کتاب داستانی «مادر بزرگ منتظر است» با محوریت وقف پسری نوجوان در انتشارات بهنشر منتشر شد.
این اثر با دغدغه فرار «مهرآور» نوجوان ۱۴ ساله و با محوریت وقف پسری نوجوان (شخصیت اصلی داستان) برای آباد کردن قنات خشکیده اجدادیش از زندان قجری آغاز میشود. مهرآور پس از فرار، برای دور شدن از خطر دستگیری، به قصد دیدار مادربزرگ، راهی ولایت «پایاب» روستای آباء و اجدادی خودش میشود. در طی راه و در خود مقصد با چندین مشکل کوچک و بزرگ مواجه میشود. برای حل آنها از پای نمینشیند و در طول داستان جوهرهی شخصیت پویا و سازنده خودش را برای فائق آمدن بر آن گونه مسائل نشان میدهد؛ اما سرانجام شیرینی برای نوجوان قصه رقم میخورد مهرآور در پایان داستان به روستای مادربزرگش میرسد؛ روستایی که با کم آبی و خشکی قنات روبهرو شده و از خشکسالی رنج میبرد. او با نذر وقفی که در نظر میگیرد سهی از درآمد مزرعه را برای آبادی قنات خشکیده مزرعه مادربزرگش بکار میگیرد و نتیجه پشتکارش را به بهترین وجه میبیند.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «در آن دقایق بارانی به حال خودم نبودم. دلوجانم را خورشید معرفت نورباران کرده بود. احساس امنیت و آزادی میکردم. گویی بال درآورده بودم و میخواستم پرواز کنم. احساس میکردم حالا دیگر زبان طبیعت اطرافم را میفهمم. به هر سو میچرخیدم، انگار گلوگیاه و آب و درخت به من و پدرم سلام میکردند.»
وقف و نذر، همدلی، همکاری، محبت، صبر و پشتکار از جمله صفات پر تکرار در این داستان است.
کتاب «مادر بزرگ منتظر است» همزمان با هفته وقف همراه با تصویرگری حمیده خسرویان در فروشگاههای انتشارات بهنشر در مشهد و سراسر کشور و سایت اینترنتی کتاب بهنشر به آدرس www.behnashr.com در دسترس علاقهمندان قرار دارد.