با سواد رسانه توجه خود را ارزان نمی فروشید و حتی اقتصادتان را از خبرهای مغرضانه حفظ می کنید.
چگونه سواد رسانهای، اقتصاد را مدیریت میکند؟
اقتصاد توجه از ایدههای هربرت سایمون، برنده جایزه نوبل اقتصاد ۱۹۷۸ شروع شده است.
سایمون در حوزه علوم اجتماعی از تاثیرگذارترین نظریهپردازان قرن بیستم بود. حوزههای مدرنی از جمله هوش مصنوعی، پردازش اطلاعات، تصمیمگیری، حل مسئله، نظریه سازمانی و سامانههای پیچیده و اقتصاد توجه از مواردی است که سایمون ایدههای نابی در آن مطرح کرده است.
سایمون جوایز ارزشمند بسیاری دریافت کرد. در سال ۱۹۷۸ جایزه به یاد ماندنی نوبل در اقتصاد به خاطر پیشرو بودن وی در تحقیقات تصمیمگیری در سازمانهای اقتصادی به او اهدا شد.
این جمله او که «ثروت اطلاعات، فقر توجه ایجاد میکند.» معروف شده و ایده کلی او را در حوزه اقتصاد توجه نمایان میکند.
در دنیای امروز بدون هیچ محدودیتی اطلاعات و محتوا تولید میشود؛ بنابراین شاید بتوان گفت محتوا حاوی ارزش اقتصادی نیست، زیرا محدودیتی برای تولید اطلاعات و محتوا وجود ندارد.
اما از آنجا که اطلاعات، توجه انسان را مصرف میکند و میزان توجه انسانها محدود است، فراوانی محتوا و اطلاعات موجب میشود که افراد با کمبود توجه مواجه شوند و به دنبال تخصیص بهینه توجه خود باشند. همین موضوع توجه مخاطب را به کالای ارزشمندی تبدیل میکند.
در این شرایط رقابت اصلی در بازار رسانهها تلاش برای جلب توجه مخاطب بیشتر است. مفهوم اقتصاد توجه به این مکانیزمهای رقابتی در بازار جلب مخاطب اشاره دارد.
چگونه سواد رسانهای، اقتصاد را مدیریت میکند؟
سال ۱۳۹۳ فرصتی شد تا دیداری با دکتر محمدحسین ادیب؛ اقتصاددان مشهور و برجسته کشورمان داشته باشم. دکتر ادیب در این دیدار خاطرهای از بحران ارزی سال ۱۳۹۱ برایم نقل کرد که بسیار جالب بود. او میگفت در سال ۱۳۹۱ زمانی که قیمت دلار به شدت رو به صعود بود و فضای رسانهای کشور هم به نفع این صعود بود، برخی از اساتیدی که هم رسانه را میشناختند و هم اقتصاد را، تصمیم گرفتند فضای رسانهای را بشکنند و در این مقطع قرار شد دکتر ادیب با یکی از رسانههای پرمخاطب گفتگو کند و با بیان ادله علمی، از سقوط قیمت دلار خبر دهد.
از قضا پس از گفتوگوی رسانهای دکتر ادیب، سقوط قیمت دلار شروع شد ...
حالا چهار سال از بیان خاطره دکتر ادیب میگذرد و من به این موضوع فکر میکنم که چرا در سال ۱۳۹۷ و در شرایط کنونی کشور، گفتوگوی بسیاری از اقتصاد دانان مطرح و برجسته کشورمان با رسانههای جمعی نتوانسته است حباب بزرگ قیمت دلار و سکه را بشکند؟
وقتی دلیل این امر را ریشهیابی میکنم، میبینم که در آن زمان، با حجم زیادی از کانالهای تقویت کننده شایعات بیاساس در فضای مجازی روبرو نبودیم. در آن زمان شاهد این میزان از اختلافات گروههای مرجع با یکدیگر نبودیم.
در آن زمان جریانی وجود نداشت که به خاطر اثبات عملکرد گذشته خود بخواهد دولت وقت را طوری تضعیف کند که یارای انجام هیچ کاری را نداشته باشد.
اما تمام این دلایل و صدها دلیل دیگر هم نمیتواند توجیه وضعیت نابسمان این روزهای اقتصاد کشور باشد. باید باور کنیم که روز بروز بر تعداد رسانههای غیر حرفهای داخلی و رسانههای حرفهای بیگانه افزوده میشود. رسانههای حرفهای بیگانه، حساب شده دروازه اقتصاد ما را هدف قرار داده اند و رسانههای غیر حرفهای داخلی ناآگاهانه گل به خودی میزنند.
میدانید چرا؟
چون متاسفانه در بازار پیام کشور ایران، تعداد زیادی از مدیران رسانهای و همچنین خبرنگاران، از سواد رسانهای کافی برخودار نیستند.
بارها دیدهام که کانال تلگرامی شبکه بی بی سی فارسی، بسیار دقیق و حساب شده خبری را با هدف ضربه به اقتصاد کشور منتشر میکند و چند ساعت بعد همان خبر را با ادبیاتی مشابه در کانالهای خودی میبینم؛ بنابراین باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که بسیاری از مدیران رسانهای و خبرنگاران ایرانی منفعل هستند و برنامهای در حوزه عملیات روانی و مدیریت اقتصاد جامعه ندارند.
علیرغم تمام این احوال و ایرادات بسیاری که بر نحوه مدیریت رسانه ملی، رسانههای جمعی و رسانههای مجازی داخلی وارد است، قصد ندارم مثل بسیاری از منتقدین رسانه فقط شعار دهم و ریشه تمام مشکلات جامعه را متوجه رسانهها سازم. چون معتقدم مخاطب در بازار جهانی پیام نقش اساسی دارد.
در عین حال که باید به اصلاح رسانه از طریق افزایش سواد رسانهای مدیران و دست اندرکاران رسانه توجه کرد، باید برای افزایش سواد رسانهای مخاطبان هم برنامهریزی کرد.
زمانی که مخاطب بداند که رسانهها از چه حربههایی برای افزایش قیمت دلار و سکه استفاده میکنند، آن وقت به این راحتی تحت تاثیر واقع نمیشود. اما موضوع به همین سادگی هم نیست.
حقیقت این است که امروزه محرک اقتصادی، انگیزههای بسیار قوی برای رسانههای حرفهای ایجاد میکند تا پیامهای خود را به شکل کاملا هدفمند به مخاطب عرضه کنند و از سوی دیگر تمام تلاش خود را بکار گیرند تا مخاطب متوجه منافعی که در پشت پرده برای آن رسانه وجود دارد، نشود.
چنین شرایطی، پیچیدگیهای خاص خود را دارد و باعث میشود تا مخاطبی که از سواد رسانهای بالایی برخوردار نیست، تحت تاثیر پیامهای رسانههای بیگانه واقع شود.
به نظر میرسد راه دیگری هم هست و آن این است که بپذیریم سواد رسانهای میتواند اقتصاد را مدیریت کند.
حالا لازم است همچون اقدام خوبی که روزگاری دکتر ادیب انجام داد، گروههای مرجع، هم صدا با هم آن اقدام را تکرار کنند.
بیشتر بخوانید:خیلی از محتواهای اخبار برای خواندن لازم نیست
لازم است تا رسانههای داخلی، بازی ساز باشند و به جای گل به خودی دروازه حریف را نشانه رفته و طراح عملیات روانی برای حفظ منافع ملی باشند.
لازم است تا نهضت آموزش سواد رسانهای با محوریت دانشگاه و با همکاری رسانههای جمعی و سازمانهای مردم نهاد در سطح عمومی دنبال شود. اگر این موارد و موارد مشابه دنبال شود، امیدوارم به زودی سواد رسانه ای بتواند اوضاع و احوال این روزهای اقتصاد جامعه را مدیریت کند.
منابع: خبرگزاری فارس، تجارت نیوز