سوره الرّحمن مجموعهای از نعمتهای خداوند در دنیا و آخرت را برمیشمرد و در آن ۳۱ بار از انسانها و جنها پرسیده شده: «فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ: کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟»
سوره الرّحمن جهان را تابع نظمی میداند که هم انسان و هم جن از آن استفاده میکنند. این سوره جهان را به دو بخش دنیای از بین رونده و دنیای ماندگار تقسیم میکند. در جهان آخرت، خوشبختی، بدبختی و نعمت و عذاب از هم جدا میشوند.
سوره بیان میکند که تمام هستی (دنیا و آخرت) یک نظام مرتبط با یکدیگر دارند و هر چه در جهان هستی است، نعمت خداوند متعال است. از این رو ۳۱ بار در این سوره با بیان تندی از انسانها و جن میپرسد که «فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ: کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟» به همین جهت سوره با نوعی از بخشندگی خداوند که شامل همه موجودات میشود، آغاز شده و با ستایش خداوند پایان میپذیرد. همچنین خداوند نعمتهای زیادی را در اختیار انسان قرار داده است؛ اما انسانها به درستی قدردان خالق آنها نیستند یا تصور میکنند خداوند به بندگان خود اهمیت نمیدهد.
در این سوره تعلیم قرآن کریم، آفرینش انسان و جن، آفرینش گیاهان و درختان، آفرینش آسمان، حاکمیت قوانین، آفرینش زمین با ویژگیهایش، خلقت میوهها، خلقت گلها و گیاهان معطر، اتصال دو دریای شور و شیرین و موجودات دریایی از جمله نعمتهای الهی برشمرده شده است.
از جمله مهمترین نکاتی که در این سوره قرار گرفته، کوچکترین آیه قرآن کریم است که در آیه ۶۴ این سوره آمده «مُدْهَامَّتَانِ: درختان آن دو بهشت در منتهای سبزی و خرّمی است» (رحمان/ ۶۴).
در سوره «الرّحمن» خداوند نعمت هاى گوناگون خود را - اعم از مادى و معنوى بیان کرده و بعد جن و انس را مخاطب قرار داده است که: کدام یک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید.
این پرسش، استفهام تقریرى است که در مقام اقرار ذکر مى شود. از این رو در روایتى آمده است که بعد از این جمله بگوییم: پروردگارا! ما هیچ یک از نعمت هاى تو را تکذیب نمى کنیم «لا بِشَى ءٍ مِن آلائِک رَبِّ اُکذِّبُ».
اندیشه و دقت در نعمت هاى الهى، با جزئیات و ریزه کارىها و اسرارى که در هر یک از آنها نهفته است، حس شکرگزارى را برمى انگیزد و انسان را به عرفان و شناخت مبدأ این نعمتها دعوت مى کند. به همین جهت خداوند از بندگانش، اقرار مى گیرد.
این تکرار نه تنها منافاتى با فصاحت و بلاغت ندارد، بلکه خود یکى از فنون فصاحت است. این درست مانند آن است که پدرى فرزند فراموش کار خود را مخاطب ساخته، مى گوید: آیا فراموش کردى کودکى خرد و ناتوان بودى. من چه خون جگرها براى پرورش تو خوردم؟! آیا فراموش کردى هنگامى که به مرحله جوانى رسیدى و نیاز به همسر داشتى، پاکترین همسر را برایت انتخاب کردم؟! آیا فراموش کردى نیاز به خانه و وسایل زندگى داشتى، برایت فراهم کردم؟ پس این سرکشى و بى مهرى از چیست؟!
خداوند مهربان نیز نعمت هاى گوناگونش را به این بشر فراموش کار یادآور مى شود و به دنبال هر بخش از آنها، از او سؤال مى پرسد: «کدام یک از اینها را انکار مى کنى؟!» پس این نافرمانى و طغیان براى چیست؟! در حالى که اطاعت من نیز رمز تکامل و پیشرفت خود شما است و از آن چیزى عاید پروردگارتان نمى شود. (تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۱۱۳، ۱۱۵).
منابع : ایکنا ؛ پرسمان دانشگاهیان.