهد این بودیم که یک مقاومت نصفه و نیمهای داشت و توانسته بود بخشی از خطوط دفاعی را علیه تروریستها مدیریت و کنترل کند و خطوط دفاعی را تقویت کند، همان ارتش نصفه و نیمه این مرحله اصلاً وجود خارجی نداشت، یک ارتش بدون روحیه که هیچگونه مقاومتی از خودش نشان نداد. وجه دیگر این معادله ساختارهای سیاسی هستند که میشود گفت این ساختارها دچار انفعال شدهاند، تحت تأثیر تحولات منطقه و به نوعی تحت تأثیر حوادث غزه، تحت تأثیر حوادث لبنان، میشود گفت که دستاوردهای تاکتیکی رژیم صهیونیستی در غزه و در لبنان تأثیر گذاشت بر سیاستمداران سوریه و اینها دچار انفعال شدند، به جای اینکه یک رویکرد فعال تری اتخاذ کنند برای مدیریت روندها در منطقه و در داخل سوریه، منفعل شدند و رفتن را بر ماندن ترجیح دادند. وجه سوم هم مردم سوریه هستند، ما شاهد این بودیم که در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ وقتی که معارضین مسلح که هنوز این تروریستها داخل اینها نشده بودند، وقتی که آنها ظهور و بروز میدانی و خیابانی داشتند، طرفداران نظام سوریه هم به همان اندازه ظهور و بروز میدانی داشتند، تظاهراتهای گسترده در خیابانهای دمشق و در خیابانهای بسیاری از شهرهای سوریه برگزار میشد در حمایت از نظام سوریه، در حمایت از شخص آقای بشار اسد. اما در این مرحله شاهد انفعال مردم هم بودیم، به نوعی میشود گفت که مردم هم دچار یک نوع سستی و کرختی بودند. به نظر میرسد که امروز ما برویم خیابانهای دمشق و از مردم سؤال کنیم که اگر شما به ۱۰ روز قبل برمی گشتید، چه کنشی از خودتان نشان میدادید، قطعاً خواهند گفت کهای کاش ما خودمان یک حرکتی را شروع میکردیم، امروز چیزی از سوریه باقی نمانده است. این اتفاقاتی که در این ۱۰، ۱۲ روز افتاد و نظام ساقط شد و میبینیم که رژیم صهیونیستی و ایالات متحده تقریباً هیچ هدف راهبردی نیست که در سوریه مورد هدف قرار داده باشند، ناشی از انفعال ساختار سیاسی، ترس و کاهش مقاومت در ساختارهای دفاعی و امنیتی و سستی و کرختی و بی تفاوتی و نظاره گری مردم سوریه اتفاق افتاده است.
سؤال: آقای دکتر ظهره وند، ناظر همین مباحثی که اشاره کردند، بیشتر صحبت میکنیم. قبل از آن یک نکتهای مورد تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز بود. تحلیل شما اینکه اتاق فرمان اصلی امریکا و رژیم صهیونیستی است. شواهد و قرائن این موضوع دال بر کدام مستندات است؟
ظهره وند: من یک پلی بزنم بین فرمایش آقای دکتر و شما، درست است سوریهدچار این رخوت و مشکلات شده است، اما میشود گفت این ناشی از پروژه بزرگ و عظیمی بود که مدتها امریکاییها روی آن سرمایه گذاری کردند با کمک رژیم صهیونیستی، شبکه نفوذی که داشتند و ترکیه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و شاهد هستیم زمان زیادی از توفق آتش بس و بعد نشست آستانه نمیگذرد و بعد آن مواضعی که ترکها در آنجا میگیرند خیلی متفاوت و به یکباره میبینیم که کاری که در طی شاید بگویم این دو سه سال اخیر یا بیشتر اینها آماده کرده بودند به یکباره به صحنه میآورند و از یک سمت میبینیم وارد حلب میشوند و حلب به راحتی نمیتواند تاب بیاورد و حرکت میکنند به سمت حماء و حمص و بعد راحت دمشق به تصرف درمی آید. میخواهم بگویم فشاری که آن طرف است، نگاه کنید رژیم صهیونیستی آمادگی کامل دارد که میتواند به راحتی وارد صحنه شود و بیاید در قنیطره استان مجاور سوریه با رژیم صهیونیستی، تانک وارد میکند. یا میآید بلندیهایی را در این منطقه میگیرند و به ۲۰ کیلومتری دمشق میرسد و تمام زیرساختهای نظامی و دفاعی این کشور را نابود میکند، کلیه هواپیماها و هلی کوپترها و مراکز نظامی و انبارهای مهمات، همه را به باد میدهد و ادامه میدهد بیش از ۲۰۰ نقطه را بمباران میکنند، امریکاییها در این صحنه هستند. جالب این است که بعد این جریان مقابل که تحریرالشام باشد و رهبری و کسانی که در این صحنه هستند به هیچ عنوان موضع گیری نمیکنند. یا به عبارتی همسویی نشان نمیدهند با مردم غزه که در همین چند روز گذشته تعداد زیادی را به شهادت رساندند و دوباره آنجا دست به کشتار زدهاند. این به صورت واضح است که یک ارتباط کاملاً ارگانیک و حساب شده و برنامه ریزی شده بین جریان شورشی که اینها همان تکفیریهای سابق هستند و بین رژیم صهیونیستی، امریکاییها و ترکیه دارد انجام میشود. اتفاقاً دیروز بود در آخر وقت منبج را هم امریکاییها پادرمیانی میکنند از کردهایی که تحت حمایت امریکا است میدهند تحویل ترکیه؛ لذا این سناریو یک سناریوی بسیار بسیار حساب شده و طراحی شده است، نه برای صرفاً سوریه که برای کل منطقه و تحلیل در ژئوپولوتیک غرب آسیا به سمت شرق عراق و ایران و قفقاز و آسیای میانه.
سؤال: آقای دکتر زارعان، همین سناریویی که دکتر ظهره وند اشاره کردند را ادامه بدهیم. اتاق فرمان اصلی که سناریویی را شاید از پیشتر یعنی از مدتها قبل دنبال میکرد در مورد سوریه و حتی منطقه غرب آسیا؟
زارعان: تاریخ این سناریو هم به مدتها قبل برمی گردد. اینها از چند دهه قبل به دنبال این بودهاند که سوریه را از محور مقاومت جدا کنند و حتی مشوقهای خیلی خوبی برای سوریه تعیین کرده بودند به شرط آنکه از محور مقاومت جدا شود. پادشاه عربستان در یک سفری که به سوریه داشت، آقای بشار اسد را با خودش به لبنان میبرد، بعد از حوادثی که در لبنان اتفاق افتاد و آقای رفیق حریری ترور شد، بعد از آن حوادث پادشاه عربستان به سوریه سفری داشت، به همراه بشار اسد به لبنان میروند و دست بشار اسد را میگیرد به این تعبیر که پسرم این لبنان برای تو، کل تصمیم گیریهای لبنان و حاکمیت لبنان دراختیار تو به شرط اینکه تو از ایران جدا شوی، به شرط این شما از محور مقاومت جدا شوی و دست از حمایت از حزب الله و محور مقاومت بردارید. یعنی مشوقهای خیلی خوبی به نظام سوریه میدادند که از محور مقاومت جدا شود. جنگ یا بحرانی که در سال ۲۰۱۱ هم به سوریه تحمیل کردند که به نوعی مهندسی معکوس تحولات کشورهای عربی در سوریه بود، البته یک بستر اعتراضی وجود داشت، اما دستهای کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در آن بحرانی که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، مشهود بود. یعنی معلوم بود که آنها از این بحران حمایت میکنند، با هدف براندازی نظام سوریه. در آن مقطع به این نتیجه نرسیدند، به نتیجه مطلوب شان که براندازی نظام سوریه بود. البته آن هم یک طرح صهیونیستی بود، چون بعد از شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه یک کمیته حقیقت یاب تشکیل دادند، در داخل سرزمینهای اشغالی، که علل شکست رژیم صهیونیستی را در جنگ ۳۳ روزه بررسی کند به نام کمیته وینوگراد. یکی از نتایج گزارش کمیته وینوگراد این بود که دلیل شکست ما از حزب الله در جنگ ۳۳ روزه حمایت همه جانبه نظام سوریه از حزب الله بوده است، در حوزههای تسلیحاتی، لجستیکی و امثال اینها؛ بنابراین براندازی نظام سوریه یا خارج کردن نظام سوریه از مدار مقاومت یک طرحی است که تاریخ آن به چند دهه برمی گردد. اینها روشهای مختلفی را برای این طرح امتحان کردند که نتیجه نگرفتند تا حوادثی که بعد از طوفان الاقصی رخ داد و نتانیاهو به صراحت اعلام کرد که ما برای خودمان ۷ جبهه تعریف کردهایم، جبهه اول غزه، کرانه باختری، همینطور میشمارد، لبنان، سوریه، یمن، عراق و ایران. برای تک تک اینها گفت ما برنامه داریم و همزمانی این تحولات معنادار است و اینکه بلافاصله بعد از اعلام آتش بس در لبنان جبهه سوریه فعال میشود، این معنادار است. همانطور که آقای دکتر ظهره وند هم اشاره کردند به درستی اشاره کردند وقتی ما میبینیم یک هماهنگی ارگانیک بین تروریستها و رژیم صهیونیستی و ایالات متحده امریکا وجود دارد، تردیدی نداریم که اینها بازیگران نیابتی از سوی رژیم صهیونیستی و امریکا برای تحقق این طرح هستند. به هر حال حدود ۴۰۰ نقطه حیاتی در سوریه هدف قرار گرفته است و هیچ صدای اعتراضی از سوی این جریانهای تروریست و رهبران آنها بلند نشده است. جالب این است که اینها میخواهند در سوریه حکومت کنند. اگر میخواهید حکومت کنید باید براساس یک منابع قدرت حکومت کنید، شما نه هواپیما دارید، نه هلی کوپتر دارید، نه موشک دارید، چگونه میخواهید حکومت کنید؛ بنابراین وقتی صدای اعتراض اینها بلند نمیشود، معلوم است که یک هماهنگی ارگانیکی بین اینها وجود دارد و همه اینها از یک اتاق فکر فرمان میگیرند.
سؤال: یک سؤال مهم، امریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه دقیقاً به دنبال چه هستند؟ گروههای مسلح به کنار گذاشتن اسد و حاکمیت سوریه بسنده میکنند یا نه در ادامه ممکن است به سراغ مثلاً عراق یا لبنان بروند؟
ظهره وند: ببینید من اعتقاد دارم که با توجه به ترکیب این جریانی که الان راه افتاده است، حدوداً ۲۰ یا ۲۲ گروه هستند که از این ۲۲ گروه، ۲۵ درصد، ۲۰ درصد آن سوریهای اصل هستند و باقی اینها یا ازبکستانی هستند یا ترکمنستانی هستند یا ایحور هستند یا تایجک هستند و از جاهای مختلف اینها را جمع کردهاند. واقعیت این است که امریکاییها در مقابل مقاومت، حضور در منطقه، هیچ مؤلفهای ژئوپولوتیکی غیر از تروریسم ندارند. دائم میگویند تروریسم، همین آقای الجولانی را ۱۰ میلیون دلار جایزه تعیین کرده بودند. امروز میبینیم که سی ان ان میرود آنجا و سعی میکند آب کر بر سر ایشان بریزد و او را بعنوان یک شخصیت جدید معرفی کند. یا نیویورک تایمز در این راستا مقاله مینویسند؛ لذا هیچ ابایی ندارند که سیاه را سفید کنند، بحثی هم که دارند، بحث سوریه نیست. بحث شا بحث کلیت منطقه است. واقعیت این است که در مقابل این جریان جدیدی که الان تحت عنوان قدرتهای نوظهور است، ایران، روسیه، چین، شانگهای که شکل گرفته است، یک جانبه گرایی امریکا دارد از بین میرود. ما ارتباط تحولات سوریه را نباید جدای از وضعیت وخیم رژیم صهیونیستی از یکسو و از سوی دیگر وضعیت وخیم اروپا در مقابل جنگ اوکراین ببینیم. جنگ اوکراین ببینیم، روسیه چند صد هزار کشته و تلفات داده است، برآوردها روی ۵۰۰-۶۰۰ هزار کشته است، وقتی جولانی میآید و وارد حلب میشود، مستشار اوکراینی کنارشان بوده است، از پهپادها و سلاحهای اینها آوردند استفاده میکردهاند، ارتباط ارگانیک بوده است بین اینها، سه تهدید روسیه، ایران و چین هدف اصلی آن هاست، این سه کشور و جریانی که در پی این سه قدرت جلو میآید، یک جانبه گرایی را تهدید میکند. بحث بقا و موجودیت غرب در این منطقه و صحنه روابط بین الملل است، که سالها سرمایه گذاری کردند، چند سال سوریهایی که فرار کردند در ترکیه یا ادلب سالها کار میکنند.
همان تکفیریها را فرمت شان را عوض کرده و شکل جدیدی میدهند، سناریوی دو وجهی تشکیل میدهند که یک جامعه جدیدی از سوریه و داعش و جریانات این گونه که دیکتاتور را زدند و در باغ سبزی به آنها نشان دهند و اپوزیسیون عراق و ایران را شیفت به داخل بدهند که اگر جواب نگیرند که مقاومت مفهوم دیگری با چیزی که آنها درست میکنند دارد، جریانات تکفیری و حرکت همزمان رژیم صهیونیستی به داخل سوریه معنادار است و درگیری بین ارتش آزاد و ارتش ملی که از دست پروردههای ترکیه است با کردهایی که تحت حمایت آمریکا هستند؛ بنابراین برنامهای دارند برای مناطق کردی چه در سوریه و چه در عراق و هم بخشی جریانات تکفیری که از جنوب و شمال در دمشق مانور میدهند، این ۲۰ جریان ساده در کنار هم قرار نمیگیرند که اگر میتوانند کپی برداری کرده و تا آسیانه میانه ببرند، کنفرانسی برگزار کنند در قرقیزستان، این کنفرانس حکومتهای که در حوزه آسیای میانه است چه وضعیتی دارد، ارتباط اینها با افغانستان که بخشی از هواپیما و هلی برد جابه جا کردند از آن جا به داخل سوریه و از داخل سوریه به افغانستان و اورغورها که برای تحرک در سیانکیان چین.
سوال: پیشروی تا کجا ادامه پیدا کرد، به دنبال تجزیه هستند، موضوع نه فقط سوریه بلکه منطقه آسیا و فراتر است.
ظهره وند: خود مقامات آمریکایی الان اعلام کردهاند که سوریه شش قسمتی میشود.
سوال: الان بحث بر سر بقای غرب در این موضوع است؟
آقای احمد زارعان – کارشناس غرب آسیا: ما یک روند کلان جهانی داریم، روندهای منطقهای در دل این روندهای جهانی است، کلان روند جهانی این است که قدرت آمریکا رو به افول نهاده و قدرتهای جدیدی سربرآوردند، نظم نوین جهانی به وضعیت چند قطبی میرسد و این شرایط گذار ایالات متحده به عنوان کسی که مدعی قدرت تک قطبی جهان است که طبیعی است که مانع از نظم تک قطبی به نظم چند قطبی بشود. در داخل مناطق ژئوپلیتیک به همین شکل است، در منطقه خود ما در طی سه دهه اخیر نظم دچار تغییر شد که نظمی به خواست آمریکاییها ورژیم صهیونیستی و محور سازش و یک نظمی که نظم مقاومت محور است که طی سه دهه اخیر شاهد دستاوردهای محور مقاومت بودیم که نقشه شروعش اخراج رژیم صهیونیستی از لبنان بود و روندهای دیگری روی کار آمد و روی کار آمدن دولت شیعه همسو با مقاومت در عراق و شکستهای پی در پی رژیم از مقاومت در فلسطین و ناکامی دشمنان در پیشبرد پروژه تروریسم در سوریه و عراق و در دل این بحرانها فرصتهایی برای ما به وجود آورد و نظمی که در منطقه به نفع محور سازش بود به تدریج تغییر کرده به نفع محور مقاومت.
همه این پویشها و تلاشها و طرحهایی که امروز در سطج جهان، چه در اوکراین، احتمالا تایوان و چه در منطقه ما در حال وقوع است با هدف تغییر شرایط به نفع نظمهای پیشین است در سطح جهانی و در سطح منطقه غرب آسیا، اینها با همه عده و عده شان آمدند که این مسیر را تغییر دهند و این هفت جبههای که نتانیاهو تاکید دارد که براساس نتایجی که در این هفت جبهه بگیرد یک نظم جدیدی در این منطقه ایجاد کند ناظر بر این ماجراست و فتنه انگیزی در کشورهای منطقه استمرار خواهد داشت و فقط متوجه سوریه نخواهد بود و هیچ ابزاری غیر تروریسم ندارند و ابزارهای آزموده آنها فقط گروههای ترور که قبلا آزمودند و باز هم استفاده کرده و برای کشور سوریه و عراق و حتی کشور ما روی همین گروههای تروریستی سرمایه گذاری کنند که نظمی در جریان است برگردانند به نظم پیشین.
سوال: آقای دکتر ظهره وند شاید شبهه برخی باشد، که جمهوری اسلامی ایران در زمان شکل گیری داعش به کمک سوریه رفت مانع از سقوط بشار اسد نشد، آیا این بار پشت بشار اسد را خالی کرد؟
ظهره وند: این تحلیل ضعیفی است، حتی میگویند ما میلیاردها دلار آن جا هزینه کردیم نتیجه اش چه شد، نتیجه اش امنیت است، این پروژهای که االان شاهد هستیم و دارند در یک فرمت جدیدی به صحنه میآورند این پروژه برای الان نیست، هر زمان داعش را به صحنه آوردند تمام قد با بیش از سی هزار نیروی آموزش دیده بحث این بود که باید ژِئوپلیتیک را میپاشاندند و یک دستور کار ثابت است. یعنی منطقه شما حتی قبل از انقلاب در دستور کار بوده است، بحثی که مطرح است این کارآمدی مقاومت را باید ببینیم که توانست امنیت سازی کند برای ژئوپلیتیک منطقه و ما ۱۵ سال امنیت خودمان و منطقه را بیمه کردیم و اجازه ندادیم که منطقه از هم بپاشد، اگر ما دهها هزار میلیارد هزینه کردیم طرف مقابل ما ۵ هزار میلیارد را هزینه کرده است و با همیچین حسابی که میبندیم روشن میشود، ۲۰ میلیارد، ۳۰ میلیارد یا ۱۰۰ میلیارد، توانسته است ۵ هزار میلیارد را از رده خارج کند این ضربه کمر آمریکا را زد، آقای ترامپ میگوید ۵ تریلیون دلار آمریکا در منطقه غرب آسیا دو تریلیون دلار در افغانستان، امروز چی دارند، افغانستان به آن وضع در آوردند، که برای شان حیثیتی نمانده است، رژیم صهیونیستی که هفتاد سال خودش را به عنوان چکش آهنین بر سر جهان عرب همیشه کوبیده و خودش را مطرح کرده است به استیصال افتاده و درخواست آتش بس از مقاومت و دولت لبنان که کارآمدی را نشان میدهد در تولید امنیت و سیاست، دیپلماسی و اقتصاد زیست بومش امنیت است که توانستیم نشان دهیم کارآمدی این تفکر را که ۱۵ سال است گذشته است وقتی مقایسه میشود با امروز، ایران ۱۵ سال قدرتمندتر شده است که در خلال این بازه زمانی به عنوان یک قد رت منطقهای و جهانی خودمان را مطرح کنیم که ایران در بریکس است و امروز ایران در شانگهای است و ایران میتواند از جنبه ظرفیت نرم ژّئوپلیتیکی قدرتر از روسیه و چین است، اگر چه از نظر نظامی آنها از ما جلوتر هستند ولی این ظرفیت نرم است که پیشران میشود برای ظرفیت سخت.
ما جهان را از تروریسم نجات دادیم که دستاوردهای مهمی است که برای ملت منطقه و ایران امنیت ایجاد کرد و توانستیم مسیر رشد و توسعه خودمان را به درستی طی کنیم، طرف مقابل دستش خالی است و چهره اش خدشه دار شده است، دو روز د ارند آقای نتانیاهو را اگر دقت کنید محاکمه میکنند، کل کار فریبکارانه است، یعنی یک جنایتکار جنگی امروز ژست این را میگیرد که در ساختاری است که کاملا دموکراتیک است و میتواند نخست وزیر را در شرایط جنگی به دادگاه ببرند، آن چه در این صحنه برای غرب تعیین کننده است نه تجهیزات است و نه موشک است امروز فقط رسانه است و با ظرفیت نرم و جنگ نرم به سراغ منطقه ببرند که میتوانند بپوشانند یا نه.
سوال: در مورد غزه این تکنیکها و قواعد را بسیار دیدیم، آقای دکتر زارعان یک مقدار برای حضور ایران که براساس چه منطقی و پیرو چه منطقی بوده است و رابطه جمهوری اسلامی ایران با سوریه بعد از بشار اسد چگونه تعریف خواهد شد؟
زارعان: رابطه ما با سوریه به سالهای قبل از انقلاب برمی گردد، سالهایی که انقلابیون در سوریه حضور داشتهاند و هستههای آنقلاب در آن جا فعالیت میکردند امثال شهید چمران که سوریه فضا را باز کرده بود که برای انقلابیون و کنشگران انقلابی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به بزرگترین متحد جمهوری اسلامی ایران سوریه قرار گرفت که روابط در سطح فوق استراتژیک و بسیار گرم بود و در اثنایی حوادثی که برای انقلاب به وجود آمد سوریه یکی از پشتیبانان جمهوری اسلامی ایران و در اثنای جنگ رژیم بعث علیه ایران حمایتهای جانانهای ازما میکرد در مقابل تاب آوری ما در مقابل صدام و آن ائتلاف بین المللی که آمده بود به کمک صدام که برای نمونه امروز رهبر انقلاب که خط لوله نفت عراق به سمت مدیترانه را سوریها قطع کرده و خودشان را از مزیت حق ترانزیت این نفت محروم کرده برای کمک به ایران، در حوزه تسلیحات وفناوریهای دفاعی خیلی به ما کمک کرده و در کنار مردم ما بودند و طبیعتا لازم بود که در البته بین دو کشور هم یک معاهده امنیتی منعقد شده بود و در اثنای بحران سوریه با توجه به این که جمهوری اسلامی آن ماههای اول مداخله نکرد ولی وقتی که ماهیت معارضه مشخص شد و یک معارضه چند ملیتی شکل گرفت که اینها همه ابزار دست آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه بود.
بنا به درخواست سوریه ایران ورود کرد برای دفع فتنه و مقابله با تروریست و حمایت از ملت سوریه و دفاع از مقدساات مذهبی در سوریه و در سطح مستشاری تعریف شده بود و جمهوری اسلامی کمک کرد به بسیج منابع در سطح منطقه برای مقابله با تروریست و نقش موثری داشتیم د ر این رابطه و ما نه تنها منطقه بلکه جهان را از خطر تروریست نجات دادیم که امروز مردم باید بدانند که اگر ما با تهدید تروریست در سوریه مبارزه نمیکردیم این جور بحرانها حالت انتشاری دارد، یعنی فقط در یک جغرافیا محدود باقی نمیماند. ما دیدیم که بحران تروریسم چگونه از سوریه وعراق منتشر نمیشد، امکان انتشار آن به ایران وجود داشت اگر مقابله نمیشد که به این شکل کنشگری کردیم و به نتایج مطلوب در آن مقطع زمانی دست پیدا کردیم.
سوال: آینده جبهه مقاومت بعد از بشار اسد که به چه سمت وسویی خواهد رفت، گزینه جنگ داخلی در سوریه چقدر محتمل است؟
ظهره وند: باید صبر کرد، یک مقدار زودتر از پیش بینیها بود آنها به صحنه آمدند که گویای اتفاقاتی است که در حوزه داخلی آنها اطلاع نداشته باشیم از جمله رژیم صهیونیستی، من برآوردم این است که اینها روی این مدل کار میکنند، چون کم هزینهتر است و توان بیشتر از پرداخت هزینه ندارند، توان پرداخت بیشتر ندارند، بایدن میرود و ترامپ میآید و اوکراین کارش تمام است و روسها خودشان را برای پیروزی آماده کردند. اینها شرایطی است که با آن مواجه هستند میتوانند تغییر دهند که ترامپ میگوید که من اجازه نمیدهم که پول جدیدی را در مقابل دلار بریکس عرضه کند، که نباید دلار خدشه دار کند. دستاوردی هم بایدن در سیاست خارجی اش ندارد، مقاومت حی و حاضر است امروز یمن دو تا کشتی مربوط به رژیم صهیونیستی و آمریکایی که داشتند کمک میبردند مورد هدف قرارداده است، حزب الله ظرفیت هاش دست نخورده است، عراق سر موضع قبلش و ایران قدرتمندتر از دیروز سرجای خودش، ایران و مقام معظم رهبری عنوان میکند که ما به سوریه برمی گردیم و سوریه حوزه مقاومت است، باید صبوری کرد، همان جوری که ایران صبورانه تحولات را رصد کرده و تحت نظر داشته است و انشاءالله ما شاهد تغییرات دلخواه خواهیم بود در این سطح.
سوال: آقای دکتر یک جمع بندی بفرمایید.
زارعان: امروز حضرت آقا در سه عرصه جنگی فضای جدیدی ایجاد کردند، عرصه اول جنگ ارادهها و عرصه دوم جنگ روایت ها، عرصه سوم جنگ سیاستها و اقدامات، امروز نشان دادند در اراده خودش در حمایت از محور مقاومت کوتاه نیامده است و ما خواهان اخراج آمریکا و محو رژیم صهیونیستی هستیم و روایت درست مطرح شد در قبال کنشگری ما در سوریه و نحوه فروپاشی نظام سوریه و سیاستهای مشخصی ابلاغ کردند عدم غفلت از دشمن و عدم اعتماد به دشمن که دشمن را حقیر نشناسیم و قدرت خودمان را کم ندادیم و این که بدانیم ایران مقتدر است و ایران قادر است که از امنیت و تمامیت خودش محافظت کند.