فضای فرهنگ، فضایی است که عامه مردم مخاطب آن هستند و کل نظام فرهنگی کشور باید بسیج شود تا تصویرهای نادرست کنار برود و تصاویر قلابی جای خودش را به تصاویر واقعی بدهد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مدیر شبکه آموزش سیما با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری و دکتر مهدی ناظمی، استاد دانشگاه در ارتباط تلفنی به پرسش ها درباره خلأ محتواهای آموزشی در معرفی الگوهای موفق و قهرمانان ایرانی پاسخ دادند.
سؤال: از همین سؤال رهبر معظم انقلاب در دیدار با معلمان و حوزه تعلیم و تربیت شروع کنیم. شما هم در فضای مدرسه بوده اید و در آموزش و پرورش سالها خدمت کرده اید به بچهها و الان هم در بعد رسانهای و همچنین کار دانش آموزی، فرزندان ما در مدارس، دانش آموزان ما، چند درصدشان آقای کاظمی آشتیانی را میشناسند، چند درصدشان رونالدو را و اشکال کار کجا است؟
دکتر علی عبدالعالی، مدیر محترم شبکه آموزش سیما و استاد دانشگاه: من که نمیتوانم الان به شما عدد بدهم، چون من یک همچنین تحقیقی را انجام نداده ام و خیلی هم ناراحت هستم از اینکه این مثالی که رهبر عزیزمان اشاره کردند روی آن کار جدی انجام نشده است مثل خیلی از چیزهای دیگری که ما بعضاً متأسفانه ادای حرف شنوی درمی آوریم، ولی در عمل این اتفاق رخ نمیدهد، به خودم این نهیب را میزنم. ولی خارج از فضای دقیق عددی اگر با هم یک مقدار صادق باشیم، شما چند فرزند دارید خانم؟ من پنج تا فرزند دارم. دور و برمان پر از بچه است. از همانها بپرسیم یک مثال هم به شما عرض کنم، من در دو مدرسه به صورت غیررسمی از بچهای خواهشی کردم، گفتم اگر در اتاق خواب تان عکس خواهرتان، مادرتان، عکس نامحرمی است کنار بگذار و بقیه چیزها روی دیوار بماند و محبت کنید به من عکس اتاق خواب تان را نشان دهید و یک پاورپوینت هم درست کردیم بچهها همه اینها را با هم دیدند.
سؤال: این برای سالهای گذشته شما است که در فضای مدرسه بوده اید؟
عبدالعالی: بله. تراکم تصاویر الگوهای غیر ایرانی متأسفانه تا فردا صبح هم بگوییم متأسفانه کم گفته ایم، با اختلاف و به مراتب بیشتر است. یعنی ما این واقعیت را باید بپذیریم حالا آقای رونالدو تشریف آوردند ایران و بازی کردند آن اتفاقهایی افتاد که اصلاً امشب مجال گفتگوی راجع به آن نیست، ما تا این اتفاقها میافتد یک شلوغ کاری میکنیم دو تا مصاحبه میکنیم و یک گپی میزنیم و رهایش میکنیم، این یک موضوع مستمر است، یعنی این سؤال رهبری، این سؤالی که برای خیلی از اولیاء ما، پدر و مادرهای ما و معلمهای ما مطرح است، که بچهها اولاً اصلاً درست است داشته باشند یا نه، که به نظر من اصلاً این سؤال ذاتاً غلط است چرا، چون دست من و شما نیست، اینجوری هم که پیدا است قرار است ما الگو داشته باشیم، پیغمبر مهربان و زیبا اسوه حسن است، پس ما باید یک فکری بکنیم، فکری نکرده ایم، چرا، یعنی الان داخل این لیوان چه است، آب است مثلاً ۳۰۰ سی سی آب است، شما فرض بفرمایید من بگویم میخواهم داخل این آب باشد همزمان سرب مذاب هم باشد، همزمان آبلیمو هم باشد، همزمان.. نمیشود که، وقتی شما تمام وقت دانش آموز را مشغول یکسری مطالب حجیم به نظر بنده به درد نخور میکنید، ما جزء معدود کشورهای دنیا هستیم که ریشه سوم مثلاً رادیکال با فرجه ۳ اعشاری به بچهها یاد میدهیم. از بچهها میخواهیم حفظ کنید اورست چند متر است، به من چه که اورست چند متر است، کجای زندگی من به درد میخورد، ولی به هر حال دخترهای بنده و شما، پسرهای بنده و شما در مدرسه اینقدر وقت شان پر است که به این مقوله بی نهایت مهم عملاً نمیرسند.
سؤال: پس یک نکته، الان اشاره کردید که یکسری ما محتواهای مان یا باید تغییر کند یا باید شکل و شمایل دیگری به خودش بگیرد پس محتوای آموزش بسیار تأثیرگذار آقای دکتر؟
عبدالعالی: به شدت مؤثر است، اما به زبان امروز. من روزاول مهر ۱۳۵۹ همزمان با شروع جنگ رفته ام مدرسه، اول دبستان، واقعاً آنجا محتوا کتاب و اینها بود الان محتوا بخشی اش در گوشی موبایل است. چه شما و چه وزیر محترم و چه رئیس جمهور محترم و چه هر عزیز دیگری، بخواهد چه نخواهد، محتوا در گوشی موبایل است، محتوا در ویدئو است، محتوا در فضای مجازی است، به این معنا دارم میگویم، باید مطالب حجیم به دردنخور کم شود این باید است وقت بچهها بازتر شود برای اتفاقهای بسیار جذابی من جمله این چیزی که داریم میگوییم راجع به الگو که نتیجه اش این نشود که بچههای ما بسیاری از الگوهایی که اگر امشب برسیم چند تا اسم را برای شما میبرم که نمیشناسند.
سؤال: میخواهیم راجع به خلأهای آموزشی صحبت کنیم ضمن اینکه اشاره کنیم همه ابعاد و ارکانی که فلش اش به سمت بچهها است خوب کار کرده اند برای اینکه قهرمانان و آن کسانی که برای کشورمان در حوزههای مختلف میشوند الگو، میتوانند الگو باشند خوب عمل کنند، رسانه خوب کار کرده است، معلم، فضای آموزشی و حتی خانواده که فرزند از بسترش میرود جامعه، آیا توانسته اند و این قابلیتها و ظرفیتها و پتانسیلها را داشته اند که بگویند شخصیتی مثل کاظمی آشتیانی چه خدماتی را به کشور کرده است؟
عبدالعالی: من تعدادی مثال اینجا یادداشت کرده ام، شما نگاه کنید من سال گذشته خاطرم است که این مثال را به رئیس جمهور محترم در افطاری اساتید به ایشان عرض کردم، خیلی هم استقبال کردند و اجرایی نشد. ما یک چیزی داریم به اسم پدیده ورزشی، المپیک، المپیک ورزشی که داریم، چرا کشور جمهوری اسلامی ایران که منشأ بسیاری از تحولات علمی در تاریخ دنیا بوده است و در برخی هست، سراغ یک چیزی به اسم المپیک علمی نمیرود، یعنی چه، من یک مثال بزنم، آنجا هم از رئیس جمهور محترم و هم وزیر محترم و هم دو سه تا از معاونین ایشان و اساتید دانشگاه و رئیس دانشگاه هم پرسیده ام، الان از شما و از ملت شریف ایران هم میپرسم، ولی لطفاً بلند جواب ندهید، من چند اسم میگویم، بگویید وقتی من این کلمات را میگویم شما یاد چه کسی میافتید، یاد چه کشوری میافتید، یاد چه دانشگاهی میافتید، مثلاً ماشین ضد گلوله، مثلاً موشک ضد رادار، کلی اینجا مثلاً میگوییم کامپوزیت، میگوییم قضایای هندسه، قضایای توپولوژی، مثلاً میکرو ماهواره ها، ماهوارههای خیلی ریزی که میروند در فضا، اگر ما یک فهرستی درست کنیم میبینیم در حق جمهوری اسلامی ایران در این فضا به شدت اجحاف شده است. یعنی رسانه ما در بازنمایی پیشرفت به شدت ضعیف بوده است، هرچند یک کارهایی دارد رخ میدهد که باز اگر فرصت شود دو سه نمونه عرض میکنم، چون شب اول مهر است من الان خیلی علاقهای ندارم که برویم در فضای یک ذره غیر شیرین، فردا به تعبیری که درست گفتید نزدیک به ۱۷ میلیون و ۲۰ میلیون خانواده و ۴ میلیون دانشجو، اینها همه دارند با شور و هیجان به فردا فکر میکنند منتها در مورد آموزش و پرورش محتواهایی که الان به بچهها داده میشود بسیاری اش به درد نمیخورد، واقع بین باشیم همه ما لااقل از مرز دیپلم عبور کرده ایم، بسیاری از آن چیزی که خوانده ایم به درد ما نمیخورد، بعد میآییم میگوییم چرا مردم رونالدو را اینجوری به او عشق و اشتیاق دارند و مثلاً فرض کنیم کاظمی آشتیانی و مثالهای دیگر را نمیپذیریم.
سؤال: آقای ناظمی تجربه هر کدام از ما در مواجهه با دانش آموزان و اثرگذاری قهرمانان و الگوهای که ما در کشور در حوزههای مختلف داریم، به نظر شما اساساً باید به چه نکاتی باید تمرکز کنیم که در طول سالهای گذشته شاید کم توجه بوده ایم به آنها؟
ناظمی: چیزی که ما باید به آن توجه کنیم متفاوت شدن ساختار ادراکی و ساختار مواجه نوجوان و جوانان در عصر امروز است. در واقع ما یک غفلت خیلی بزرگ و خیلی عذاب آور و رنج آوری داریم در حوزه مدیریتی خودمان و این یک امر فرادستگاهی هم است محدود به هیچ دستگاه یا محدود به هیچ صرفاً وزارتخانه نیست. ما متوجه به این نیستیم که انسان امروز اساساً یک انسان رسانهای است این انسان رسانهای با رسانه مطالب را میفهمد و با رسانه نظام ادراکی و نظام شناختی او تحت تأثیر قرار میگیرد و بقیه راهها یعنی رسانهای سنتی که قبلاً برای او وجود داشته است، محدود شده است. چون به این مسئله توجه نداریم طبعاً به این هم توجه نداریم و تعجب میکنیم از اینکه چرا نوجوانان و جوانان برخوردها یا رفتارهایی نشان میدهند که ما نمیتوانیم آنها را هضم کنیم یا نمیتوانیم آنها را درست بفهمیم. غفلت اصلی به نظر من در همین نقطه است، البته نه اینکه بگویم این مسئله خیلی مسئله خیلی سادهای هم هست نه، چون باید ارتباط بین رسانه، نظام سرمایه داری، فرمهایی که طراحهای ما استفاده میکنیم ازجمله خود ما در صداوسیما، سالیان سال از فرمهایی استفاده کرده ایم برای مواجهه با مخاطب که این فرمها به طور طبیعی توان ادراکی و تحلیلی مخاطب را کاهش میدهد یعنی برنامههای موسوم به سرگرم کننده، برنامههایی که صرفاً یک وقت گذرانی بود، به طور طبیعی مخاطبی را تربیت کردیم که الان آن مخاطب را اگر که ما هم در صداوسیما نخواهیم این برنامهها را برایش تولید کنیم میرود در جای دیگر و با همان برنامههای در آن سطح خو و انس میگیرد و آن برنامهها هم به شرحی که خیلی وقتها خیلی شرح هم داده شده است در کتابها و مقالات مختلف، در واقع این برنامهها سمت و سوی نیورالیستی دارد، سمت و سوی سرمایه دارانه دارد و در نهایت به نوعی آب در آسیاب دشمن ریختن است.
سؤال: آقای ناظمی یک بحث یا بخشی اش برمی گردد به رسانه و آن کارهای رسانهای که باید صورت بگیرد. فضای آموزشی ما چقدر خالی است و جای خالی دارد در این موضوع و نکته؟
ناظمی: ببینید آموزش جدای از رسانه نیست، امروز آموزش هم با رسانه همراه است و رسانه هم باید آموزش بدهد. یک اتفاق است یک رویداد است، این غفلتی که من عرض کردم محدود به رسانهها نیست، در فضای آموزشی کشور و در فضای مدیریتی کشور، وقتی هم عرض میکنم آموزش منظورم صرفاً آموزش رسمی در آموزش و پرورش نیست، مثلاً بخش عمدهای از فضای آموزش کشور ما در مثلاً فرهنگسراها، در مؤسسات خصوصی اینها همه فضای آموزشی ما هستند. خب در همه این فضاهای آموزشی ما مخاطب را عادت داده ایم به یک چنین حال و هوایی عادت داده ایم به اینکه این تصور را ایجاد کنیم که یک چیزی داریم به اسم فوتبال، یک چیزی داریم به اسم سینما، به اسم هنر، به اسم فضای رسانهای که خنثی است، راحت است، فضای خیلی خوب و شادی است و عادت داده ایم آن را به اینکه قضاوتهای خیلی سطحی و عجولانه و عاطفه زدهای از این فضا داشته باشد. براساس این قضاوتها اگر یک سلبریتی بیاید یک جایی یک دست نوازشی روی سر یک بچهای بکشد، ما فکر میکنیم که مسیح آمده است و آن را شفا داده است و رفته است.
سؤال: از نگاه شما این فرد فرهنگ و این فرهنگ سلبریتی یا در اصطلاح شهرت چه آسیبهایی دارد چه مزایایی در پس اش شاید میتواند داشته باشد؟
ناظمی: ما باید اول از همه باید بپذیریم این تا حدی گریزناپذیر است اگر گریزناپذیری اش را فهم نکنیم نمیتوانیم برایش عملکرد مدیریتی درست داشته باشیم. در هفت هشت سال اخیر همه ما خیلی از مطالب را در نقد و مثلاً حمله به فرهنگ شهرت دیدیم در رسانه ها، اما منجر به هیچ اتفاق مثبتی نشد.
سؤال: پس باید برنامه ریزی شود برای اینکه دستاورد مثبت آن حاصل شود؟
ناظمی: برای اینکه دستاورد مثبت حاصل شود ما ابتدا باید بفهمیم فرهنگ چه است، چطور کار میکند و ما چطور میتوانیم از آن استفاده کنیم. نه این دو تا را کامل میشود انکار کرد نه میشود پذیرفت و خنثی دانست، فرهنگ شهرت فرهگ قطعاً غیرخنثی است، فرهنگی است که جهت گیریهایی بسیار پررنگی به سمت نظام سرمایه داری، فرهنگ لیبرالیستی و در نهایت آمریکا گرایی دارد. اما آن چیزی که ما باید بفهمیم این است که در این خنثی نبودن آن ما میتوانیم آن را مدیریت کنیم و اینکه نمیکنیم جای تعجب دارد که چرا ما برخورد مدیرانهای نمیکنیم در این مسئله انجام بدهیم.
سؤال: آقای دکتر عبدالعالی ما داریم رسانه را آسیب شناسی میکنیم چه رسانه ملی و چه همه رسانههایی که دراختیار جامعه ما باید قرار بگیرد برای معرفی الگوی موفق. درکنارش خانوادهها گاهی موقعها خوراک و محتواهای لازم تولید میشود، ولی برخی خانوادهها علاقمند نیستند یا علاقمندی هایشان به سمت و سوی دیگری تعریف میشود. یعنی گاهاً شاید بعنوان اگر یک کتاب یا یک دفتر ۶۰ برگی که یک جلد خارجی دارد، یک شخصیت و کارتون خارجی را معرفی کرده است درکنار کسی که شاید قهرمان ما است قرار بگیرد من بعنوان مادر شاید بروم سراغ اینکه کیفیت اش بهتر است و قیمت اش پایینتر است و از یک نکته بسیار مهم در مورد آینده بچه ام غافل بمانم.
عبدالعالی: من یک مقدار با این فرمایش شما بیشتر از ۵۰ درصدش را مخالف هستم آن کسی که ذائقه سازی میکند رسانه است، در پس آن ذائقه سازی آن وقت ما اگر از خانوادهها توقع داشته باشیم درست است. من یک مثال بزنم، آن بیست فروردینی که آقای دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور کشور بودند من یادم است که در سلف دانشگاه علم و صنعت بعد از آن مراسم روز ملی هستهای به ایشان یک پیشنهاد دادم، گفتم ای کاش وقتی آن حلقه گل روی گردن شما بعنوان یک معلم انداخته میشد بعنوان رئیس جمهور شما نمادین هم که شده این را برمی داشتید و با شوخی و جدی میگفتید اصلاً به من خیلی ارتباط ندارد. این هنر یک تعداد جوان ناشناختهای است که دارند فرض کنید در مرکز اصفهان یا جاهای دیگر کارهای بسیار جذابی میکنند آنگاه شما میتوانید بگویید مردم عزیز ایران ببینید رئیس جمهور گل را از روی گردن خودش برداشت انداخت گردن دختر یا پسری که دارد روی آن موضوع به صورت علمی کار میکند، ما رسانه مان در معرفی نخبگان در دورههای پیشین بدون تعارف به شدت بد عمل کرده است، یعنی الان چرا دعوا سر سلبریتی است، خب بخاطر اینکه اصلاً آیا ما تا به حال تلاش کرده ایم راجع به بازنمایی پیشرفتهای این افراد، من یک مثال بزنم، همین امسال نتایج کنکور که آمد فکر کنم همه مردم همه که اقرار است اغلب دیده اند یک ویدئویی میآمد با دختر و پسرهای شاگرد اول و دوم و سوم کنکور حرف میزد و میپرسید میروید یا میمانید، بعد میگفت معلوم است که میروم، یک چیزهایی شبیه به این فکر کنم به شدت هم اصطلاحاً وایرال شد. همان موقع ما یک برنامهای ترتیب دادیم به اسم برنامه پرسشگر هر وقت دوستان علاقه مند باشند میتوانیم آن را هم ببینیم که در آن افرادی بودند من یک سؤال دارم، مثلاً میگویم دختر یا پسر گلی که رتبه یک شدهای شما دوست دارید چه بخوانید، مثلاً میگوید حوزه ریاضی، فیزیک، پزشکی، هرچه، میگویم دیگر ته آن میخواهید کجا بروید، میگوید آنجایی که انیشتن بود. انیشتن کجا بوده است، دانشگاه پرینستون بوده است، میگویم آنجا چه مدرکی بگیرید، میگوید دیگر بالاترین آن میشود پی اچ دی، میگویم در رزومه ات چه باشد، یک مدال طلا، میگوید نه، دو تا مدال طلا، باز میگوید نه، سه تا مدال طلای جهانی باشد، میگوید بله، بعد بروید رنک یا رتبه یک دنیا دانشگاه هاروارد سه سال استاد شوید، اصلاً از این بالاتر مگر داریم اگر داریم به من بگوییم نه در ایران ها. خب این چیزهایی که عرض کردم میدانید راجع به چه کسی است، آقای دکتر ایمان افتخاری است، سه تا مدال طلای جهانی دارد، پرینستون دکترا میگیرد، هاروارد درس میدهد، برمی گردد ایران، الان رهبر عزیزمان برای ایشان حکم زده است عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی است، چقدر رسانه ما به او پرداخته است، البته در این برنامه ایشان هست و خودش را معرفی میکند. فردی که الان داریم تصویر او را میبینیم، خانم دکتر یاوری هستند، در این ایام به جای اینکه همه اش توصیههای نخ نما کنیم راجع به مقولههایی که میدانید الان هم مثلاً موضوع اش یک ذره دوباره داغ شده است بعضیها میگویند مگر مثلاً پرداختن به موضوعات دینی با موضوعات علمی میتواند کنار هم باشد، خانم دکتر یاوری که راجع به ایشان صحبت کردم ایشان فارغ التحصیل دانشگاه برکلی هستند همانجایی که شهید چمران بودند مدال المپیاد کامپیوتر جهانی، ولی ما رسانه مان به این نپرداخته است، البته ما در دوره جدید اگر وقت بشود ذکر میکنم که به شدت داریم روی مستند پرتره این افراد کار جدی میکنیم از زندگی شان، علاقه هایشان، زندگی شان، من فکر کنم اتفاقهای بسیار خوبی در راه است و این رخ میدهد و اگر این بشود آن وقت آن طرف میشناسد یعنی طرف برایش سؤال میشود میگوید دیگر ته آن این است که من بشوم دکتر علی رجایی دیگر دیگر بالاتر از دکتر رجایی ما در ریاضی کم داریم، خب بعد او الان چه کار میکند، الان استاد دانشگاه تربیت مدرس است.
سؤال: آقای دکتر افتخاری یک به یک داشتند در این برنامه معرفی شان میکردند کارنامه علمی شان و کارنامه سنی شان را داشتند مطرح میکردند و اشاره کردند به جای خالی این برنامهها در رسانه و تأکید دارند که در دوره تحول دارد برنامه سازیهای خوبی میشود برای اینکه هم اهالی رسانه که شاید آنها را نمیشناسند، بیشتر بشناسد، هم مردم که بسیار علاقه مند هستند که بدانند دانشمندان ایرانی شان میروند تحصیل میکنند و برمی گردند برای خدمت به کشور.
عبدالعالی: باز من مثال میزنم یک مقدار برویم سراغ آموزش و پرورش، آموزش و پرورش مان در معرفی این فردی که الان نمیدانم راجع به او هرچه بگوییم کم است، هرچه تعریف کنیم از او کم است، علامه حسن زاده آملی، داریم یک برنامهای میسازیم با مشارکت بنیاد ملی نخبگان، کارهای بسیار جذابی داریم میکنیم خدا خیر بدهد آقای دکتر شاه رضایی را، تیم آقای دکتر سیدافقهی بنیاد ملی نخبگان به اسم نگین، داریم این افراد را معرفی میکنیم. سؤال من این است آموزش و پرورش الان تو در عمل کجا دارید به معرفی این الگوها میپردازید، لگاریتم در مبنای چه میپرسید، حفظ کردن، درگیری کنکور، دوباره قرار بود تأثیر قطعی معدل باشد، دوباره مجلس چیز دیگری تصویب کرد، این عدد به نظر شما کم است یا زیاد، ۵۰ هزار میلیارد تومان در سال.
سؤال: عدد بسیار بزرگی است.
عبدالعالی: عدد بزرگی است این گردش مالی کنکور در کشور است این کارها میشود کرد با ۵۰ هزار میلیارد تومان میشود کاری کرد شما و من امشب خانه نرویم یعنی فردا همین جا مراسم ختمی به همین مناسبت و خیلی عدد... و مادامی که ما از این غول بی شاخ و دم کنکور عبور نکنیم و آموزش و پرورش سفت نایستد پای اینکه من یک رسالتهای مهمتری دارم.
سؤال: خود شما هم مصاحبه کرده اید با این افراد هم در فضای آموزشی بوده اید هم خودتان در فضای دانشگاهی هستید، چقدر از مطالب آموزشی که شاید مرتبط است با امورات زندگی تان یادتان است چقدر از این عدد و رقمها یادتان است، میخواهم برسم به اینکه ضرورتهای حتی فضای آموزشی باید برود به این سمت و سو که این افراد باید بشوند ملکه ذهن بچههای ما.
عبدالعالی: احسنت. من یک مثال بزنم الان عده زیادی از دختر پسرهای ما اگر از آنها بپرسیم من این کار را کرده ام که بزرگترین آرزویت چه است، میگویند دوست داریم رتبه یک تجربی کشور باشیم. رتبه یک تجربی کشور رتبهای است که پزشکی بچه اهل ملایر است احمدرضا احدی انتخاب اول اش به جای دانشگاه تهران میزند شهید بهشتی، میپرسند چرا، میگوید، چون آن ترم دو شروع میشود، میگویند چه فایدهای دارد میگوید میخواهم جبهه باشم، البته او الان در بهشت است و دارد کیف میکند در نزد پروردگار، کلاً ما در معرفی نخبگان مان در آموزش و پرورش و در رسانه ملی برنامه روشن مشخص نداریم و برعکس آن. آن طرف آن رسانهها خدا نکند که یک موضوع، یعنی یک حسن زاده آملی آنها داشتند گوش عالم را کر میکردند.
سؤال: من خاطرم است ما برنامه داشتیم راجع به تغییر محتوای آموزشی و آن چیزهایی که باید تغییر کند، خود مسئولان آموزش و پرورش هم اذعان میکردند به این و اشاره میکردند که شاید یک مقدار روند کند است و باید این پیگیریها با شتاب و سرعت بیشتری دنبال شود. آقای ناظمی نشناختن الگوها و قهرمانان ملی و توجه به شهرت باعث چه ادراک اشتباهی از الگوی موفقیت و فرد موفق بین نوجوانها میشود؟
ناظمی: نهایت اتفاقی که میافتد این است که تصویر نادرستی نسبت به جهان، نسبت به خودش و نسبت به کشورش پیدا میکند آن فرد، و آن اتفاقی است که متأسفانه تا یک حدی برای برخی از نوجوانها و جوانهای ما افتاده است و این فضایی که مثلاً درباره مهاجرت و اغراقهایی که در مورد کشورهای خارجی صورت میگیرد نتیجه یک همچنین تصویر نادرستی که ایجاد شده است تصویر برآمده از فرهنگ شهرت یک تصویر کاملاً ایدئولوژیک و مخرب است برای کشوری که قربانی آن فضا قرار میگیرد، چون در نهایت آن کشور را تبدل به یک مصرف کننده میکند تبدیل به یک کشور فاقد استقلال و فاقد عزت میکند و این چیزی نیست که ما ایرانیها طی سالها و قرنها نشان داده ایم که برای ما یک امر ناخوشایند است، چون ما وارث یک حوزه تمدنی بزرگ و قابل توجه هستیم. به همین خاطر این مسئله باید خیلی جدی گرفته شود و این نکته را اضافه کنم، اینکه اصلاً این تصویر اشتباه و این تصویر درست فقط با دادن اطلاعات علمی و اصلاح کتابهای درسی انجام نمیشود، این تصویر همانطور که از خود کلمه تصویر برمی آید باید با تصویرسازی انجام شود و یک کار درازمدت و همه جانبه رسانهای است یعنی کل نظام فرهنگی یک کشور باید بسیج شود تا این تصویر اصلاح شود و تصویرهای نادرست هم کنار برود و تصاویر قلابی جای خودش را به تصاویر واقعی بدهد فضای فرهنگ شهرت فضایی است که عامه مردم مخاطب آن هستند. دقت کنید ما با نخبگان مواجه نیستیم، مصرف کننده فضای شهرت عامه مردم هستند با حداقل از اطلاعات، با حداقل از تخصص و تحت تأثیر این فضا و البته غیرعامه هم تحت تأثیر قرار میگیرند، ولی مخاطب اصلی عامه مردم هستند و اینها باید به نوعی برای شان تصویرسازی شود آن تصویرسازی مهمتر است از خود اینکه چقدر اطلاعات علمی من مثلاً یک کتاب بنویسم درباره شهید چمران، ما ایرانیها به طور ناخودآگاه برای نسل قبلی یعنی نسلی که نسل من نسل آن کسانی که هم سن و سال من بوده اند در دوره نوجوانی، چون رقابت رسانهای کمتر بود به صورت ناخودآگاه یک همچنین اتفاقی را برای برخی از شهدا رقم زده شد. یعنی مثلاً بعضی از شهدای جنگ و دفاع مقدس را ما به طور طبیعی یک تصویری از آنها ساختیم آنهایی که فرصت بیان داشتند. اما این اتفاق ادامه پیدا نکرد به ویژه در فضای رقابت رسانهای و به دلیل اینکه ما خودمان اصلاً توجهی به این مسئله نداریم که موظف هستیم که مدیریت کنیم فضای صنعت شهرت را و آمد و شد سلبریتیها را و اینها را تحت یک چارچوبهایی قرار بدهیم آسیب دیده است. من یک مثال در مورد همین ماجرا بگویم، خود ماجرایی که در برای رونالدو رخ داده است در کشور ما یک مثال از سوءمدیریت خیلی واضح یعنی یک ماجرای کاملاً برد باخت برای ما رخ داده است یعنی ایشان آمد تحت نظارت باشگاه خودش کاملاً نشان باشگاه خودش و نشان خودش را تقویت کرد و خودش را بعنوان یک فرد خیر؟، آنچه در فرهنگ برای سلبریتیها مطرح است انجام داد و ما هم حتی هزینه کردیم برای او هدیه دادیم و هیچ آوردهای برای ما نداشت، در صورتی که با یک برنامه ریزی درست ما میتوانستیم به شکلی انجام بدهیم که حداقل از مشترکات آقای رونالدو استفاده میشد. تا جایی که من میدانم ایشان مدافع مردم فلسطین است، خب چرا این مسئله در رسانه هیچ نمودی نداشت.
سؤال: آقای دکتر عبدالعالی یک جمع بندی راجع به اینکه باید سرعت مان را بیشتر کنیم.
عبدالعالی: بله همین که فرمودید، یک جملهای آن این است که همه مان میدانیم باید اتفاقهای خوبی رخ بدهد، همه مان میدانیم که محتواهایی که الان در آموزش و پرورش است، برخی اش قابل تقلیل است برخی اش به روش یادگیری معکوس میشود به خانهها واگذار شود، فضای مدرسه برود به سمت معرفی افراد بسیار علمی، افرادی که افتخار دنیا هستند، افتخار کشور هستند وبچهها از نزدیک آنها را ببینند. به طور مثال آقای دکتر حسین بهاروند وقتی یک آدم منصف رزومه علمی ایشان را بشنود کیف میکند که اسم او یک ایرانی است و او هم یک ایرانی است. مثالهای بسیار متنوعی وجود دارد من کلی اسم یادداشت کرده بودم که فکر کنم فرصت نمیشود. یک برنامهای هم تحت عنوان کهربا ما به زودی شروع خواهیم کرد در رسانه ملی از آبان ۱۴۰۲ که به مستند پرتره یا زندگی دقیق این افراد میپردازد فکر میکنم بسیاری از این اتفاقات در عمل رخ خواهد داد.