مخاطب رسانه در کنار سواد رسانه نیاز به خوراک و تولیدات رسانهای مناسب نیز دارد.
کلید قفلهای ما «تولید رسانه ای» و «سواد رسانه ای» است.
مردم هوشمندانه حقیقت را درک میکنند
این روزها هر جا که برویم و با هر کس که صحبت کنیم، خود را برحق میداند و دم از این میزند که مگر تو سواد رسانهای درست نداری که راست را از دروغ تشخیص دهی؟ این گزارش را بخوانید.
کلید قفلهای ما «تولید رسانه ای» و «سواد رسانه ای» است/مردم هوشمندانه حقیقت را درک میکنند
دوستی تعریف میکرد چند روز گذشته کاملا اتفاقی در جمعی قرار گرفته بود که اهالی جمع مشغول تحلیل مسائل روز و فهم علت اغتشاشات و شلوغ کاریها در کشور بودند. موشکافانه به صحبتها و پرسش هایشان گوش میداده و خودش نیز در جاهایی که لازم بود حرفهایی میزده و در نهایت هم وقتی چند جا اظهار نظر کرده و انتقاد کرده که چرا به رسانههای غربی استناد میکنند، به او گفتند مگر تو سواد رسانهای مناسب نداری؟ تو چرا این حرف را میزنی؟
این دوست ادامه داد که اتفاقا در این گعده یک ساعته به این نتیجه رسیده که همه به دنبال حقیقت هستند و خوب هم میتوانند درست را از غلط تشخیص دهند و به نوعی اخبار فیک و جعلی را از واقعی درست تشخیص میدهند و همه شان هم به اتفاق میگفتند که رسانههای آنسوی آبی به دنبال گرفتن کره از آب و ماهی از آب گل آلود هستند.
اما باز هم این رسانهها را دنبال میکردند و مدام از اخبارشان صحبت میکردند که مثلا در چه ساعتی چه فیلم و چه مطلبی در رسانههایی مثل BBC و اینترنشناس پخش شده و وقتی او مطرح کرده که چرا این رسانهها را دنبال میکنند؟
آنها هم گفتند که ما به بلوغ رسانهای رسیدیم و همه اخبار و همه رسانهها را دنبال میکنیم تا بتوانیم درست را از غلط تشخیص دهیم!
اما آیا لازم است زمانی که تشخیص دادیم یک رسانه به فریضه اصلی خودش که همانا انتقال اخبار به واقع و حقیقی با صداقت کامل است، عمل نمیکند باز هم به مستنداتش رجوع کنیم و آنها را به عنوان مدارکی در نظر بگیریم که ممکن است ذهن ما را مشوش و تهییج کند و آیا این نوعی سواد رسانهای محسوب میشود.
پس از این صحبتهای دوستم، در تحقیقاتی که کردم متوجه شدم که سواد رسانهای به معنای گزینشگری و انتخاب گزینههای مناسب و سالم برای تفسیر کردن و تحلیل پیامهای رسانهای است. سواد رسانهای به ما کمک میکند که بتوانیم با قوه تشخیص خود به معنای درست از پیامها دست پیدا کنیم و تفکر منتقدانه را به ما میآموزد، چقدر در خانوادههای ما این نوع تفکر حاکم است و بچهها به گزینشگری درست دست میزنند؟
*چرا این روزها پیروی کورکورانه از برخی رسانهها را زیاد میبینیم؟
اما با همه این مسائلی که درباره سواد رسانه مطرح میشود، باز هم شاهد هستیم که خیلیها این روزها به دنبال یک سری اخبار فیک و جعلی کارهایی کردند که نشان داد حقیقت را در جایی اشتباه دنبال کرده اند. دکتر «بهاره نصیری»، دبیر علمی همایش بین المللی سواد رسانهای و اطلاعات معتقد است؛ شخصی که دارای سواد رسانهای است ماهیت نقش ها، عملکردهای رسانهها و اطلاعات را در جامعه درک میکند. شهروندانی که سواد رسانهای دارند، میدانند چه نمایندگانی برای خود انتخاب کنند و کدام رسانه تأمین کننده نقطه نظرهایشان است.
ما این روزها نیاز داریم که سواد رسانهای را با راهبردهای درستش بیاموزیم و پیامهای اخلاقی را در میان شهروندان ترویج دهیم. شهروندی که سواد رسانهای دارد، توانایی لازم برای تعامل با بسترهای اطلاعاتی و رسانهای را نیز دارد.
آگاهی مناسب برای همه شهروندان لازم است و نقش مهمی برای نسلهای جوان به عنوان شهروند و مشارکت کننده در اجتماع بازی میکند. عامل اینکه بفهمیم جامعهای سواد رسانهای قابل قبول دارد یا خیر، توجه به آموزش آن در جامعه است که باید از طریق فرهنگ سازی در جامعه مطالبه خود شهروندان باشد.
اهمیت تولید رسانه در کنار سواد رسانه
دکتر «علیرضا رحیمی»، متخصص رسانه : «تأکید روی سواد رسانه یک طرف قضیه است و اینکه ما اصرار داریم مصرف کننده رسانه باید یک بلوغی داشته باشد، مسئله مهمتری است که به نظر من مردم امروز ما دارند، بخشی از این بلوغ به شخصیت افراد باز میگردد و به ویژگیهای دانش، بینش، اطلاعات و نوع نگاه او به مسائل و تجربیاتی که از گذشته کسب کرده تا به امروز که البته فقط مربوط به مسائل سیاسی نیست در هر زمانی هر موضوع و مسئلهای را در بر میگیرد.
روح حقیقت طلبی جوان و نوجوان امروز را درک کنیم
حقیقت طلبی دقیقا مولفهای است که جوان و نوجوان امروز ما بدنبالش هستند، اصلا ویژگی این گروه سنی است، اما اینکه درست آن را دنبال میکنند یا خیر مسئلهای است که باید بررسی شود. دکتر رحیمی میگوید: «اگر خانواده امروز ما و رسانه هایمان بتوانند روح حقیقت طلبی را در جوان و نوجوانمان ایجاد کنند، خواه ناخواه جوان دنبال حقیقت میرود و این کار تربیتی میطلبد.
این پیدا کردن حقیقت باعث میشود با اخبار مختلفی که از هر جا به او میرسد، خیلی جوان و نوجوان ما را هیجانی نکند و او میتواند درست را از نادرست تشخیص دهد. به همین دلیل هم هست که من اصرار دارم فقط سواد رسانهای امروز به درد ما نمیخورد، نیاز به تولید رسانه درست داریم.
جوان رسانه القاگر را پس می زند
نسل نوجوان و جوان امروز به دنبال ارتباط گیری است، خودش میخواهد خبرساز و رسانه باشد و این هم برایش خیلی مهم است، اما رسانهای که تنها به دنبال القا افکار با نگاه تزریقی باشد و تنها بخواهد روی مخاطب اثر القایی بگذارد، ممکن است باعث انحراف نسل جوان شود. من امروز این را میدانم که دیگر متن نمیتواند اثر مهم ارتباطی روی نسل جدید بگذارد.
این نسل دقیقا براساس آن مثل معروف عربی که میگوید هیچ رای، اندیشه و نظری مثل دیدن و ملاحظه کردن اثرگذار نیست، کاملا تجربی عمل میکند، اول استناد به آن چیزی میکند که میبیند و زمانی که چیزی را دید، دیگر حرف دیگری را باور نمیکند. درحالیکه شاید به واقع این همه حقیقت نباشد.
پدر و مادرهای امروز باید در نظر داشته باشند که هیچ واقعیتی را نمیتوانند از بچهها مخفی کنند، چون بچهها درک عمیقی دارند و اینکه برای مخفی کردن یک مسئله مدام مادر و پدر لب میگزند، مدام میگویند «نگو تا نشنود» اینها بدتر گوشهای بچهها را تیزتر میکند .
بنابراین بهتر است واقعیتها را به بچهها در هر بابی بگویید حال به فراخور سن و سالشان چرا که ممکن است یک قطب منفی آنها را جذب کند یا آنچیزی را که دیده و حتی اگر درست هم نباشد، فوتوشاپ یا دروغ باشد، باز هم روی او اثر میگذارد.
اهمیت تصویر در دنیای امروز
رحیمی با تأکید بر اهمیت تصویر در دنیای رسانهای امروز میگوید: «وقتی تصویر به کسی میدهید، دیدن کار خودش را میکند و شما خبر را داده اید. مسئله امروز ما این است که مصرف کننده رسانه را دست کم میگیریم و فکر میکنیم القای غرب کوچک و بی تأثیر است درحالیکه مخاطب تولیدات رسانهها را با هم مقایسه میکند و سراغ آنی میرود که تصویر دارد.
اما چون حقیقت مشخص نیست که در مشتش چیست، میتواند دچار انحراف شود پس اینجا دیگر سواد رسانه چاره نیست، تولیدات رسانهای اهمیت دارند.
تولید رسانه یعنی من نمیتوانم یقه آن رسانهای که آنور آب خوراک برای بچه من درست میکند را بگیرم تا خوراک ندهد، این ممنوعیت کارساز نیست، بلکه بدین معنی است که من چه چیز در اختیار دارم که فرزندم جذب آن شود.
در تولیدات رسانه ای ضعیف هستیم
ما صادقانه در عرصه تولیدات رسانه ضعیف هستیم تکنولوژی اش را داریم، اما خوب عمل نمیکنیم و تنها تصور میکنیم اگر یک مفهوم را هزاران بار بگوییم اثرگذار است و طوری با نسل جوان برخورد میکنیم که انگار بچه هستند. بچه هشت ـ نه ساله امروز مثل بیست ساله دهه شصت خبره و بلد است و اطلاعات را دریافت میکند و مدلها را میشناسند.
رسانه های غربی تکنیکی کار می کنند
اگر یک فیلم یا سریال جلویش بگذاریم که بفهمد میخواهیم یک مفهومی را به او درس دهیم، آن را کنار میگذارد. ما هم در صدا و سیمایمان علی ماشالا از این دست آثار داریم که تکلیفش از همان اول مشخص است درحالیکه غرب سریال و انیمیشن برای کودک میسازد که علاوه بر تکنیک، هم سبک زندگی غربی را آموزش میدهد و هم او را جذب میکند ما چقدر از این دست کارها برای بچهها تولید کردیم؟
«بچههای ما با تولیدات مناسب میتوانند تواناییها و اعتماد به نفسشان را افزایش دهند و مدل زندگی خودمان را فرابگیرند، اما چرا سمت مدل زندگی غرب میروند؟ چون آنها تولیداشان قویتر است و با جزئیات و ریزه کاری شتاب بیشتری به کارهایشان میدهند.
ما هم تکنیک بلد هستیم، اما سراغ یک داستان نویس خوب نمیرویم که قصه جذاب برایمان بنویسد تا هم اعتماد به نفس بچه هایمان بالا برود هم رگ غیرتشان بیرون بزند و هم رسانه خودمان را پذیرا باشند بعد انتظار داریم که مصرف کننده این تولیدات هم باشند!»
رسانه های دیداری جذاب ترند
امروز یک صفحه اینستاگرامی که مدام فیلم منتشر میکند، بازخورد خبری اش از یک رسانه که محتواهای مختلف بدون عکس و فیلم تولید میکند، جلوتر است: این یعنی تولید رسانهای. پس ما نیاز نداریم به مردم بگوییم که به سراغ چه رسانهها و کارهایی بروند.
بیشتر بخوانید:توجه به سرعت و دقت در روایت سازی رسانه ای
اگر تولید خوب داشته باشیم آنها خودشان به سمت اخبار حقیقی میآیند و فیک را از حقیقت تشخیص میدهند و متوجه میشوند که رسانههای آنسوی آبی درحال اغراق، آسمان ریسمان بافتن و فتوشاپ کردن هستند باید بتوانیم به مردم نگاه درست بدهیم و این هم در سایه تولیدات مناسب رسانه به ویژه رسانه ملی امکان پذیر میشود.
منبع: فارس