کارشناس مسائل آمریکامی گوید جامعه آمریکا به لحاظ سیاسی دوقطبی است و این وضعیت از دوران ریاست جمهور اوباما شدت گرفته است.
سؤال: ما وضعیت ترامپ را در نظرسنجیها دیدیم در گزارش در واقع تنه به تنه بایدن میگذارد درحالیکه کلی پرونده و اتهام علیه او مطرح شده است. چرا هیچ کدام از این پروندهها نتوانسته اند جلوی ترامپ را بگیرند؟
غلامزاده: درست این سؤال این است که برعکس پرسیده شود در واقع جواب در خود سؤال است، اما وارونه. چون ترامپ محبوبیت دارد و همچنان طرفدار دارد، دموکراتها به دنبال این پروندههای اعضایی هستند که شاید بتوانند محبوبیت اش را کم کنند شرایط اش راتضعیف کنند و با پرونده قضائی و احیاناً اگر بتوانند برای او حکم بگیرنداز طریق حکم تضعیف اش کنند که نتواند به این جایگاهی که دارد ادامه دارد. در واقع این محبوبیت باعث آن ماجرا است تنها راهی که دموکراتها پیدا کرده اند برای رقابت با ترامپ تلاش برای محکومیت قضائی اش است گرچه همانطور که در گزارش شما هم بود، چون این اتهاماتی که به آن وارد است از اتهامات جنایی نیست عملاً بازهم مانع اش نخواهد شد به لحاظ سیاسی. یعنی اگر حتی حکم زندان هم بگیرد باز میتواند در انتخابات شرکت کند و اگر برنده شود میتواند خودش را عفو کند بعنوان رئیس جمهور و کاملاً برایش حل شود این ماجرا. اما دنبال این هستند که با این هیاهوی سیاسی با این جنجال سیاسی محبوبیت و جایگاه ترامپ را در بین طرفدارهایش تضعیف کنند و بقیه جمهوری خواه قدرت بگیرند که در رقابت کار دموکراتها هم راحتتر باشد.
سؤال: من متوجه نکته شما شدم، اما این پروندهها از طرف دیگر چندین ماه است که در امریکا درجریان است، اما هدف دموکراتها گویا محقق نشده است وضعیت نظرسنجیها تغییر محسوسی با سال گذشته ندارد.
غلامزاده: نکته مهمی که باید لحاظ کرد وضعیت دوقطبی است که در جامعه امریکا است و این دوقطبی هم مسئله مثلاً یکی دو سال اخیر یا این پرونده ترامپ یا ماجرای ششم ژانویه نیست، از زمان اوباما این دوقطبی زیاد شده است و به بیشترین حد خودش رسیده است و همینطور بعد از آن هم دوره ترامپ ادامه پیدا کرده است و الان هم شاهد آن هستیم اگر خاطرتان باشد در مراسم تحلیف آقای بایدن دو اولویت ایشان مطرح کرد یکی بحث زیرساختها که خیلی شرایط اش بد است در امریکا یکی هم بحث همین دوقطبی و شکاف اجتماعی که در جامعه امریکا وجود دارد و ایشان اولویت خودش را از همان ابتدا روی این موضوع قرار داد و نشانه هایش را هم همین الان میبینید. ماجرای ششم ژانویه که جای خودش را داشت علاوه بر آن همین الان شما دارید میبینید ایشان رامتهم میکنند دادگاه میرود شروع میکند حمایت مالی جمع کردن و میلیون دلاری از مردم میتواند حمایت مالی جذب کند بخاطر اینکه آن محبوبیت را دارد و طیفی هستند در جامعه امریکا که میخواهند علیه دموکراتها میخواهند اقدام کنند و برای همین میآید سراغ ترامپ و ترامپ را بعنوان نماینده خودشان در مقابل نهاد قدرت، در مقابل ساختارهای مرسوم قدرت طلبی در امریکا میبینند، در مقابل حتی ساختار دوحزبی مرسوم امریکا میبینند و بخاطر همین از آن حمایت میکنند. اگر آمار را خاطرتان باشد آمار را آقای بایدن همانطور که آمار مطرح شده رسمی امریکا نشان میدهد بایدن بیشترین رأی تاریخ امریکا را کسب کرد در سایر انتخابات، اما فراموش نکنیم که ترامپ هم بعد از ایشان رتبه دوم را به دست آورد که از رأی دفعه قبل خودش هم بیشتر بود یعنی همچنان رتبه دوم تاریخ امریکا را آقای ترامپ دراختیار دارد که محبوبیت اش و میزان طرفداری اش را دارد نشان میدهد.
سؤال: برداشت من از کلام شما این است که جامعه امریکا به این دلیل که دوقطبی شده است اثرپذیری اش را از رویدادها کماوبیش از دست داده است. هر چقدر هم پرونده مطرح شود به هر حال طرفداران ترامپ همان نظر را درباره اش دارند.
غلامزاده: در واقع بیشتر سهوی برخورد میکند یعنی، چون دارند به ترامپ حمله میکنند پس میرود و از ترامپ حمایت میکند بخاطر اینکه میخواهد با دموکراتها مخالفت کند متقابلاً هم همین است. بخصوص در دوره آقای ترامپ برعکس آن رایج بود بین دموکراتها که، چون مخالفت میشد با آنها میرفتند به آن سمت. یک ویژگی که در این ایام داریم همین دقیقاً چیزی که شما گفتید نکته درستی است که به آن تعصب شناختی میگویند باعث میشود که وقتی مخالفت میشود با نفر مورد نظرشان بیشتر عمیقتر از او طرفداری میکنند که دقیقاً فرمایش شما بود.
سؤال: به نظر شما این وضعیت دوگانه بایدن ترامپ در ماههای آینده هرچقدر نزدیک میشویم به انتخابات ۲۰۲۴ امریکا به چه سمت و سویی میرود؟
غلامزاده: خیلی سخت است بخاطر دینامیک انتخابات امریکا و روش سیاسی که دارند واقعاً نمیشود از الان پیش بینی کرد. اگر به همین شکل الان باشد شرایط، وضعیت آقای ترامپ خیلی خوب است و رقیب جدی برای آقای بایدن خواهد بود. خیلیها الان دارند تلاش میکنند در حزب جمهوری خواه، امثال دسانتیس، نیکی هیلی و مایک پنس که بیایند و جایگاه پیدا کنند و در مناظرات درون حزبی سعی کنند جایگاه خودشان را به دست بیاورند و تلاش کنند که نزدیکتر شوند چیزی بین ترامپ و دموکرات ها. مثلاً آقای دسانتیس میآید تصریح میکند که آقای ترامپ شکست خورده است در انتخابات گذشته و مایک پنس همین جور تصریح میکند و حمله میکند به ماجرای ششم ژانویه و اقدامات ترامپ، چون میخواهند یک جایی بین ترامپ و دموکراتها بایستند که دموکرات نباشند، ولی مثل ترامپ هم تندرو نباشند. این بستگی به شرایط دارد و درحال حاضر آن دوقطبی باعث میشود که وزنه آقای ترامپ قویتر باشد و صمله؟ پرزورتری داشته باشد.
سؤال: ببینید درگزارش هم دیدیم اخیراً نظرسنجیهایی در امریکا است که نشان میدهد که بیشتر مردم تمایل دارند فردی جز بایدن و ترامپ کاندیدا و رئیس جمهور کشورشان باشند. حالا آقای رجبی در نیویورک یک گزارشی یک نظرسنجی را گفتند که تقریباً نیمی از مردم همچنین نظری دارند. من به تازگی یک گزارشی هم دیدم یک نظرسنجی بود که اسکای نیوز منتشر کرده بود، آنجا عدد دو سوم است. چرا وقتی در یک کشور با این نظام نخبگانی و این تاریخچه سیاسی دو سوم مردم تمایل دارند فردی به غیر از این دو کاندیدا باشد همچنان رقابت سیاسی در امریکا با اینکه چهار سال هشت سال میگذرد بین همین دو فرد خاص ترامپ و بایدن است؟
غلامزاده: ساختار انتخابات امریکا دوحزبی است و ساختار سیاسی امریکا و ساختار انتخاباتی شان هم الکتروکالج است. اساساً الکتروکالج را گذاشتند به اصطلاح پدران مؤسس امریکا در قانون اساسی الکترکالج را گذاشتند به تصریح خودشان گذاشتند برای اینکه عموم مردم نتوانند در سرنوشت سیاسی کشور مؤثر باشند و تأثیر مستقیم بگذارند. یعنی تصریح میکنند که میخواهند مردم رأی مستقیم نداشته باشند تأثیرگذاری مستقیم در ساختار سیاسی نداشته باشند برای همین روش الکتروکالج و ساختار انتخاباتی به نحوی چیده شده است که فقط دو حزب اصلی بتوانند. ما همین الان داریم احزاب دیگر که میآیند گاهاً در بعضی از ایالتها هم میتوانند بیایند روی تهیه رأی، ولی شرایط اینقدر سخت است، چون بیشتر آن بر محور پول است میزان پولی که میتوانند حمایتهای مالی که میتوانند جذب کنند باید یک تعدادی ستاد انتخاباتی بزنند در هر ایالت و شهر و یک میزانی باید حمایت عمومی جذب کنند که همه اینها مستلزم پول است و تنها حزبی که اینقدر قدرت مالی دارد دو حزب اصلی دموکرات و جمهوری خواه هستند و برای همین اینها فقط میتوانند. وگرنه داریم حزب سبز است یا حزبهای دیگری هستند که میآیند و مثلاً در یک ایالت یا پنج ایالت نامزدها هم در برگه رأی هم میآیند، چون در آن ایالتها میتوانند آن حد نصاب را برسند ستاد بزنند در نظرسنجیها جایگاهی پیدا کنند و آن رقمی که باید بعنوان حق ثبت نام بدهند را پرداخت کنند، ولی در همه ۵۰ ایالت این امکان برایشان میسر نیست، چون رقم مالی رقم عجیب و غریبی است الان دیگر میلیون دلار دیگر یک بخش مختصری از هزینه انتخاباتی امریکا است دهها میلیون دلار دارد هزینه میشود در انتخابات و برای احزاب خیلی این میسر نیست، چون انتخابات در امریکا یک بیزینس است یعنی رسماً یک بیزینس است و یک ساختار مالی خیلی مفصلی دارد و بخاطر همین تأثیر پول احزاب دیگر امکان ورود به ساختار انتخاباتی را به درستی ندارند و بخاطر ساختار الکتروکالج مردم هم امکان تأثیرگذاری ندارند والا الکتروکالج سالها است که مردم مخالف آن هستند خود خانم کلینتون، چون وقتی شکست خورد مخالف این ساختار بود.