دکترین سیاست خارجی دولت سیزدهم که رئیس جمهور هم در سخنرانی سازمان ملل اعلام کردند؛ همسایگی و همگرایی است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، معاون امور سیاسی دفتر رئیس جمهور با حضور در برنامه صف اول به پرسش ها درباره دستاوردهای سفر رئیس جمهور به نیویورک پاسخ داد.
مجری: میهمان امشب از افرادی بودند که همراه رئیس جمهوری اسلامی ایران به نیویورک رفتند و در جریان دیدارها، سفرها و سخنرانی رئیس محترم جمهوری قرار گرفتند. ما امشب راجع به ناگفتهها یا موضوعاتی که در جریان این سفر که از ۲۷ شهریور ماه شروع شد و شب گذشته پایان پیدا کرد صحبت خواهیم کرد. رئیس جمهوری اسلامی ایران در این سفر دو سه روزه بسیار فشرده کارهای مختلفی را داشتند.
سؤال: مجمع عمومی سازمان ملل فرصتی است برای دولتمردان، سران و رهبران کشورها که بی واسطه و بدون سانسور رسانهها و فیلتر رسانههای اصلی که در اختیار جریانهای مسلط جهان هستند صحبتهای خود را بیان کنند، رئیس جمهوری اسلامی ایران هم از این فرصت استفاده کردند چقدر سخنرانی جناب دکتر رئیسی توانسته هم تأمین منافع ملی را در پی داشته باشد و هم تبیین سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی که ممکن است رسانهها در طول سال تحریف کنند تا به دست افکار عمومی یا حتی دولتمردان و دیپلماتها برسد.
محمد جمشیدی؛ معاون امور سیاسی دفتر رئیس جمهور: فرصت حضور در مجامع بین المللی و سازمانهای بین المللی فرصت بی نظیری است که هم تبیین مواضع شود و هم تأمین منافع و ارزشها و همچنین تعامل گسترده با کشورهای مختلف. سازمان ملل یکی از آن مجامع است. در دیدارهای مختلفی که آقای رئیس جمهور در سازمانهای منطقهای و بین المللی داشتند ازجمله شانگهای، بریکس یا مجموعههای منطقهای تر، همیشه تعامل با کشورها جزو اولویت یک ما بوده. به نظر میرسد که در این سفری که داشتیم در مجمع عمومی اهداف ما به خوبی محقق شد. علتش چیست؟ این است که ما در سال گذشته دو واقعه عمده را داشتیم در رابطه با جمهوری اسلامی؛ ۱- پیشرفت چشمگیر و مؤثر جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی، یک سیاست خارجی موفقی داشتیم. در سازمانهای عمده بین المللی عضو شدیم، رفت و آمدهای دیپلماتیک جدی داشتیم، در تعاملات مان فقط صحبت نکردیم بلکه نهادینه کردیم روابط بلندمدت با کشورهای مختلف را. از آن جایی که نگاه جهان به این است که کلاً قدرت و ثروت در جهان در یک حرکت تاریخی از سمت غرب دارد به سمت شرق میرود؛ این چیزی است که خود اندیشمندان و صاحبنظران غربی بیش از همه روی این تأکید دارند و تعامل با شرق، آسیا و قدرتهای آسیایی که حدوداً ۷، ۸، ۱۰ کشور اصلی محسوب میشوند جزو اولویتهای ما است و هدف گذاری شده و با هر کدام از اینها تعامل جدی داریم. از اندونزی، هند، مالزی، چین، روسیه، بنگلادش و کشورهایی که در حوزه پیرامونی ما هستند. اینها همه جزو اهداف سیاست خارجی ما محسوب میشوند و با اینها کار میکنیم. ما با خیلی از اینها قبل از این که به سازمان ملل و مجمع عمومی برویم، تعاملات مان را داشتیم. در اجلاسی که در بریکس بود و ایران عضو دائم بریکس شد، با هند، چین، برزیل و کشورهای دیگر تعاملات جدی داشتیم و هماهنگی بین رؤسا برای گسترش روابط ایجاد شد. پس ما در سال گذشته سال موفقی در حوزه سیاست خارجی داشتیم، در عین حال سال گذشته با تلاش غربیها یک برنامه امنیتی جدی وجود داشت برای بی ثبات کردن ایران و با حمایت ملت و همبستگی ملت، برنامه آنها نقش بر آب شد؛ این واقعیت است، و این به نوعی میتوانیم بگوییم بزرگترین قدرت بازدارنده جمهوری اسلامی ایران پیوند بین نظام و ملت است، اینها از هم جدا نیستند. اساساً غربیها هم این را میدانند و عمده تلاش شان این است که مردم را با نظام و دولت بیگانه کنند. الحمدلله ناموفق بودند. اما اطلاعات کاملی وجود دارد در این رابطه که تلاشهای گستردهای شد و این اساساً اگرچه دارای برخی ابعاد اجتماعی بود، اما این پدیده؛ یک پدیده اجتماعی نبود، یک پدیده امنیتی با پشتوانه سرویسهای اطلاعاتی غربی بود. این اتفاقاً پیشرفت ما در حوزه سیاست خارجی در زمانی بود که این بحران را غربیها تلاش میکنند بر ایران تحمیل کنند و ایران را منزوی کنند، اما جمهوری اسلامی و ملت ایران پیروز این میدان بودند یعنی دو واقعه مهم را ما در سال گذشته داشتیم؛ پیشرفت نظام و شکست دشمنان کاملاً واضح است.
سؤال: خود این دو موضوع؛ یعنی سیاست راهبردی جمهوری اسلامی در گسترش و تقویت روابط با همسایگان، گسترش روابط با کشورهای عضو شانگهای، بریکس؛ هر کدام تأثیرات تعیین کنندهای در نظام بین الملل دارد و شکست بزرگترین، پیچیدهترین و البته حرفه ایترین عملیات روانی و اجرایی بر ضد جمهوری اسلامی که در اغتشاشات پاییز سال گذشته اتفاق افتاد چقدر شما این دو موضوع را در چارچوب دیدارهای دوجانبهای که رئیس جمهوری اسلامی با سران کشورها که اتفاقاً سیل گستردهای از سران کشورها امسال با رئیس جمهوری اسلامی دیدار کردند و نکته جالبش این بود که امسال برعکس سالهای گذشته حتی ضد انقلاب این قدر مضمحل شده بود که نتوانست یک جمعی را جلوی سازمان ملل جمع کند که بیایند اینها اعتراضی کنند و در سازمان ملل متحل هم به جای این که مثلاً ۱۰۰ دلار بدهند یک منافق و ضد انقلابی بیاید مثلاً داخل مجمع یک عملیات ایذایی انجام دهد، خود رژیم صهیونیستی مجبور شد دیپلمات خود را هزینه کند؛ اینها چه تأثیری داشته است؟
جمشیدی: همه این تلاشها برای این بود که ایران و جمهوری اسلامی را به دنیا متزلزل نشان دهند و رهبران جمهوری اسلامی را فاقد اراده راهبردی لازم برای پیشرفت کارها نشان دهند. اتفاقاً در تعاملات، سخنرانیها و بیان مواضع که از طرف آقای رئیس جمهور مطرح شد، کاملاً این انگاره شکست. در جلسات مختلفی که بعضیها بسته بودند، بعضیها باز بودند و اخبارش خیلی به صورت محدودی بیرون آمده؛ درخواست خود طرفهای شرکت کننده بیشتر بود به خاطر فشار رسانهای که غربیها میآورند. من به وضوح این را میدیدم یکی از جمع بندیهایی که ما داریم این است که خودشان از پروژه بی ثبات سازی، ناآرامی و بحران سازی در داخل ایران ناامید شدند و یکی از دلایلش این بود که واقعاً در خیلی از جلسات بسته و حتی در دیدارها با مقامات سازمان ملل یا کشورها یا جلساتی که با اندیشمندان، خبرنگاران و صاحبنظران بود خیلی در رابطه با مسائل داخلی بحث نمیکردند میدانستند که جمهوری اسلامی با موفقیت از آن عبور کرده و این به نظر من نکته مهمی بود. اتفاقاً یک برداشتی من دارم؛ این است که در حالی که ما در داخل آمریکا با کشورهای مختلف وارد صحبت میشویم و میبینیم که در رابطه با بحث آشوب و ناآرامی کسی صحبت نمیکند و همه در رابطه با گسترش تعاملات، ایجاد اسناد بلندمدت همکاری و اهمیت داشتن روابط گسترده با ایران ازجمله در حوزههای اقتصادی صحبت میکنند، اما رسانههای فارسی زبانی که ضد انقلاب و مردم هستند مرتب فضا را فضای آشوب و ناآرامی نشان میدهند. من برداشتم این است که اساساً در دنیا کسی روی اینها حساب نمیکند، اما آنها میخواهند مردم ما و جامعه ما را به خود مشغول کنند. یعنی کسی که بنشیند فقط این رسانهها را ببیند فکر میکند دنیا همه در حال هجوم به ما و ایران؛ منزوی و در آستانه تحولات خطرناکی است. وقتی میروی بیرون با خود آنها صحبت میکنی اصلاً در این رابطه صحبتی نمیکنند. روی گسترش همکاریها صحبت میشود، بحثهای مختلفی مطرح میشود و این نکته مهمی است. در برآورد آنها جمهوری اسلامی از پروژههای مختلف ناامن سازی و بحران سازی به قول رهبر معظم انقلاب، بحران سازیهای پیاپی شکست خوردند و ما به پیروزیهای پیاپی رسیدیم و آنها از این عبور کردند، خیلی واقع بینانه از آن عبور کردند، حالا منتظر و دنبال این هستند بهانهای بتراشند دوباره از این کارها انجام دهند. اما از بزرگترین طرح امنیتی علیه جمهوری اسلامی در سالهای گذشته انجام شده جمهوری اسلامی با موفقیت عبور کرده، اما رسانههای ضد انقلابی که وجود دارند تصویر را طوری به جامعه نشان میدهند که انگار همه دنیا علیه ما است و هر روز التهاب، بحران، با خبرسازیهای مختلف و اینها؛ و در واقع اساسش چیست؟ مردم ما به خودشان مشغول شوند، اجازه رشد و توسعه و نگاه رو به جلو به جامعه داده نشود. این به نظرم یک بحث مهم بود. بحث دیگری هم به نظرم اهمیت دارد؛ همان جا در جلساتی که بود با بعضی از این اندیشمندان آمریکایی که مخالف ما هم هستند وارد بحث میشدم به خاطر سبقه دانشگاهی که داریم اینها همه را اساساً میشناسم، کتابها و مطالبشان را همچنان میخوانیم و بررسی میکنیم. به یکی از آنها که رئیس یکی از مؤسسات مطالعاتی نومحافظه کار آمریکا بود، خیلی فرد مشهوری هم هست در رابطه با سیاستهای منطقهای گفتم، در رابطه با سیاستهای آمریکا گفتم، نقد کردم که چرا مثلاً، یک بحث علمی باهم داشتیم. او اساساً گفت که به نظر ما، سیاستهای ایران سیاستهای ثابتی است و آمریکا نتوانسته آنها را تغییر دهد لذا ما تمرکز مطالعاتی مان را بیشتر بردیم به سمت مناطق دیگر. گفتم معنی این نیست که شما از آن سیاست تان مبنی بر تغییر سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران ناامید شدید و این پیروزی جمهوری اسلامی است؟ ضمنی، به صورت ضمنی تأیید کرد، سخت است برایشان که خیلی صراحتاً تأیید کنند، اما به نظر من، این هم بحث مهمی است؛ یعنی طرفهای نومحافظه کاری که اندیشمندان اصلی هستند که سیاست از این اندیشکدهها تولید میشود و در مرحله اجرا؛ عملیاتی میشود توسط دولت ها، او میگوید ما از این که بتوانیم جمهوری اسلامی را در منطقه شکست دهیم، سیاستهای راهبردی ایران را تغییر دهیم ناامید شدیم و رفتیم سراغ حوزههای مطالعاتی دیگر و این یک موفقیت است. پس دو نکته است؛ ۱- از طرح بحران سازی در داخل ناامید شدند. ۲- از طرح تغییر سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی در منطقه ناامید شدند. البته به معنی این نیست که ما بی توجه باشیم، نه ما باید همیشه هوشیاری را داشته باشیم بالأخره جهان سیاست و قدرت؛ جهان رقابت است، مرتب آنها طراحیهایی میکنند. اما این برداشتی بود که ما از جلسات و گفتگوهایی که در محیط بسته یا دوجانبه رد و بدل میشد داشتیم.
سؤال: سخنرانیهایی که سران کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل میکنند مورد توجه بسیاری از اندیشکده ها، دیپلمات ها، سیاستمداران و افکار عمومی قرار میگیرد، ما در حتی دیدنش از طریق فضای مجازی هم دیدیم که مثلاً میزان مشاهده سخنرانی رئیس جمهوری اسلامی ایران تقریباً دو و نیم تا سه برابر بیشتر از حتی رئیس جمهور ایالات متحده بوده، بنابراین باید برای نوشتن این سیاستها و راهبردها و مؤلفههایی که در این سخنرانی است به نکات خیلی با ارزشی توجه کرد چون آنها مینشینند و این را مورد تحلیل قرار میدهند، اگر بخواهیم شما اهم مؤلفههای اصلی در سخنرانی رئیس جمهوری اسلامی ایران که سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال نظام بین الملل هست را بیان کنید، روی کدامش دست میگذارید؟
جمشیدی: همان طور که آقای رئیس جمهور هم اشاره کردند، در سخنرانی که سخنرانی راهبردی و جدیای بود دو بحث عمده وجود داشت؛ یکی ارزشها و دوم؛ منافع. آقای رئیس جمهور هم اشاره کردند منافع ما برآمده از ارزشهای ماست. کشورهایی که به ارزشهای خود توجه نمیکنند، ناخواسته خدمتگزار منافع دیگران میشوند و این ارزشها هستند که هویت ما را شکل میدهند، هویتها هم منافع را شکل میدهند. این چیزی بود که در نگاه آقای رئیس جمهور اهمیت جدی دارد. دو بخش عمده در حوزه ارزشها مطرح شد؛ اتفاقاً اگر دقت کنید شما حتی اسناد استراتژی امنیت ملی قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا را اگر بخوانید در طول زمان که ما اینها را هم خواندیم و هم درس دادیم در دانشگاه، همیشه یک فصل به ارزشها اختصاص داده میشود. یعنی در اسناد امنیت ملی آمریکا و انگلیس و بقیه کشورها را ببینید هیچ وقت نیست که یک فصل کامل را به ارزش هایشان اختصاص نداده باشند. برای آنها اهمیت دارد. حفظ ارزشها عین حفظ منافع است. در این سخنرانی یکی در رابطه با بحث قرآن و به صورت وسیع تر؛ احترام به عقاید و ادیان الهی مد نظر بود که آن جا آقای رئیس جمهور خیلی صریح ضمن این که قرآن را در دست گرفتند، آیاتی از قرآن را خواندند و گفتند مفاهیم اصلی که قرآن ارائه میدهد اینها است، اگر بحث آزادی بیان است، چرا نمیگذارید این حرفها شنیده شود؟ مثل داستانی که از زمان پیامبر مطرح است که برخی میآمدند برای این که قرآن را نشنوند پنبه در گوششان میگذاشتند که نشنوند، اما آقای رئیس جمهور اتفاقاً آمد این را بیان کرد. این یک اثر بسیار عمیقی در جوامع مختلف بشری دارد در کشورهای مختلف به خصوص در امت اسلامی یک نگاه واحد است، حتی این که جلد قرآن، در واقع ما جلدهای مختلفی داریم، اینها با حساب و کتاب بود که مطرح شود و آن همه؛ وحدت جهان اسلام، امت اسلام و کسانی که در رابطه با ادیان الهی اعتقاد دارند بود. بحث دوم در رابطه با خانواده بود؛ که این هم یکی از تحولات مهمی است که در جهان دارد اتفاق میافتد و اساساً آثار جدیای در همه شئون زندگی ما دارد. یعنی شما حتی در کارتونهایی که بچههای ما نگاه میکنند مثلاً میبینید که علائم و سیگنالها و ویژگیهایی وجود دارد که متأسفانه یک سبک زندگی متفاوت و انحرافی را برای خانوادهها مطرح میکنند و این مورد اختلاف در داخل خود جوامع غربی است؛ یعنی بخش عمدهای از جامعه آمریکا که جامعه در کل به نسبت اروپا مذهبیتر تلقی میشود با این سیاستها مخالفت دارند. وقتی که آقای رئیس جمهور میآید این ایدهها را مطرح میکند، یارگیری خیلی گستردهای میشود، حرفش شنیده میشود در جهان. در حوزه بحثهای راهبردی که در حوزه منافع میآید؛ دو بحث عمده بود؛ یکی نظم بین الملل و دوم سیاست همسایگی. در نظم بین الملل ما فقط در رابطه با این که جهان دارد تغییر میکند صحبتی نشد، یعنی فقط در رابطه با این نبود، بلکه انتظارات ما از نظم جدید بود و این که چه چیزی باعث شد نظم قدیم افول کند، شکست بخورد و آن بی عدالتی نهفته در آن چه چیزی بود؟ و ما در نظم جدید باید مراقب باشیم که به سرنوشت قدیمی گرفتار نشویم؛ لذا یک سخنرانیای بود که صاحب ایده و رویکرد ایجابی بود که به صورت خاص تأکید داشت که نظم یکجانبه سلطه جهانی رد شده است، کسی نمیپذیرد و باید اجازه دهید مناطق خودشان نظم خودشان را تعریف کنند چرا؟ چون مناطق همگنتر و همراستاتر و هم ارزشتر هستند یعنی ارزشهای مشترک بیشتری دارند. دوم در رابطه با سیاست همسایگی بود که در عین حال یک هشداری هم بود درباره تلاشهایی که آمریکا میکند اجازه ندهد این نظم جدید شکل بگیرد و دوباره با بحران سازی، ایجاد تهدیدهای امنیتی دنبال این است که جهان را به هم بریزد، شرق و غرب مصنوعی ایجاد کند و اینها را در تقابل هم قرار دهد. آقای رئیس جمهور هم آن جا خیلی صریح اشاره کردند که تجربه جنگ سرد شرق و غرب؛ همان طور که آن اشتباه بود و قبول نداشتیم و سیاست نه شرقی و نه غربی را مطرح کرد جمهوری اسلامی ایران، امروز هم این بلوک بندی که آمریکاییها میخواهند به زور بر جهان تحمیل کنند قبول نداریم و آن را خطرناک میدانیم.
سؤال: در مبانی نظری ما میگوییم که جهان از سمت غرب به سمت شرق در حال انتقال قدرت است، هندسه نوین قدرت دارد شکل میگیرد، چندجانبه گرایی به جای یک جانبه گرایی مینشیند، بسیاری از اندیشمندان غربی هم این را میگویند، حتی اندیشکدههایی که آمدند گفتند مثلاً در منطقه Gray zone قرار داریم و پیچ تاریخی است که حالا روسیه، ایران، امریکا و چین میتوانند از این مرحله به گونهای عبور کنند و خود این مسأله مهمی است که چرا ایران مثلاً چرا نمیگویند هند؟ چرا نمیگویند آلمان، چرا نمیگویند حتی مثلاً ژاپن؛ اینها را نمیگویند و جمهوری اسلامی را میگویند. این را چه مقدار شما در عالم دیپلماتیک، دیپلماسی، در عالم واقع؛ سر میز مذاکره میبینید؟ چون یک موقع شما میآیید موانع نظری را میگویید، یک موقع نه الآن دارد اتفاق میافتد. چه مقدار این کشورها به این باور رسیدند که واقعاً انتقال قدرت دارد از غرب به شرق صورت میگیرد؟
آقای جمشیدی: این که واقعیت است، یعنی در ادبیات سیاستمداران اصلی بین المللی وجود دارد، مثلاً هندی ها، برزیلی ها، اینها که خیلی جهت گیری خاصی ندارند، دنبال منافع خودشان هستند و قدرتهای عمدهای هم هستند. گرایش دارند، اما میخواهم بگویم خیلی تقابل مستقیم با کشورها...، با همه کشورها کار میکنند، هند با روسیه کمک میکند، با آمریکا کار میکند، با اعراب کار میکند. مثلاً الآن با کانادا مشکل پیدا کرده. اینها در سخنرانیهایی که دارند به صراحت تأکید میکنند که قدرت به سمت شرق است.
مجری: رئیس جمهور برزیل.
جمشیدی: بله، تأکیدش این بود که نظام مالی بین الملل ناعادلانه است و باید یک نظام مالی جدیدی ایجاد شود. این یکی از مؤلفههای نظام سلطه آمریکایی بر جهان است. این نظام مالی و دلار؛ هیمنه آمریکا را در اقتصاد جهانی تا حالا آنها حفظ کردند. وقتی کشورهایی مثل این کشورها مطرح میکنند یا بانک بریکس را مطرح میکنند در واقع دنبال تغییر و نهادسازیهای جدید هستند. اساساً قدرت غربیها چطور در جهان اعمال میشود؟ از طریق سازمان ها، نهادها، ساختارها و بانکهایی که ایجاد کردند، مؤسسات مالی. وقتی شما میبینید مؤسسات و نهادهای متناظر با آنها دارد ایجاد میشود بین کشورهای هم اندیش، این به معنی این است که یک رقیبی برای آن است و دنبال یک استقلال و عدالتی در جهان هستند. یک بحث دیگری که در سخنرانی آقای رئیس جمهور بود؛ بحث همان سیاست همسایگی بود که در واقع آقای رئیس جمهور مطرح کردند در حالی که آمریکاییها و غربیها دنبال این هستند که دنیا را به سمت جنگ بکشانند دوباره ما یک سیاست تعاملی کاملاً واضح را نشان دادیم و ابتکاراتی را انجام دادیم، حرکتهایی را انجام دادیم که صداقت و جدیت خود را نشان دادیم و در عین حال اقتضائات آن را هم مطرح کردیم یعنی این که مهمترین پیامی که در این بخش وجود داشت این بود که همکاریهای امنیتی منوط به همکاریهای اقتصادی است. ایران با توجه به این که قدرت امنیت ساز است و پیروز میدان منطقه در دهه گذشته و ژئوپلتیک و تنش ژئوپلتیک که در یکی دو دهه گذشته وجود داشته، جمهوری اسلامی پیروز این میدان بوده و امروز سردمدار و دارای رویکرد اقتصادی است که تعاملات منطقهای در حوزه اقتصادی تقویت شود. کشورها هم باید وارد این فاز شوند یعنی این که در تعاملاتی که وجود دارد این طور نیست که ما امنیت را برای منطقه ایجاد کنیم، اما طرفهایی بخواهند بروند با دشمنان منطقه کار کنند، بروند با مثلاً با رژیم صهیونیستی تعامل کنند؛ این برخلاف آن سیاست است، یعنی یکی از خط قرمزها محسوب میشود و این را به صراحت هم گفتیم به کشورهای مختلف در حوزههای مختلف جغرافیایی از قفقاز تا خلیج فارس این ادبیات گفته شده، خیلی هم صریح و قاطعانه دنبال آن هستیم. نهایتاً هم یک سری صحبتها در رابطه با موضوعات مختلف بود. یعنی موضوعات عمده مرتبط با جمهوری اسلامی ایران که از بحث فلسطین، افغانستان، جنگ اوکراین و مباحثی از این قبیل صحبت کردند. در کل استقبال خیلی خوبی از صحبتهای آقای رئیس جمهور شد. در جلسهای که با اندیشمندان سیاست خارجی یا شورای روابط خارجی آمریکا که مهمترین مؤسسه مطالعاتی، میتوانیم بگوییم یکی از معدود مؤسسات برتر سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود، همه داشتند میگفتند شما در سخنرانی این صحبت را کردید؛ معنی و پیامش چیست؟ دنبال چه چیزی هستید؟ یعنی برایشان یک سخنرانی پرمحتوا بود و بیانگر سیاستهای جمهوری اسلامی بود که میخواستند ابعاد مختلفش را متوجه شوند.
سؤال: یکی از مشکلاتی که در نظام بین الملل وجود دارد این است که رسانهها تلاش میکنند تا واقعیتها را تحریف کنند، همان بحثی که از اول انقلاب اتفاق افتاده؛ یعنی تهدید معتبر نظامی، تقریباً از روی میز کنار گذاشته شده، تحریمهای اقتصادی طی دو سال گذشته به مدد راهبردهایی که سیاست خارجی را با متوازن کردن تبدیل به تجارت خارجی کرده ، در حال مثلاً پیشنهادهایی همچون دلارزدایی، همکاری با کشورها در قالب بحثهای پایاپای و اینها هست، اما ما همچنان با موضوعی به نام تحریف واقعیتها مواجه هستیم. من در جلسهای که رئیس جمهوری اسلامی ایران با رسانهها دیدم، همچنان احساس کردم که اینها یا نمیخواستند باور کنند یا این که تعمداً تلاش میکردند همان موضوعات تحریف شده را بیان کنند، در این زمینه چه باید کرد؟
جمشیدی: یکی از کارهایی که آقای رئیس جمهور در هم اقدامات شان و هم سخنرانی هایشان داشتند این بود که این سانسور اطلاعات معتبر و اشاعه اطلاعات نامعتبر که در جهان یک ترم پذیرفته شده است، یک کلیدواژه پذیرفته شده است را به عینه نشان دادند. گفتند ملت ایران در سال گذشته پیروز میدان بود، ولی شما واقعیات ملت ایران را نشان ندادید، میدانید که جنگ رسانه ای، جنگ روانی و جنگ شناختی که در سال گذشته بر ملت ایران تحمیل شد؛ سنگینترین جنگ رسانهای بود که در تاریخ بر کشوری تحمیل شده باشد. همان طور که شدیدترین رژیم تحریمها را خودشان اعلام میکنند که علیه ملت ایران تحمیل کردند و خودشان در کاخ سفید اعلام کردند که مفتضحانه این سیاست فشار حداکثری شکست خورده، این را هم برای ملت ما تحمیل کردند. شاید اگر کشور دیگری بود تحمل این حد از فشار را نداشت. علت این که جمهوری اسلامی و ملت ایران پیروز شد چه بود؟ این که ملت در واقع با نظام همسو هستند، همبستگی عمیق دارند و قدرت نظام جمهوری اسلامی ریشه در مردمش دارد. این را آقای رئیس جمهور آمد به صراحت مطرح کرد و گفت تصویری که شما از ایران یا مخابره میکنید یا میبینید واقعی نیست، بعد چند مثال زدند؛ این اقدام خیلی واضح در حوزه دیپلماسی حقوقی هم محسوب میشود. چند مثال زدند که شما اصلاً از بمباران شیمیایی ایران چیزی شنیدید؟ میدانید چه کسانی بودند، چه کسانی دادند؟ اروپاییها دادند. میدانید که آنهایی که شیمیایی شدند کسانی نبودند که همه کشته یا شهید شده باشند بعد از ۳۰ - ۴۰ سال همچنان دارند درد میشکند و روی تخت بیمارستان هستند. شما از اینها اطلاع دارید؟ بیماران پروانهای که شما تحریم میکنید اطلاع دارید؟ به دنیا میگویید از نقشی که شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی داشت در آزادی ملتهای منطقه به خصوص حوزه اقلیم کردستان را آیا از این تصویرسازی برای شما میشود، به نظر شما کسی در هالیوود میآید این را بسازد یا تحریم شده این را مطرح میکنند؟ اینها خیلی واضح بود، اما اتفاقاً این تصویری که شما مطرح میکنید که تلاش میکنند القاء کنند ما در دیداری که با رؤسای مختلف کشورها داشتیم اصلاً چنین چیزی را مشاهده نکردیم. کشورهای مختلفی را ما دیدیم، بعضیها را در اجلاسهای قبلی دیدیم، بعضیها را در این اجلاس دیدیم. یکی از کشورها که ما آن جا ملاقات کردیم جالب است؛ کرواسی بود که هم عضو ناتو است و هم اتحادیه اروپا که سیاست هایش کاملاً غربی است، خودشان هم آقای رئیس جمهور گفتند که ما کشورهای عضو ناتو اصلاً سیاست بر اساس ارتش شکل میگیرد و همکاریها بر این اساس است. اما حرفهایی که او زد با این چیزهایی که اینها مطرح میکنند، یعنی یک عضو کامل جامعه غربی، عضو ناتو؛ دیگر از این واضحتر نمیشود گفت، ادبیات و صحبتهایی که داشت کاملاً متفاوت بود و چیزهایی که عموماً گفته میشود را ایشان نگفتند. بحثهای مختلفی کردیم، سر بعضی بحثها اشتراک نظر داشتیم، بعضی جاها سؤال داشت، اما آن براوردی که در حوزه رسانهای به مردم و جهان القاء میشود یا تصویری که منعکس میشود اصلاً در اینها وجود نداشت. یا از آن طرف کشور ژاپن آن هم در جامعه غربی تعریف میشود؛ جزو متحدین اصلی آمریکا محسوب میشود؛ آنها هم چنین نگرشی نداشتند و تأکیدی که داشتند بر این بود که همکاریهای بلندمدت و ساختارمند برای تقویت روابط جمهوری اسلامی و ژاپن باید داشته باشیم؛ لذا میخواهم بگویم شما فرمودید این ادبیات را در جای دیگر میبینید؟ بله ما در تعاملاتی که مستقیم با کشورها داریم اتفاقاً بیشتر از همکاری، کار اقتصادی و منافع مشترکی میشنویم تا این که بخواهند این ادبیاتی که در رسانهها مطرح میکنند را مشاهده کنیم.
سؤال: یکی از موضوعات مهم این است که جمهوری اسلامی راهبردهای به ویژه دو سال گذشته در حوزه سیاست خارجی اتخاذ کرده که بازتابهای بسیار گستردهای در رسانههای بین المللی داشته هم در حوزه سیاستهای منطقهای که فرمودید و تعمیق روابط با همسایگان و هم موضوعات مربوط به شرکت در نشستهای منطقهای در نهادها و پیمانهای منطقه ای، مثل بریکس که بین المللی است و شانگهای، اوراسیا و اینها، چه مقدار ما توانستیم اینها را تبدیل به این موضوع کنیم که بیاید سر سفره مردم، چون مردم انتظار دارند که سیاست خارجی تبدیل به تجارت خارجی شود و بیاید. تقریباً همه کشورها هم همین طور است، یعنی تلاش میکنند، اگر...، چون بعضی کشورها شما استاد این قضیه هستید، بعضی کشورها اصلاً سیاست خارجی شان؛ وزارت امورخارجه و تجارت خارجی شان باهم است؛ یعنی دو تا نیست. چه مقدار ما در این زمینه توانستیم پیش برویم و افقی که شما به عنوان معاون سیاسی در نظر گرفتید چیست؟
جمشیدی: اساساً دکترین سیاست خارجی آقای رئیس جمهور هم بارها من مطرح کردم در سخنرانی سازمان ملل هم اعلام کردند؛ همسایگی و همگرایی است. اساساً هیچ وقت نمیشود شما توسعهای داشته باشی که با همسایگان تان کار نداشته باشید. آقای رئیس جمهور در جلسات مختلف مثلاً در دیدار سفرا به این تأکید میکنند که هیچ کشوری توسعه پیدا نکرد مگر این که هر بخشی از جامعه و هر بخشی از دولت سهمی در آن ایفا کرد و سهم سیاست خارجی و سهم سفرا در این جا باید تعریف شود؛ دقیقاً چه کارهایی را میتوانیم انجام دهیم؟ لذا آن سیاست همسایگی و همگرایی؛ هدفش چه چیزی است؟ این است که یک بخش اش اعتمادسازی و گسترش تجارت و روابط اقتصادی است که اتفاقاً این خودش را نشان داده و رکورد زدیم در صادرات مان که آن هم به مدد همین رویکرد بوده. من یادم هست در دورانی که ابتدای دولت بود یا صحبتهایی که قبل از دولت بود این بود که همسایگان فقط دیوار به دیوار ما، چون همسایگی فراتر از همسایهها است. اینها ۱۲۰۰ میلیارد گردش تجاری بین شان است و سهم ما از آن بسیار بسیار ناچیز است یعنی اگر ما در یکی دو درصد در این حوزهها مثلاً بتوانیم رشد بدهیم؛ چند ۱۰ میلیاردی میشود. این حوزهای که مغفول بوده؛ متأسفانه در سیاست خارجی در دورههای گذشته کمتر توجه شده یعنی نه تنها به همکاریهای اقتصادی نرسیدیم، بی اعتمادی سیاسی هم وجود داشته حتی با کشورهایی که حوزه نفوذ تمدنی ما محسوب میشوند، مثلاً آسیای مرکزی که شما میدانید رقابت بین آمریکا، چین و حتی روسیه است برای این که در آنجا حضور داشته باشند، هند هم همین طور، دنبال این هستند که آنجا حضور داشته باشند. بعد آنجا حوزه تمدنی ماست؛ ما که سفر میکنیم به این کشورها همیشه آن تصویری که از ایران قدیم در ذهن هر فرد ایرانی حک شده در آن جا میبینیم. یعنی ما آنجا را ایران خودمان میبینیم، تفاوتی ندارد، اما از آنها دوریم و این به خاطر چه بوده؟ برای این که مورد توجه قرار نگرفتند و حتی روابط خراب شده، شما مثلاً ترکمنستان را ببینید؛ به خاطر یک سیاست اشتباهی نه تنها همکاریهای اقتصادی مان قطع شده، بلکه عملاً بحث به دادگاه کشیده شد و به نوعی محکوم هم شدیم به خاطر آن تصمیم و آن سیاست اشتباه و در همین دولت جبران خسارتی که در دولت گذشته شده بود انجام شد و توانستیم نه تنها تعامل ایجاد کنیم بتوانیم همکاری اقتصادی، انتقال گاز و همکاریهای گسترده تری که دارد کار میشود انجام شود. یا در مورد تاجیکستان یا کشورهای دیگر، اصلاً رفت و آمدی بروز ندادیم. الآن خیلی از کشورهایی که ما داریم با آنها تعامل میکنیم یک دهه، دو دهه با آنها تعامل وجود نداشته یا حتی آنها میخواستند با ما تعامل کنند متأسفانه با بی توجهی مواجه شدند یعنی خیلی تعامل سردی با آنها شده یا حتی راه داده نشدند. اینها باعث شده که یک حوزههای مهمی مورد غفلت قرار بگیرد. یکی از ویژگیهایی که مهم است بگویم، یکی از ویژگیهای شخصی آقای رئیس جمهور؛ آن توانایی شان در ارتباط شخصی قوی است که توان ایجاد ارتباط نزدیک و تأثیرگذار با رهبران کشورهای مختلف را دارد. شما میدانید، یعنی همه ملت میدانند و به خصوص آنهایی که در حوزههای تخصصی و دانشگاهی کار میکنند میدانند که اساساً ارتباط بین سران و رهبران کشورها شاید مؤثرترین عاملی باشد که باعث میشود روابط گشایش پیدا کند و بعد از آن باید رفت روابط و همکاریها را نهادینه کنیم. این عامل چیزی است که در آقای رئیس جمهور وجود دارد و در این رفت و آمدها به شدت خود را نشان میدهد. یعنی ممکن است خیلی از سوء تفاهمها را برطرف کند. یک وقتهایی که ایشان یک قولی میدهند، دستوری میدهند آنها اعتماد میکنند، یک پروژه اعتماد سازی این است که وجود دارد. آقای رئیس جمهور در این رفتارها ما باید اول یک پروژه اعتمادسازی را ایجاد کنیم بعد همکاریهای اقتصادی را گسترش دهیم، تعریف کنیم، دستگاهها را مجاب کنیم و درگیر کنیم که همکاریهایی ایجاد شود که اینها تا حد زیادی محقق شده، اما در عین حال در حال پیگیری ان هستیم. اما هدف چیست؟ هدف این است که فراتر از این همکاریهای اقتصادی برویم. همکاریهای اقتصادی باید نهادینه شوند که با رفت و آمد دولتها و سلایق مختلف مسئولین، اینها شکسته نشود. الآن شما مثلاً میبینید سوریه که در آن جنگ شده دارد با کشورهایی تعامل میکند که با او جنگ کردند به خاطر این که آنها توانستند روابط را بین بازرگانان و تجارشان نهادینه کنند. ما این کار را داریم الآن انجام میدهیم. بر فرض میگویم ما الآن تجارت آزاد با حوزه اوراسیا را تا حد زیادی پیش بردیم. تجارت آزاد با سوریه را داریم ایجاد میکنیم که تقریباً نهایی شد در سفر رئیس جمهور. این خود باعث میشود خیلی از موانع اقتصادی، مالی و بانکی که در این زمینه وجود داشته را در سفر رئیس جمهور توافق شده و الآن هم پیگیری شده تا حد زیادی تقریباً به نقطه نهایی نزدیک شدیم. چه چیزی باعث میشود؟ وقتی که تجار باهم ارتباط داشته باشند و منافع ملموس وجود داشته باشد، این جریان تجارت و همکاری شکل میگیرد، اما باز این برای ما کافی نیست. وقتی میگوییم سیاست همسایگی و همگرایی این اصلاً تئوری دارد؛ بحثهای همگرایی و اینترگریشن در واقع تئوری دارد و آن این است که ما بتوانیم زیرساخت هایمان را باهم متصل کنیم. تأکید رئیس جمهور در سخنرانی اش این است؛ میگوید ما تأکید داریم بر این که زیرساختهای آسیایی را به هم وصل کنیم از طریق ایران، ایران هم نقش داشته باشد و این باعث میشود ارزش ژئوپلتیک ایران حفظ شود، یعنی هم آورده اقتصادی دارد برای مردم و هم ارزش ژئوپلتیک میدهد به کشور. میدانید یکی از پروژههای اصلی که همیشه دشمنان دنبال میکردند این بود که همه خطوط انتقال انرژی، خطوط ارتباطاتی هر چیزی که هست ایران را دور بزند، از ایران رد نشود، پروژه مهم دولت عملاً با اینترگریشن این است که بتواند نه تنها با همسایگان بلکه با حوزه اوراسیا این ارتباط ایجاد شود و این فواید دارد. ایران را در صحنه بین الملل و منطقه بالا میآورد. در اجلاس جی ۲۰ آمریکاییها مطرح کردند که یک خط به نوعی ترانزیتی و کریدور از هند به سمت جنوب خلیج فارس و از آن جا به سمت دریای مدیترانه و جنوب اروپا میبرند و خیلی هم سر و صدا کردند و به هر حال یک عده هم متأثر شدند از آن. اما من میخواهم بگویم همین پروژه کریدور شمال- جنوب یا راهگذر شمال- جنوب را اگر مد نظر قرار دهیم، یک پروژه کلیدی و راهبردی برای کشور است. اتفاقاً سؤال ما این است که چرا در این همه سال انجام نشده؟ یک فاصله، یعنی ما خط آهن داریم از جنوب کشور به سمت شمال داریم، ۱۶۲ کیلومترش قطع است؛ آن رشت- آستارا است، چرا این همه سالها انجام نشده، مورد توجه قرار نگرفته و وقتی دولت میخواهد آن کار را انجام دهد بعضیها این را میخواهند تضعیف کنند. این به نفع کشور است. بعضیها آمدند گفتند که این مسیری که از جنوب آنها میخواهند باز کنند ایران را کنار گذاشتند. من به شما میگویم در اجلاس بریکس بروید سخنرانی آقای مدیر را ببینید. آقای مدیر در صحبت هایش و ملاقاتهایی که با ما داشت تأکید داشت که این پروژه کریدور شمال- جنوب مد نظر هند است. چرا؟ چون هند میخواهد به سمت شمال اروپا، همچنین به سمت آسیای مرکزی ارتباط داشته باشد که آن از طریق شاخه شرقی کریدور میشود و همچنین شاخه غربی که به سمت قفقاز، روسیه و شمال اروپا میرود که از شمال اروپا بیشتر بار توزیع میشود، این مستقیم میرود. این درامدی که برای کشور دارد، درآمد ماندگار است، بیش از درآمد نفت برای کشور است و این باعث میشود که جمهوری اسلامی از ظرفیت طبیعی خود بتواند استفاده کند. متأسفانه ما میبینیم که فضاسازیها انجام میشود. اتفاقاً سؤال ما این است چرا این همه مدت اینها انجام نشده؟ پروژههای دیگری را میبینید شما، مثلاً شلمچه- بصره؛ این هم پروژه راهبردی است که کشور را قوی میکند. من نمیخواهم بگویم که آن پروژهای که در جنوب است، یک پروژه سیاسی است، خود مسئولین غربی بر اساس اطلاعاتی که ما داریم و همچنین خود سران عرب در رابطه با این پروژه چه میگویند؟ و این چقدر ماندگار است و مشکلاتش چه چیزی است؟ ما وارد این نمیشویم. اما همان هندی که آمده با این مسیر دارد کار میکند، خود نخست وزیرشان تأکید دارد بر پروژه شمال- جنوب، لذا بحث این است که ما در سیاست خارجی و طراحی کلان باید طوری حرکت کنیم که کشور را این پروژهها را نهادینه کنیم در کشور، این فقط به تجارت فکر نمیکنیم به این فکر میکنیم که اینها به گونهای نهادینه شود که هیچ کس نتواند از ما بگیرد. این ظرفیت کشور است و فعال کردن پتانسیلهای جمهوری اسلامی است. اینها همه را من گفتم و شما هم میدانید که رویکرد سیاست خارجی دولت آقای رئیسی یک بعد اقتصادی به صورت جدی در آن مشاهده میشود، کاملاً واضح است. همه توضیحات هم دادم و گفتم چه کار میکند. اما یک نکته را میخواهم بگویم به شما و آن این که غربیها و آمریکاییها ببینید خودشان برای سیاست خارجی شان چه کار میکنند؟ هزینه چقدر میکنند؟ چقدر از پول مالیات دهندگان آمریکایی صرف سیاست خارجی تهاجمی و جنگ طلبانه شان میشود و بقیه کشورها، نه فقط ما، اساساً داشتن نیروهای مسلح برای چه چیزی است؟ نیروهای مسلح باید همه کشورها داشته باشند، عقل و راهبرد سیاسی حکومت کند، برای یک روزی که میخواهد خدای ناکرده جنگی اتفاق بیفتد. یعنی شما هزینه میدهید، اما این هزینه؛ هزینه نیست، سرمایه گذاری هست. گول این بازی تبلیغاتی آنها را نباید بخوریم. در حین این که ما کار اقتصادی را در حوزه سیاست خارجی با قدرت پیش میبریم، اما این که بگویند هر حرکتی فایده اش در سفره چه شد؟ این یک بازی است، خودشان میلیاردها دلار خرج سیاست خارجی میکنند از جیب مالیات دهندگان شان میکشند بیرون و هزینه میکنند برای این که بتوانند منافع شان را پیش ببرند، ولی به کشورهای دیگر که میرسند میگویند نظیر و عینش را بگو. ما مثلاً در حوزه منطقه اگر ما حضور فعال نداشته باشیم تهدید دم در خانه ما هست. اصلاً شوخی نیست. این فقط هم مربوط به جمهوری اسلامی نیست. شما کتابهای مختلف دانشگاهی از گذشته، جدید ببینید، میبینید که همیشه در نگاه رهبردی سرزمین ایران؛ این بوده که ایران در حوزه منطقهای باید حضور داشته باشد تا بتواند منافع و امنیتش را در داخل تضمین کند. اگر ما حضور نداشته باشیم، بقیه داخل خانه ما میشوند؛ این که خیلی واضح است؛ لذا حتی هزینه کردن در این حوزههای راهبردی، عین سرمایه گذاری است که شما بتوانید زندگی آرام و یک رفاه مناسب برای کشورت بخواهی تأمین کنی.
سؤال: راهبردی که برخی از دولتهای جمهوری اسلامی طی سالهای گذشته داشتند این بوده که جامعه جهانی را متجسم کردند و سه چهار کشور اروپایی و آن سوی اتلانتیک یعنی ایالات متحده الآن دولت سیزدهم تلاش کرده یک توازن در سیاست خارجی را شکل دهد یعنی از امریکای لاتین گرفته، کشورهای جنوب شرق آسیا گرفته، کشورهای اوراسیا گرفته، کشورهای حتی آفریقایی را سفر میکند رئیس جمهور و اینها میآیند، چه مقدار ما اراده جدی داریم؟ چون جمهوری اسلامی وقتی با برخی از کارشناسان این کشورها صحبت میکنیم میگوید جمهوری اسلامی در یک مقطعی میآید به سمت ما، وقتی که مشکلش حل شد باز دوباره میرود به سمت آن سه کشور اروپایی و ایالات متحده، حتی کشورهای بزرگی مثل چین و روسیه هم تا مدتی پیش چنین تصوری را داشتند که مثلاً برجام وقتی شکل میگیرد بلافاصله میروی سراغ آن سه کشور اروپایی اگر با مشکل برخورد میآیی سمت چین، روسیه و سایر کشورها، چه مقدار اراده دولت جمهوری اسلامی ایران؛ دولت سیزدهم این است که این توازن در سیاست خارجی را جدی بگیرد و حرکت کند؟
جمشیدی: آقای رئیس جمهور این را به عنوان تعادل مطرح کردند. توازن در حوزه تخصصی و موازنه مثبت و منفی که شما میدانید یک عبارت است، بیشتر امتیازدهی برابر یا امتیاز ندادن برابر به قطبهای قدرت است، یعنی سیاستش بر اساس نوع رابطه اش با قطبها تعریف میشود که امتیاز ندادن است، اما تعادل چه چیزی است؟ تعادل این است که ما با همه دنیا کار میکنیم، تعامل حداکثری داریم، اما بر اساس عدالت. این تعبیری بود که خود آقای رئیس جمهور در اجلاس سفرای جمهوری اسلامی ایران در وزارت خارجه مطرح کردند. تعادل یعنی تعامل با همه کشورها بر اساس عدالت. یعنی این که اگر کشوری با شما دشمنی کرد ما آغوش مان را به روی او باز نمیکنیم، اتفاقاً این سیاست خارجی عزتمندانه است. باب تعامل را نمیبندیم، اما این به آن معنی نیست که همان طور که با آن که با ما کار میکند همان طور رفتار کنیم با آن کس که با ما کار نمیکند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب ما با اروپاییها قهر نکردیم، اما خودشان اگر میخواهند باید بیایند پای کار. آقای رئیس جمهور در سخنرانی سازمان ملل یک هشداری دادند به اروپاییها که اگر بخواهند در مسیر تقابل سرعت بگیرند قطعاً بازنده خواهند بود. این به معنی این نیست که ما صحبت نمیکنیم، مذاکره نمیکنیم، تعامل نداریم، اما همه مؤلفههای قدرت را در سیاست خارجی دخیل میکنیم و در عین حال حواس مان است که دوست و دشمن را از هم تشخیص میدهیم؛ این نیست که با دوست همان قدر کار کنیم که با دشمن هم بخواهیم کار کنیم؛ لذا ما با همه کار میکنیم، ولی با دوستان طبیعتاً بیشتر. یعنی اگر آن طور باشد ما؛ یعنی آن زکاوت استراتژیک مان را از دست دادیم و وقتی میگوییم که جهان در حال تغییر است، هم آسیا را شامل میشود، هم حتی آفریقا و آمریکای لاتین را شامل میشود؛ که شما وقتی میروید این کشورها میبینید چقدر ظرفیتهایی وجود دارد که کم توجهی میشود. آفریقا معمولاً چه تصوری در جامعه وجود دارد؟ معمولاً فکر میکنید کشورهای ضعیفِ بیچارهِ متأسفانه نیازمند که میخواهند ما باید به آنها کمک کنیم، در حالی که چنین چیزی نیست. آنجا ظرفیت بسیار زیادی وجود دارد برای کار اقتصادی، الآن تمام رقبای منطقهای ما و قدرتهای جهانی در آفریقا به صورت جدی کار میکنند. شما مثلاً میبینید که بر فرض یکی از همسایگان ما به ۵۲- ۳ کشور آفریقایی به اندازه کشورها شاید بیشتر از آنها خطوط هوایی، پرواز مستقیم دارد و حتی ممکن است یکی دو کشور هم مثلاً دو تا پرواز داشته باشد، در حالی که ما چقدر خطوط پروازی داریم به این کشورهای آفریقایی. در همین اجلاس جی ۲۰ که یکی دو سه هفته پیش برگزار شد و آن بحث کریدور را مطرح کردند؛ یکی از موضوعاتی که مطرح شد این بود که اتحادیه افریقا عضو جی ۲۰ شد؛ تحول بزرگی است. شما باید در این حوزه آفریقایی کار کنید، اینها آینده دارند و کشورهایشان با ما همگرا هستند به خاطر سابقه تاریخی داشتن، تمایل به همکاری با ما بیشتر دارند. یکی از کشورهای شمال افریقا آمده بود خدمت آقای رئیس جمهور؛ مسئولین عالی اش، حالا نمیخواهم اسمش را بیاورم اینجا و گفت که آقای رئیس جمهور شما تجارت تان با ما تقریباً صفر است، اما مثلاً ترکیه پنج میلیارد دلار دارد تجارت میکند، ایتالیا پنج میلیارد، چین ۱۰ میلیارد و بقیه؛ دانه دانه گفت و ما صفریم در کارمان، در حالی که ما طرفدار شما هستیم، ملت ما طرفدار شما هستند، شما را دوست دارند، اصلاً گرایش به مقاومت دارند. من یک سؤال داشتم؛ ما الآن وقتی میگوییم مثلاً با این کشورها میخواهیم کار کنیم، نه آقا پولش چطور میآید؟ چه کار میکنید؟ اینها فایده ندارد. من سؤالم این است؛ بقیه کشورهایی که دارند کار میکنند از ایتالیا، ترکیه و چین مگر پول نمیگیرند؟ پول میگیرند به خاطر تجارت شان درآمد دارند، اینها که به خاطر رضای خدا با آنها کار نمیکنند. همان طور که بقیه سود همکاریهای اقتصادی شان را میگیرند ما هم میتوانیم بگیریم، اما یک تصوری را متأسفانه در جامعه القا میکنند که نباید با اینها کار کرد فقط باید بروی با چند کشور غربی، ما با آنها قطع رابطه نکردیم، آمادگی تعامل هم داریم، اما این به معنای این نیست که منافع مان را در بقیه جهان فراموش کنیم.
سؤال: اگر سخن پایانی داشته باشید و یک جمع بندی از سفر؟
جمشیدی: به نظر من، فضا برای کار و فعالیت اقتصادی با ایران کاملاً باز است و اراده کشورهای مختلف برای تعامل با جمهوری اسلامی باز است. ایران هم با ابتکارهای خیلی واضح و ایجابی وارد کار شد و این کار را پیش میبریم، حتی در دیداری که با آقای دبیرکل سازمان ملل داشتیم، آقای رئیس جمهور دو پیشنهاد عینی دادند؛ آنها که اهل تخصص هستند میدانند ارزش اینها چیست. یکی این که از ظرفیت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای پروژههای صلح بانی و صلح سازی سازمان ملل استفاده شود و دوم از ظرفیتهای متخصصین حوزه دیپلماسی و روابط خارجی و سازمانهای بین المللی ایران برای حضور در مجامع بین المللی به عنوان آدمها و افراد مؤثر استفاده شود. این مورد استقبال طرف مقابل مان قرار گرفت و این نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران از خیلی از حرفهایی که اینها میزنند که ایران را درون گرا نشان دهند از اینها عبور کرده، تصویر درست را اگر از ایران نشان دهند و گفتههای اصلی انجام شود میبینیم که ایران از این حوزهها عبور کرده؛ حوزه اقتصادی فعال است و دنبال گشایش حوزه منافع برای ملت عزیز ایران است.