هزاران کودک بومی کانادا در مدارس سابق شبانهروزی قربانی سیاستهای دولت این کشور شدند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ در ماه می ۲۰۲۱، زمانی که باستان شناسان ۲۰۰ گور بینشان را در مدرسهای قدیمی در کانادا کشف کردند، توجه جدیدی به یکی از «شرم آورترین فصلهای تاریخ» آن کشور جلب شد.
از دهه ۱۸۸۰ و بخش عمدهای از قرن بیستم، بیش از ۱۵۰ هزار کودک از صدها جامعه بومی در سراسر کانادا از سوی دولت به زور از والدین خود گرفته و به مدارسی فرستاده شدند که آنها را مسکونی مینامیدند.
تلاش برای حذف فرهنگ و جامعه بومی
این مدارس که با بودجه دولت کانادا و از سوی کلیساها اداره میشدند، برای جذب کودکان بومی با جدا کردن آنها از والدین و حذف فرهنگ و جامعه آنها طراحی شده بودند.
از این کودکان اغلب به عنوان «وحشی» یاد میشد و آنها در مدارس مسکونی از صحبت کردن به زبان بومی یا انجام سنتهای بومی خود منع میشدند؛ همانطور که «اندرسون کوپر» برای نخستین بار در سال گذشته گزارش داد، بسیاری از آنها مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفتند و هزاران کودک هرگز به خانه و خانواده بازنگشتند.
یادآوری برای ملتی که ترجیح میدهد فراموش کند
آخرین مدرسه از ۱۳۹ مدرسه مسکونی کانادا برای کودکان بومی در سال ۱۹۹۸ بسته شد؛ اکثر آنها تخریب شدهاند، اما مدرسه مسکونی Muskowekwan در ساسکاچوان هنوز پابرجاست؛ یادآوری برای ملتی که ترجیح میدهد فراموش کند.
سنگ قبر برای نسلهای کودکی که در این مدرسه سابق شبانه روزی مردهاند، وجود دارد.
«لئونا ولف»، که از بومیان کانادا و از بازماندگان این مدارس مسکونی سابق است، میگوید: در سال ۱۹۶۰ و زمانی که ۵ ساله بوده، او را از خانه و خانواده جدا کردند و به این مدارس بردند.
مقامهای مدرسه و پلیس اغلب بدون اطلاع قبلی در جوامع بومی حاضر میشدند و کودکان را که برخی از آنها ۳ سال داشتند، با خود میبردند.
اگر والدین از تحویل فرزندان خودداری میکردند، ممکن بود زندانی شوند؛ وقتی کودکان به این مدارس میرسیدند، موهای آنها را میتراشیدند و اگر آنها سعی میکردند به زبان خود صحبت کنند، اغلب مجازات میشدند.
«لئونا ولف»، میگوید: آنها من را در یک اتاق تاریک کوچک قرار دادند و در را بسته بودند و بعد چراغ را خاموش میکردند، مثل اینکه در زندان بودم.
به گفته وی، آزار بسیاری از کودکان بومی از سوی کشیشها و راهبههای کاتولیک محدود به آزار فیزیکی نبوده است.
«ولف» تنها نیست؛ بیش از ۱۵۰ هزار کودک بومی کانادا به مدارس مسکونی فرستاده شدند، که اولین نخست وزیر کانادا از آنها حمایت کرد تا به قول خود، «کودکان را از قبیله جدا کند» و آنها را «متمدن» کند.
در بخش عمدهای از قرن بیستم، دولت کانادا از این مأموریت حمایت کرده است.
ایده مدارس تا حدی از آمریکا بود؛ در سال ۱۸۷۹، مدرسه صنعتی «کارلایل» در پنسیلوانیا افتتاح شد؛ هدف این مدرسه از بین بردن کامل جامعه بومی در آمریکا بود.
«ویلتون لیتلچایلد»، از دیگر بومیانی است که در سن ۶ سالگی به این مدارس آورده شده است؛ وی میگوید: خوب، من فکر میکنم که آسیب از آنجا شروع میشود، نه فقط آزار جسمی بلکه آزار روانی، آزار روحی و از همه بدتر سوء استفاده جنسی در این مدارس وجود داشت.
ایجاد کمیسیون و عذرخواهی رسمی
در سال ۲۰۰۸، پس از طرح شکایت هزاران نفر از بازماندگان این مدارس، دولت کانادا رسما از سیاستهای خود عذرخواهی کرد؛ همچنین یک صندوق غرامت ۱.۹ میلیارد دلاری ایجاد و یک کمیسیون حقیقت و آشتی ایجاد کرد که لیتلچایلد به مدیریت آن کمک میکند.
به مدت ۶ سال، کمیسیون حقیقت و آشتی، شهادت و اظهارات بازماندگان در سراسر کانادا را شنید؛ «هلن کوئوزانس»، از بازماندگان این مدارس میگوید: من را زیر آب قرار میدادند، به من سیلی میزدند و با مشت به سر و صورت من میزدند و باز من را زیر آب میبردند، موهایم را میکشیدند.
نسل کشی فرهنگی
در سال ۲۰۱۵، کمیسیون حقیقت و آشتی به این نتیجه رسید که آنچه در این مدارس اتفاق افتاد «نسل کشی فرهنگی» بود؛ این کمیسیون بیش از ۳ هزار کودک را شناسایی کرد که به دلیل ازدحام بیش از حد، سوءتغذیه و بهداشت نامناسب یا پس از آزار و اذیت یا تلاش برای فرار جان خود را از دست دادند.
یک مطالعه دولتی در سال ۱۹۰۹ نشان داد که میزان مرگ و میر در برخی از این مدارس به ۲۰ برابر میانگین کشوری میرسد؛ بیشتر مدارس، گورستانهای مخصوص به خود را داشتند و گاهی اوقات وقتی کودکان جان خود را از دست میدادند، هرگز به والدین آنها اطلاع نمیدادند.