سفیر ایران در لبنان با بیان اینکه رژیم صهیونیستی با ترور رهبران و فرماندهان مقاومت دچار خطای راهبردی شده است گفت: رژیم صهیونیستی با وارد کردن خسارتها به بدنۀ حزبالله، نمیتواند آنها را از بین ببرد،
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، گفتگوی ویژه خبری سه شنبه شب با حضور مهدی عزیزی کارشناس مسائل بینالملل و همچنین علیرضا کوهکن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی (در استودیو) و امانی سفیر ایران در لبنان (ارتباط تلفنی) به بررسی معادله جدید حزب الله پرداخته شد.
مجری: معاون دبیرکل حزب الله لبنان از معادله جدید مقاومت در نبرد با رژیم صهیونیستی گفتند معادلهای که دشمن صهیونیستی را به درد آورده است، شیخ نعیم قاسم با اشاره به تجاوز رژیم صهیونیستی به نقاط مختلف لبنان تاکید کرده است که حزب الله حق خودش میداند که هر نقطهای را در سرزمینهای اشغالی هدف قرار بدهد. معاون دبیرکل حزب الله لبنان با تاکید بر شکست صهیونیستها در نبرد با مقاومت گفته؛ اسرائیل رژیم غاصب، اشغالگر و خطری واقعی برای جهان است که به فلسطین بسنده نخواهد کرد، برنامه گفتگوی ویژه خبری را به این موضوع اختصاص خواهیم داد.
سوال: با آقای کوهکن بحث را آغاز می کنیم، رژیم صهیونیستی تصور میکرد که با ترور دبیرکل حزب الله لبنان و فرماندهان ارشد مقاومت، یک کار سادهای را در لبنان در پیش رو خواهد داشت، اما به نظر میرسد که حزب الله با این عملیات آنها را غافلگیر کرده و رژیم صهیونی را در یک شوکی فرو برده و بسیاری از این حمله تعبیرشان به شروع دوباره حزب الله میکنند تحلیل و ارزیابی جناب عالی چیست؟
کوهکن: واقعیت این است که اتفاقاتی که در یک ماه گذشته در لبنان و در منطقه افتاد یک گام جدید در سیاست منطقهای بود رژیم صهیونیستی آمد و سطح منازعه را تا حد زیادی بالا برد ما چند تا اتفاق پشت سر هم داشتیم که خسارات بسیار قابل توجهی برای مقاومت به همراه داشت موضوع پیجرها، ترورها، حمله به مردم عادی و نهایتاً شهادت دبیرکل حزب الله که خسارات خیلی بزرگی بود نگاه کنید هر کدام اینها به تنهایی و حالا در کنار هم بعضی وقتها میتوانست یک ارتش کلاسیک قابل توجه را از پا در بیاورد اسرائیلیها بر اساس همین تصور فکر میکردند که ما بخشی از فرماندهان، بخشی از ستاد عملیات و فرماندهان ارشد و شخص دبیرکل که خودش محبوبترین شخصیت عرب بود و خودشان این تعبیر را داشتند که دفعه قبل که ما آمدیم دو روزه به بیروت رسیدیم ۱۹۸۲ این دفعه دیگر حالا یک هفتهای بیروت را میگیریم و مشکل منطقه حل میشود، اما اتفاقی که افتاد این بود که ما در صحنه مقاومت و به خصوص حزبالله لبنان البته در همراهی با بقیه نیروهای مقاومت دیدیم که این اتفاق نیفتاد اگرچه مشکلات جدی ایجاد شد.
حزب الله بر خلاف تصور اسرائیلیها از هم نپاشید
اما حزب الله بر خلاف تصور اسرائیلیها از هم نپاشید سر جایش ماند، در حوزه مقاومت میدانی نیروهایی که وظیفه مقاومت میدانی را بر عهده داشتند خیلی محکم سر جایشان ماندند طوری که رژیم صهیونیستی را با یک چالش و یک شگفتی مواجه کرد مثلاً به این نیرو گفته بودند که شما موظفی که از این محدوده خاص جغرافیایی دفاع کنید با آن فشار روانی با اتفاقاتی که افتاده بود ما فقط شاهد جنگ نظامی نبودیم جنگ امنیتی و اطلاعاتی هم بود و جنگ رسانهای و شناختی هم بود، فکر میکردند که این فرار میکند اگر بماند اینقدر ناتوان شده که میشود از رویش رد شد و رفت، اما آن منطقهای که باید او حفظ میکرد حفظ کرد و اسرائیل دید که من دارم دو هفته است تلاش میکنم به تعداد کشته و زخمیهایی که دادهام آنقدر متر جلو نرفتهام یعنی برای هر یک متر بیشتر از یک آدم هزینه داده و در کنار آن نیروی پشتیبانی که وظیفهاش آتش تهیه بود و یا در پیرامون نزدیک کارش را انجام میداد تا اینجا رژیم صهیونیستی متوجه شد که آن فرضیه فروپاشی اشتباه بوده، اما یک اتفاق مهم دیگر افتاد آن چیزی که ما در ادبیات غربی میبینیم ازش صحبت میکنند حالا شاید در ادامه من بهش بپردازم به عنوان پنجره فرصت، گفتند ما به حزبالله یک ضربه شدید زدیم این یک پنجره فرصت ایجاد کرده که ما تکلیف لبنان را یکسره کنیم اصطلاحی که به کار بردند کار را تمام کنیم و ضمناً به مراحل بعد از لبنان دیگر بپردازیم یعنی باید دیگر فکر کنیم برای مراحل بعد آن پنجره فرصت چه بود ما با این ضربهای که وارد کردیم غیر از خسارت و هزینه زیادی که زدیم یک شوکی ایجاد کردیم که از آن شوک باید استفاده کنیم مشکل را حل کنیم به تعبیر خودشان، اما اتفاقی که در حیفا افتاد و در صحبتهای امروز جناب شیخ نعیم قاسم هم بود و در ادامه در ماورای حیفا تل آویو و بعد از آن هم میخواهد اتفاق بیفتد این است.
حزب الله توان خود را بازیابی کرده است
یعنی ما اگر در روزهای اول بعد از شهادت دبیرکل شاهد بودیم که همان اتفاقات قبل از شهادت اتفاق میافتاد زدن نقاط مرزی و اتفاقاتی که تقریباً روتین یک سال گذشته حالا به خصوص یکی دو ماه گذشته بود، اما الان شاهد هستیم که سطح عملیات دارد گسترش پیدا میکند شما میبینید که معنیش به لحاظ راهبردی چیست آن جاهای خالی که به خاطر این ترورها اتفاق افتاده بود دارد پر میشود سطح تصمیم گیری دارد بالا میرود، سطح هماهنگی نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی دارد بالا میرود، شما قبل از جریان حیفا میبینید که پهپاد شناسایی میرود کارش را انجام میدهد حتی پیوست رسانهایاش دارد کم کم کامل میشود این برای غربیها که دارند مدیریت میکنند ایالات متحده به صورت مشخص یک پیام تهدید است.
صهیونیستها جنایت میدانی انجام میدهند
این پنجره فرصت دارد بسته میشود و اگر این پنجره فرصت بسته شود شما با رژیمی مواجه هستید که یک هزینه زیادی کرده، چون شما وقتی میآیید در این سطح ترور میکنید باید آماده جواب دادن و در واقع هزینه دادن باشید یک اتفاق تاکتیکی موفقیت آمیز از دید خودشان اتفاق افتاده، و نتوانسته این را تبدیل کند به یک برگ برنده راهبردی و اگر از این پنجره فرصت عبور کند بعد باید هزینههای این اتفاق را بدهد که ما خیلی امیدواریم با پیامدهای میدانی که داشت این اتفاق در حوزه مقاومت بیفتد.
سوال: جناب آقای عزیزی برخی رسانههای دنیا مثل روزنامه نیویورک تایمز بعد از حمله موفق پهپادی که حزب الله لبنان داشته نوشتند که این حمله نشان داده که اسرائیل نمیتواند حزبالله را از پا در بیاورد و این حمله ضعف جدی اسرائیلیها را نمایان کرده تحلیل جناب عالی چیست؟
عزیزی: این نکته خیلی مهمی است که حالا من بهش نمیگویم تغییر راهبرد و تغییر معادله حزب الله، برنامه حزب الله بعد از شهادت سید حسن نصرالله سید مقاومت مشخص بود و در چند مرحله برنامهریزی شده بود، جنبشی با این ترکیب و با این قالب و با این اقتدار و قدرت قطعاً مراحل بعد از دبیرکل خودش را پیش بینی کرده و طبیعی است که فضایی که بعد از شهادت سید به وجود آمده در لبنان برای اسرائیلیها به طور مقطعی یک دستاورد سیاسی استفاده شد و تلاش کردند که در سطح رسانهای آن را به کار بگیرند و روی آن سرمایهگذاری کنند. این اسرائیلی که الان در جنوب لبنان گرفتار شده در سال ۱۹۸۲ اینها یک مثالی داشتند زمانی که در بیروت آمدند و شهرهای لبنان را گرفتند میگفتند اگر ما فکر میکردیم که اشغال بیروت و لبنان به این راحتی است با خودمان ارتش نمیآوردیم با خودمان یک گروه موسیقی میآوردیم این ادبیاتی که سال ۱۹۸۲ رژیم صهیونیستی نسبت به لبنان داشت حالا آن گروههایی که شبه نظامیانی که خود اسرائیلیها در مرزهای لبنان بیش از ۶۰۰۰ نفر را از گروه ۶ شبه نظامیان لهد با خودشان همراه کرده بودند و توانسته بودند که لبنان را اشغال کنند این شرایط را مقایسه کنیم با سال ۱۹۹۲ که سید نصرالله به عنوان دبیرکل حزب الله انتخاب میشود و اتفاقاً خیلی نکته مهمی است که آن زمان یکی از رسانههای اسرائیلی زمانی که شهید عباس موسوی ترور میشود عنوان میکنند که کار حزب الله تمام شده است.
سال ۱۹۹۲ این تیتر رسانههای اسرائیلی بود که کار حزب الله را تمام کرده ایم
یعنی ۳۲ سال پیش سال ۱۹۹۲ این تیتر رسانههای اسرائیلی است که ما کار حزب الله را تمام کردهایم یعنی این ارزیابی شما میبینید بعد از سال ۱۹۹۲ با انتخاب سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله اتفاقاتی میافتد که در سال ۲۰۰۰ ارتش رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان عقب نشینی میکند در سال ۲۰۰۶ یک معادله جدیدی را میبینیم که آن ادبیات شکست ناپذیری و اسطوره شکست ناپذیر رژیم صهیونیستی در هم میشکند و اتفاقاً تانکهای مرکاوا در سال ۲۰۰۶ که نماد قدرت رژیم صهیونیستی بود انها هم توسط حزبالله منهدم میشوند خیلیهاش الان در موزه مدیتا در جنوب لبنان نگهداری هم میشود نکته کجاست این حزباللهی که از سال ۱۹۸۲ شکل میگیرد در سال ۱۹۹۲ دبیرکلش تغییر میکند و در طول این بیش از سه دهه دستاوردهایی را به دست میآورد قرار نیست که در یک نقطه بعد از شهادت دبیرکل آن متوقف شود این اشتباه در ارزیابی مراکز امنیتی و اطلاعاتی اسرائیلیها بود.
اسرائیلی ها به این باور رسیده بودند که حمله زمینی انجام می شود
چون سران و فرماندهان ارشد حزب الله را هدف قرار داده بودند قبلش موضوع انفجارها مطرح بود بعد از شهادت سید حسن نصرالله بمباران میدانی و تقریباً به این باور رسیده بودند که حمله زمینی را دیگر مطمئن شده بودند که انجام میشود و آماده شده بودند که با یگانهای رضوان مقابله شد و مرحلهای که الان ورود پیدا کرده حزب الله مرحلهای که از پهپاد استفاده میکند، بعد از تاکتیکهای نظامی استفاده میکند، موشکها را شلیک میکند سامانهها را از کار میاندازد و یا به خطا میاندازد و بعد آن مواد منفجره ان هم در کدام نقطه در یک جغرافیایی که ۶۵ کیلومتر با لبنان فاصله دارد. ارتش گورانی از سال ۱۹۴۸ این یگان معروف است از سال ۱۹۴۸ که رژیم غاصب صهیونیستی تشکیل میشود نقش بسیار مهمی در تشکیل رژیم صهیونیستی کشتار تخریب و ویرانی داشته و خود نقطه خود جغرافیایی که هدف قرار میگیرد ان ارتش و شرایط زمانی اینها پیامهای مهم خودش را دارد بنابراین اتفاقاتی که رسانههای آمریکایی نیویورک تایمز و اینها در کنار این عملیات روانی تلاش دارند که به هر حال اسرائیل را هم نجات بدهند پیامها را هم به خود اسرائیلیها بگویند این نکته بسیار مهمی است آقای دونالد ترامپ میگوید بعد از اینکه آقای نتانیاهو در سازمان ملل سخنرانیش تمام شد به منزل شخصی من آمد و ما با هم یک گفتگویی داشتیم به من گفت من قرار نیست به حرفهای بایدن گوش بدهم در مورد حالا مواردی که آمریکاییها از من میخواهند بالاخره اینها خود ترامپ و جمهوریخواهان و دموکراتها دارند در این زمینه امتیازگیریهای سیاسی خودشان را میکنند.
رژیم صهیونیستی در ارزیابیهایش دچار اشتباه شده است
به دلیل فضایی که شاید یک روز یا دو روز بعد از شهادت سید حسن نصرالله در لبنان حاکم شد، شما رسانههای اسرائیلی را که نگاه میکردید و در سطح شبکههای مجازی رژیم صهیونیستی مشخص بود این احساس قالب جامعه اسرائیلی و حتی در تصمیم گیران سیاسی و نظامیشان که کار تمام شده و همانجور که آقای دکتر هم فرمودند به مرحله بعد از جبران داشتند فکر میکردند حالا این همان اسرائیلی است که قرار بود امنیتش را گسترش بدهد در اطراف خودش، الان محصور شده و در داخل یگان ارتش گورانی چنان ضربهای مستحکمی را میخورد و قول رسانههای اسرائیلی اینها به نقل از رسانههای اسرائیلی در این چند روز خدمتتان میگویم که از اول جنگ تا امروز این مهلکترین ضربهای بود البته این را هم بدانید اسرائیلیها در آمار تلفات واقعاً سانسور شدیدی دارند حالا بعد از هفتم اکتبر آن هم به خاطر اینکه کمی افکار عمومی را همراه کنند یک آماری را منتقل میکند.
سوال: کلاً در سانسورهای خبری خیلی جدی هستند؟
عزیزی: خیلی جدی من این را به عنوان حالا در این رسانه که دوستان فعالیت میکنند بدانند وقتی کانالهای خبری را نگاه میکنید ابتدای این خبر نوشته که مجوز انتشار یافت نکته خیلی مهمی است یا اینکه مثلاً ارتش اسرائیل در جنوب لبنان دچار دردسرهایی شده فعلاً از ذکر جزئیات مثلاً این رسانههای رسمی این سانسور قدرتمند را دارند و آمار را نمیگویند آمار خیلی فراتر از آن است حتی من معتقدم آمار شاید اهمیت دارد، اما آنچه که اتفاق افتاده شیوه حمل تغییر و ان نوع تاکتیکی که حزب الله استفاده میکند.
سوال: و تجهیزاتی که استفاده میکند؟
عزیزی: بله تجهیزاتی که استفاده میکنند و آن شرایط زمانی و آن جغرافیایی و آن ماهیت هدف که ارتش یگان آموزش ارتش گورانی بوده و خیلی هم مهم است و یک آسیب جدی میبیند تلاش میکنند اسرائیلیها معمولاً عادتشان این است وقتی در میدان آسیب میبینند و میدان را از دست میدهند سعی میکنند شکست میدان را در رسانه در عملیات روانی جبران میکنند در این کار تبحر هم دارند البته قبل از ۷ اکتبر معمولاً روایت آنها غالب بود برای افکار عمومی اروپاییها، اما بعد از هفتم اکتبر واقعاً در همین جنگ روایتها هم شکست خورد و نتوانست آن روایت را تحمیل بکند.
سوال: جناب آقای کوهکن حزب الله لبنان به نظر میرسد که یک معادلهای را دارد اجرایی میکند بحث معادله ضاحیه، حیفا، بیروت، تل آویو یعنی در ازای اینکه ضاحیه زده شود حیفا را مورد تهاجم قرار میدهد در ازای اینکه بیروت زده شود تل آویو را آماج حملات حزب الله قرار میگیرد تحلیل و ارزیابی شما از این معادله چیست و به نظر جناب عالی این معادله چه تاثیری میتواند داشته باشد در معادله کلی که برای این نبرد ترسیم شده است؟
کوهکن: من فکر میکنم البته این معادله مربوط به قبل از این تحولات، از آن اتفاقی که دارد میافتد و ما در میدان و همینطور در صحبتهای مقامات حزب الله داریم میبینیم در بحث امروز هم شاهد بودیم این است که، چون اسرائیلیها از همه آن خطوط عبور کردهاند دیگر در واقع خطی برای حفظ وجود ندارد، آن چیزی که در عمل دارد اتفاق میافتد، چون شما ضاحیه را زدهاید بنابراین حیفا نباید امن باشد، چون شما آمدید حتی مناطق مسیحی در اینها میگویند که ما داریم با شیعیان میجنگیم برای اینکه لبنان یک جامعه طایفهای است بخش بخش است و این بخشها از هم جدا هم است یعنی یک حالت منسجم ندارد، بنابراین با اینجا کار داریم و با آنجا کار نداریم برای اینکه آن روحیه ملی را تقویت نکنند در لبنان، اما میآید مثلاً بخش مسیحی نشین را میزند میآید اموال مال فرانسه را میزند، پیام بدهد به اروپاییها که دخالت نکنید میآید یونیفل را میزند میآید یعنی همه آن در واقع چیزهایی که میتواند هدف بگیرد را میزند طبیعی است که وقتی شما امنیت را اینجا از بین میبرید انجا هم از بین برود، چرا اسرائیل این کار را کرد.
همانطور که عرض کردم تصورش این بود که با ضرباتی که زده دیگر نیازی به اینکه خط قرمزی حفظ کند وجود ندارد چرا، چون امکان پاسخ نیست آن چیزی که الان ازش نگران است این است که سرعت بازسازی و برگشت توان مدیریتی حزب الله بیشتر از آن سرعت تصورشان بود و قبل از اینکه اینها بتوانند ضرباتی که زدهاند را تبدیل به یک دستاورد راهبردی بکنند دارند پاسخ میگیرند این برای آنها یک زنگ خطر است برای این است که شما میبینید که ایالات متحده به عنوان مدیر و حامی مهم این پروژه تغییر در منطقه غرب آسیا به سرعت دارد تلاش میکند که آن دستاوردهای مبتنی بر جنایت میدانی رژیم صهیونیستی را تبدیل به دستاورد سیاسی کند یعنی آمریکاییها نه تنها پشتیبانی اطلاعاتی، پشتیبانی نظامی و تسلیحاتی کردهاند و رسانهای و اینها پشتیبانی سیاسی دارند میکنند الان در جامعه داخلی لبنان آمدهاند و دارند تلاش میکنند یعنی اسماً از مذاکره برای آتش بس و صلح صحبت میکنند، اما طرحی که روی میز میگذارند تلاش میکنند که آن اتفاقی که در میدان به خاطر آن جنایتهای چهارگانه که نام بردم در حوزه عمومی در حوزه فرماندهان در حوزه نیروی میدانی و حوزه دبیرکل اتفاق افتاده را تبدیل کنند به یک دستاورد سیاسی و موضوعش چیست ما میخواهیم حزب الله را کلاً از صحنه لبنان حذف کنیم، از صحنه سیاسیاش حذف کنیم از صحنه انتخاب رئیس جمهور و رئیس ارتش حذف کنیم، از مذاکرات عمومی حذف کنیم، و خلع سلاح شود اصلاً دیگر چیزی به اسم حزب الله وجود نداشته باشد و کاملاً نه تنها هدایت میکنند موضوع را بلکه به عنوان یک نیرو در کنار نیروهای صهیونیستی عملیات دارند انجام میدهند یعنی دارد بمباران میکند و این نشسته مذاکرات سیاسیش را دارد انجام میدهد و صراحتاً هم بیان میکنند که ما حداقل در اولویت اصلاً دنبال آتش بس نیستیم شما امتیازات را بده حزب الله تمام شد، دیگر خود به خود چیزی وجود ندارد که آتش بس بخواهد اتفاق بیفتد و در مقابل این موضوع عملکردی که جبهه مقاومت داشت تلاشی بود برای اینکه جلوی این کار را بگیرد متوقف بکند جنایتی را که میخواهد انجام بدهد و کمک کند به اینکه آن شوک اولیه عبور پیدا کند ما در این زمینه میبینیم که مدیریتی که جبهه مقاومت و به خصوص ما در این زمینه میبینیم که جبهه مقاومت و به خصوص با تمرکز بر ایران اتفاق افتاد تلاش کرد که آن راهبردهایی که رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا داشت پیش میبرد را در هر کدام مقابله کند و جلویش را بگیرد که امیدواری وجود دارد که آن پنجره فرصتی که گفتم غربیها از آن ذکر میکنند قرار بود زودتر بسته بشود این اثرات امنیتی نه فقط برای لبنان دارد، اثرات امنیت جدی برای حفظ ثبات در منطقه خواهد داشت.