شهید سیدحسن نصرالله دستکم نیم قرن برای آزادی لبنان و اتحاد مردمش جنگید.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز اراک؛ دبیرکل شهید حزبالله، ۶۴ بهار از زندگی را پشت سر گذراند و در حالی در ضاحیه جنوبی لبنان شهید شد که دستکم نیم قرن در مسیر آزادی لبنان و اتحاد مردم این کشور با تمام قوا تلاش کرد و جنگید و تا رهبری مقتدر برای جنبش حزبالله و سدی محکم در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی باشد. گزاره «سید دروغ نمیگوید»، به یکی از مشهورترین جملات خبری در یک دهه گذشته در جنوب غرب آسیا تبدیل شده است و منظور از «سید»، حسن نصرالله است، فرزند ارشد عبدالکریم، از شیعیان ۱۲ امامی لبنان.
سیدحسن نصرالله را نه اعضای جنبش حزبالله و طرفدارنش که دشمنانش هم به صراحت و صداقت و فصاحت در کلام و عمل میشناختند. نصرالله لبنان، در حالی روز جمعه ششم مهرماه در اثر حمله جنگندههای رژیم صهیونیستی به ضاحیه بیروت شهید شد که در طول تمام دوران مبارزاتی خود به کابوسی برای اشغالگران صهیونیست از یک سو و سلطهگران آمریکایی از سوی دیگر تبدیل شده بود. شهیدی که با شهادت خود فصل تازهای از دفتر خاورمیانه را ورق خواهد زد.
سیدحسن نصرالله شهریور ۱۳۳۹ در روستای البزوریه در شرق بیروت و در خانوادهای شیعه و پرجمعیت دیده به جهان گشود. در بحبوحه جنگ داخلی لبنان. برههای که اقوام و مذاهب در این جغرافیای زیبای مدیترانه به بهانه اعتقادات، با یکدیگر جنگیدند و شرایط بسیاری دشواری را گذراندند. شهید نصرالله نوجوانی خود را در روستاهایی شیعهنشین صور در استان «الجنوب» گذراند و بیش از هر شخص دیگری تبعیض رفته بر شیعیان را احساس کرد و شاید تصمیم به هجرت در نوجوانی به نجف هم در سایه همین احساس رشد یافت تا سیدحسن را در شانزده سالگی راهی نجف اشرف کند برای آموزش علوم دینی.
نقطه عطف این هجرت، اما نامهای بود که سید محمد غروی، امام جمعه شهر صور به دستش داد تا او را به سید محمدباقر صدر معرفی کند و آغازی باشد بر آشنایی و انس سیدحسن با سیدعباس موسوی. حضور در حوزه نجف و بهرهگیری از دانش صاحبان معرفت اسلامی برای سیدحسن دوسال بیشتر طول نکشید و رژیم بعث عراق در تداوم آزار شیعیان، طلاب لبنانی نجف را اخراج کرد و سید حسن مجبور به بازگشت به لبنان و تداوم تحصیل فقه در حوزه در بعلبک بود. نصرالله پیش از مهاجرت به عراق عضو جنبش امل بود، جنبشی که پیشگام آن امام موسی صدر بود، آشنایی با عقاید امام خمینی(ره) در نجف، سرآغاز راهی تازه برای سیدحسن بود و او تلاش کرد تا اندیشههای بنیانگذار انقلاب ایران را در لبنان و به ویژه جنوب این کشور معرفی کند.
دبیرکل شهید حزبالله در جوانی ازدواج کرد و پدر سه پسر به نامهای محمدهادی، محمدجواد و محمدعلی و یک دختر به نام زینب بود. محمدهادی در درگیریهای سال ۱۹۹۷م در جنوب لبنان شهید شد و از سلامتی زینب هم در روزهای اخیر خبرهای ضدونقیضی منتشر شده و احتمال شهادت وی هم وجود دارد. شهادت فرزند فرمانده جنبش حزبالله یکی از مهمترین عوامل ایجاد اعتماد و علاقه به وی در لبنان و سوریه و منطقه بود.
این واقعه، موجی از احساسات جوشان همدردی، احترام و شیفتگی را نسبت به دبیرکل حزبالله در میان همه طوایف مذهبی لبنان در پی داشت، به گونهای که همه آحاد ملت لبنان از هر دین و مذهبی، تحتتأثیر شدید این واقعه قرار گرفتند. رهبران سیاسی لبنان نیز یکی پس از دیگری به دیدار سیدحسن نصرالله رفته و ضمن گفتن تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت سیدهادی نسبت به شخصیت مبارز و صادق دبیرکل حزبالله، مراتب قدردانی و احترام خود را ابراز داشتند.
این ابراز همدردی و احترام منحصر به لبنان نبود و افرادی، چون امیر عبدالله، ولیعهد عربستان نیز برای نخستین بار در تاریخ حزب الله، با ارسال پیام تسلیت برای دبیرکل حزبالله، حمایت خود را از مقاومت اسلامی اعلام نمود.
وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷ نه تنها برای لبنان و سیدحسن نصرالله که برای تمام جهان پدیدهای شگرف بود که بسیاری از معادلات منطقهای و بینالمللی را تغییر داد. سید جوان مقاومت، سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۳۶۰ حکم مهمی از بنیانگذار انقلاب در ایران دریافت کرد: «و بعد، جناب حجت الاسلام آقای حاج سیدحسن نصرالله ـ دامت افاضاته ـ از طرف اینجانب مجازند در تصدی امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه و صرف مظالم عباد و زکوات و کفّارات را در مصارف مقررۀ شرعیه؛ و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آن در مخارج خودشان به نحو اقتصاد؛ و در مورد مازاد بر مخارج نیز مجازند نصف آن را در مخارج سادات عظام (کثرالله امثالهم) و ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و نصف دیگر را ارسال دارند.».
این حکم بنیان آرمان فلسطین و مبارزه با رژیم متجاوز اسرائیل را در جنوب لبنان ایجاد و تحکیم و سیدحسن نصرالله را به یکی از پرچمداران مبارزه با رژیم صهیونیستی تبدیل کرد. حمله اسرائیل به خاک لبنان در سال ۱۳۶۱ و جنایاتی که در بخشهای مختلف این کشور مرتکب شد، شهید نصرالله و شماری دیگر از فرماندهان جنگ در لبنان را به صرافت سامانبخشی به مبارزات خود با اسرائیل و ضرورت تشکیل گروهی برای تمرکزبخشی به فعالیتهای انداخت و این احساس ضرورت گروهی منسجم از نیروهای سیاسی و نظامی را تحت عنوان «حزبالله» پدید آورد تا به یکی از مهمترین موانع زیادهخواهیها و ماجراجوییهای رژیم صهیونیستی در چهار دهه گذشته تبدیل شود. حضور در قم و بهرهگیری از محضر اساتید حوزه این شهر، نصرالله را بیش از پیش به ایران نزدیک ساخت و به جرات میتوان گفت، بنیان محوری که این روزها از آن به محور مقاومت نام برده میشود، در همان دوران گذاشته شد.
شهادت سید عباس موسوی در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۲ میلادی) و اعتمادی که مجموعه حزبالله به سیدحسن نصرالله نشان داد، نوید ثبات و صلابت تازهای در این جنبش را میداد. رهبری سیدحسن جوان بر گروهی از مردان سیاست و میدان، یکی از تجربههای موفق جوانگرایی هم میتواند باشد. جایی که نصرالله نه یکبار که دوبار در رایگیری رهبران جنبش مورد تایید قرار گرفت. حضور در راس جنبش حزبالله لبنان هم در عرصه میدان و مقابله با رژیم صهیونیستی و هم در عرصه سیاست داخلی لبنان، منشاء تحولات بسیاری شد.
حزبالله با تدابیر سیدحسن توانست سلاح خود را حفظ کند تا بتواند جنوب لبنان را از اشغالگریهای اسرائیل در امان نگهدارد. این جنبش در سالهای مقاومت خود بارها و بارها اسرائیل را ناکام گذاشت که نبردهای سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ و ۲۰۱۵ میلادی از مهمترین آنها بود. سال ۲۰۰۰ مقاومت جنبش حزبالله؛ اسرائیل را مجبور به خروج بی قید و شرط از جنوب لبنان کرد. در جنگ سیوسه روزه در سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶) هم، حزبالله یکی از سنگینترین ضربهها را به ارتش اسرائیل وارد و رژیم صهیونیستی را بدون هیچ دستاوری از خاک لبنان بیرون کرد.
حزبالله به رهبری سیدحسن نصرالله همچنین، بخش سیاسی خود را هم در میان دموکراسی پارلمانی حاکم بر لبنان جایگاه داد و توانست به یکی از احزاب تاثیرگذار در مجلس لبنان تبدیل شود. پایان زندگی جسمی سیدحسن نصرالله دبیرکل فقید حزبالله آغاز، بالیدن جوانانی در لبنان و محور مقاومت است که در برای گام نهادن در مسیر نصر الهی از همیشه آمادهتریند و این پایان، آغاز نصرالله است.