عضو هیئت علمی دانشگاه تهران می گوید؛ شعار سال که با پسوند مشارکت مردم عجین شده، نشانگر به رسمیت شناختن یک ضلع مهم در حکمرانی یعنی مشارکت مردم است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» در قسمت هشتم از فصل نهم این مجموعه برنامه با موضوع توازن شناختی، سرمایه اجتماعی و میزان اقبال یا گریز به جریانات موجود در حوزههای هویت بخشی، با حضور علیرضا داودی، کارشناس مسائل رسانه، علوم شناختی و جنگ ترکیبی و همچنین حسین جلیلیان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزه حکمرانی شراکتی روانه آنتن رادیو گفت و گو شد.
مفهوم هویت در سرمایه اجتماعی
داودی بحث را آغاز کرد: در رابطه میان حکمرانی و شناختی، وقتی بحث ارتباطات هویتی مطرح میشود، سه نوع اتصال را شاهد هستیم؛ نخست شهروندان با در اختیار داشتن هویتی که مدتها آن را پرورش داده اند، سراغ حکمرانی رفته و در نهایت به اجتماع مفهومی میرسند.
مدل دوم نیابتی است و شهروندان به یک مدل نیابت میدهند تا هویت را در حکمرانی تعریف کند و شاخصههای جمهوریت در همین مدل شناخته میشود؛ اما در مدل سوم شهروندان مایل به اشتراکِ هویت خود نیستند و جریانات رسانه و هادی هم وجود ندارند که این مدل خاستگاه بسیاری از دولت هاست چراکه مفهوم استعمار را شکل میدهد.
صورت مسئله مورد نظر ما، اما بیشتر روی مدل دوم ساکن میشود و باید دید مردم بر اساس چه قاعده ای، جریاناتی را هادی و رسانا میدانند تا انگاره خود را در نزد حکمران تعریف یا تثبیت کرده و در برخی موارد آن را ترمیم نمایند و در این جا «هویت» بن مایه سرمایه اجتماعی شناخته میشود.
چرخشهای حکمرانی
جلیلیان این مبحث را تکمیل کرد: حکمرانی بروکراتیک بر حکمرانان اتکا میکند و فرض بر این است که حکمرانان افرادی نخبه هستند که به نمایندگی از یک جمع انتخاب میشوند؛ پس از دوسه دهه دنیا به سمت حکمرانیِ ناظر بر بازار و اقتصاد حرکت کرد و حکمرانی را تا حدودی به بخش خصوصی سپردند که همچنان نگاه نخبه گرایی را همراه خود داشت.
رویدادهایی نظیر شکست بازار، موجب شد این رویه به سمت نگاههای نظری و عملی دیگر سوق پیدا کند و از حدود سه دهه گذشته تا امروز با مفاهیمی با عنوان حکمرانی مشارکتی، همکارانه، تعاملی و باز رو به رو هستیم؛ یعنی امر حکمرانی به تنهایی از یک بازیگر نخبه برنمی آید و این امر ناشی از مشارکت دولت ها، بخش خصوصی و مردم است و در این جا شکل گیری هویتها حائز اهمیت است.
حکمرانی متعالی
در این بین سه بازیگر یعنی دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی بازیگر اصلی در هنجارها و قوانین هستند و حکمرانی شاخصهای متعددی مییابد و تحت تاثیر حوزه تاریخی و بومی و... میباشد که در جامعه ما حکمرانی تعالی گر معنا میشود. این شاخصها متاثر از حکمرانی دینی و ارزشی ماست.
از این رو شعار سال که با پسوند مشارکت مردم عجین شده، نشانگر به رسمیت شناختنِ یک ضلعِ مهم در حکمرانی است.
ورود هویت به حکمرانی
داودی ادامه داد: هویت یا فردی است و یا گروهی و یا سازمانی که دقیقا بر ارادهها انطباق دارد و شامل اراده فردی، جمعی و سازمانی میشود و پیچیدهترین نوع حکمرانی دو ساحت اراده و هویت را در بر میگیرد که در ۶ گزاره فوق باید ضرب شود.
حال باید از نتیجه این ضرب به یک ماهیت برسیم؛ مثلا در حوزه شناختی باید ماهیتِ قومیتی، اسطوره ای، تقویمی را بشناسیم؛ لذا از هویت به عنوانِ مجموعه گزارههایی یاد میشود که بایسته ها، جهان بینی و مسیر دستیابی به ایدئولوژی را در حکمرانی مشخص میکند.
تکیه به اسطورهها
به عنوان مثال ارادهای در آرش کمانگیر به عنوان یک اسطوره متبلور است که حکمرانی امروز ما باید بدان استناد کرده و در حوزه قهرمان سازی به او یا دیگر شخصیتها تکیه کند؛ ولی وقتی حکمرانی در حوزه هویتی، بر روی شخصی به نام حاج قاسم فکوس میکند، باید ماهیت آرش را با کاری که حاج قاسم انجام داده، متناسب سازی کنیم.
در این جا اراده هویتی ما بر ماهیتِ افتخار کنندگی سوار است و لذا باید به هر دو شخصیت افتخار کنیم؛ بنابراین جریانات، گروهها و عواملِ هادی و رسانا باید اراده را با هویت درست به ماهیت متصل کنند و باید دید اینها چقدر توان، ظرفیت و جامعیت و مقبولیت نزد مردم دارند تا مشروعیت بخشی به هویت در حکمرانی را انجام دهند.
حکمرانی متعالی؛ مدیریت اسلامی
جلیلیان هم به هویت سازی در حکمرانی اشاره کرد: پس از انقلاب درباره حکمرانی متعالی و مدیریت اسلامی سخنها گفته شده ولی پا را فراتر از سطح نظریه نگذاشته ایم؛ در حالی که برای شکل دهی به هویت و ماهیت متعالی باید در عرصه نظر و عمل حرکت کرده و باید از تجربههای جهانی هم استفاده کنیم.
تاریخ، فرهنگ و سنت باید شکل دهنده مدلها و الگوهای حکمرانی باشد؛ گاه هزینه-فرصتهایی ایجاد میشود ولی حکمرانی و مدیریت وارد خلق بازار و تکنیک نشده و در سطح نظریه میماند.
حکمرانی؛ مقبولیت و مشروعیت
حکمرانی متعالی باید نمودهایی در رفتار، تصمیم گیری و اقدام حکمرانان، در همه سطوح داشته باشد؛ نظام آموزشی و پژوهشی هم باید بر همین مبنا باشد و نقش حکمرانی در این جا بسیار برجسته است.
وی موضوع استفاده از ابزارها و نمادهای ملی را هم در خلال بحث مطرح کرد: عرصه حکمرانی متعالی وقتی به باور و هویت جمعی تبدیل شود، در عمل هم نمود پیدا میکند. نباید به گونهای باشد که در برخی شرایط از یکسری نمادهای ملی استفاده کنیم که به صورت هم افزا و مستمر شاهد آن نباشیم.
ضمن این که در امر حکمرانی به مشروعیت و مقبولیت نیاز داریم ولی گاه اقناع سازی نزد بازیگران اصلی و ذی نفعان مختلف صورت نمیگیرد که بخشی از آن به کمبود سرمایه اجتماعی باز میگردد.
هویتهای فاقد اصالت
داودی در تکمیل بحث گفت: بسیاری اتفاقات در جامعه بر حسب کنش گری اقتضائی رخ میدهد و نباید برای آن درپی یک فلسفه باشیم؛ گاه سرمایه اجتماعی از "آن"های بی ربط لذت میبرد ولی اگر این رویه فزونی گیرد و ارادهای برای سازماندهی آن ایجاد نشود، خود به خود گزارهای به هویت اضافه میکند که البته فاقد اصالت است.
این هویت ارزش و اعتبار میگیرد و قادر به حذف آن نخواهیم بود و هویت بدون فلسفه و عقبه به سرعت به یک ضد هویت تبدیل شده و فرکانس سیاه را شکل میدهد. در این میان واسطهایی شکل میگیرند که برای ارتزاق خصوصی و اقتصادی، به این هویتِ بدون اصالت اعتبار میبخشند. از جایی به بعد اتصال این رابطها به حکمرانی، باعث منحرف شدن حکمرانی متعالی میشود.
کسانی در حوزه حکمرانی به سیاست گذار نظری و عملی تبدیل میشوند، باید از موهبت تقوی و تخصص بهرهمند باشند. از طرفی شایستهها را باید ساخت چراکه یکباره پدیدار میشوند و حکمرانی موفق مسیر ساخت شایستهها را هموار میسازد.
جلب مشارکت و تعهد مردمی
جلیلیان هم گفت: بسیاری هویتها در ناخودآگاه ریشه دارد و اگر هنجار و الگوسازی از برخی رفتارها بر اساس الگو پیش نرود، دردسر ساز بوده و انرژیها را از بین خواهد برد و در این بین نقش الگوی نظری برای حکمرانی بسیار مهم است و این الگو باید نقش مردم، بازیگران بخش خصوصی، صنعتی و... را در نظر گیرد که بخشی از آن به باورهای ملی بازگشته و بخشی دیگر از الگویهای دینی پیروی میکنند. در این صورت پتانسیل برای مشارکت مردم و ذی نفعان مختلف به منظور تحقق حکمرانی متعالی فراهم میآید.
در حکمرانی باید مشارکت و تعهد مردم را جلب کرد؛ یعنی مسائل و مشکلات جز با نقش آفرینی مردم به صورت واقعی و قاعدهمند محقق نخواهد شد.