سال هاست که کشورهای غربی از جمله فرانسه با سیاست های مداخله جویانه خود در کشورهای آفریقایی عرصه را بر مردم این کشورها تنگ کرده اند .
به طور حتم زمان به سرعت میگذرد! به نظر میرسد همین دیروز بود که رهبر لیبی در پی پیروزی سارکوزی در انتخابات سال ۲۰۰۷ در الیزه به دیدار سارکوزی رفته بود. سارکوزی چند هفته پس از تصدی ریاست جمهوری، به طرابلس سفر کرده بود. سخنگوی او همکاری ضد تروریستی فرانسه و لیبی را "نبرد مشترک دیرینه" خواند. اما سوء ظنهایی در مورد انگیزههای سارکوزی برای رهبری در تغییر رژیم لیبی در سال ۲۰۱۲ افزایش یافت زمانی که مقامات اطلاعاتی لیبی عوامل فرانسوی را در دستگیری و قتل قذافی در اکتبر ۲۰۱۱ متهم کردند که هدف آنها سرپوش گذاشتن بر مبارزات انتخاباتی ۲۰۰۷ سارکوزی بود. مقامات اروپایی ناشناس نیز شروع به انتشار این موضوع در مطبوعات غربی کردند.
زمانی که باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا در سال ۲۰۰۹ به قدرت رسید، خودیهای پاریس گفتند که با توجه به تمرکز او بر مهار چین، اوباما بخش زیادی از آفریقا را به فرانسه و انگلیس واگذار کرد. اوباما در سال ۲۰۱۶ در مصاحبهای به نشریه آتلانتیک گفت در پی کودتای تحت حمایت فرانسه و انگلیس علیه قذافی، وی "با توجه به نزدیکی لیبی و سرمایه گذاری ها" به اروپاییها اعتماد بیشتری پیدا کرده است.
اوباما در همان مصاحبه تأکید کرد که "فراهم کردن زمینه برای مداخله فرانسه به گونهای که هزینه کمتری برای ما و خطر کمتری برای [آمریکا]داشته باشد" بسیار آسان است – فقط با اعتبار دادن به سارکوزی برای کودتا. این ایده که فرانسه یا رئیس جمهور فرانسه را میتوان «خرید»، در این مبحث مرتبط به نظر میرسد.
این وقایع در لیبی میتواند سؤالاتی را در مورد کودتای اخیر در گابن و نقش فرانسه در ایجاد شرایطی که در نهایت منجر به آن شد، ایجاد کند.
مانند لیبی و قذافی، به نظر میرسید که سارکوزی علاقه عجیبی به گابن داشته باشد و در دوران ریاست جمهوری اش در فاصله زمانی اواسط سال ۲۰۰۷ تا فوریه ۲۰۱۰، از جمله مدت کوتاهی پس از به قدرت رسیدن علی بونگو در سال ۲۰۰۹ با ۴۲ درصد آرا، سه بار به این کشور سفر کرد
سارکوزی در یکی از آن دیدارهایش با علی بونگو رئیس جمهور گابن در سال ۲۰۱۰ گفت: "هدف اصلی سفر من تأیید مجدد وفاداری به این کشور است. من میخواهم نشان دهم که فرانسه وفادار است. " در پی اتهامات فساد جدید، به نظر میرسد که «وفاداری» فرانسه به لیبی ممکن است به طور مستقیم با منافع ریاست جمهوری فرانسه یا منافع خاصی مرتبط باشد؛ و بر اساس برخی گزارش ها، این امر میتواند در مورد گابن نیز صدق کند.
در دسامبر ۲۰۱۰، روزنامه گاردین، با استناد به یک تلگراف از آمریکا به تاریخ ژوئیه ۲۰۰۹ که در ویکی لیکس نیز منتشر شد، گزارش داد که عمر بونگو، رئیس جمهور وقت گابن و سایر مقامات گابن میلیاردها پول از ذخایر مشترک شش کشور آفریقایی در بانک مرکزی آفریقا "برای خود و به دستور بونگو، برای اختصاص دادن مبالغی به احزاب سیاسی فرانسه، از جمله در حمایت از نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، اختلاس کرده اند. "
زمانی که همه این منافع خاص و شیطنتها در نظر گرفته میشوند، پذیرفتن اعلامیههای امروز فرانسه در رابطه با کودتا در آفریقا دشوار است.
اولیویه وران، سخنگوی دولت فرانسه، در اوایل این هفته گفت فرانسه کودتای نظامی در حال انجام در گابن را محکوم میکند، این در حالی است که افسران نظامی، مستعمره سابق فرانسه را به همان شیوهای که اخیراً در نیجر، مالی، گینه، بورکینافاسو و چاد انجام داده اند، تصرف کردند. این یک پیروزی بزرگ دیگر برای یکی دیگر از ماموریتهای نظامی فرانسه است، این بار شامل ۴۰۰ نیروی "دائم" در داخل کشور
نکته جالب توجه در مورد خشم پاریس از کودتا علیه بونگو این است که تا زمانی که بونگو در قدرت باقی میماند، فرانسویها واقعاً به دموکراسی اهمیت نمیدادند. انتخابات ریاست جمهوری اخیر که توسط مخالفان گابن تقلبی خوانده شد و جرقه کودتا زده شد، حتی مورد توجه ناظران بین المللی قرار نگرفت. اینطور نیست که آنها نمیدانستند که خطر تقلب وجود دارد.
سناتور باب منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، گفته است که "عمیقاً نگران کودتای نظامی در گابن و انتخابات ساختگی پیش از آن است. "، اما ظاهرا واشنگتن تا همین هفته گذشته به اندازه کافی نگران نبود که گابن زنگ «آزادی و دموکراسی» را به صدا درآورد.
پس چرا غربیها اکنون ناراحت هستند؟ خوب، تا آنجا که به آنها مربوط میشود، خاندان بونگو - علی، که از سال ۲۰۰۹ در قدرت بود و قبل از آن پدرش، عمر- به طور جدی در ثبات غرب در نظر گرفته میشدند. به ویژه شرکتهای چند ملیتی فرانسوی مانند توتال از انرژی و مواد معدنی این کشور - بخصوص منگنز که در تولید فولاد ضروری است و غرب آن را حیاتی میداند، بهره برداری کرده اند.
حقیقت این است که فرانسه و غرب فقط زمانی از فقدان دموکراسی در کشورهای آفریقایی مورد علاقه خود - یا هر جای دیگر - شکایت میکنند، که نگران باشند حکومت جدید ممکن است جایگاه آنها را از بین ببرد یا به کسی دیگر واگذار کند.