وزیر خارجه روسیه گفت: استفاده از روشهای تروریستی برای دستیابی به اهداف سیاسی، حمله غیرانسانی اسرائیل به لبنان است که واشنگتن از آن خبر داشته و آمریکا همیشه به دنبال پاک کردن حقایق است.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما وزیر امور خارجه روسیه با انتقاد شدید از گسترش ناتو تصریح کرد آمریکا از قبل، از نقشههای رژیم اشغالگر برای حمله به لبنان آگاه بوده است.
سرگئی لاوروف در هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک سخنرانی کرد.
وزیر خارجه روسیه گفت : چند روز پیش، این ساختمان میزبان مجمعی به نام اجلاس سران آینده بود. روسیه از ایده دبیرکل برای موافقت با آن حمایت کرد، زیرا بحران این سازمان درحال عمیقتر شدن است و باید در این زمینه کاری انجام شود. ما برای کارهای آماده سازی این اجلاس، مشارکت صادقانهای داشتیم بااینکه هیچ انتظارات رویاپردازانهای درباره آن نداشتم. در تاریخ مدرن، رویدادهای بلندپروازانهای در سازمان ملل متحد برگزار شده است که با اعلامیههای پرسر و صدایی خاتمه یافته، اما به سرعت به فراموشی سپرده شده است. برای نمونه، در اجلاس هزاره هدف، هدف «رهایی مردم از بلای جنگ» اعلام کرد. اما دو سال بعد، ایالات متحده آمریکا در رأس ائتلاف کشورهای همسو و به بهانهای مضحک و بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل، به عراق حمله کرد. عراق کشوری است که هنوز هم از پیامدهای ویرانگر این ماجرا رهایی نیافته است. در اجلاس جهانی ۲۰۰۵، تعهد کشورها به برقراری صلح عادلانه مطابق با اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد اعلام شد. اما همین تعهد مقدس، مانع از آن نشد که ایالات متحده و متحدانش بخواهند مانع آن شوند که میخائیل ساکاشویلی، رهبر وقت گرجستان، به تجاوز مسلحانه به مردم اوستیای جنوبی و نیروهای حافظ صلح روسیه در سال ۲۰۰۸ مبادرت کند.
سه سال بعد، ناتو مداخله نظامی در لیبی را سازماندهی کرد که ساختار حکمرانی آن را نابود کرد و ثبات کشورهای همسایه لیبی را تضعیف کرد.
در سال ۲۰۱۵، در اجلاس سران سازمان ملل درباره توسعه پایدار، طرحهای پرطمطراقی برای مبارزه با فقر و نابرابری به تصویب رسیند، اما درنهایت مشخص شد که وعدههای توخالی بوده است، زیرا کشورهای غربی تمایلی نداشتند از شیوههای استعماری نوین خود در از بین بردن ثروتهای جهان به نفع خودشان، دست بکشند. میتوانید به سادگی به آمار نگاه کنید تا ببینید چقدر وعدههای مالی برای توسعه در کشورهای در حال توسعه و گسترش فناوریهای سازگار با محیط زیست، عملاً محقق شده است.
آنتونیو گوترش، دبیرکل کنونی سازمان ملل متحد، درست مانند کوفی عنان و بان کی مون، دبیرکلهای قبل از او، ابتکاری را با شعار «شروعی جدید برای همکاری جهانی» مطرح کرده است. این یک ایده فوق العاده است. چه کسی میتواند مخالف این طرح باشد؟ اما وقتی غرب همه ارزشهای تزلزل ناپذیر جهانیسازی را زیرپا میگذارد که سخنرانان حاضر در این نشست آنقدر درباره آن صحبت میکنند، چه همکاری جهانی میتواند وجود داشته باشد؟ آنها از وعده دستیابی برابر به کالاها سخن میگویند، اما مصونیت اموال کشورها کجاست؟ فرض برائت، آزادی بیان، دسترسی به اطلاعات، و رقابت عادلانه در بازارها تحت قوانین منصفانه و ثابت کجست؟ دبیرکل سازمان ملل متحد از همکاری جهانی صحبت میکند، آنهم درست در لحظهای که کشورهای غربی یک جنگ واقعی تحریمی را علیه بیش از نیمی از کشورهای جهان به راه انداخته اند، البته اگر نگوییم اکثر کشورهای جهان! دلار، به حربه علیه کشورهای دیگر تبدیل شده است. کوبا بیش از شصت سال است که در معرض محاصره تجاری قرار دارد. این درحالی است که اکثریت قریب به اتفاق اعضای جامعه بین المللی، خواستار رفع این تحریمها شده اند. آمریکا به دنبال هدف دست نیافتنی فزاینده خودش برای حفظ سلطه است و به همین علت، روند فعالیتهای سازمان تجارت جهانی را برای حل و فصل اختلافات و اصلاح نهادهای مالی برخاسته از «برتون وودز» مسدود کرده است. مدتهاست که مشخص شده است این ساختارها، منعکس کننده توازن واقعی قدرت در اقتصاد جهانی نیست. غرب میخواهد از نهادهای مالی سازمان ملل به صورت ابزاری برای ترویج اهداف خودخواهانه خودش استفاده کند.
نشست سران آینده نشان داد که تلاشها برای محوکردن ماهیت بین المللی این سازمان، افزایش یافته است. مانع تغییراتی در دبیرخانه سازمان ملل میشوند که از مدتها قبل خواسته شده است. مسئولیتهای کلیدی در اختیار نمایندگان اقلیت از کشورهای غربی است. آنها این مناصب را اشغال میکنند و از هم ارث میبرند. وقتی دبیرکل از رویکرد جدید برای همکاری جهانی سخن میگوید، دبیرخانه باید بجای یافتن بهانهای برای ارائه روایتهای منفعت بخش برای غرب در کار سازمان ملل، ایدههای وحدتبخش را ترویج کند. برای دمیدن روح تازه به سازمان ملل، هنوز خیلی دیرنشده است. اما برای انجام دادن این کار نمیتوان نشستها و اعلامیههای غیرواقع بینانه داشت. بجای این کار باید برای بازگرداندن اعتماد براساس اصل منشور یعنی برابری حاکمیتی همه کشورهای عضو، اقدام کرد. اقداماتی ازقبیل اقدامات غرب برای ایجاد قالبهای محدود و خودخواسته اش برای حل و فصل مسائل مهم با دورزدن سازمان ملل، سبب تضعیف اعتماد به این نهاد میشود. این درحالی است که این مسائل به آینده کل بشریت مربوط میشود و باید بر مبنایی جهانی و بدون تبعیض به آنها رسیدگی شود. براین اساس، درباره همه مسائل باید براساس یک مبنای منصفانه و شامل همه اعضای سازمان ملل متحد، توافق شود و نه اینکه مانند نحوه تنظیم میثاق آینده باشد که مذاکراتی با حضور همه کشورها در روند تدوین آن، انجام نشد. این روند تحت کنترل و انحصار غربی ها، انجام شد.
وقتی صحبت از اجرای قطعنامههای الزام آور شورای امنیت سازمان ملل میشود، وضعیت بهتر از موارد فوق نیست. برای روشن شدن این مسئله میتوان فقط به اخلالگری درباره قطعنامههای حل و فصل مسئله کوزوو و پیمان دیتون درباره بوسنی و هرزگوین اشاره کرد. بارزترین نمونه این رویه، به تعویق افتادن اجرای قطعنامههای سازمان ملل برای ایجاد کشور مستقل فلسطینی است برای مدت هشتاد سال است که براساس آن گفته شده است کشور مستقل فسطینی ایجاد شود که در کنار اسرائیل در صلح و امنیت زندگی کنند.
اقدامات تروریستی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که اسرائیلیها در آن روز قربانی شدند، به هیچ وجه قابل توجیه نیست. اما همه کسانی که هنوز رحم در دل آنها است از این مسئله ناراحت هستند که از فاجعه اکتبر برای مجازات دسته جمعی و گسترده فلسطینیها استفاده شده و این مسئله به یک فاجعه انسانی بی سابقه تبدیل شده است. کشتار غیرنظامیان فلسطینی با تسلیحات آمریکایی، باید متوقف شود. تحویل محمولههای بشردوستانه به منطقه محصور باید تضمین شود، برای بازسازی زیرساختها باید اقدام شود و مهمتر از همه، محقق شدن حق مشروع فلسطینیها برای تعیین سرنوشت است که باید تضمین شود و باید به آنها اجازه داده شود که کشوری یکپارچه و پایا در قالب مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی اورشلیم شرقی (بخش شرقی قدس اشغالی) داشته باشند و این حمایت هم نه به شکل گفتار بلکه در عمل و به صورت واقعیت میدانی باشد.
نمونه آشکار دیگر استفاده از روشهای تروریستی برای دستیابی به اهداف سیاسی، حمله غیرانسانی به لبنان است که در آن فناوری غیرنظامی به سلاحی مرگبار تبدیل شده است. این جنایت باید سریعا بررسی شود. نادیده گرفتن مطالب متعدد در رسانهها ازجمله رسانههای اروپا و ایالات متحده که نشان دهنده سطوح مختلف دخالت یا حداقل، آگاهی واشنگتن از آماده شدن اسرائیل برای این حمله تروریستی است، غیرممکن است. میدانیم که آمریکاییها همیشه همه چیز را انکار میکنند و همه تلاش خود را برای پاک کردن حقایق انجام میدهند؛ درست همانطور که در پاسخ به شواهد غیرقابل انکار، دخالت خود را در اقدامات تروریستی علیه خطوط انتقال گاز نورد استریم انکار کردند. این خطوط انتقال گاز، نمونهای عالی از همان همکاریهای جهانی است که دبیر کل سازمان ملل متحد رویای آن را در سر میپروراند. پس از نابودی این خط لوله، توان رقابت پذیری اتحادیه اروپا در اقتصاد جهانی برای سالها به نفع ایالات متحده، تضعیف شده است.
غرب مقصر است که حقیقت را درباره سازمان دهندگان بسیاری از جنایات فجیع دیگر ازجمله تحریک خونین در بوچا، شهری در منطقه کیف، در سال ۲۰۲۲ و مجموعهای از مسمومیتهای شهروندان روسی در انگلیس و آلمان، کتمان کرده است. دبیرخانه سازمان ملل متحد نمیتواند از تلاشها برای اثبات حقیقت در موقعیتهایی فاصله بگیرد که مستقیماً بر امنیت جهانی تأثیر میگذارد. این سازمان باید طبق ماده ۱۰۰ منشور، بیطرفانه عمل کند و از وسوسهی افتادن به دست برخی کشورها، بهویژه کشورهایی اجتناب کند که فعالانه میخواهند مانع همکاری شوند و به صورت علنی از تقسیم جهان به «گلستان و جنگل» سخن میگویند یا سفرهای با انتخابهای آزاد برای خودشان میچینند درحالیکه کشورهای دیگر باید بین گزینههای پیشنهادی آنها، یکی را انتخاب کنند! درعین حال نباید کارنامه کشورهایی را فراموش کرد که از بقیه جهانیان میخواهند به قوانین ساخت خود آنها پایبند باشند.
تهاجم به افغانستان و حضور مثلاً شکوهمند ائتلاف معروف غربی برای مدت بیست سال در این کشور با ظهور القاعده همراه شد! ایجاد دولت اسلامی (داعش)، نتیجه مستقیم تجاوز به عراق بود. آغاز جنگ در سوریه، جبهه النصره را به دنیا آورد که الان حیات تحریر الشام است. نابودی لیبی باعث، دروازههای رشد تروریسم را در منطقه صحرای ساحل باز کرد و سبب سرازیرشدن میلیونها مهاجر غیرقانونی به اروپا شد. ما از همه کسانی که به آینده کشور و مردم خود اهمیت میدهند میخواهیم که درباره توطئههای جدید مخترعان همین قوانین، بسیار محتاط باشند.
الان همین اتفاق در منطقه آسیا-اقیانوسیه در حال رخ دادن است. زیرساختهای ناتو در حال خزیدن در این منطقه است و بلوکهای نظامی و سیاسی محدود ایجاد میشود و ساختار امنیتی فراگیر تحت نظارت آسهآن تضعیف میشود تا از این طریق، جمهوری خلق چین و روسیه را مهار کنند. در عین حال، غرب نه تنها به دنبال همکاری جهانی نیست که دبیرکل سازمان ملل به شدت پیگیر آن است، بلکه در اسناد کلان خود آشکارا و شدیداً روسیه، چین، بلاروس، جمهوری دموکراتیک خلق کره (کره شمالی) و ایران را به ایجاد تهدید برای سلطه خودشان متهم میکنند.
رهبران غربی که از هرفرصتی برای اشاره به موضوع حقوق بشر استفاده میکنند، درباره این حقوق درخصوص اقدامات نژادپرستانه «دست نشاندههای خود در کی یف»، سکوت میکنند. باتوجه به این فراموشی آنها، میخواهم یکی دیگر از الزامات ماده اول منشور ملل متحد را یادآوری کنم که عبارتست از احترام به حقوق و آزادیهای اساسی همه افراد فارغ از نژاد، جنسیت، زبان و دین. حقوق روسها و مردمی که با فرهنگ روسیه مرتبط هستند، در پی کودتا در کی یف، به گونهای روشمند، ریشه کن شده است. استفاده از زبان روسی در همه زمینهها براساس قانون آنها ممنوع شده است بطوریکه نباید در بخش آموزش، رسانه، فرهنگ، هنر و حتی زندگی روزمره از این زبان استفاده شود. اخیراً قانون دیگری تصویب شده است که براساس آن فعالیت کلیسای ارتدوکس اوکراین ممنوع میشود. این اقدامات نقض فاحش حقوق روسها است که در منشور سازمان ملل ذکر شده است. در کنار این اقدامات، تهدیدها علیه امنیت روسیه و کل اروپا نیز مطرح است که ازسوی «رژیم کییف» و همه کسانی مطرح میشود که میخواهند آن (اوکراین) را به داخل ناتو بکشانند. همه این موارد، علل اصلی بحران کنونی اوکراین است.
عملیات نظامی ویژهای که روسیه برای حفظ امنیت خود، حال و آینده مردم در سرزمین بومی خود انجام میدهد، با هدف از بین بردن همین تهددها بوده است. ما آرزوی واقعی طیف وسیعی از شرکای خود را برای ترویج ابتکارات میانجیگرانه، ارزشمند میدانیم. ما به تعهد آن برای تحقق اهداف سازنده ارج مینهیم که برخلاف «فرمول صلح زلنسکی» است که امیدی به آن نیست. ما دوستان خود را تشویق میکنیم که در تلاشهای بعدی خود، حقایق ذکرشده در بالا را درباره علل واقعی وضعیت فعلی کاملاً مدنظر قراردهند. درصورت پرداخته نشدن به این موارد، هیچ صلحی براساس منشور ملل متحد، امکان پذیر نخواهد بود.
طرح حل و فصل واقع بینانه رئیس جمهور پوتین در ۱۴ ژوئن مطرح شد و این طرح، بار دیگر به طور قانع کنندهای، حسن نیت روسیه را برای دستیابی به توافقهای مبتنی بر مذاکره، نشان داد. اما چشم انداز این طرح، توسط کی یف و حامیان آن پس از کودتای ۲۰۱۴ و مختل شدن توافقنامه مینسک ۲۰۱۵ و توافقنامههای ۲۰۲۲ استانبول کنار گذاشته شد. سطح بیسابقه استکبکار و تجاوزگری سیاستمداران غربی علیه روسیه، نه تنها ایده همکاری جهانی را خنثی میکند که مدنظر دبیرکل سازمان ملل است بلکه حتی مانع عملکرد کل نظامهای حکمرانی جهانی ازجمله شورای امنیت میشود. این انتخاب ما نیست. ما مقصر عواقب چنین مسیر خطرناکی نیستیم. اما اگر غرب از این مسیر دست برندارد، هزینههای سنگینی بروز خواهد کرد که متوجه همه خواهد بود.
برای اکثریت جهانی بدیهی است که تقابل و سلطه طلبی، هیچیک از مشکلات جهان را حل نمیکند بلکه فقط به طور تصنعی، روند بیطرفانه تشکیل نظم جهانی چند قطبی را محدود میکند که بر تساوی حقوق ملتهای بزرگ و کوچک، احترام به ارزش همه انسان ها، برابری زن و مرد و حق مردم برای تعیین سرنوشت خود استوار باشد. همه این موارد در منشور سازمان ملل نیز آمده است همانطور که اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورهای مستقل درج شده است. با شرمساری اعضای سازمان ملل، ایالات متحده و اقمارش در اجلاس سران آینده و درجریان تصویب میثاق آینده، مانع این روند شدند. رئیس جمهور پوتین در ۱۸ سپتامبر سال جاری در چهارمین مجمع زنان اوراسیا در سن پترزبورگ و در خطاب به شرکت کنندگان بر لزوم متحدکردن تلاشها برای توسعه پایدار و برابری جهانی و امنیت تفکیک ناپذیر همگانی تاکید کرد. حل و فصل پیچیدهترین مسائلی که کل بشریت با آن روبرو بوده است، تنها با همکاری و با در نظر گرفتن منافع یکدیگر امکان پذیر است. غرب باید این واقعیت را درک کند و عادات «نو استعماری» خود را ترک کند. کشورهای در حال توسعه، با صدایی بلندتر و بلندتر، حقوق خود را برای مشارکت تمام عیار در فرآیندهای تصمیم گیری در همه بخشهای دستورکار بین الملل مطالبه میکنند. این نکته درحالی قابل توجه است که غرب به طور نظاممند در حال نابودکردن مدل جهانی سازی است که خودش ایجاد کرده است!
۰۰:۱۸:۵۳
نقش نهادهای بین دولتی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بیشتر و بیشتر میشود؛ ازجمله سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه آفریقا، جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب (CELAC)، اتحادیه عرب، اتحادیه اقتصادی اوراسیا، و انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسه آن)و امثال آنها. ساختارهای یکپارچگیهای منطقهای بین کشورها در حال توسعه است که یکی از آنها ساختار جهانی بریکس BRICS است که فرصتی فراهم میکند تا رویکردهای هماهنگ برای توافق بر سر سازوکارهای همکاری و توسعه ایجاد شود که به نفع همگان باشد و تحت کنترل تأثیرات خارجی منفی و یا اوامر دیکته شده خارجی نباشد. همه این فرآیندهای بیطرفانه باید در کار گروه بیست در نظر گرفته شود. گروه هفت دیگر نمیتواند به این روند در گروه بیست ضربه بزند.
در راههای تضمین امنیت مناطق مختلف، باید بازنگری شودد و از تجربه تلخ عملکرد مدلهای امنیتی مبتنی بر ناتو یا مدل به اصطلاح «امنیت اروپا و آمریکا» باید درست گرفت که غرب برای مقاصد توسعهطلبانهاش از آنها بهرهبرداری میکند.
روسیه ابتکاری را برای ایجاد یک معماری فراگیر درباره امنیت برابر و امنیت غیرقابل تفکیک در اوراسیا آغاز کرده است. میخواهم تأکید کنم که همه دولتها و سازمانهای قاره ما میتوانند در آن مشارکت کنند. ما آماده تلاش برای جستجوی راه حلهای قابل قبول جهانی هستیم که براساس استفاده از وابستگی متقابل و مزیتهای رقابتی طبیعی فضای یکپارچه اوراسیا باشد. یک کنفرانس بین المللی در مینسک به این موضوع اختصاص یافته است که از ۳۱ اکتبر امسال آغاز میشود.
الان جهان با چالشهای عظیمی مواجه است که برای مقابله با آنها باید تلاشهای متحد داشت و نه اینکه به دنبال رویارویی و عطش سلطه جهانی بود.
روسیه همیشه در کنار کار جمعی، حقیقت و قانون، صلح و همکاری برای احیای آرمانهای تعیین شده توسط پدران بنیانگذار سازمان ملل خواهد ایستاد. هدف گروه دوستان در دفاع از منشور سازمان ملل متحد نیز همین است که به ابتکار ونزوئلا تأسیس شده است. اهداف و اصول این گروه، کاملاً موضوعیت دارد. نکته اصلی این است که همه به این اصول احترام میگذارند و نه اینکه به صورت گزینشی از بین آنها انتخاب کنند، بلکه تمامیت آنها را به شکل به هم پیوسته میپذیرند ازجمله اصل برابری حاکمیت دولت ها. با تلاش برای ایجاد تعادل صادقانه بین منافع مشروع همه کشورها، میتوانیم به فلسفه وجودی سازمان ملل متحد، حیات ببخشیم که در منشور تصریح شده است؛ «کانونی برای هماهنگی فعالیتهای ملت ها». سپاسگزارم.