دین خدا قطعا اخلاق بنیان است. یعنی هرگز با اخلاق فطری انسان در تضاد نیست؛ لذا میتوان به این نتیجه رسید که هر کسی از اخلاق فاصله دارد، به همان اندازه از دین توحیدی فاصله دارد و هر کسی به اخلاق نزدیک است، به دین توحیدی نزدیکتر.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، در این مطلب محسن دیناروند، دکترای معارف اسلامی گرایش اخلاق اسلامی، به بررسی پاسخ این سوال پرداخته است، که آیا دین منهای اخلاق شدنی است یا نه؟
اگر بخواهم بر حسب آنچه که در روال پاسخگویی دارم به این پرسش پاسخی دهم لازم بود قبل از پاسخ، مقدمهای میچیدم و اگر این سوال موضوعی دیگر داشت به همان ترتیب قبل، اول مقدمهای میگفتم و سپس پاسخ را!
اما عمق درد و التقاط و کج فهمی و فتنه گری در مساله دین منهای اخلاق صبر را از من میرباید و وادارم میکند بی مقدمه پاسخ دهم که دین منهای اخلاق دروغ است، دین منهای اخلاق از دین سوی خدا نیست، دین منهای اخلاق زشتترین و لجنترین برنامه است که میتواند نه فقط به بشر که به کل جهان آسیب برساند.
اگر بخواهیم از تصویر دین منهای اخلاق دنیایی را نمایش دهیم میتوانیم آن را در دنیای اهل یزید در عاشورا ببینیم و در مقابل دنیای اهل حسین (ع) نمایش دین بر محوریت اخلاق است. یزیدیان را نگاه کنید. آنها خود را نه مخالف دین بلکه دیندار کامل میدانند و در مقابل حسین (ع) را خارجی! میخواهم شما را به مقایسه این دو شکل از دین دعوت کنم تا ببینیم وقتی از جایگاه اخلاق در دین میگوییم دقیقا از چه چیز حرف میزنیم.
یزیدیان آب را بر حسینیان بستند! بر طفل شیرخوار در آغوش پدر تیر سه شعبه زدند! انبوه حدود ۳۰ هزاری بر جمعیت حدود ۷۲ نفری تاختند! با لشکری نظامی به خیمهها و غیر نظامیها یورش بردند! خانوادهها را بی هیچ ارتکاب جرمی به اسیری بردند! سر بریده پدری را بر سیر نیزه به دختر سه ساله اش نشان دادند! که این حادثه اخیر منجر به شهادت دختر شد! و حوادث دیگری در صحنه عاشورا از طرف یزیدیان به همین شکل میبینیم. قصد روضه خوانی ندارم، میخواهم بپرسم کدام یک از این حوادث گفته و ناگفته در قبل اخلاقی است؟ و آیا یزیدیان بدون تکیه بر دین این اعمال را به انجام رساندند؟
میبینیم که ذره ذره این رفتارها و کردارها نه که فقط غیر اخلاقی که کاملا ضداخلاقی بوده اند و دست بر قضا همه آنها به هر دلیلی همه آن اعمال زشت و نجس را با روکش دین انجام دادند که اگر نبود حکم خروج حسینیان توسط امثال قاضی شریح دست به چنین جنایاتی نمیزدند. آنها برای شهید کردن تک تک حسینیان نیت قرب الهی داشتند. عجبا از این دینداری! این همه عمل ضد اخلاقی و دین داری؟!
اما طرف مقابل را ببینیم؛ بخشیدن و نادیده گرفتن تمام ظلمهای فردی که از صمیم قلب توبه کرده و در آغوش گرفتنش؟ توجه مدام به خانواده؟ نپذیرفتن ظلم؟ احترام به نظر و آزادگذاشتن یارانش بین رفتن و ماندن در نبرد؟ و خیلی موارد دیگر که بر همگان روشن است! اینها چه رابطهای با دین دارند؟ بله این گروه هم دین دارند، اما با یک فرق دین اخلاق بنیان. حال کدام یک دین است؟ دین بی اخلاق یا دین اخلاق بنیان؟ تشخیص تفاوت این دو به راحتی مشخص است.
بحث بر سر چه بود؟ سر رابطه دین و اخلاق؟ دین اخلاق بنیان در تقابل با دین منهای اخلاق! در نبرد عاشورا این دو شکل از دین را میبینیم با دو دنیای کاملا متفاوت و متضاد. دنیای حسینیان، دین اخلاق بنیانی است که سر همین نگاه اخلاقی حضرت زینب (س) است که میگوید: جز زیبایی چیزی ندیدم! و دنیای یزیدیان، دنیای دین منهای اخلاق است که در این دنیا همه چیز هست جز زیبایی، زیبایی نمایش وجود خداست! خدا در دنیای یزیدیان نیست و این برای تاریخ روشن است، چون زیبایی ندارد! زیبایی ندارد، چون سراسر ضد اخلاق را داریم میبینیم از یزیدیان.
سوال دیگری که لازم است پرسیده شود این است که آیا خدا سخن و عمل غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی بروز میدهد یا اخلاق بنیان؟ قطعا پاسخ همه اخلاق بنیان بودن اعمال خداست. حال ابلاغ و یا پسندیدن عمل غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی، آیا اخلاقی و عاقلانه است؟ پاسخ بدیهی است که نه! پس چگونه خداوند که خود اخلاقی است، دینی غیر اخلاقی برای بشر میفرستد؟! پس نمیفرستد. دین خدا قطعا اخلاق بنیان است یعنی هرگز با اخلاق فطری انسان در تضاد نیست؛ لذا میتوان به این مهم رسید که هر چه از اخلاق فاصله دارد به همان اندازه از دین توحیدی فاصله دارد و هر چه به اخلاق نزدیک است به دین توحیدی نزدیکتر. این یک واقعیت در مورد دین و دینداران است و یکی از معیارهای مهم تشخیص دین توحیدی از غیر آن و دیندار راستین از غیر آن همین توجه به معیار اخلاقی بودن است و فاصله اخلاقیاش با حق و ناحق، درست و نادرست، خوب یا بد.
منبع:
خبرگزاری الف