روز نهم شهریور را روز قزوین برگزیدهاند. برای دانستن علت آن باید تاریخ را ورق بزنیم و به دوره اسماعیل میرزا نگاهی بیندازیم که برای تصاحب تاج و تخت سلطنت ایران با مدعیان میجنگید.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز قزوین، روز نهم شهریور را روز قزوین برگزیدهاند. چنانچه از اوراق تاریخ برمیآید در این روز شاه تهماسب اول از روی شوق و نیاز قزوین را به عنوان دومین تختگاه صفویان برگزید. اما اگر بخواهیم منشا و دلایل این اقدام را در میان انگاشتههای مورخان بجوییم، باید به سالها پیش و شاید به آن زمانی برگردیم که اسماعیل میرزا برای تصاحب تاج و تخت سلطنت ایران با مدعیان میجنگید. در این زمان که او پناهنده دربار کارکیا میرزاعلی از فرمانروایان سلسله کارکیا در گیلان- بود، از سوی او، با قزوین و قزوینیان آشنا شد و با کمک او به قزوینیها که پس از تجربه حملات و غارت مکرر شهر از سوی بیگانگان از صدر اسلام تا زمان مغول و بعدتر از آن به دنبال حامی و مامنی بودند، نزدیک شد تا بتواند با استفاده از امکانات و مشروعیت در میان مردم شهر، سلطنت نوپایی برای خود دست و پا کند.
احتمالا از این زمان بود که به اهمیت قزوین به عنوان محور مواصلات اقتصادی و سیاسی و استراتژیک پی برد. از سویی در حوادث بعدی طول سلطنتش قزوین محل تجمع سپاه و فرستادن آن به مناطق جنگ با عثمانی بود. به گمان برخی از قزوین پژوهان شاه اسماعیل اول بود که قزوین را به عنوان دارالسلطنه برگزید یا لااقل آن را از مدتها پیش از مرگ تحت نظر داشت.
شاه اسماعیل اول در ۹۰۷ ه. ق در تبریز به تخت نشست. شهری که نزدیک به مرز ایران و عثمانی، در شمال غرب ایران بود. واقعه نبرد چالدران و تسخیر تبریز اثری بر روحیه شاه اسماعیل گذاشت که به اعتقاد برخی مورخان از حقارت آن دقمرگ شد. با این حال فکر انتقال پایتخت در اندیشه او بوده.
شاه اسماعیل اول در ۹۰۷ ه. ق در تبریز به تخت نشست. شهری که نزدیک به مرز ایران و عثمانی، در شمال غرب ایران بود. واقعه نبرد چالدران و تسخیر تبریز اثری بر روحیه شاه اسماعیل گذاشت که به اعتقاد برخی مورخان از حقارت آن دقمرگ شد. با این حال فکر انتقال پایتخت در اندیشه او بوده
میرتیمور مرعشی در تاریخ خاندان مرعشی، از تصمیم شاهاسماعیل برای انتقال پایتخت پرده برمیدارد و گفتوگوی او با کارکیا سهراب که فردی کاردانش میخواند را روایت میکند که شاه با او به شور نشست و از تردیدش میگوید، برای اینکه همچنان در تبریز بماند یا هرات را به پایتختی برگزیند (که در آن زمان تختگاه ولیعهد بود) و نظر کارکیا سهراب را جویا میشود و او نیز پاسخ میدهد که شاه قزوین را به عنوان دارالسلطنه برگزیند.
اولئاریوس در سفرنامهاش میگوید: «اسماعیل بود که پایتخت را به قزوین منتقل نمود، زیرا او تمام ایام دوران سلطنت خود را در جنگ گذرانیده بود و کمتر فرصت داشت که در یک مکان و محل معلوم توقف کند. در هر حال همه متفقالقولند که قصر سلطنتی قزوین و باغ آن که در جنب میدان بزرگ قزوین واقع شده به دستور شاه اسماعیل ساخته شده است این قصر درهای متعددی دارد.» از تذکره شاه تهماسب اول نیز میتوان دریافت که شاه اسماعیل اول برای روزهای اقامتش در قزوین دیوانخانهایی نیز در این شهر بنا کرده بود.
پس از مرگ شاه اسماعیل اول، شاه تهماسب به تخت سلطنت تکیه میزند. او در ۹۶۱ ه. ق تصمیم گرفت قزوین را رسما به عنوان دومین پایتخت صفویان انتخاب کند. برای این منظور، زمینهای وسیعی که به اراضی «زنگیآباد» معروف است و در جایی که آن زمان شمال شهر قزوین محسوب میشد از فردی به عنوان میرزا شرف جهان که از خوشنویسان و سیاستمداران بود، خریداری کرد. به دستور شاه معماران و هنرمندان از سرتاسر ممالک محروسه فراخوانده شدند تا طرح ساخت شهری را بیافرینند که به یمن نام امام ششم، جعفر صادق (ع)، «جعفرآباد» نامیدند. ساخت دولتخانه در شهر جعفرآباد دوره صفوی که امروزه احتمالا حوالی بازار بزرگ قزوین تا شمال محله بلاغی، و از سوی جنوب تا بخشی از خیابان منتظری و سبزه میدان از سوی شمال را در بر میگیرد، با عمارتها، کاخها و باغهای فاخر در ۹۶۵ ه. ق به اتمام رسید. امروزه جز یک کلاهفرنگی که احتمالا متعلق به شاه تهماسب اول است، و سردر عالی قاپو، مسجدی موسوم به پنجهعلی و مسجد شاه (نبی)، خیابان دولتی (سپه)، آثاری در مسجد جامع عتیق و توصیف دولتخانه و عمارات و باغها در کتابها و سفرنامهها، چیز زیادی از دولتخانه صفوی قزوین باقی نمانده است.
باری، برای انتقال رسمی پایتخت در دوره شاه تهماسب دلایل مختلفی برشمردهاند. برخی نیز معتقدند هنوز آن طور که باید دلایل برگزیدن قزوین به عنوان دومین تختگاه صفویان بررسی نشده است. شاه تهماسب از سال نخست فرمانرواییاش در ۹۳۱ ه. ق بارها به قزوین قشلاق کرد. او تا سال ۹۶۵ ه. ق ۱۶ قشلاق را در قزوین گذراند. از این رو، مورخان قزوین را اصلیترین مقر زمستانی او دانستهاند. دل شاه پراندیشه از اوضاع مملکت که صحنه نافرمانی شورشیان از جمله برادر شاه القاص میرزا و تهدیدات عثمانی بود. میگویند هر بار که قشلاق را در قزوین به سر میبرد، خبری از فتح و پیروزی به او میرسید. به گمان مورخان، شاه قزوین را بر خود مبارک میدانست. اما به نظر میرسد پذیرفتن این دلیل سادهانگارانه باشد.
به گواه امراله صفری، مصحح تذکره شاه تهماسب، سه جنگ متوالی با عثمانی که هربار منجر به شکست شاه ایران شد، او را برآن داشت تا پایتخت را انتقال دهد. از سوی دیگر تهماسب طالبی در مقاله بررسی علل انتخاب قزوین به عنوان پایتخت در عصر صفویه قزوین را راه دسترسی آسان به شرق کشور معرفی میکند که صحنه تاخت و تاز ازبکان شده بود. وینچنتو دالساندری، در سفرنامهاش از فضای مذهبی و اجتماعی تبریز در اوایل سلطنت شاه صحبت میکند که خود عاملی برای انتقال پایتخت بود. نبرد دو فرقه حیدری و نعمتی و ناتوانی شاه در فرونشاندن آن، وجود کدخدایان محلی که قدرتشان از شاه بیشتر بود، توصیفی است که از تبریز این دوره میشود.
در میان همه دلایلی که برشمردهاند، باید اشاره کرد دلیلی که منجر شد قزوین حداقل از دوره ساسانیان در دوران باستان، تا صفویان در دوران اسلامی مورد توجه قرار گیرد، واقع بودن آن بر سر راه مواصلاتی شمال و جنوب و ارتباط میان شرق و غرب بوده است. قزوین کانال مناسبی برای برقراری ارتباط تجاری با روسها و اروپاییها بود و این خود دلیلی بر وجود کاروانسراها و قیصریههای متعدد در این شهر است.