کارشناس اقتصادی گفت: با مقرراتی که در ایران حاکم است مولدسازی به اهداف تعیین شده دست پیدا نمیکند بلکه به نظام سیاسی ضربه اساسی وارد خواهد کرد و ما را دچار مسائل اجتماعی متعدد میکند.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما، برنامه بالاتر با موضوع «مولدساز، سرمایه آفرینی یا فروش سرمایه دولت؟» میزبان آقای میدری کارشناس اقتصادی و آقای قربانزاده کارشناس اقتصادی بود.
مقدمه: رهبری در دیدارهای اخیر خودشان رقابت واقعی را یکی از ارکان مهم انتخابات عنوان کرده بودند به این معنی که میدان برای دیدگاهها و نظرات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باز باشد تا همه بتوانند در مسابقه بزرگ انتخابات شرکت کنند و یک رقابت بزرگ و واقعی را شکل بدهند. یکی از موضوعاتی که کارشناسان، مسئولان مرتبط و صاحبنظران بر سر آن اختلاف نظر دارند نحوه و اساساً مولدسازی داراییهای دولت است که میخواهیم در ویژه برنامه بالاتر به آن بپردازیم.
سوال: آقای میدری شما با مولدسازی موافق هستید یا نه؟ فکر میکنید سرمایه آفرینی است یا فروش سرمایههای دولت؟
میدری: من اگر بخواهم خیلی خلاصه عرض کنم این است که با مقرراتی که در ایران حاکم است مولدسازی به اهداف تعیین شده دست پیدا نمیکند بلکه به نظام سیاسی ضربه اساسی وارد خواهد کرد و ما را دچار مسائل اجتماعی متعدد میکند. این در واقع ادعا مبتنی هم بر تجربیات داخلی است و هم تجربههای جهانی. من برای این که این تجربهها را توضیح بدهم باید چند حوزه را از همدیگر جدا کنم. یکی مولدسازی که در حوزههایی مثل مدارس آموزش و پرورش میخواهد انجام شود، یکی در حوزه کارخانجات است، یکی در حوزههای زمین و داراییهای غیرمنقولی که مثل انبارها. ما باید این حوزهها را از همدیگر جدا کنیم و هر کدام قواعد خاص خودش را دارد. در مورد کارخانجات که خیلی بحث اساسی است، چون با اشتغال و تولید گره میخورد تجربه جهانی این را نشان میدهد که کشورهایی که به سمت رفع موانع تولید بخش خصوصی حرکت کردند بدون این که بنگاههای دولتی شان را واگذار کنند آنها با سرعت بیشتری بخش خصوصی را رشد دادند، اما کشورهایی که بنگاههای دولتی را واگذار کردند چنان که ما از اواسط دهه ۱۳۷۰ تاکنون تجربههای پراکنده این را داشتیم، این بنگاهها با افت تولید و بهره وری روبرو میشود، علل متعددی دارد. نمونه موفق رشد بخش خصوصی بدون خصوصی سازی کشور چین است، هیچ بنگاه دولتی را واگذار نکرد رفت موانع تولید را پیش پای بخش خصوصی برداشت و بخش خصوصی به سرعت سهم اش از ۲۰ درصد اقتصاد به بیش از ۸۰ درصد رسیده، اما کشورهایی مثل اروپای شرقی، شوروی سابق که به سمت خصوصی سازی رفتند اینها نه تنها با کاهش تولید روبرو شدند بلکه با فساد سیاسی بیشتری روبرو شدند که علت آن هم خیلی روشن است، علت این است که کارخانههایی که توسط دولت ایجاد میشود اساساً برای تملک بخش خصوصی مناسب نیست چرا؟ مکان یابی این شرکتها براساس صلاحدید سیاسی ایجاد شده، شما در ایران پر از پتروشیمی و فولادهایی دارید که این براساس فشار نمایندگان مجلس ایجاد شده نه براساس منطق کارشناسی، بهرهوری پایین دارد این را به بخش خصوصی که میدهد میخواهد چکار کند؟ با انبوهی از نیروی مازاد روبرو است، اینها را وقتی که بخش خصوصی میگیرد شروع میکند با لابی کردن تا بتواند تجارت خارجی و در واقع محیط را آن چنان تغییر دهد تا بتواند این بنگاههای ناکارآمد را مدیریت کند و این مشکلات بیشتری ایجاد میکند. تمام بنگاههایی را که ما از این طریق به بخش خصوصی واگذار کردیم بعد از مدتی دوباره مصادره مجدد شد نمونه آن نیشکر هفت تپه است، فولادهایی که در خوزستان واگذار کردیم به همین خاطر بود که از دهه ۱۳۸۰ دیگر ما شرکتهای دولتی را به بخش خصوصی واگذار نکردیم و آمدیم به صندوق بازنشستگی سازمان به تأمین اجتماعی. این تجربه و تجربه جهانی نشان میدهد که ما در حوزه بخش صنعت نباید اساساً به سمت فروش بنگاههای دولتی برویم بلکه بیاییم موانع رقابت را به نفع بخش خصوصی در اقتصاد ایجاد کنیم.
سوال: آقای قربانزاده شما نظرتان چیست در بخش صنعت که آقای میدری به آن اشاره کردند؟
قربانزاده: خیلی درباره این موضوع صحبت شده من هم در محافل مختلف صحبت کردم، من صحبت خودم را میگذارم به اقتضا اگر در بحث پیش بیاید یک مقدمهای داشتم عرض میکنم و دوست دارم با همین فرمانی که آقای دکتر میدری شروع کردند ورود پیدا کنم و آن هم این که اساساً چه تفاوتی بین مولدسازی غیرمنقول، مال غیرمنقول و خصوصی سازی شرکتها و بنگاههای اقتصادی وجود دارد. ما نسبت اینها را باید ببینیم رابطه شان تساوی است یا نه همپوشانی دارند. من فهمم از فرمایش دکتر میدری این است که آقای میدری خیلی اینها را با هم عجین میدانند و بلکه یک جاهایی هم شاید معتقدند اینها با هم رابطه شان تساوی است چرا که سرنوشت هر دو را تقریباً به یک شکل قضاوت میکنند از این حیث. من اعتقادم این است که دارایی مالی از دارایی ثابت و مال غیرمنقول به جهت نوع سیاستگذاری تفاوتهایی وجود دارد، زمین و شرکت، شرکت باید معطوف به آینده سودآوری داشته باشد، شرکت کارگر دارد، شرکت صورت مالی و سود و زیان و ... و اینها، ثابت و دارایی غیرمنقول چه املاک و مستغلات، زمین و ... کارگر ندارد، اصلاً شرکت نیست، ماهیت این که چشم انداز آینده اش به چه ترتیبی میتواند کوپریت باشد یا نه وجود داشته، بنابر این متفاوت است البته که یک جاهایی لازم است در سیاستگذاری کلان تدبیر شود، چون بالاخره دارایی، دارایی است. من فکر میکنم روی این نقطه کسی اختلاف نظر ندارد که مولدسازی به معنای عام آن که میگوییم از یک دارایی بهتر استفاده بشود، بهتر استفاده بشود. این را کسی نمیتواند رد کند، چون اصلاً جزو اصول مسلم عقلی است که میگویند تو یک دارایی مگر نداری این را بهتر استفاده کن، حالا بهتر ممکن است فروش باشد، نباشد و اشکال مختلف. در مورد دارایی منقول الآن بحث این است که دولتی که این همه دارایی و زمین دارد، دولت به معنای اعم میگوییم یعنی طبیعتاً حاکمیت، بانک ها، وزارتخانه ها، نهادها، سازمانها و ... که دارایی غیرمنقول دارند و استفاده درستی نمیکنند یا رهاست یا استفاده نابجایی میشود از آن و یا این که کسی اساساً نرفته به فکر این که اساساً این دارایی مال دولت است یا نه یعنی یک اختلافی وجود دارد در مورد اشراف به داراییها که اصلاً دولت نمیداند چه دارد در این حوزه، باز دولت به معنی اعم را عرض میکنم در سالیان گذشته. بی تردید باید در حوزه مولدسازی اول این شهادتین را بدهیم که ما اول این را قبول داریم که این بهتر استفاده شود که به نظرم اصل مسلم عقلی است، حالا برویم سراغ این که از این دارایی غیرمنقول تجربهای که آقای دکتر اشاره کردند در مورد خصوصی سازی محل بحث است ممکن است موافق یا مخالف در موردش صحبت کنیم که آیا این تجربه واگذاری بنگاه به معنای تقدم آزادسازی و فروش بنگاه و خصوصی سازی تجربه چین و کشورهای دیگر به چه ترتیب است. من اعتقادم این است که قطعاً در حوزه دارایی غیرمنقول بی تردید این شیوهای که برویم سراغ استفاده بهتر اعم از واگذاری به عموم مردم و اهرم کردن برای پروژههای نیمه تمام کنیم و نمونههای دیگر که در بحث احتمالاً پیش میآید حتماً این شایسته است و کمتر میشود در مورد این بخش خدشه وارد کرد.
سوال: آقای میدری شما موافقید؟ فکر میکنید که مولدسازی به این شکل است که آقای قربانزاده میگویند؟
میدری: من اگر بخواهم خیلی روشن نظرم را بگویم این است که ما با مقرراتی که داریم مقرراتی که مربوط به فروش داراییها مولدسازی صورت نخواهد گرفت چرا؟
سوال: اولاً که کلاً با اصل مولدسازی موافقید یا مخالفید؟
میدری: بحث این است که آیا سیاستهای موجود به مولدسازی منجر میشود یا خیر؟ کسی که با مولدشدن مخالف نمیتواند باشد، من میگویم این سیاستی که الآن در دنیا پیش گرفته شده به مولدشدن داراییهای منجمد منجر نمیشود. چرا و برعکس به دولت ضربه میزند.ما اولین کشوری نیستیم که دولت میخواهد اراضی مازادش را بفروشد شاید بیشترین کشوری که در دنیا اراضی را فروخته دولت آمریکا بوده به خاطر این که یک مرتبه گروهی از مهاجران رفتند و اراضی که تاکنون بشر نبوده یا ساکنان اصلی سرخپوستان بوده گرفته میخواسته است واگذار کند. راهی را که اینها پیش گرفتند سه تا الگوی متفاوت وجود داشته، در رابطه با امواج رادیویی هم که در دنیای امروز خیلی مهم است این هم یک دارایی است که دولت ایجاد میکند که شما میتوانید فرکانسهای رادیویی را استفاده کنید برای اینترنت، رادیو، تلویزیونهای خصوصی که در آن کشور است. سه تا روش وجود داشته که در ایران این روش است، روش این است که اول اهلیت را میسنجند میگویند که چه کسی میتواند از این دارایی استفاده کند یا هر کسی که بیاید بالاترین قیمت را پیشنهاد کند به آن واگذار میکنند. این روش به خاطر این که کشف قیمت فرآیند بسیار پیچیدهای است معمولاً در آمریکا که کارشناسی خیلی صورت میگیرد بعداً مشخص شد که داراییها را به یک چهلم قیمت فروختند و اینقدر نظام سیاسی را زیر سوال برد که راه قرعه کشی را انتخاب کردند، یعنی چه؟ یعنی دولت میگفت که من نمیآیم انتخاب کنم یک قیمت گذاشتم واقعاً بعضی وقتها دهها هزار نفر در این مزایده شرکت میکردند و مثل قرعه کشیهایی که شما دیدید، به شکلی که یک نفر دستش را داخل یک سبد میکند یک شمارهای را برمی دارد، این کار را انجام میدهند، میگفتند چرا؟ میگفتند به خاطر این که ما نمیدانیم این قیمتش چه جور است. قیمت زمین در تهران، بانکها میخواهند واگذار کنند قیمت اینها چقدر است دو تا استدلال داشتند که من یک استدلال آن را باز کنم یکی که این قیمت این دارایی بستگی دارد به طرحهای مختلفی که کنار آن طرح گذاشته میشود و وقتی با قیمت پایین فروخته میشود چیزی که در آمریکا رخ داد که حالا من عکسهایش را دارم و میتوانم نشان دهم میبینید که بخشی از زمین در وسط شهر همین جور راکت میماند، این را میگرفتند به خاطر این که این دارایی ارزان فروخته شده میگفتند که در آینده قیمت بالاتری داشته برای همین از شش سال چند اقتصاددان را دولت آمریکا مأمور کرد که از این چند نفر سه نفر برنده جایزه نوبل بردند که اینها روش مزایدهای که الآن در ایران وجود دارد که ما هم یک زمانی از آن کشورها تقلید کردیم، آنها عوض شده این روش الآن در ایران هنوز معرفی نشده است. من خودم تقریباً حداقل شش سال در جریان واگذاری داراییهای سازمان تأمین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری مسئولیت داشتم، ولی ما با هر روشی که میرفتیم میدیدیم که آخرش متهم هستیم و این اتهام میتواند فضای کارشناسی یعنی بگوییم واقعاً این قیمت قیمت واقعی نیست، دولت آمریکا چکار کردند که بعد دیگر به خیلی از کشورها سرایت کرد، آمدند روش مزایدههای تکرار شونده را به کار گرفتند، یعنی چه مزایدههای تکرار شونده؟ شکل ساده شده اش مثل مزایدههایی که شما در تلویزیون دیدید مثلاً در فیلمها میآیند میگویند این قطعه زمین چند همه را جمع میکنند میگویند این چند؟ یکی میگوید مثلاً ۱۰ میلیارد، یکی میگوید ۱۱ میلیارد. ولی در مزایدههای دولتی به این آسانی نمیشود انجام داد، چکار میکردند؟ میگفتند اول ما میآییم قیمت پایه را دولت اعلام میکند و میگوید کمتر از این ندهید بعد هر کسی که با قیمت بالاتر داد میگویند این راند اول، میگویند بالاترین قیمتی که کشف شد مثلاً ۱۵ میلیارد تومان است، بعد همه خریداران را جمع میکنند در برخی از مزایدهها ۱۲۰ بار مزایده در دو هفته تکرار میشود تا به بالاترین قیمت کشف شود، ما اساساً این مقررات را در ایران نداریم یعنی شما اجازه چنین کاری ندارید، بنابر این اگر زمینی فروخته میشود، مدرسهای فروخته میشود، انبارهایی را که دارند میفروشند این با قیمت پایین فروخته میشود و، چون فردی که میخرد با قیمت پایین است این را مولد نمیکند میگوید من این زمین را دارم ۲۰ سال دیگر ۱۰ برابر قیمت پیدا میکند شما فقط یک انتقال دارایی دادید از دولت به بخش خصوصی، ولی این مولدبودن صورت نمیگیرد و، چون بعد از مدتی مشخص میشود که این قیمت، قیمت واقعی نیست، چون شیوه منجر به قیمت واقعی نمیشود، دولت متهم میشود به فساد و به سرمایه اجتماعی جامعه ضربه وارد میکند.
سوال: آقای قربانزاده چقدر با این نکته موافقید؟
قربانزاده: این جور با آقای دکتر میدری پیش برویم. من اول گفتم اصل آن را قبول داریم یعنی دو نفر که میخواهند از یک جایی شروع کنند به بحث کردن مثلاً یک بحث اعتقادی میگویند شما خدا را قبول دارید بعد بیاییم پیامبر بعد بیاییم ائمه، اگر از انتها شروع کنیم میگوید من که به وحدانیت نکته میگویم میگوید پس برویم یک بار در مورد. پس الآن مشخص شد که آقای دکتر در وحدانیت مشکل ندارد میگویند اصل بهتر. بگوییم بالاخره اینجا بهتر است استفاده کردن دارایی دولت که در آن تردیدی نیست. آقای دکتر هر جا که مشکلی بود شما بروید پیدا کنید. چون گفتند فرمان را با هم پیش ببریم.
قربانزاده: شما میفرمایید ما یک مقرراتی که داریم که در اصل اینها تردیدی نیست، یک مقرراتی داریم که این مقررات اجازه نمیدهد که به آن هدف برسیم از مصدایق شروع کردید وارد قیمت گذاری یعنی معتقدید شیوه عرضه و قیمت گذاری ما، شیوهای است اصطلاحی که استفاده کردید این است که ارزان فروخته میشود و بعدها این. من اینجا عرض میکنم پس این را فعلاً به عنوان یک باکسی در موردش تأمل کنیم، شما میفرمایید، چون در مورد قیمت و فروش مقرراتی داریم که اجازه آن نوآوریهایی که فرمودید مثلاً در کشورهای دیگر مثل آن مزایده دوم را که نفرمودید و احتمالاً آن هم مدنظرتان است یا تکرارشونده یا موضوعات دیگر چنین اجازهای را نمیدهد پس بنابر این ما آن پویایی را نداریم که بتوانیم دارایی را به قیمت واقعی بفروشیم و بعد هم بیاید در بخش واقعی اقتصاد نقش خودش را ایفا کند.
من عرض میکنم که بالاخره حضرتعالی که اقتصاددان هستید، حتماً من درس پس میدهم که بالاخره ارزش مبادله به مطلوبیت نهایی آن کالا برای مصرف کننده است نه میزان کار و سرمایهای که صرف شده که ضرب و تقسیم کنیم و بگوییم که این چوب و آهنش اینقدر است به این ترتیب. اگر شفافیت و رقابتی که این دو تا را شما تاکید داشتید در صحبتهایتان که به این شکل، چون فراهم نیست، همه مردم دسترسی شان و غیره. اگر ما فرض بگذاریم مثلاً یک بازاری مثل بازار بورس یا هر بازاری که طبیعتاً این رقابت و شفافیت وجود دارد و این دارایی میرود در موردش بحث میشود، صحبت میشود، مختصاتش عرضه میشود، مشخص میشود این یک آپارتمان است هزار متر زمین است که مجتمع است یا هر مجموعه دیگری، دیگر به آن اطرافش که شما فرمودید باید اشراف پیدا شود و غیره، اگر شفافیت و رقابت وجود داشته باشد قاعدتاً آنجا در آن رقابت قیمتی که به دست میآید قیمت واقعی آن دارایی محسوب میشود ما نمیتوانیم آنجا بگوییم ارزان یا گران، چون اصلاً ارزان بودن و گران بودن دیگر کلمهای است که شما کامل دری را باز کردید که گفتید به بالاترین قیمت میفروشم دیگر بی معنی است. یک نکته شما فرمودید که نوع سیاستگذاری ممکن است همان طور که الآن در سالیان سال رسیدیم به این مرحله که بزرگترین ملاک دولت است، بانک و ... و احساس میکنید که من اگر این دارایی را نگه دارم بعد میروم تجدید ارزیابی میکنم یااشکال دیگری این میآید یک سرمایه بیشتری به من میدهد یا ارزش بیشتری در صورت مالی به من میدهد، چرا من این کار را بکنم پس بنابر این میرود سراغ این که این را نگه دارد و این را افتخار میکند که ببینید من اگر این را میفروختم که این جوری نمیشد، این چند برابر شد. گفت تو فخر بدان کنی که من مینخورم - صد کار کنی که میغلام است آن را. تو اتفاقاً با همین ملاک بودن و نگه داشتن و فریز کردن و منجمد کردن داراییهای عظیمی که دولت و ... دارد باعث شدید که این چرخه که یک وجهه اش میشود بحث مسکن که معلوم است چه مقولهای در اقتصاد ما دارد و چه مطالبهای این طرف است و یک بخش دیگر من معتقدم حتی نظام پولی و بانکی را متأثر کرده یعنی این انجماد، انجمادی است که به کلیت اقتصاد ایران لطمه زده و ما افتخار میکنیم در جایگاه دولتی که ببینید که اگر این فروخته میشد همین اتفاق باعث شده که آن کسی که یک ریال دارایی ثابت ندارد از این طرف هم این داراییها به همین شکل منجمد دارد حفظ میشود، این نابرابری دارد افزوده میشود. پس اگر در مورد قیمت آقای دکتر میدری معتقدیم که کارایی ندارد ممکن است که غیر از این سه روش که شما فرمودید دهها روش دیگر هم وجود داشته باشد، حالا بالاخره معتقدیم که اگر شفافیت و رقابت وجود داشته باشد به این ترتیب قیمت واقعی کشف میشود. یک تبصره وجود دارد که بعضی از این داراییها، داراییهایی هستند که هکتاری هستند، دارایی هستند مردم که همه بضاعت این را ندارند در جمله آقای سبحانی که اینجا نوشته شده بود که همه بیایند شرکت کنند، معلوم است که آخر یک نهاد عمومی غیردولتی یا یک مجموعه خصوصی که آن در واقع حداقل رقابت اتفاق میافتد که برای آنها هم باید تدبیر کرد و روش واگذاری را تغییر داد، صندوق املاک و مستغلات کرد، سقف گذاشت به اشکال مختلف، تدبیر کرد که آن را به آن نحو واگذار شود که چنین انحصاری ایجاد نشود، ولی ما نمیتوانیم به بهانه این که ما در روشهای قیمت گذاری پویایی نداریم کماکان این را حفظ کنیم طبیعتاً میشود مثل پدر ملاکی که هکتارها زمین دارد و بچههایش کارتن خواب هستند، میگویند تو تا کی میخواهی دیگر سن ما که رسید به ۴۰ سال ۵۰ سال ۶۰ سال تو برای چه کسی میخواهی اینها را نگه داری.
سوال: آقای میدری توضیحات آقای قربانزاده را با هم شنیدیم شما نظرتان کماکان بر روی همان موضعی است که در بحث قبلی گفتیم؟
میدری: ما در سال ۱۴۰۲ سوال این است که الآن که اینجا نشستیم آیا مقررات ایران اجازه کشف قیمت عادلانه را میدهد؟ پاسخ من این است که نمیدهد. بنابر این وقتی که میخواهیم مزایدهای انجام میشود ما را نمیتواند به قیمت درست هدایت کند، بنابر این آن چیزی که داریم میفروشیم داریم با قیمت ارزان میفروشیم و این ارزان فروشی به مولدشدن منجر نمیشود، یک توضیح درآمد غلط در جامعه صورت میگیرد.
یک گروه از اقتصاددانها بودند میگفتند اصلاً هیچ اشکال ندارد چرا ما گفتیم قرعه کشی کنیم، میگفتند اصلاً فرض کنید دولت قیمت این ۱۰۰ تومان است.
سوال: ارزان به الآن میگوید ارزان یا به چند سال بعد میگویید؟
میدری: به همین الآن. ما مزایدههای تکرار شونده در ایران که اجازه اش را نداریم.
قربانزاده: الآن این که در بورس کالا اعلام شود دو هفته قبل از عرضه ما این ملک اصلاً یک آپارتمان ۱۰۰ متری در تهران دولت دارد میخواهد بفروشد همه بروید ببینید این آپارتمان ۱۰۰ متری مختصاتش این است، نقشهاش این است، در این هفته امکان بازدید وجود دارد میروند میبینند اصلاً از صدا و سیما اعلام میشود و هر جایی، بعد میآیند آن روز مشخص است، هر کسی هم قیمت میدهد طبیعتاً آنجا براساس قیمت این که آن روز به بالاترین قیمت فروخته شود چرا ما اسم این را ارزان میگذاریم؟
میدری: علتش این است که اگر شما بگویید یک آپارتمان درست است، ولی بانک ملی میخواهد تعدادی از شعباتش را بفروشد این شعب را اصلاً یک ایرادی که در واقع گرفتند که وقتی این روش را انتخاب کردند در آمریکا، یک دارایی که واقعاً قرار بود فکر کنم یک چیزی حدود ۴۰۰ میلیون دلار فروخته شود به ۷ میلیارد دلار فروخته شد یعنی تفاوت چرا، ما خودمان در ایران هم با آن مواجه بودیم، ما میخواستیم یک هتلی را در استان خراسان جنوبی بفروشیم، در مزایدهای که برداشتیم اسنادی دادیم یک شرکتی از اروپا آمد سال حدوداً ۹۳ بود گفت اگر این هتل را تنها میفروشید من خریدار نیستم، ولی اگر در ۵ نقطه ایران هتل دارید من اینها را به قیمتهای بسیار بالاتر میخرم چرا؟ میگفت من به خاطر این زنجیره توریست میخواهم به ایران بیاوریم بنابر این من اگر بتوانم زنجیره ایجاد کنم قیمت این دارایی خیلی فرق میکند. الآن مزایدههایی که گذاشته میشود تک تک گذاشته میشود، زنجیره اینها خیلی متفاوت است، ما همه داراییهایمان مثل فروش یک آپارتمان نیست، خیلی از داراییهایی که دولت دارد میفروشد اینها منحصر به فرد است در ایران، یعنی شما مثلاً میخواهید یک هتل را بفروشید، چند تا از این هتلها دارید در ایران که این میخواهید فروخته شود، شما میخواهید انبارهای چای یا سیلوهای گندم را بفروشید، سیلوها دارد به صورت انفرادی به مزایده گذاشته میشود، این قیمت واقعی نیست، برای این که قیمت واقعی شود بورس کالا کاری نمیتواند بکند. این که میآیند در آمریکا ۱۲۵ بار مزایده را به چه شکل تکرار میکردند میگفتند یکی گفته است ۱۰ تا، دوباره پاکت میگرفتند بین پاکت اول و دوم تا صد و بیستم اطلاعات بیشتری رد و بدل میشد. بحث سر این است که این دارایی، مثلاً یک مدرسهای را میخواهید در منطقه سه تهران بفروشید جایی که بیشترین خصوصی سازیها دارد صورت میگیرد، واقعاً دارایی، دارایی منحصر به فردی است اصلاً این جوری نیست، شما بیایید بگویید یک آپارتمان ۱۲۰ متری قیمتش تقریباً در هر منطقه تهران مشخص است، ولی ۵ هزار متر زمین در میدان ونک اصلاً قیمتش مشخص نیست یعنی برای این که کشف قیمت شود الآن مزایدههای ما امکان این را ندارند. من میگویم به خاطر این که ما مزایده تکرار شونده نداریم و نکتهای که گفتم و تاکید میکنم این است که این داراییها مکمل همدیگر هستند و یک نکته خیلی مهم که باز به تجربه من داشتم و در این مزایدهها وجود دارد مثلاً من در جاهای دیگری که صبحت شده آگهیهای مزایده را میآوردم، نوشته مثلاً این دارایی فروخته میشود کسانی که در این جا حقوقی دارند تسویه اش به عهده خریدار است، اصلاً شما نمیدانید چه چیزی را دارید میخرید، مثلاً فسادی که میگفتند در طرح نیشکر رخ داده است، طرف این را خریده با قیمت ۱۲ میلیارد تومان بعد یک مرتبه یک بدهی سازمان تأمین اجتماعی روی آن آمده ۲۰۰ میلیارد تومان.
میدری: اصلا ما در شرکت بیمه دانا بودیم بعد یک دارایی مان را یک قطعه زمین در شهید بالایی است این را داشتیم شروع کردیم به فروش یک مرتبه دو تا نهاد عمومی غیردولتی دیگر آمدند گفتند این مال ماست و هر سه تا سند داشتند. یعنی شما مشکلات حقوقی متعدد داری برای همین وقتی میروید در فرآیند واگذاریها این قدر مساله برای دولت ایجاد میشود که واقعا دولت را از کارهای اساسی بازمی دارد. این که شما میگویید نکته آقای دکتر میگوید آقا من این داراییها را دارم چکار کنم پاسخم این است که یک حرکت آرام در طول سالها برای فروش داراییها در ایران داشتید اولین بار نیست که مدارس را میخواهیم جاهایی که جمعیت تخلیه شده آنها را واگذار کنیم. بانکها آرام آرام میفروختند، اما دولت آقای رئیسی از یک جای خواست سرعت بگیرد این سرعته دولت را میسوزاند یعنی شما با یک حرکت آرام واگذاری داشته باشی که بتواند ظرفیت کارشناسی را داشته باشد و برود زمینههای حقوقی اش را فراهم کند بخواهیم سرعت بگیریم واقعا این ماشین دولت چپ میکند و ضربه میخورد.
قربان زاده: ببینید پس برویم سراغ آن وحدانیته و ... و این ها.
سوال: تا این جا وحدانیت را همه قبول کردند.
قربان زاده: نه خوشبختانه الان ایشان خوشبختانه آپارتمان را گفتند اوکی است پس یک مقدار جلوتر رفتیم.
میدری: دکتر دولت آپارتمان نمیفروشد.
قربان زاده: چرا نمیفروشد همین الان در بورس کالا اگر در سامانه صادا بزنید میزان دارایی که شرکتهای مختلف دولتی، سازمانهای مختلف، بانکها و غیره، آپارتمان مسکونی دارند عددش میگویم تا الان کاری انجام نشده که بخواهیم به نسبت درصد، چون شما گفتید.
میدری: دکتر سالهای سال ستاد اجرایی فرمان امام آپارتمان میفروخته بحث مان واقعا روی این واحدهایی است زیاد.
سوال: آپارتمان و اینها خونه و اینها مشکلی نداریم به این شیوه.
قربان زاده: موضوع این است که فهمم از فرمایش آقای دکتر این است که دارایی کوچک مقیاس را ایشان میگویند که برو به همان شیوه شفافیت و رقابت وجود داشته باشد مزایده بگذار بالاترین قیمت فروش میرود دیگه، صد متر آپارتمان در بر یک خیابانی معلوم است که قیمتش چند است پس این را قبول دارید مولدسازی در مورد این امکان پذیر است و آنها هم در واقع خیلی اطلاعات نامتقارنی وجود ندارد، چون مشخص است از بنگاه املاک و این ور و آن ور بپرسید یک قیمت درمی آورید فهم من این شد که آقای دکتر در مورد دارایی با مقیاس بزرگ میگویند این داراییها عبارت منحصر فرد یا اینهایی که استفاده کردند اینها که باز آن را هم مثلا چه هتل باشد چه هر مجموعه دیگری ببینید استفاده از این لغت اطلاعات نامتقارن که بهتر میدانید که چه کارآیی دارد.
قربان زاده: آن فرضی که گفتم شفافیت است اتفاقا همین است که شما وقتی یک دورهای میگذارید برای همه میگویید من این دارایی را دارم با این مختصات حتما آن جا حتی الامکان همه این دیتا، چون این کاره اند کسانی که در مزایده شرکت میکنند و میدانند که این میتواند زنجیره بشود نمیتواند بشود چه اتفاقی برایش میافتد این موضوع را کامل خواهشم این است که اول از شرکتها جدا کنید بحث مالکیت و دعواهای حقوقی اصلا فرض اینها یک فرض اولیه وجود دارد که آن این است که در بورس کالا اگر سند تک برگ وجود نداشته باشد اصلا پذیرش نمیشود یعنی از الان به بعد در این مسیری که دارد الان عرضه میشود سند تک برگ اگر وجود نداشته باشد اصلا پذیرش نمیشود پس بنابراین مالکیت حقوقی تثبیت شده میآید عرضه میشود در مورد شرکت نکته شان درست است که شرکت هزاران موضوع دارد میشود درباره آن میشود صحبت کرد. در مورد هفت تپه یا موضوعات دیگر نکته دارم بحث شاید الان نباشد.
قربان زاده: میرویم در مورد این که موضوعی مالکیتش مشکلی ندارد بزرگ مقیاس است حالا چکار کرد این جا لزوم فروش نیست چه کسی گفته که حتما باید این را مستقیم در مزایده در تک نگاری یک باره فروخت راههای زیادی وجود دارد همه نکتهای که از ابتدا مطرح شده در مورد مولدسازی این است که جعبه ابزار دارید، آچار فرانسه دارید، پیچ گوشتی دارید، همه کارها را اگر بخواهی با انبردست انجام بدهی خودت اذیت میشوی میتوانی از ابزارهای دیگری استفاده کنی از گوهرباران پشت نکا میآید تا فرح آباد ساری میآید همین جوری میرود تا جویبار پشت سر هم نگاه میکنی تابلو وزارت صمت، وزارت اقتصاد، هلال احمر، بهزیستی، نفت و همین طوری میروی و داراییهای تفریحی دولتی چه کسی استفاده از آنها میکند مردم عادی که بیچارهها از دیوارهای بلند که از این طرفش رد میشوند امکان ندارد آزادسازی که فعلا ۶۰ متر ساحله این داراییهایی بسیار بسیار با اهمیتی که دارد استفاده میشود کارکنان یک دستگاه استفاده میکنند اشکالی هم ندارد که برای کارکنان یک دستگاه یک مزیتی قایل شد، ولی نکته این است که الان یک تبعیضی وجود دارد اگر در وزارت خانه ثروتمندی باشی از یک مزایایی داری استفاده میکنی اگر کارمند یک مجموعه غیرثروتمندی باشی محرومی یا حداقل داری یک بار باید یک ساماندهی بشود این اسمش مولدسازی است این اسمش آزادسازی واقعی است که همه اینها به نحوی مدیریت بشود.
قربان زاده: یک راهش این است که کوپن بدهی بگویی هر کسی تا سقف ۱۵ میلیون تومان میتواند از همه اینها استفاده کند مدیریت اینها را واگذار کنیم بهینه استفاده کنیم اساسا معتقدم که میشود واگذارش کرد نمونه بزرگ مقیاس یا مرکز تفریحی و رفاهی و این هاست که یک بار آن طرف نشسته بودم همین جا اسم بردم منطقه یک، دو و سه تهران ۲۰۰ هزار متر مراکز تفریحی که فقط ۵ تا بانک دارند از آجودانیه گرفته که آقای دکتر اسم بردند و گفتند وجود دارد نمیگویم آجودانیه را بگذاریم به مزایده یکباره بگوییم چه کسی میآید بخرد بعد آن اتفاقات بیفتد یا بعد بگویند که ارزان است گران است ... میگویم که نمیشود فکر کرد که میشود چکار کرد آجودانیه که مولدسازی محقق بشود و ضمنا منافعش برسد ببینید در این کشور الی ماشاء الله زیرساخت نیاز دارید اصلا بودجه عمرانی و دارایی سرمایهای که عملا بخش عمدهای از بودجه مان را خواهد برد که به آن تخصیص نمیدهند معطل همین است که اگر یک دارایی ثابت دیگری جای دیگری است بیاید اهرم بشود برای این دارایی.
سوال: پس یعنی صرفا نگاه مان نگاه فروختن نباشد میگویید؟
قربان زاده: این که قطعا نباید باشد، ولی در مورد قیمتی که آقای دکتر گفتند معتقدم که شما کوچک مقیاس که حتما امکان پذیر است بزرگ مقیاسی که اطلاعات نامتقارن نداشته باشد یعنی همه بدانند که این چه اتفاقی وجود دارد و تا جایی که ممکن است این شفافیت محقق شود و رقابتی صورت بگیرد این جا از آن ابزارها استفاده میکنید مثلا شما میخواهید یک دارایی بزرگ مثلا یک زمین چند هکتاری را ببرید و اهرم کنید برای یک آزادراهی برای بیمارستانی برای یک مجموعهای این را یک بار به رقابت میگذاری به بالاترین رقابت پیمانکارت هم میگویی شرکت کند یا پیمانکار میبرد آن را میرود تشکیل میدهد یا شخص دیگری میبرد ما به ازای آن نقدینگی آن پیمانکار برمی دارد برای این که پس نرخ تشکیل سرمایه ثابتت تغییر نکرده و بلکه رو به بهبود است چرا، چون شما یک دارایی ثابت داشتی اهرم کردی برای یک حوزه دارایی ثابت دیگری که اتفاقا آن نیاز است و مولدسازی به معنای واقعی.
سوال: فکر میکنید در وضعیت فعلی در کشورمان اساسا نیازی داریم به مولدسازی و به این شیوهای که دارند به آن اشاره میکنند که مثلا شما ۵ هزار ونک را که مثال زدید حالا صرفا نفروشید تغییری در آن ایجاد کنید که بشود به آن معنای واقعی مولدسازی برسید شما نکتهای دارید با این شیوه؟
میدری: ببینید در واقعیت چی رخ میدهد میگویم یک حرکتهای آرامی وجود دارد چرا یک حرکت آرام است چرا سریعتر اگر شما بروید با مسایل مختلف روبرو میشوید این شفافیت و تک برگ بودن مثلا در حوزه مالکیتش یک نکته است شما در طرحهای عمرانی دولت این اختلافاتی که بین دستگاهها و مسایل حقوقی رخ میدهد بسیار متعدد است خودم در همین یک سال اخیر یک دوستی مراجعه کرد و گفت یک واحدی را از یکی از بانکها خریداری کردیم الان قوه قضاییه آمده پلمپش کرده میگوید این وکالتی به یکی دیگه فروخته شده به حقوقی بانک تماس گرفتم این مشکلش این است گفت مطمئن باشه گفت دارایی این جوری نمیخوام شش ماه هم پولم را دادم به بانک برگرده به من داده شود تک برگ هم بود، ولی اسناد قبلیش در واقع جای اختلافه پر از این مسایل حقوقی را دارد میگویم بین یک شرکت بیمهای بزرگ با دو تا نهاد عمومی سر مالکیت یک زمین در تهران این مشکلات وجود دارد.
میدری: وقتی میخواهید سرعت بگیرید بررسیهای حقوقی همه اش باید با سرعت بیشتری انجام بشود در این زمینهای که میگویید این شفافیته وجود دارد و بعد میزان خریداران اگر این همه این شرایط باشد شفاف باشد مسایل حقوقی آن میگویم همه این اگرها جای سوال است، اما یک نکته دیگری که وجود دارد این است که میگویم قیمت شفاف نیست به خاطر این که این داراییهایی مثل همین ۵ هزار متر مثل سیلوهایی که میخواهند بفروشند مثل انبارهایی که میخواهد فروخته شود میخواهم تشویق کنیم پیچیدگی اش چیست و چرا در امریکا دو تا اقتصاددان به نامهای ویلسون و میل گرام در ۲۰۲۰ جایزه نوبل گرفتند به خاطر این بود که کشف این که این کالاها در کنار همدیگه چه جوری قیمت متفاوت خواهد داشت.
میدری: باز برای سادگی الان میبینید در مناطق مختلف تهران چیزی به نام مال سنترها وجود دارد فروشگاه هایدر واقع پاساژهای مدرن بزرگ، یکی از آنها خیلی رونق دارد یکی رونق ندارد این را اصطلاحا اقتصاددانها به آن میگویند که مارکت دیزانیش غلط است یعنی یک جایی کتاب خانه دارد طلافروشی دارد سینما دارد رونق پیدا میکند داراییهای دولت همین است شما وقتی بیایید بگویید این ۵ هزار متر در کنار این در کنار این چگونه اینها اگر با همدیگر مچ شوند باهم فروخته شود چه ارزشی دارد این بخش خصوصی نمیتواند کشفش کند شمای دولت که میخواهید قاعده گذاری کنید که کدام را با کدام میخواهید بفروشید این را با این میخواهید بفروشید یا تنها میخواهید بفروشید این باید یک تیم برای هر کدام از این فروشها یک تیمی بنشیند مارکت دیزاین کند این در ایران وجود ندارد اصلا سنت نیست بنابراین شما تک تک میفروشید و این تک تکه همان رخ خواهد داد بنابراین فرضی را که میدانید که اینها را بررسی میکنیم فقط تنها چیزی که مهمه آقای در مزایده در کشورهای دیگر هم بود چرا جمعش کردند چرا آمدند گفتند که باید مکمل بودن داراییها را پیدا کنیم واقعا در سازمان خصوصی سازی، در وزارت اقتصاد این که این داراییها و سیلوها در کنار همدیگر هتل ها.
سوال: داخل پرانتز با آن مشکلاتی وجود دارد نفروشیم چکار کنیم؟
میدری: ببینید همان حرکت ببینید چند تا چیز است یک در مورد شرکتها که الگوی واگذاری به بخش خصوصی در ایران با بحران روبرو بوده یا اعدام شدند کسانی که خریدند مثل قسمت فولاد یا به زندان رفتند بعد آمدند چکار کردند ما چکار کردیم همه دولتها آمدند دادند سازمان تامین اجتماعی در شرکتها اگر بخواهد واگذاری صورت بگیرد تحت عنوان مولدشدن آخرالامر میدهند ستاد اجرایی فرمان فرمان، میدهند بنیاد مستضعفان یا نیروهای مسلح، چون آن که واگذار میکند میداند آخرالامر باید برود دادگاه یعنی این قدر ابهام و مسایل متعدد وجود دارد در این واگذاریها میترسد این در رابطه با شرکت ها.
میدری: در مدارس هم خیلی مهم است، چون یکی از واگذاریهای بزرگی که در ایران دارد انجام میشود خیرین بارها آمدند صحبت کردند که مدارسی که به دولت دادیم حق واگذاری ندارند آموزش و پرورش گفته که من اینها را نمیفروشم، ولی باز اخبار مختلفی در کشور دارد منتشر میشود اینها به سرمایههای اجتماعی و به سرمایه دولت ضربه میزنند. در مدارس شما هر مدرسهای که فروخته میشود باید نماینده جامعه خیرین وجود داشته باشد جای هر مدرسه یک مدرسه دیگر ساخته شود نباید اینها به بودجه عمومی برود و پولش صرف هزینههای جاری حتی عمرانی دولت شود خیر مدرسه ساخته جایگزینش به نام همان خیر باید مدرسهای دیگر صورت بگیرد.
میدری: حالا این بحثی که مثلا تفریح گاهها را میخواهم بگویم بحث تفریح گاهها را که دکتر گفتند تقریبا از مجلس ششم مقرراتی بوده، ولی جای تامل دارد حالا چه کسانی استفاده میکنند چقدر کارمندها، چون میدانم که آنها هم دارند دولت نوبت دهی بکند در آموزش و پروش در وزارت اقتصاد که همکاران حداقلی از تفریح را بتوانند داشته باشند.
سوال: به تفکیک شرکتها و مدارسها و چالشها
قربان زاده: شرکتها را که گفتم درباره کاملا نکته دکتر میدانی را معتقدم که باید در موردش مفصل صحبت کرد، چون یک نکته اش آمار است دیگه یعنی چند تا بنگاه، چون آقای دکتر میگویند یا ادغام (توجه توجه کلمه ادغام را چند بار گوش دادم شک دارم درست باشد یا نه) شدند یا به مشکل حقوقی برخوردند دعوا شده و پس گرفتند. چون خودتان در دولت بودید. ما چند تا بنگاه واگذار کردیم.
میدری: الان آمارش یادم نیست.
قربان زاده: خب این مدلی که میگویید یا ادغام (توجه توجه: کلمه ادغام را چندین بار گوش کردم، اما شک دارم درست شنیده باشم ادغام است در دقیقه ۱۵ و ۴۴ دقیقه و ۳۸ ثانیه) شدند یا حقوقی قاعدتا
میدری: بعدش کاملا شیفت کردیم به سازمان تامین اجتماعی صندوق کشوری یعنی همه شرکتهای بزرگ را به این نهادهای عمومی دادیم.
قربان زاده: از کی؟
میدری: از دهه ۱۳۸۰ تقریبا از ۱۳۸۴ کامل به سند به سازمان تامین اجتماعی سند کشوری داده شد.
قربان زاده: هفت تپه کی واگذار شد؟
میدری: فکر کنم سال ۱۳۸۹ واگذار شد یا ۱۳۹۰ واگذار شد و بعدش دوباره همین داستان گرفتن بوده
قربان زاده: بقیه شان مثلا مغان کی واگذار شد؟
میدری: حالا شما سازمان خصوصی سازی بودید مغان دوباره باز آقای پوری حسینی به دادگاه رفت.
قربان زاده: خیلیها به دادگاه رفتند نکته این است که میگویید از ۸۴ به این که اولا کاملا
میدری: چند درصدش، اینها را درصدش را داشتم، ولی واقعا الان حضور ذهن ندارم شما که سازمان بودید چند درصد شرکتها به سازمان تامین اجتماعی، صندوق کشوری و صندوق فولاد داده شد؟
قربان زاده: در مورد واگذاری اینها به بخش خصولتی که تردید ندارم خیلی هایشان واگذار شد، ولی صور منطقی مطلق وقتی استفاده میکنیم همه هر دیگه وجود نداشته مثالهای نقض، چون بنگاههای خودمان ۹۵۱ بنگاه واگذار شد این ۹۵۱ بنگاهی که واگذار شده چند تای آنها یعنی این که ما از کاغذ پارس گرفته تا بنگاه کوچک خیلی از بنگاهها وتوصا شرکت سرمایه گذاری است واگذار شد آن ور الی ماشاء الله ایران ایرتور واگذار شد خیلی از موزهها واگذار شده خیلی هم ممکن است دعوای حقوقی داشته باشد الان نمیگویم که همه اینها شسته رفته و غیره، ولی تعمیم دانشان همه را گفتند این جوری، چون واقعا بنگاهی واگذار شده داریم در بخش خصوصی که به شکل بسیار خوبی دارد کار میکند نمونه اش همین اسمهایی که گفتم و موارد مشابه، شرکت را بگذاریم کنار، چون حتی سیلو و اینها هم شرکت ما اصلا داریم درباره اموال غیرمنقول مازاد صحبت میکنیم پس یعنی آن چه که اساسا دولت رها کرده، گود بابک زنجانی در شهرک غرب، نمیدانم ۴۰ هکتار بالای سعادت آباد اشتباه نگفتم ۴۰ هکتار نیست ۴۰ هکتار در مجموعه وزارت نیرو اینها که الی ماشاء الله میتوانم اسم ببرم، چون رفتم دیدم در استانهای مختلفند همین طوری رها مانده این را اهرم کنیم برای یک دارایی دیگر بهتر است یا این که بگوییم اگر این را بکنیم معلوم نیست مثل همان پدری میشود که میگوید اگر این زمین هایم را بدهم برود که این وسط معلوم نیست چه اتفاقی میافتد بگذار همان طور کارتن خواب بماند یا معلوم نیست با چه قیمتی این در واقع خودکشی قبل از تب در این فضا کاملا ما را میرساند به همین وضعیتی که در اقتصاد داریم یعنی میگویم که اتفاقا رویکرد پویایی و رونقی که همه مان به آن واقفیم و حتما بر آن تاکید میکنید این است که سرعت کم و زیاد ندارد اصلا سرعتی نبوده قفل فرمان هم زدند ماشین را نگه داشتند شما درصد فروش را ببینید در مورد دارایی ها، دارند رفع تکلیفی بانکها فقط آخر سال یک مزادهای میگذارند، چون همه شان هم میترسند چه اتفاقی میافتد و ذی نفعی وجود دارد شما اقتصاددانید، ولی کسی که به بهانههای مختلف میآید پشت این نظریات و میگوید آقا نه اگر این باشد که این میشود خودش از آن در پشتی هر کس که مایل باشد استفاده میکند از این اماکن به این جا میآید یک در باغ سبز است که ببینید این داراییهای دولت را نگه داشتیم یک عدهای میخواستند به ثمن بخس بدهند اگر میرفت آن میشد الان دچار اثبات بدیهیترین موضوعاتیم که تو اینها را نگه داشتی برای چه کسی نگه داشتی اساسا بعضی از اینها قفلی که زده شده زنگ زده در مورد سپهبد قرنی آموزش و پرورش نه مدرسه است نه هیچی یک ساختمان همین جوری سر دو نبش است که معلوم است این چندین ده سال است کسی آن جا نرفته حتما باید برود به مدرسه بشود اصلا آموزش و پرورش صراحت دارد مقررات هم من فکر میکنم شما کامل این مقرراتی که خود مصوبه است و آیین نامه است، چون من در بند بندش آقای دکتر در جریان و دخیل بودم همه اینها به نحوی است که آن شفافیت و رقابت را اثبات میکند و این نکاتی که بیرون در محافل مجازی و ... مجازی گفته شده نمیدانم ۵ درصد را خودشان برمی دارند زمینهای خصوصی را هم میخواهند مولدسازی کنند مدرسه را میخواهند بدهند برود اینها که برای خیرین همه اینها دروغ است و دروغ بوده و هر جایی گفتیم بالاخره آن طرف حرف اپوزیسیونی و خلاف بهت خریدار دارد و شنیده میشود، ولی خدای وکیلی واقعیت نداشته پس بنابراین در این مسیر قرار است که یک پدری بیاید این زمینهایی را که از اجدادش نگه داشته و هیچ کاری انجام نمیدهد برای چهار تا بچه اش که رسیده به این مرحله فقر و فحشا و ... بیاید اینها را تبدیل کند بگوید که تو که معیشتت دارد زیرسوال میرود تو که هشتت گروی نه ت است و ... ما میتوانیم صد تا همان نوآوری که شما میگویید ریل استتینگ بسمنتراس است همان نوآوری در نحوه واگذاری است همان نوآوری در کاهش این نابرابری در عرصه درآمد و ثروت هم است این اتفاق به راحتی میتواند در پلن مختلف بگویند که همه کارمندای دولت را میگوییم تا سقف ۵۰ میلیون تومان از این جا بهرهمند شوید و صدها پیشنهاد دیگر، ولی در موردش اصلش که قاعدتا تردیدی نیست.
سوال: آقای قربان زاده به املاک راکد و مازاد دولتی اشاره کردند و تشبیه کردند به پدری که ثروتمند است و ملاک است و فرزندانش مشکل دارند با این امر مخالفید فکر میکنید که به این شیوه نباید واگذار کنیم یا نه باید دیگه اینها را راحتتر واگذار کرد؟
قربان زاده: در مورد هر کدام از این کیسها باید صحبت کرد ایشان بیشتر تاکیدش روی اراضی است که در شهرها راکد مانده بیشتر در مورد آن سیلوها، انبارها و شرکتها صحبت میکردم که این سیستم فروش مان سیستمی نیست که به مولدشدن آنها منجر شود در رابطه با اراضی که در شهرها وجود دارد میگویم در مورد هر کدام باید نشست بررسی کرد که جایش شاید این جا نیست یعنی روی هر کدامش باید اطلاعاتی داشت، ولی واقعا در شهرهایمان فضای عمومی برای جامعه اعم از کتاب خانه ها، مدارس بزرگ، نمیدانم گردش گاهها فوق العاده کم است اگر اینهایی فروخته میشود بیاید در هزینههای جاری اگر این تبدیل به یک دارایی دیگر شود که معمولا در کشورهای دیگر مسکن اجتماعی است یعنی این اراضی بزرگ تبدیل میشود به مسکنهای اجتماعی که افرادی که مثلا مشکل مسکن دارند بتوانند ۵ سال در آن جا زندگی کنند این اگر تغییرات رخ بدهد اینها را که نمیدانم واقعا که قرار است مثلا این اراضی را تبدیل کنیم
میدری: اراضی را تبدیل کنیم مسکن اجتماعی که خیلی عالی، ولی اگر فروخته شود بیاید در هزینههای جاری بعد سال بعد اینها را نتوانیم تامین کنیم در واقع بحران مالی را برای دولت تشدید میکنیم.
قربان زاده: آقا ما تا اثبات ولایت فقیه رفتیم. باهم رسیدیم به این که اگر این اتفاق بیفتد فرض، چون اصلا قرار نیست که از این
میدری: دنبال مسکن اجتماعی هستید؟
سوال: خوبه ۴۰ هکتار سعادت آباد مسکن اجتماعی داشته باشیم خوب است.
قربان زاده: معتقدم این خدمت تان بگویم که اتفاقی که باید بیفتد.
سوال: بنزین برنامه تمام شده یکی دو دقیقه بیشتر وقت نداریم.
قربان زاده: شما تقریبا میشود گفت که همه نکاتی که این جا مطرح شده ناظر بر این است که بالاخره باید این نابرابری که وجود دارد را ببریم به یک سطحی که مرتفع کنیم و این جمله وزینی است که در کتاب نوشته شده برای مقابله با نابرابری نیازمند حکومتیم که قواعد بازی را همین نحوه واگذاری یا اشکال دیگر را به نفع فقرا تغییر دهد یعنی معتقدم که این اتفاق اتفاقا برگ برنده دولت میشود مبارزه با نابرابری مانند مبارزه برای حفظ محیط زیست به جنبش مردمی نیاز دارد، ولی نه براساس نسخه قرن نوزدهمی تملک ابزار تولید توسط دولت بلکه باید بازار را به نفع فقرا بازآفرینیم یا این که سرمایه گذاری دولت را در تامین زیرساخت ها، برابری و اصل برابری در زیرساختها همزاد کارآیی است یعنی اینها ببریم در زیرساخت ها. این نکاتی که خواندم نویسنده کتابش آقای دکتر احمد میدری اقتصاددان بزرگ است.
پر از پرسنل سفارشی در حال خواب یا خوشگذرانی