کارشناس مسائل غرب آسیا گفت: پس از طوفان الاقصی جنبش حماس که وادارش کرده بودند به ۴ دهه کارکردهای سیاسی، برگشت به مقاومت مسلحانه، چون تنها راه ناگزیر برای ملت فلسطین، مقاومت و جهاد است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه گفتگوی ویژه خبری با موضوع : طوفان الاقصی و تغییر معادلات منطقه میزبان آقای عباس گلرو - عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و آقای مهدی شکیبایی - کارشناس و تحلیلگر مسائل غرب آسیا بود.
مقدمه مجری: یک سال از عملیات تاریخی مبارزان فلسطینی در طوفان الاقصی گذشت عملیاتی که رژیم جعلی صهیونیستی را ۷۰ سال به عقب برد، به دورهای که حفظ موجودیت این رژیم دغدغه اصلی صهیونیستها بود، در سالگرد حماسه طوفان الاقصی قرار است نگاهی بیندازیم به زمینهها و آثار و پیامدهای این حماسه و همچنین آخرین تحولات منطقه.
در سالگرد عملیات طوفان الاقصی میخواهیم نگاهی بیندازیم به این عملیات و همچنین تغییر معادلات منطقه در طول یک سال گذشته تا به امروز.
سوال: آقای گلرو اول راجع به سفر آقای دکتر عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان به لبنان با هم صحبت کنیم اهداف دستاوردها و فضایی که این سفر به لبنان انجام شد، سفر آقای عراقچی به لبنان در فضایی انجام شد که همه هواپیماهای جمهوری اسلامی ایران فرودشان به لبنان با تهدید مواجه شده بود و وقتی این سفر انجام شد با تحسین افکار عمومی مواجه شد، بپردازیم به اهداف این سفر در فضایی که انجام شد میدان در حال جنگ بود هواپیماهای جمهوری اسلامی ایران تهدید شده بودند و آقای دکتر عراقچی به همراه هیئت همراه وارد لبنان شدند.
گلرو: همانطور که استحضار دارید پیامد طوفان الاقصی یک جنگ فرسایشی بود که رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه راه انداخت و امتداد آن آمد به سمت لبنان، دلیل این بود که بههرحال محور مقاومت و با مرکزیت حزب الله لبنان در منطقه تلاش بر این بود که از مردم بی دفاع فلسطین حمایت کند یعنی نمیتوانست بی طرف باشد در این معادله نابرابر. حزب الله وارد رویارویی با رژیم صهیونیستی شد، از این جهت که بتواند بخشی از انرژی این رژیم را خنثی بکند و بیاورد به سمت شمال و فشار را از غزه بردارد. این چند ماهی طول کشیدبههرحال اتفاقاتی که منجر به تحولات اخیر شد و شهادت دبیر کل حزب الله لبنان. در این مقطع سفرها به لبنان کم شد هیاتهای سیاسی کمتر توجه به سمت لبنان داشتند به دلیل شرایط امنیتی و فضای جنگ ودرگیری، دولت محترم هم در سفری که آقای پزشکیان به قطر داشتند آنجا مواضع بسیار خوبی رایزنیهایی در حوزه تحولات منطقه صورت گرفت و در حوزه لبنان بههرحال سفر آقای عراقچی وزیر محترم امور خارجه طراحی شد هم لبنان، هم سوریه که این سفر به لحاظ موقعیت سیاسی در شرایط بسیار حساسی بود که فشارهای میدانی بر مقاومت بود، به لحاظ امنیتی همانطور که شما هم فرمودید در بیروت در فرودگاه، پروازها لغو شده بود از طرف دولت لبنان اطلاعیه تمام پروازها البته اختصاصا پرواز ایران به دلیل فشاری که رژیم صهیونیستی آورده بود که پروازهای ایران ننشیند، این پرواز به نظر من همانطور که این چند روز رسانههای داخلی و خارجی مخصوصا منعکس کردند، پرواز قدرت و اقتدار دستگاه دیپلماسی و کلیت جمهوری اسلامی ایران بود که رژیم صهیونیستی تهدید کرده بود که هرگونه فرود هواپیمای ایرانی به بیروت، فرودگاه بین المللی بیروت تبعات امنیتی دارد این هواپیما در شرایطی نشست که حتی اینها به نحوی رصد کرده بودند و احتمال زدن هواپیما را داده بودند، یک فیلمی آمد بیرون که هواپیما را از یک ارتفاعی که وارد شهر بیروت میشود تا زمانی که مینشیند دارد رصد میکند، این نشان میداد که پرواز در شرایط سختی در فرودگاه یعنی همزمان ما وقتی که وارد شدیم آنجا در مجاورت فرودگاه آثاری از حملاتی که تازه شده بود یا شب گذشته شده بود نشان داده میشد و این جای تقدیر دارد که در یک چنین شرایطی وزیر امور خارجه در یک شرایط پرریسک مخاطره که میتوانست حادثه ساز باشد ولی با اقتدار نشست که این دیپلماسی مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران بود.
سوال: اشاره کردید به فضایی که این سفر انجام شد حتما راجع به اهمیت دستاوردهای آن، اهداف سفر، رایزنیهایی که صورت گرفته از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران به نمایندگی آقای عراقچی بیشتر با شما صحبت میکنم، آقای دکتر شکیبایی بپردازیم به عملیاتی که یک سال گذشته انجام شد، عملیات طوفان الاقصی و صحبتهایی که در مورد پیشرفتهترین و به روزترین سیستمهای جاسوسی موضوعات امنیتی، دفاعی رژیم صهیونیستی پیش از هفت اکتبر سال گذشته مطرح شده بود، اول بفرمایید که چرا عملیات طوفان الاقصی انجام شد؟ و نکته مهم راجع به این که مهمترین دستاوردهایی که حاصل کرد چه بود؟ به اختصار که بعدا در طول گفتگو راجع به آن صحبت کنیم.
شکیبایی: سوالی که فرمودید در خصوص چرایی انجام عملیات طوفان الاقصی مهم است دست کم در این یک سالی که ما از آغاز عملیات طوفان الاقصی و خرابیهایی که رژیم یا جنایاتی که رژیم علیه ملت فلسطین، زیرساختهای شهرهای فلسطین به ویژه نوار غزه بوجود آورد، سوال مطرح در اکثر رسانهها هست، اولا تصمیم برای عملیات طوفان الاقصی اقدامش، قطعا یک تصمیم فلسطینی، طراحی فلسطینی و با اراده فلسطینی صورت گرفته، این اواخر خیلی تردید میکردند در رابطه با این که واقعیت میدانی تصمیم برای عملیات طوفان الاقصی به چه شکلی بوده؟ اما عزیزانی که تحولات فلسطین را دنبال میکنند به ویژه جنبشهای یعنی روند حرکتی جنبشهای مقاومت فلسطینی را دنبال میکنند، مستحضر هستند به ویژه جنبشی مثل جنبش حماس، مستحضر هستند که این گروهها بن مایه اصلی شان بحث مقاومت مسلحانه است بعنوان مثال جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس، در سال ۱۹۸۷ همزمان با آغاز انتفاضه اول فلسطینیها شکل میگیرد و تمام تمرکز و توجه خودش را روی مقاومت مسلحانه برای استیفای حقوق ملت خودش که آزادی سرزمین فلسطین، خاک فلسطین از نهر تا بحر، یا از بحر تا نهر و همین طور رهایی قدس شریف میداند و از ابتدا که شروع میکند تمرکزش روی عملیاتهای شهادت طلبانه هست، از سال ۱۹۸۷ تا تقریبا سال ۲۰۰۶ که ما شاهد یک انتخابات در سرزمینهای فلسطینی هستیم، در این مدتی که از سال ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۶ هست و اینها پرچم مقاومت و مبارزه را در دست خودشان میگیرند، به شدت تحت فشار به ویژه کشورهای عربی هستند که برای استیفای حقوق بهتر است مذاکره کنیم و سلاح را پایین بگذارید و بیاییم به صورت مسالمت آمیز حقوق خودتان را استیفا کنید جالب است که این فشارها بیشتر از جانب کشورهای عربی هست تا اروپایی، بهرحال به هر صورتی جنبشی مثل جنبش حماس در سال ۲۰۰۶ تصمیم میگیرد که تا حدودی عرصه مقاومت مسلحانه را آهنگش را کمتر کند وارد عرصه سیاسی بشود، در سال ۲۰۰۶ با نظارت سازمانهای بین المللی و همین طور اتحادیه اروپا یک انتخاباتی در فلسطین شکل میگیرد بین همه گروههای فلسطینی از جمله حماس و جنبش فتح که نماینده مذاکره در فلسطین محسوب میشود، از آن زمان در آن انتخابات بعنوان یک جنبش مقاومتی مورد اقبال مردم میشود و رای مردم را جمع میکند و میتواند اکثریت کرسیهای مجلس قانونگذاری فلسطین را در اختیار بگیرد، جالب این جاست که همان کشورهای عربی که فشار وارد میکردند به حماس که از فاز باصطلاح مقاومت مسلحانه خارج بشوید و وارد عرصه سیاسی بشوید که بتوانید حقوق تان را استیفا بکنید، از همان زمان فشارها بعد از پیروزی جنبش حماس در انتخابات بیشتر میشود و این بار هم امریکاییها و هم رژیم صهیونیستی نمیپذیرند انتخابات را، نتیجه انتخابات را و این جنبش و سایر گروههای مقاومت فلسطینی را محاصره میکنند تا سال ۲۰۲۳ که ما شاهد عملیات طوفان الاقصی هستیم یعنی در هر دو زمینهای که جنبشهای فلسطینی وارد آن شدند هم مبارزه مسلحانه و هم عرصه سیاسی در هر دو عرصه اینها را مورد محاصره قرار میدادند به ویژه از سالی که اینها وارد انتخابات شدند این برگزاری انتخابات چیزی است که معمولا اروپاییها خیلی به آن بها میدهند و از همه کشورها میخواهند که مثلا سرنوشت خودشان را از طریق مثلا صندوقهای رای پیگیری بکنند، جنبش حماس و سایر گروهها هم همین کار را کردند، اما نتیجه اش و حاصل آن چه بود؟ از سال ۲۰۰۶ تا سال ۲۰۲۳ که تقریبا ۲۰ سال میشود، ۴ یا ۵ جنگ را تحمیل کردند به همین جنبش حماس که در نوار غزه حکومت داری میکرد، در واقع حماس در سال ۲۰۲۳ قبل از عملیات طوفان الاقصی و بهتر است بگوییم فلسطینیها، چون که نماینده کی کرد حماس از طریق صندوقها، کل ملت فلسطین را و اکثریت آرا را در مجلس قانونگذاری آورد، اینها با این اقداماتی که انجام دادند حماس را برای تصمیم بین دو تا گزینه قرار دادند. یکی این که حکومت داری بکنند یا این که بیایند مقاومت مسلحانه بکنند، وقتی حماس میبیند که گزینه سیاسی او هزینههای زیادی بر او وارد شده، مجبور میشود برگردد به تنظیم اول خودش که همان مقاومت مسلحانه است و ما شاهد عملیات غرور آفرین مقاومت هستیم با آن خسارتی که بر رژیم تحمیل میکند.
سوال: من بخش اول سوالم را پاسخش را از محضر جنابعالی گرفتم راجع به دستاوردها اجازه بدهیدکه در یک بخش دیگر مفصل با شما صحبت کنم، آقای دکتر گلرو من برگردم به فضای رسانهای، فضای سیاسی بعد از ترور آقای دکتر اسماعیل هنیه در تهران فضاسازیها به سمت و سویی رفته بود که با توجه به تاخیر در پاسخ به این ترور در قلب تهران، مضموم آن این بود که جمهوری اسلامی ایران پشت لبنان، پشت فلسطین، پشت مردم غزه را خالی کرده، ما عملیات وعده صادق دو را دیدیم که انجام شد، غرور آفرین از سوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سفر آقای دکتر عراقچی را به لبنان داشتیم و سفر آقای دکتر پزشکیان را به قطر، این مجموعه اقدامات چقدر این فضاسازیها را تغییر داد؟
گلرو: کلیت اقداماتی که محور مقاومت با مرکزیت جمهوری اسلامی ایران دارد انجام میدهد نباید در یک مقطع کوتاه این را تحلیل کرد، یک فرازی از تاریخ بیش از ۴ دهه جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت که الان این گستردگی بیشتر شده شاید در یک مقطعی حتی در لبنان هم هنوز شکل نگرفته بود هستههای محور مقاومت، اما الان در جبهههای مختلف از یمن تا شامات، تا عراق، این حلقههای به هم پیوسته یک وضعیتی را که ایجاد کردند بههرحال شرایط در واقع شرایطی است که فراز و نشیبهای زیادی طی شده تا به این جا رسیده، اما آنچه مهم است این است که این حلقههای به هم پیوسته محور مقاومت اینها به آن سرزمینی که به آن اتکا دارند و به آن عمود خیمه محور مقاومت که جمهوری اسلامی ایران باشد همیشه اعتماد داشتند هم آنهایی که در این محور حضور دارند و فعالان این عرصه هستند هم آن افکار عمومی که پشتیبانی میکند در جهان اسلام. آنچه اتفاق افتاد این چند روز اخیر و به ویژه، حالا البته آن وعده صادق یک و بعد وعده صادق دو، در شرایطی که شما در تاریخ اگر نگاه بکنید، اولا این در پاسخ مستقیم به سوال جنابعالی واقعا آثار بسیار زیادی داشت ما در همین چند تا کشوری که اخیرا سفر کردیم از زبان مسئولان لبنانی و سوری و همین طور گروههای فلسطینی که آقای عراقچی با آنها ملاقات داشتند ما شنیدیم که یک روحیه و انگیزه مضاعف پیدا کردند در شرایطی که شاید جوسازیهای دشمنان در شبکههای مختلف چه منطقهای، حالا من نمیخواهم اسم این شبکهها را بیاورم، چه در شبکههای منطقهای و در شبکههای بین المللی فضاسازی به این سمت میرفت که جمهوری اسلامی ایران یک: پشت شما را خالی کرده، دو: توان رویارویی ندارد، اما من میخواهم اهمیت این حملاتی که به سرزمین اشغالی توسط نیروهای مسلح ما و سپاه پاسداران انجام شد یک مراجعه داشته باشیم به گذشته تاریخی، از جنگهایی که در منطقه شکل گرفت بین اعراق و اسرائیل، از جنگ ۱۹۴۸ تا جنگ ۱۹۵۶ تا جنگ ۱۹۷۳ و جنگهای مختلفی که بین یا جنگ ۱۹۶۷ و جنگ ۱۹۷۳ در تمام این جنگها بههرحال طرفهای عربی ارتش بودند، دو تا کشور عربی، سه تا کشور عربی در کنار هم با اسرائیل رویارویی میکردند، عمده این جنگها منتهی شد به خسارتهای بزرگ برای عربها و پیروزی رژیم صهیونیستی، اما وقتی که پای مقاومت به میدان آمد جنگ ۲ هزار در لبنان و عقب نشینی رژیم صهیونیستی از بخش زیادی از مناطق جنوبی لبنان یا جنگ ۳۳ روزه یا جنگهایی که در غزه شد محور مقاومت که همانطور که اقای دکتر شکیبایی هم فرمودند درواقع نشات انتفاضه و شکل گیری مقاومت و رشد وبالندگی که داشته تا امروز به این جا رسیده در همه این شرایطی که جنگ رسمی عربی – اسرائیلی بوده متاسفانه ما با شکست مواجهیم یعنی آن جبههای که مقابل اسرائیل است، اما زمانی که کار میآید عقیدتی میشود، جهادی میشود و پای محور مقاومت به وسط میدان میآید بهرحال در همه عرصهها پیروزی از آن محور مقاومت می شود.
رژیم صهیونیستی معادله را به نحوی طراحی کرده بود که هیچ کشوری و هیچ دولتی جرات نمیکرد به اسرائیل چپ نگاه کند، نه این که بیاید شلیک کند، موشک بالستیک شلیک کند، نه در اطراف مرزها، در عمق رژیم صهیونیستی این نشان داد ما همین اخیرا هم که در دیداری که با آقای بشاراسد رئیس جمهور داشتیم، ایشان آن جا عنوان کردند که شایعه شده بود که همین نکته وسوال جنابعالی که جمهوری اسلامی ایران بنایی بر پاسخگویی ندارد و این نگرانی ایجاد کرده بود در افکار عمومی، البته این هم توسط معاندان جبهه مقاومت بودند.
اما این اقدام جمهوری اسلامی ایران قلبها را خنک کرد، امید بخشید و اقتدار جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بود، طبیعتا در صحنه میدانی هم آنهایی در میدان هستند شما شادی مردم غزه را چطور دیدید در رسانهها مردم کرانه، مردم غزه، مردم در اقصی نقاط.
سوال: شکرگذاری میکنند.
گلرو: این نشان دهنده این است که جمهوری اسلامی ایران محکم ایستاده است، این که حرف از صبر استراتژیک میزند بنا بر یک جنگ منطقهای گسترده ندارد، امنیت منطقهای در اولویت استراتژیهای کلان جمهوری اسلامی ایران است، وقتی که پای جنگ و رویارویی به میدان میآید، این جرات و این شجاعت و این همراه با هوشمندی و دقت در هدف گیری دشمن نشان میدهد که یک استراتژی خیلی منسجمی در محور مقاومت وجود دارد که این وضعیت را امید را در دل همه مردم و افکار عمومی و محور مقاومت ایجاد و تقویت میکند.
سوال: تاکیداتی که در روز جمعه از جانب رهبر معظم انقلاب دیدیم و شنیدیم و آقای پزشکیان و دیگر مقامات که رویارویی ما قرار نیست که در جنگی وارد شویم ولی از حق دفاع مشروع خودمان اگر تعرض و تعدی صورت بگیرد استفاده خواهیم کرد.
آقای شکیبایی بپردازیم به نکتهای که رهبر انقلاب بعد از طوفان الاقصی اشاره کردند شکست ترمیم ناپذیر رژیم صهیونیستی، چرا شکست ترمیم ناپذیر، مهمترین دستاوردهایی که محور مقاومت در غزه و فلسطین در این عملیات حاصل کرد؟
شکیبایی: در خصوص دستاوردها، تاثیرات مسیر آغاز شده با طوفان الاقصی بعد از گذشت یک سال الان هم بر جنبش حماس و هم بر آرمان فلسطین کاملا به وضوح مشاهده میشود.
علی رغم همه جنایتی که رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه مرتکب شده است، ساختمانها را تخریب کرده است، موضوع تخریب ساختمانها وکشتار مردم، بازداشت، اسارت اینها چیزی است که از ابتدای اشغال سرزمین فلسطین، توسط رژیم صهیونیستی بوده است یعنی مابه ازایی حساب نمیشود برای رژیم برای یک دستاورد.
به رغم همه جنایاتی که رژیم صهیونیستی مرتکب شده است ما امروز این تاثیر و تاثیر عملیات هم بر جنبش حماس که وادارش کرده بودند که در طول این مسیر تقریبا چهاردهه از عمرش برود به سمت کارکردهای سیاسی، این جنبش برگرده به همان تنظیم اولیه اش، یعنی مقاومت مسلحانه، چون تنها راه، راه ناگزیر برای ملت فلسطین، مقاومت و جهاد است، رژیمی که با زور سرزمین فلسطین را غصب کرده است، طبیعتا با زور از او گرفت، نمیشود با مذاکره، نه این که مذاکره بد باشد، مذاکره میتواند کمک کند، ولی تا زمانی که قوی نباشید و دستت سلاح نباشد، دشمن از شما حساب نمیبرد.
شاید اثر بزرگی که بر روی جنبش حماس داشت، بازگشت حماس به همان مسیر اولیه خودش، مسیری که شهید احمد یاسین و شهید رنتیسی که شهید شدند در این راه پیشه کردند و امروز نسل جوانتر حماس دنبال میکند.
در خصوص تاثیر بر آرمان فلسطین این نکتهای مهم است که عملیات طوفان الاقصی در چه زمانی و در چه وضعیتی از صحنه فلسطین انجام شده است، تجسم کنید ما روزهای قبل یا ماههای قبل از عملیات طوفان الاقصی، یک کابینه تندرویی با کمک قبل از آن دو سه سال بر روی کار آمده است، زمانی که ترامپ در آمریکا ریاست جمهوری داشته است، این کابینه، یک کابینه بسیار تندرویی است در همه حوزه ها، به ویژه در بحث مربوط به یکپارچه فلسطینی برای یهودیها، هم کرانه باختری و هم الحاق کرانه باختری را داشتیم، هم بحث مربوط یکپارچه قدس برای یهودیها داشتیم.
هم مصادره سرزمین فلسطین، هم شهرک سازیهای بیش از اندازه، همه اینها شرایط را برای فلسطینیها سختتر کرده بود.
به ویژه برای مردم نوار غزه که تقریبا دراین بیست سالی که از زمانی که حماس حکومت در نوار غزه در اختیار گرفته بود، دائم اینها تحت تدارکات جنگ بودند، چهار یا پنج مورد جنگ از جنگ بیست و دو روزه، دوازده روزه، ۵۱ روزه، سیف القدس همه اینها برای مردمی که توی محاصره بودند تحمیل شده بوده است.
در همچنین شرایطی که وضعیت فلسطینیها به گونهای بوده است که زندگی در فلسطین کار را سختتر کرده بوده است برایش، طبیعی بوده است که فلسطینیها دست به یک اقدامی بزنند، این در حالی بوده است که در یک طرف قصه آمریکاییها به کمک رژیم صهیونیستی به دنبال ادغام رژیم در جغرافیای سیاسی منطقه بودند و بحث عادی سازی بین اعراب و اسرائیل داشت صورت میگرفت و سه چهارتا کشور شروع شده بود.
در چنین شرایطی کلیت بحث عادی سازی این بود که مسئله فلسطین به فراموشی سپرده شود و فلسطینیها چارهای نداشتند که دستان خودشان را روی زانوهای خودشان بگذارند، چون امیدی به برادران عرب خودشان نداشتند.
اگر بخواهم به عنوان یک دستاورد بزرگ برای عملیات طوفان الاقصی نام ببرم، از دید یک فلسطینی عرض میکنم، نه از دید من که یک ایرانی هستم، یا کسی که در آمریکاست یا جنوب شرق آسیاست.
از دید فلسطینی که آن جا تحت محاصره شده بود و دنیا داشت فراموشش میکرد، بزرگترین دستاورد این است که الان فلسطینیها داد بزنند و مسئله خودشان را مسئله مبتلابه دنیا بدانم.
یک دانشجوی فلسطینی از شرق به غرب عالم راه افتاده است برای مسئله فلسطین، که این بزرگترین دستاورد فلسطینی هاست که بماند خسارتی که رژیم از قبل این اقدام دریافت کرد.
سوال: اظهارات مقامات آمریکایی راجع به تحولات لبنان را یک مقداری مرور کنیم، کاخ سفید به زعم آنها از ضربهای که به رهبری و زیرساختهای مقاومت در لبنان وارد کرده است میخواهد در روزهای آینده و ایام پیش رو در مورد انتخاب رئیس جمهور لبنان استفاده کند و بهرهمند شود.
تحلیل شما چیست، فضایی که در سفر دکتر عراقچی در خود لبنان پیگیری و رایزنی شد، چیست؟
گلرو: موضع آمریکاییها در قبال لبنان همیشه در قالب یک نقش مخرب بوده است.
لبنان یک کشور فرانکفون است، فرانسویها لبنان را حیات خلوت خودشان میدانند، در سیاست خاورمیانهای اتکایشان به لبنان است و نقش آفرینی به خاطر همین در شورای امنیت سازمان ملل، در محافل سیاسی بین المللی وقتی پای فرانسه و آمریکا در مورد یک موضوعی راجع به لبنان باز میشود، این نگاههای و دیدگاههای دو کشور را میبینید، فرانسه علاقهمند است لبنان را به سمت ثبات نسبی ببرد، ولو بین گروههای مختلف، لبنان کشوری است با پیچیدگیهای مختلف، طوایف متعدد مسیحی و مسلمان و مدیریت یک همچین کشوری کار دشواری است، یعنی سیاست سخت و تنشی جواب نمیدهد.
فرانسویها علاقهمند هستند سیاست را به سمت سیاست نرم برند و گفتگو کنند، اما آمریکاییها از برهههای مختلف سعی کردند که لبنان را به سمت تنش برند و اگر رئیس جمهور ندارد لبنان، خوب نداشته باشد، نخست وزیر ندارد، نداشته باشد، یعنی یک کشوری در واقع بی صاحب.
استحضار دارید در یک مقطعی در سال دو هزار و نوزده، هجده و نوزده، نوزده به بعد سعد حریری، نخست وزیر لبنان بود، بدون دلیل سعد حریری را تحت فشار قرار دادند که استعفا کند، مشکلات اقتصادی بود، اعتراضات و اعتصاب بود، این همه ساخته محافل پشت پرده آمریکایی بود، آن چه اخیرا در مورد آمریکایی میگویند، بخشی برمی گردد به بی ثباتی که حزب الله، سید حسن نصرالله را شهید کردند، حزب الله را به گفته خودشان تضعیف کردند و الان میخواهند رئیس جمهور را بیاورند.
اما تعیین رئیس جمهور در لبنان به این سادگی نیست به هر حال طوایف مختلف درون لبنان، همه اینها در معادلات نقش دارند، حزب الله درست است که در سطح رهبری کادر رهبری دچار یک خسارتی شده است.
اما انسجام کادر میانی همچنان حفظ است و مدیریت شرایط دارد انجام میشود.
آمریکاییها این جور نیست که اعلام کردند که ما من نمیدانم چه مقامی اعلام کرده است در این حوزه تعیین رئیس جمهور، اما در داخل لبنان طوایف مسیحی که ذی نفع هستند در بحث ریاست جمهوری حتی اینها به آسانی به آمریکاییها اجازه نمیدهند که هر مهرهای که آمریکاییها بخواهند، حتی یک مهره آمریکایی بیاید بر سر کار در ریاست جمهوری بنشیند، اما این رئیس جمهور محکوم است به جلب نظر همه طوایف هست، حزب الله همچنان نقش برندگی و تعیین کنندهای خودش را دارد.
جنبش عمل به ریاست نبی بری نقششان تعیین کننده است، همگرایی در درون شیعه بین نبی بری و حزب الله لبنان در زمان سید حسن نصرالله بسیار بالا بود و همچنان هم هست، در دیداری که به آقای نبی بری داشتیم گفتیم، بیست و سه سال دررابطه بین من و شهید نصرالله کوچکترین اختلافی ایجاد نشد، در بدنه حزب الله با جنبش عمل، پس بنابراین اینها، جریانهای مسیحی در لبنان هستند که اینها همپیمان حزب الله و محور مقاومت هستند، هم جریان اکثریت مسیحی مارونی و هم جریان میانی همه دنبال این هستند که نقش آفرینی کنند و اجازه نمیدهند که آمریکاییها بیایند و هر کاری که دلشان خواست در فضای خلاء سیاسی انجام دهند.
من اعتقاد دارم که لبنان یک فضای سهلی برای آمریکاییها نخواهد بود.
گرچه آمریکاییها به لحاظ استفاده از شرایط موجود منطقهای، درگیریهایی که وجود دارد و معادلاتی که بین ایران و رژیم صهیونیستی برقرار است دو حزب دموکرات و جمهوری خواه دارند بهره خودشان را میبرند که این یک موضوع جداگانهای است.
سوال: آقای دکتر گلرو یک نکته مهم که همچنان درمحافل سیاسی و رسانهای مورد بحث قرار میگیرد، آینده حزب الله پس از نصرالله هست یا شهید سید حسن نصرالله که محور بعدی گفتگوی من و پرسش من از محضر شما راجع به این موضوع است.
آقای شکیبایی اهدافی که رژیم صهیونیستی در عملیات خودش و تجاوزات خودش در غزه و فلسطین بعد از طوفان الاقصی ترسیم کرده بود، ضمن این که مرورش کنیم، که کدامها بود، بعد از یک سال به کدام دستاورد رسیده است.
من میخواهم به مبحثی که شما مورد اشاره بود و شماشروع کردید که شکست رژیم صهیونیستی در کدام عرصهها و موضوعات اتفاق افتاد؟
شکیبایی: رژیم صهیونیستی هم در حوزه نظامی و هم در حوزه اطلاعاتی و هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه اجتماعی با شکست بزرگی روبه رو شده است، به ویژه در حوزه نظامی که تقریبا چند دهه است که دائم این را بین اذهان عمومی به ویژه بین کشورهای عربی – اسلامی ترویج میکند که ارتش رژیم صهیونیستی یک ارتش ضد ضربه است و کسی توانایی هیچ کشوری نه تنها در منطقه که در دنیا توانایی این را ندارد که به این رژیم و آن منظومه نظامی و امنیتی رژیم ضربهای وارد کند.
همه به عینه دیدند که یک گروه پارتیزانی دارای اراده و ایمان فلسطینی به نام جنبشهای مقاومت فلسطینی حماس و جهاد اسلامی در یک چشم به هم زدنی، در کسری از ثانیه آن هیمنه رژیم را فروریختند و آن ضربه سهمگین که به تعبیر مقام معظم رهبری یک ضربه ترمیم ناپذیر بود به آن وارد کردند، این در بحث اطلاعاتی امنیتی که رژیم القا میکرد که همچین وزنی در منطقه است.
در حوزه نظامی وقتی که ابتدا ضربه دریافت کرد که چند وقتی شوک بود، اگر کشورهای اروپایی و به ویژه آمریکا و شخص بایدن رئیس جمهور آمریکا نمیآمد کنار حضورا نمیآمد در سرزمینهای اشغالی فلسطینی، چه بسا رژیم در همان روزهای اولیه موقعیت خودش را از دست داده بود و از هم پاشیده شده بود ولی برای جبران این خسارت و ترمیم آن، تصویری که در اذهان عمومی ایجاد شده بود و تردیدی که درباره این رژیم شده بود، تصمیم به عملیات نظامی و ورود زمینی به نوار غزه بعد از بیست سال به نوار غزه شد.
در جلوی تلویزیونها، دوربینها و جهان اعلام کرد که سه هدف را دنبال میکند، یکی که سازمان رزم حماس را نابود کند.
دو این که اسرای صهیونیستی را آزاد کند و سه نحوه حکمرانی در نوار غزه تغییر کند، که حکمرانی را از حماس گرفته و به تشکیلات خودگردان فلسطین یا به مصریها یا به سازمان ملل بدهد، بعد از یک سال هیچ کدام محقق نشده است از نظر نظامی، هم اسرای صهیونیستی الان در نزد حماس هستند، هم حماس هم الان امروز که الان داریم صحبت میکنیم، یک ساعت پیش چندین موشک به سمت شهرکهای صهیونیست پرتاب کرده است در یک سال از شروع عملیات.
نکته بعد حماس همچنان حکومت در نوار غزه در اختیار دارد، هم حماس داخل و هم حماس خارج، الان میبینیم با سراسیمگی وارد منطقه شده است، به هر کشوری یک ضربهای میزند، بلکه از یک جای دیگر، یک جغرافیای دیگر بیاید به او کمک کند و وضعیتش را در منطقه سامان دهد.
سوال: آینده حزب الله بعد از سید حسن نصرالله؟
گلرو: همان طور که در سال ۱۹۹۲ میلادی سید عباس موسوی دبیرکل وقت حزب الله لبنان به شهادت رسید، بلافاصله شورای سیاسی حزب الله جلسه برگزار کرد و تقریبا جوانترین عضو حزب الله شد دبیرکل حزب الله لبنان، یعنی آن زمان کسانی بودند، سید ابراهیم امین و شیخ یزبگ و خیلی از شخصیتهای دیگر به لحاظ سنی بالا.
حزب الله در یک حزب تشکیلاتی که منطقه به منطقه این تشکیلات برای خودش برنامه دارد و دستورکار مشخص، هم به لحاظ نظامی و هم به لحاظ سیاسی، ابعاد مختلف، اقتصادی، فرهنگی، دو بخش نظامی و سیاسی را در آینده تصور کنیم، وضعیت حزب الله این است به لحاظ میدانی، در همین یک هفته گذشته که دبیرکل به شهادت رسیدند، به لحاظ رزمی، توان رزمی حزب الله تقویت شده است، حملات موشکی حزب الله با برنامه و به دقت سرجای خودش هست.
منطقه رویارویی و خط تماس حزب الله توانسته است جلوگیری کند از پیشروی دشمن.
به لحاظ سیاسی حزب الله شخصیتهای متعددی دارد که اینها میتوانند شگفتی آفرین باشند و خبرهای بسیار خوبی امت اسلامی و محور مقاومت خواهد شنید و از این منظر که دبیر کل جدیدی تعیین خواهد شد که با انسجام و قدرت ضمن این که کلام آخر این حزب الله مکتبی است که سید حسن نصرالله روح ایشان حاضر و ناظر است و ان شاءالله این مکتب بالندهتر از گذشته پیش خواهد رفت.