رقیه کفیل الناس از جهادگران و بسیجیان مخلص و سخت کوش است که با پشتوانهی خانواده اش، ۳۳ سال است که در جبههها مختلف به اسلام و انقلاب خدمت میکند تا اکنون که خادمیار امام رضا علیه السلام و اهل بیت (ع) نیز هست.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمامرکز یزد،دوران جنگ چه اتفاقاتی برای شما افتاد؟
وقتی جنگ شروع شد، چون امکان حضور برای همه زنان در خط مقدم نبود، ما در مدرسه الزهرا به ناچار در پشت جبهه فعالیت میکردیم. فعالیتهایی که در پشت جبهه انجام میدادم، متنوع بود. قند شکستن، پختن مربا، خبر دادن شهادت رزمندگان به خانوادههایشان، جمعآوری کمکهای مردمی، فعالیت در خیاطخانهها، چیزهایی است که بیشتر در خاطرم هستند. خیاطی را مدیون جنگ هستم. لباسهای رزمندگان را برش میزدم و با خودم میبردم درب خانههای مردم میگفتم: خاله تو میدوزی؟ ظهر که از حوزه میآمدم در هر خانهای ۵ تا ۱۰ تا پخش میکردم. فردا شب هم که میخواستم بروم، اینها را دوخته بودند. جمع میکردم و تحویل حوزه میدادم. همچنین مسئول ستاد جنگزدگان یزدباف نیز بودم که کار سروسامان دادن و تامین محل سکونت برای جنگزدگان بر عهده ما بود.
چه شد که وارد فضای خدمترسانی در بحث مبارزه با کرونا شدید و از چه زمانی این کار را شروع کردید؟
تقریبا اواسط بهمن ماه بود که اعلام شد شیوع کرونا در یزد جدی شده و نیازمند برخی اقلام و کارها برای مقابله با آن است. ابتدا به جلسهای با حضور جمعی از خادمان و موکبداران اربعین، دعوت شدم. این محفل مبارک قبلترش در کارهای خدمترسانی به سیلزدگان نیز فعالیت داشت. در این جلسه کارها تقسیمبندی شد. بنا شد گروهی بحث تهیه مواد ضدعفونی و برنامهریزی آن را متقبل شوند. در بحث ماسک و دوخت لباس کادر درمانی هم مقرر شد ما ابتدا هماهنگ کردن تعدادی خیاط و چرخ خیاطی و برنامهریزی برای مکان ستاد و کارگاههای خیاطی را انجام بدهیم. باورکردنی نبود ولی هنوز شب نشده بود که تعداد زیادی خانم خیاط مراجعه کردند. بیش از نیاز ما بودند و من اسمشان را گذاشتم جهادگران بیمرز! به نظرم آمد این جهادگران حد و مرزی برای کارشان قائل نیستند.
شما در زمان جنگ تحمیلی بودید. حس و حال امروز با آن دوران قابل مقایسه است؟
میتوانم بگویم امروز هر قشری و به هر نحوی که بتواند، مثل زمان جنگ دغدغه دارد. برخی که نمیتوانستند از خانه بیرون بیایند، چرخ خیاطیهایشان را در اختیار ما قرار دادند تا دیگرانی که چرخ خیاطی نداشتند بتوانند کمک کنند. خانمی بود که نمیشناختمش، ولی او از فعالیتهای من اطلاع داشت. زنگ زد و گفت من تازه زایمان کردم و حضورم مقدور نیست، ولی خودرو در خانه داریم. میتوانید برای حمل و نقل و جابجایی بیایید و از آن استفاده کنید. به مادر شهیدی گفتم شما دیگر خواهشا از خانه بیرون نیایید! به مشکل برمیخورید! گفت من آن روزی که فرزندم را در راه خدا دادم از تو پرسیدم؟! الان هم در توانم هست میآیم اینجا وظیفهام را انجام میدهم. به خانمی گفتم دیشب تا ساعت ۱۱ اینجا بودی و دوباره صبح زود آمدی! خسته میشوی! گفت: «من تمام وقتم را تنظیم کرده بودم تا در این ایام درس بخوانم و کنکور دکتری بدهم، ولی الان احساس میکنم مثل رزمندهای هستم که در زمان جنگ یک سال درسش را عقب انداخت و رفت جنگید!» خانمی داشتیم که بالای ۶۰ سال سن دارد؛ فقط میآید در کارگاه مینشیند و نخ میچید. یکی دیگر چای دم میکرد. دیگری جارو میکرد. گاهی وقتها که میرفتم آنجا اشک میریختم. دوستان میگفتن باز خانم کفیل گریهاش گرفت. بهشون میگفتم باور کنید حال و هوای زمان جنگ را دارم؟! چند روز پیشش رفته بودم زارچ. به رانندهای که از شهرداری بود گفتم دقیقا مثل زمان جنگ شده است که راننده ما را میبرد به محل و بر میگشتیم و عینخیالمان هم نبود. البته الان دیگر سنی از ما گذشته و وقتی بر میگردم باید یک مُسَکن بخورم که استخوان دردم خوب شود. یکی از برادران در کارگاه کار میکرد که دستش از آرنج قطع شده بود! به زحمت این دستانش را میکشید تا بتواند نوار چسب را بچرخاند و روی درزهای لباسی که داشت میدوخت تنظیم کند و کارش را تکمیل کند. ولی با همان حال هر روز کار میکرد.
از حضور در کارگاه و فضای هولناک زمان بیماری ویروس کرونا ترس نداشتید؟
خانواده و اطرافیان بنده کاملا توجیه هستند و هیچگونه ترس منعی نداشت. از زمان انقلاب و جنگ که ما در میدان بودیم تا خدمت رسانی برای سیل و مبارزه با کرونا تا الان که خادمیاری انجام میدم. همیشه من یک در پایم خانه است و یک پایم در میدان.
موقعی که موضوع سلامت و زندگی آدمها در میان بود هم ترسی هم نداشتم. از نوجوانی در میادین سخت بودم و همیشه با ترس دست و پنجه نرم میکردم. البته اوایل دوست نداشتم با کرونا بمیرم. اما از وقتی که آقای دکتر نمکی به آقا پیام دادند و ایشان هم پذیرفتند که کسانیکه در حین مبارزه با کرونا جانشان را از دست بدهند، شهید سلامت محسوب شوند، آرامتر شدم و راحتتر فعالیت میکردم
به نظر شما زنان جبهه مقاومت چگونه شهادت و ایستادگی را معنا میکنند؟
آیا با چنین افرادی مواجه شدید؟ بله
نقش زنان در مقاومت ودر خیزشهای اسلامی پر رنگ بوده و همواره طلایهدار این خیزش بودند و تغییر و اثرگذاری پویایی داشتند.
در حوزه زنان و مقاومت که خانمها نقشی پر رنگ دارند، دو رویکرداصلی را شاهد هستیم که شامل ایران و دیگر کشورهای مسلمان میباشد و زنان همواره در صحنه حضور داشته و در فلسطین نیز حاضر نیستند خاک سرزمین خود را ترک کنند.
رویکرد بعدی تربیت نسلی مقاوم است که نهتنها همسران خود را به حضور در میدان ترغیب میکنند، بلکه فرزندان خود را نیز دوشادوش پدران به مبارزه میفرستند و در جنگ تحمیلی نیز چنین مسئلهای را شاهد بودیم؛ که خانمی هم همسر ومادر وخواهرشهید هستن وافتخار میکنند ویا مادری که با توسل به امام رضاع وتوکل خداونددوفرزند به او داده ودرزمان جنگ تحمیلی هردو راتقدیم انقلاب واسلام میکند والان مادران مقاومت همان همسران شهدا وهمسر وفرزندان شهید سلیمانی وهمسر وعروس اسماعیل هنییه ودیگر خانواده شهدا براستی الگوی مقاومت هستن
در تاریخ زندگی حضرت زهرا (س) هم که مینگریم تأیید ولایت را در کنار همسر بودن را میبینیم و نقطه دیگر حضور سیاسی زنان در مقاومت است که نقش اول را داریم.
واین حضور به معنای پشتصحنه نیست و هر جا ضرورت ایجاب کند زنان حضوری صددرصدی در میدان دارند وزنان در جبهه مقاومت با نیروی نظامی مقابل روبهرو میشوندواین زنان هستند که انگیزه و امید و شجاعت را به همسران خود ارائه میدهند.
وقتی میبینیم لحظهلحظه زندگی حضرت زهرا (س) در فضاهای مختلف نقشهای متفاوتی داشتند و ایشان الگو هستند و رهبری نیز مهمترین نقش بانوان را در انتخابات در میان خانواده دانستند.
در این میان نقش اول حضوری فعال و راهبردی است که رهبری بر دوش زنان گذاشتند و نقش دوم کارکرد تربیتی زنان است؛ چون نقش پررنگتری داشته و میتوانند اثرگذار باشند
مقاومت به نظر شما چگونه واژهای هست؟
معنای واژه مقاومت هم خانواده قیام و قوام و... معنای ایستادگی. پایداری و همچنین ثبات و اعتدال بدون انحراف
نماد مقاومت و ایستادگی به نظر شما کیست؟
از زنان قدیم آسیه همسر فرعون
و تاریخ اسلام حضرت زهرا سلام الله علیها اسوه مقاومت هستند
و شهره این عرصه حضرت زینب سلام الله علیها هستند
نقش کلیدی زنان در مقاومت را چه میدانید؟
ایمان محکم به خداوند و توحید همه جانبه در زندگی. وقتی هدف زندگی خدا و بندگی او باشد بدون کجروی و انحراف مسیر زندگی طی میشود و به پشتوانه توفیق الهی صبر معنای دیگری پیدا میکند و لذتبخش خواهد بود
به نظر شما مقوله شجاعت و ایستادگی را چگونه در جوانان و زنان جامعه اسلامی میتوان بیدار کرد.؟
الگوهای واقعی و صحیح را با شیوههای صحیح و نوین و جوان پسند و هنرمندانه به ایشان بشناسانیم و ارزش گذاری واقعی و قهرمانانه الگوها به درستی تبیین شود.
نویسنده: مهدیه سادات هاشمی