کتاب «نامزد گلوله ها» کاری از انتشارات خط مقدم به چاپ هفتم رسید.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمامرکز کرمان ، انتشارات خط مقدم کتاب «نامزد گلوله ها» نوشته مرتضی سرهنگی را به تازگی به چاپ هفتم رسانده است.
نویسنده با نثری ساده روان به روایت رویدادهای مهم زندگی «حاج قاسم سلیمانی» میپردازد؛ فراز و فرودهایی از تولد در روستای قنات ملکِ کرمان و کودکی و نوجوانی و جوانی و ازدواج، تا لحظه شهادت در فرودگاه بغداد.
چکیده زندگی بعضی از آدمها هم میشود: «جنگ». کسی مثلِ حاج قاسم سلیمانی که از همان سیزده سالگی نسبت به خانواده آنقدر احساس مسئولیت میکند که از روستای قنات ملک راهیِ کرمان میشود تا کار کند و بجنگد برای زندگی و کمک به پدر؛ تا بانک باغشان را به جای بدهی برندارد. کار کردن از نوجوانی و انجام ورزشهای زورخانهای و پرورش اندام و کاراته و بعدتر آشنایی با چند نفر از انقلابیون و نشستن پای درس قرآن و منبر روحانیون مؤمن الفبای مبارزه را در وجود حاج قاسم مینشاند.
«روزی که پای مردم عادی به کاخهای پهلوی دوم باز شد، در کرمان قاسم سلیمانی جزو اولین کسانی بود که برای گرفتن شهربانی وارد ساختمان قدیم آن شد…» «او از آن به بعد آرام و قرار نداشت، صبحها در اداره آب کار میکرد و عصرها در ایست بازرسی و گشتهای شبانه به دوستان مسجدیاش در کمیته کمک میکرد. کمی بعد به عضویت افتخاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد تا بتواند برای سرپا ماندن انقلاب بیشتر کار کند…» «به یاد روزی افتاد که مسئول گزینش سپاه، او را به علت موهای بلند فرفری، پیراهن آستینکوتاه و سگگ بزرگ کمربندش نپذیرفته بود…» این جملات بخشهایی از کتاب «نامزد گلولهها «نوشتهی «مرتضی سرهنگی» است.
«نامزد گلولهها» کتابی است که مخاطب عام و خاص؛ جوان و نوجوان و هر کسی را که در پیِ شناخت شخصیت فرماندهای است که بیشتر سالهای عمر خود را صرف جنگ و دفاع و یاری رساندن به مظلومان کرده؛ راضی خواهد کرد.
مخاطب نامزد گلولهها از سالهای فرماندهی حاج قاسم در جنگ تحمیلی و حضور او در عملیاتهای مختلف خواهد خواند تا زمانی که حاج قاسم فرمانده سپاه قدس میشود و در لبنان و عراق و روزهای پر آشوب سوریه حضور پیدا کرده و برای بیرون راندن مسلحین و داعش از خاک این کشور و کشور عراق تلاش میکند تا لحظههای تاریکِ فرودگاه بغداد و آن انفجار.
سوران ایل، کاخهای بی دیوار، کاشیهای لاجوردی، سایههای غریبه، زخم کرخه، خرمشهر نه محمره، آبهای آرام هور، باتلاق پنجشیر، ویرانی دوقلوها، عروس تنها، سرب گداخته، پسر ابوشاکر، سفر از جمه عناوین سرفصلهای این کتاب هستند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«داعش برای بالا بردن پرچم سیاه خود در سوریه و عراق، آتشی روشن کرده بود که شعلههای آن در شهرها و روستاها زبانه میکشید. بیش از ۸۰ درصد خاک سوریه و بخشهای مهمی از خاک عراق مثل موصل در اشغال داعش بود. آنها شهر رقه در شمال سوریه را پایتخت خود قرار دادند. ابوبکر البغدادی، روی منبر تشکیل دولت اسلامی عراق و شام را به جهانیان اعلام کرد. نقشهی امپراتوری او، از مراکش، افریقا، اسپانیا، بخشهای از اروپا، یمن، سوریه، عراق، ایران، پاکستان و کشورهای شمالی دریای خزر تا کشمیر هندوستان را در برمیگرفت؛ لکههای سیاهی که قرار بود همهی مسلمانان جهان را به اسرات این خلافت بدوی بکشاند.»
چاپ هفتم این کتاب در ۱۰۸ صفحه، قطع خشتی، شمارگان ده هزار نسخه عرضه شده است.