نهم آبان ماه سالروز حماسه مردم قهرمانی است که به آیندگان آموختند تا پای جان برای آب و خاک و سرزمینشان ایستادگی کنند.
نهم آبان، در واقع روزی است که چشمان بیدار یک مرد آبادان را از سقوط حتمی نجات داد.
هجوم دشمن
وقتی که دشمن بعثی خاک کشورمان را در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ مورد تجاوز قرار داد، بندر مهم و راهبردی خرمشهر پس از ۴۵ روز مقاومت قهرمانانه به تصرف آنان درآمد.
دشمن پس از عبور از خرمشهر و دور زدن جزیره آبادان و اشغال جادههای آبادان - اهواز و آبادان - ماهشهر تصمیم گرفت جزیره آبادان را نیز که اهمیت سوق الجیشی بسیار مهمی داشت به تصرف خود درآورد.
جغرافیای آبادان
در دوران باستان نیز چندین نفر از جهانگردان مسلمان از این جزیره بازدید کرده بودند.
احمد مقدسی آبادان را «شهری در محاصرۀ دریا» توصیف کرده است.
ناصرخسرو قبادیانی (د ۴۸۱ق/ ۱۰۸۸م) میگوید: «عبادان بر کنار دریا نهاده است، چون جزیرهای که شط آنجا دو شاخ شده است، چنانکه از هیچ جانب به عبادان نتوان وارد شد الا به آب گذر کنند.» مسعودی (د ۳۴۶ق/ ۹۵۷م) در ذکر حدود نواحی سَواد (عراق) مینویسد: «حد آن از سوی مشرق جزیرهای است که به دریای پارسی پیوسته و به میانرُوذان معروف است.»
اهمیت جزیره آبادان
به همین دلیل از نظر نظامی اشغال آبادان برای نیروهای بعثی اهمیتی حیاتی داشت و همین امر موجب شد که آنها متوجه جزیره آبادان شوند.
ارتش حزب بعث پس از دور زدن جزیره آبادان در ۹ آبان ۱۳۵۹، پشت رودخانه بهمنشیر مستقر شد و در منطقه ذوالفقاری روی این رودخانه پل شناور نصب و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود، وارد جزیره آبادان شد. نیروهای بعثی به چند دلیل منطقه ذولفقاری را برای ورود به جزیزه آبادان انتخاب کردند.
نخست اینکه آنها سعی داشتند با استفاده از پوشش نخلستانها از دید رزمندگان اسلام دور مانده و به راحتی وارد شهر شوند. زیرا اطراف رودخانه بهمنشیر نخلستانهای فراوانی وجود داشت و این امر میتوانست استتار خوبی برای نیروهای بعثی شود.
سوم اینکه منطقهای که نیروهای بعثی انتخاب کردند یکی از کم عرضترین مناطق جزیره آبادان است، زیرا عرض جزیره آبادان در منطقه ذوالفقاری حدود سه کیلومتر است و اگر نیروهای عراقی در ورود به جزیره آبادان به مانعی برخورد نمیکردند میتوانستند به راحتی عرض جزیره آبادان را طی و این جزیره را به دو نیم تقسیم و ارتباط نیمه شمالی و جنوبی آنرا از یکدیگر قطع کنند که این امر اشغال شهر و جزیره آبادان را بسیار تسهیل میکرد.
چهارم اینکه عبور از رودخانه بهمنشیر آسانتر از عبور از رودخانه کارون در جنوب خرمشهر بود.
دریاقلی مدافعان شهر را خبر میکند
در این میان مردی هوشیار مراقب اوضاع بود. مردی که صدای خصم دون را در یک روز سرد پاییزی، در تعدی به شهر شنید.
دریاقلی، نامی که هیچگاه از ذهنها پاک نخواهد شد. مردی که با هوشیاری مدافعان شهر را باخبر و نقشه حساب شده دشمن بعثی را برای اشغال شهر و جزیره مهم و سوق الجیشی آبادان نقش بر آب کرد.
شهید دریاقلی سورانی در جریان حمله متجاوزانه رژیم بعثی عراق به ایران و پس از اشغال خرمشهر، در منطقه کوی ذوالفقاری شهر آبادان به صورت اتفاقی متوجه تحرکات شبانه سربازان عراقی و عبور آنها از رودخانه بهمنشیر برای حمله غافلگیر کننده و اشغال این شهر شد. او به سرعت با دوچرخه اش مسیر طولانی (حدود ۹ کیلومتری) را تا مرکز شهر رکاب زد و با فریادهایش، مردم و مدافعان آبادان را از ماجرای نفوذ و توطئه دشمن آگاه کرد.
دریاقلی سورانی چند روز پس از واقعه کوی ذوالفقاری بر اثر انفجار گلوله خمپاره، پای راستش را از دست داد و سرانجام بر اثر جراحات واردشده به شهادت رسید. روحش شاد و یادش گرامی...