نصیری کارشناس رسانه گفت: تعامل با مخاطب به ما میگوید که فهم مخاطب از موضوعات مهم نیز دستخوش تغییرات شده است، یعنی مخاطب موضوعات را بر اساس خط سیر رسانههایی که از آنها با عنوان رسانه بیگانه یاد میشود، دریافت میکنند و با اتفاقاتی که این رسانهها به آن دامن میزنند همزاد پنداری میکند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه امواج شبهه در گفت و گو با دکتر علیرضا داودی (کارشناس ارشد رسانه) و دکتر معصومه نصیری (رئیس اندیشکده عصر هوشمندی و کارشناس رسانه) به بررسی خط مهندسی رسانههای بیگانه از رفتار تا مسخ ذهن پرداخت.
بررسی روشها، مدلها و خط مهندسی رسانههای بیگانه برای تبدیل یک گزاره به موضوع، موضوع به رویداد، رویداد به سوژه، سوژه به مخاطب پذیرنده، مخاطب پذیرنده به مخاطب تعامل کننده و در نهایت مخاطب تعامل کننده به مخاطب سوژه ساز مدعی، بخشی از آن چیزی است که رسانههای بیگانه به دنبال آن هستند و تلاش میکنند تا به عنوان هدف غایی نهایت تاثیرگذاری خود را بر ذهن مخاطب و یا بر خود مخاطب داشته باشند.
منظور از شناخت رسانه بیگانه چیست؟
داودی گفت: رسانههای بیگانه تنها رسانه نیستند و اگر از آنها با عنوان رسانههای بیگانه یاد میکنیم در حقیقت به این بر میگردد که نسبت به همه آنچه که در خط ایدئولوژیک و جهان بینی صحبت میکنیم، طراحی شده و شکل گرفتهاند. همانطور که انگلیسیها پرستیوی و سعودیها العالم را بیگانه میخوانند ما نیز قاعدتا به العربیه، بیبیسی و سیانان زمانی که وارد حوزه استحفاظی منافع ایران میشوند، بیگانه میگوییم. اساسا صفت بیگانه، مجموعهای از کارکردها، خط مشیها و جهان بینی است که در جامعه هدف توسط کشور طراح انجام میشود و زمانی که بیبیسی را بیگانه میخوانیم به این معنا است که انگلستان را بیگانه میخوانیم.
وی ادامه داد: رسانه به ماهوی رسانه در هیچ جای دنیا وجود خارجی ندارد، اما رسانه به مثابه هماهنگ کننده سیستمهای مختلف وجود دارد. سیستمهای امنیتی، اطلاعاتی و یا سیاسی، رسانه را پشتیبانی و میزبانی میکنند و هر اتفاقی که راجع به یک رسانه در کشور هدف میافتد دارای سه جزء خواهد بود، جزء خود رسانه به مثابه ابزار انتقال پیام، جزء امنیتی_اطلاعاتی به مثابه هدفگذاری در کشور و مردم مقابل، جزء سیاستگذاری به مثابه برونداد دسک کشور مقصد در مجموعه مبدأ است.
این کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی گفت: رسانههای بیگانه برای ما کاملا مشخص هستند، بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، اینترنشنال، رادیو فردا، منوتو، دویچه وله و اقمار آنها از جمله رسانههایی هستند که برای ما بیگانه تلقی میشوند.
داودی عنوان کرد: منظور از شناخت رسانه بیگانه مجموعهای از اقدامات فنی، شناختی، تاکتیکی و تکنیکی، امنیتی و اطلاعاتی است که در زمین قابل رویت باشند. امروزه رسانه به عنوان عالیترین محمل اجرای سیاستهای یک مجموعه در مجموعه دیگر شناخته میشود، رسانه در حقیقت مجموعهای پیچیده از تکنیکها و تاکتیکها است و امروزه رسانه به دنبال تغییر ژنوم رفتاری است که خودش میخواهد برای جامعه هدف بسازد.
وی با اشاره به این موضوع که ژنوم در توده شکل نمیگیرد، گفت: در حقیقت ژنوم در نخبه شکل میگیرد و به عام تسری پیدا میکند، اما نکته مهم اینجاست که جریان در نخبه شکل نمیگیرد بلکه در عام شکل میگیرد و به نخبه تسری پیدا میکند، از این رو خیلی از اوقات رسانه صبر میکند تا جریان ساخته شده را به نخبه تحمیل کرده، ژنوم رفتار را تغییر دهد و او را وادار به عکس العمل کند.
این کارشناس ارشد رسانه و علوم شناخته افزود: رسانههای بیگانه مجموعه پیچیدهای از قواعد و قوانینی هستند که برای درک آنها باید ژنوم محتوا، سیاستها و اقداماتشان را بشناسیم تا به نقطهای برسیم که نخبه ما در کشور خودمان آمریکا، انگلستان و رژیم صهیونسیتی را دشمن نداند. این بسیار مهم است که بدانیم به چه نقطهای میرسد که شما حاضر میشوید در اتمسفر ایدئولوژیکی زیست کنید که ضد آن به نتیجه برسید.
در رسانه «بی طرفی» وجود ندارد!
نصیری در ادامه با تأکید بر این موضوع که رسانه بی طرف وجود ندارد، عنوان کرد: ما میگوییم رسانه بی طرف وجود ندارد، چرا که رسانه اساساً متأثر از دو فاکتور ایدئولوژی و اقتصاد است، یعنی رسانهها ایدئولوژی، منبع تأمین مالیشان را دنبال میکنند. بر اساس منشور اخلاقی روزنامه نگاران، به هر بنگاهی که لزوماً منعکس کننده و منتشر کننده خبر است، نمیتوان رسانه گفت، اگر رسانه فرآیندهای لازم در پروسه ارسال اخبار را انجام ندهد در رسانه بودن آن شبهه ایجاد میشود.
وی ادامه داد: در پاسخ به افرادی که میگویند رسانه بیگانه و یا رسانه دشمن وجود ندارد باید گفت ادبیات جنگهای رسانهای، سایبری، شناختی و هوشمند زاییده شده اندیشکدههای غربی و رژیم صهیونسیتی است. نکته دیگری که مطرح میشود مربوط به این موضوع است که مدیریت ساخت معنای در تعارض یا معارض با قرائتهای صحیح یک جامعه، اتفاق بزرگی است که غرب در حال رقم زدن آن است، آن چیزی که در کف جامعه با آن مواجه هستیم در واقع ساخت معنای جدل آمیز با قرائتهای صحیحی است که وجود دارد.
نصیری گفت: تعیین خط پر تراکم بر روی موضوعاتی که اولویت ندارند و تبدیل آنها به اولویت از دیگر موضوعاتی است که این رسانهها به صورت کاملا جدی پیگیری میکنند، مانند مرگ سگ یک مجری ما در ساحتهای مختلف اجتماعی نیز شاهد این امر هستیم که بگونهای به موضوعات غیر اولویتدار، پر تراکم و با خط اشغال جدی میپردازند که موضوع غیر اولویتدار به مرور تبدیل به موضوع یک، ذهن شهروند ایرانی میشود.
داودی در ادامه گفت: رسانههای بیگانه دو خصوصیت دارد، نخست اینکه صبرشان بسیار زیاد است و دیگر اینکه عجلهای در پردازش سوژههای زودهنگام ندارند، یعنی منهای اینکه صبر محتوایی دارند یک پلکان محتوایی نیز ایجاد میکنند. اینها به دنبال این هستند که برای درصدی خاص تولید محتوای رسانهای کنند، به عنوان نمونه برای اینکه سگوری و سگ روی را به عنوان زیستبوم فرهنگی به سبک زندگی مردم ایران وارد کند، باید آن را به یک نماد مانند تریسی سگ سالومه تبدیل کند و از این طریق و با گذر زمان اثر گذاری خود بر جامعه ایرانی را داشته باشند.
وی ادامه داد: رسانههای بیگانه تنها یک هدف مشخص را برای پیشبرد اهدافشان در نظر نمیگیرند بلکه به صورت لایهای ورود میکنند و بررسی میکنند که در چه لایهای چه کاشتی را میتواند انجام دهد تا در زمان لازم برداشت کند و در این پروسه خود را درگیر کاشت و یا برداشت نمیکند. رسانههای بیگانه در حقیقت سطح موضوع را پایین میآورند و در مقابل سطح واکنش را افزایش میدهند و مخاطب را بین موضوعی ضعیف با واکنشی قوی، معلق نگه میدارد.
داودی گفت: یکی از کارهایی که رسانههای بیگانه میکنند این است که در جریان مخاطب عام انتظار فزاینده و در مخاطب خاص بن بست پاسخگویی را رقم میزنند که از آن با نام نقد بی اطلاعات یا غیر منصفانه یاد میشود که نتیجه آن نیز اعتراض بدون پشتوانه میشود، ترکیب اینها کنار یکدیگر تبدیل به سوژهای جدید میشود یعنی مخاطبی که سوژه را پذیرفته است، سوژه را پردازش شده و با قدرت بیشتری به جامعه وارد میکند. در حال حاضر دیگر رسانه سهامدار نیست و افراد به نسبت میزبانی از سویه، تبدیل به پردازشگر سوژه میشوند، بنابراین افراد صاحب موج میشوند و اگر تسری دهنده باشند صاحب جریان میشوند.
فهم مخاطب از موضوعات دستخوش تغییر شده است
نصیری گفت: تعامل با مخاطب به ما میگوید که فهم مخاطب از موضوعات مهم نیز دستخوش تغییرات شده است، یعنی مخاطب موضوعات را بر اساس خط سیر رسانههایی که از آنها با عنوان رسانههای بیگانه یاد میشود، دریافت میکند و با اتفاقاتی که این رسانهها به آن دامن میزنند همزاد پنداری میکند و اینگونه میشود که از موضوعات مهمتری که طول موج بالاتری نیز دارند، عقب میماند و اساسا ایستادن در کنار آن را برای خود بی کلاسی و یا در جریان فرآیند روندهای جهانی نبودن تلقی میکند.
وی افزود: سه لایه باید اتفاق بیوفتد تا به مخاطبی که سوژه را دریافت میکند، واکنش میدهد و تبدیل به بنگاه خبری میشود، برسیم. لایه نخست، لایه احساس است پلههای اول پر تراکم بر روی احساس است ابتدا باید حوزه حس مخاطب درگیر شود و از لایه حس وارد لایه ذهن شود. در این لایه بالاترین میزان درگیری و تراکنش ارتباطی بین رسانه، سوژه و مخاطب شکل میگیرد و سپس وارد لایه ذهن شده و ترکیب حس و ذهن در کنار یکدیگر در مخاطب تبدیل به رفتار میشود و موجب شده تا مخاطب تبدیل به مخاطب تعامل کننده، سوژه ساز و مدعی شود.
نصیری گفت: رسانههای بیگانه به خوبی توانستهاند بر احساسات مسلط شوند ما متاسفانه در داخل از مرحله دوم آغاز میکنیم و ابتدا اقدام به قانع کردن مخاطب میکنیم در حالی که در خیلی از سوژهها در دنیا اولین مرحله درگیر کردن احساسات است، اگر بتوانید مخاطب را به لحاظ حسی درگیر کنید و سپس وارد لایه مهندسی ذهنی او شوید، در لایههای تجاری نیز میتوانید از مخاطب رفتار بگیرید، بگونهای که مخاطب به شما وفادار باشد و خود را وام دار شما بداند و در راستای آن چیزی که شما در ذهن او کاشتید، کنشگریهایی را داشته باشد که در راستای گفتمان طراحی شده شما باشد و اینگونه او تبدیل به وفادار یک رسانه میشود.
اهمیت زنجیره تأمین درگیری در رسانه
داودی در ادامه افزود: اولین کاری که رسانههای بیگانه انجام میدهند این است که مخاطبین را در سطوح خودشان به صورت ضربدری درگیر کنند، این یکی از هنرهای رسانهای است و همه رسانهها نیز در دنیا از آن بهره بردهاند، اما عمدتا رسانههای معاند و معارض به دلیل مخالف خوانیهایی که دارند بهتر از رسانههای موافق میتوانند از این روش استفاده کنند، یعنی پرستیوی نسبت به انگلیسیها بهتر میتواند بهره ببرد تا IRIB نسبت به ایرانیها، چرا که در واقع فضایی منتقدانه را پیش میبرد، اینگونه که مخاطب را در سطحبندیهای مختلف ضربدری درگیر میکند یعنی مخاطب عام با مخاطب خاص، مخاطب خاص سطح ۱ با با خاص سطح ۲، خاص سطح ۲ با مخاطب عام درگیر کند که از آن با نام زنجیره تأمین درگیری در رسانه یاد میشود، این زنجیره زمانهایی خود را نشان میدهد که افشا گری تبدیل به کلیدواژه و یا هشتگ میشود، هر زمان که افشاگری روندی صعودی داشت به این معنا است که رسانههای بیگانه روی زنجیره تأمین درگیری بین مخاطب به شدت فعال شده است.
افشاگری؛ کلیدواژه زنجیره تأمین اعتراض
رئیس انیشکده عصر هوشمندی و کارشناس رسانه افزود: کلیدواژه زنجیره تأمین اعتراض در بین مخاطبین، افشاگری است، بهترین فرصت برای رسانههای بیگانه قرار دادن مخاطب در دعواهای ضربدری برای تأمین زنجیره اعتراضی است. زمانی قطر این زنجیره افزایش پیدا میکند که الحاقات و الصاقات بی ربط، اما فشار آورنده بر ذهن مخاطب را اضافه کنید، گاهی شاید موضوعات حائذ اهمیتی نباشند، اما در قطور کردن زنجیره تأمین به شدت موثر هستند چرا که فضای عرضی ذهن در منفی بینی را افزایش میدهند.
داودی گفت: اگر مخاطب فرد باشد در زنجیره تأمین یک معنا دارد، اما اگر مخاطب رسانه باشد، زنجیره تأمین به جای تکمیل شدن توسط افراد توسط رسانهها تکمیل شود، آن وقت زنجیره تأمین اعتراضات و نقاط منفی را بواسطه تاثیر گذاری رسانههای بیگانه بر رسانهها به مثابه زنجیره تأمین خواهیم داشت.
نصیری افزود: ساخت معنای معارض از این جا شکل میگیرد که شما توقع دارید مردم نسبت به اتفاقات پیرامونشان حس مثبت داشته باشند، مقام معظم رهبری بارها تأکید میکنند امید به آینده، فضای پیشرو به سمت قلهها، در حالی که یکسری رسانه معاند و بیگانه رفتاری عناد ورزانه نسبت به ماهیت، جغرافیا و فرهنگ ایران دارند و به دنبال این هستند که زنجیره تأمین را قطورتر کرده و اقدامی همافزا را رقم بزنند.
وی عنوان کرد: حتی در سریالهای تولید شده نیز شاهد این موضوع هستیم که ارکان و لایههای یک نظام را از دربان تا رأس را در سطوح بالای فساد و رشوه گری نشان میدهد و در نتیجه برآیندی که ایجاد میشود این است که زنجیره تأمین را تقویت و تثبیت میکند و در نتیجه نیز تبدیل به فهمی مهم و غیر قابل خدشه از یک سیستم میکند، سیستمی که فاسد است، با نیروهای فاسد برخورد نمیکند و فاسد در آن قدرتمند است، در یک اقدام این زنجیره تأمین در کنار اتفاقاتی که در خارج از کشور رقم زده میشود هم افزا میشود و قطر تردید ذهنی مخاطب را نسبت به یک سیستم و گفتمان به حاشیه میبرد.
نصیری افزود: اصل اتفاق این است که مراقبت از این معنای معارض اگر توسط جریانات رسانهای و سیاسی ما تبدیل به تسویه حساب سیاسی و جریانی نشد و ما میدانستیم که در این برهه باید چگونه کنشگری کرد در مسیر درست آن قرار میگیریم.
داودی گفت: زمانی که راجع به چیزی اعتراض میکنیم به این معنا است که زندهایم و حضور داریم، اما نحوه اعتراض و سواد نسبت به آن چیزی که اعتراض میکنیم نیز مهم است، اپلین کاری که رسانهها انجام میدهند سطح بندی مخاطبانش است چرا که نیاز مخاطب بر اساس سطح بندی نیز متفاوت است، ابتدا رسانهها سطح بندی میکنند و سپس بر آن اساس پیامهای مختلف را طراحی و ارائه میکنند، اگرچه قالبهای ارائه و موضوعاتی که روی آن محتوا سوار میکنند متفاوت است، اما خط سیر حتی در آن حوزه سرگرمی نیز بر اساس لایه گذاری سیاسی است.
وی افزود: عمده موضوعاتی که رسانههای بیگانه راجع به آن کار میکنند ساخته و پرداخته داخل است، بنابراین هر زمان دیدیم که رسانههای بیگانه اوج میگیرند، بدانیم که زخمی عمیق در حال شکل گیری است و اگر آن را رفع کنیم این رسانهها نیز فلج خواهند شد.