عبدالکریم اخشم یکی دیگر از هزاران شهید استان خوزستان و شهرستان دزفول است که در راه دفاع از خاک وطن به شهادت رسید.
شهید عبدالکریم اخشم در یکم بهمن ۱۳۳۵، در دزفول به دنیا آمد و در کنار پدری در بازار و حرفه پرده دوزی مشغول بود، پرورش یافت.
تا پایان دوره کاردانی درس خواند و شغل معلمی را انتخاب کرد و با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، از سوی بسیج به جبهه رفت.
وی سرانجام در ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید و پیکر مطهرش در شهیدآباد دزفول به خاک سپردند.
متن وصیت نامه شهید عبدالکریم اخشم به شرح زیر است:
پدر و مادر عزیزم دست شما را میبوسم حال که خداوند نصرت داد تا بتوانم به فیض حرکت در این نبرد تاریخی برای دفاع از اسلام و انقلاب شرکت کنم در این شب که شب جمعه است و وقت کم است و از طرفی هیچ گونه روشنایی نیست، لذا بخاطر احترامی که برایتان قائلم این وصیت نامه را برای شما مینویسم.
فرزندانتان را برای رشد و تعالی اسلام تربیت کنید
همانطور که خودتان آشنا هستید و در این مورد همواره مرا تشویق کردهاید انتظار دارم که کلیه برادران و خواهرانم را برای خدمت به اسلام و به خاطر خدا برای مردم تربیت نموده، و برای رشد و تعالی آنان زمینه مناسب تری بوجود بیاورید که خداوند اجر شما را چندین برابر نماید.
در مورد استقامت و صبر در نبود من لازم به تذکر نمیبینم، چون خودتان به مراتب بهتر از خود من آمادگی دارید و میدانید که امانتی بودم که خداوند به شما داد و حالا هم تحویل میگیرد. البته با این تفاوت که خداوند به خاطر زحماتتان اجرتتان را صد چندان خواهد کرد.
خواهان سعادت همه دوستان و آشنایان هستم
پدرم اگر شما را اذیت کردم شما به بزرگواریتان مرا ببخشید و همچنین مادر عزیزم که همواره از او سپاسگزارم و اگر احیانا او را اذیت کردهام مرا خواهد بخشید مادر جان از همه کسانی که به هر صورتی از من رنجیدهاند معذرت خواهی کن و طلب آمرزش بخواه و ضمناً از هیچکس رنجش ندارم و از همه آشنایان راضی و خواهان سعادت آنها میباشم.
پیاده شدن اسلام و حکومت عدالت علی (ع) در جامعه
پیامم به تک تک بچهها بعنوان امت پیرو امام، پیاده شدن اسلام و حکومت عدالت علی (ع) به تمام معنی در جامعه و پیاده شدن خصوصیات امام علی (ع) است و بالاخره عروج و تعالی بسوی خدا و گرفتن اخلاق خدایی مسلما در چنین جامعهای دیگر اختلاف طبقاتی نیست، ریاست طلبی نیست، سرمایه داران جایی ندارند و سرنوشت مردم بدست کسانی باشد که از قلب مستضعفین باشند و مؤمن به خدا و رسول و امام باشند.
این وصیت نامه را در ساعت هشت و نیم شب، روز ۹ اردیبهشت در سلمانیه کنار رود کارون نوشته و هیچگونه چراغی نمیشد روشن کرد و در تاریکی نوشته شده لذا بد خط است مرا ببخشید.