عاقبت بخیری یکی از مهمترین دغدغههای هر مسلمانی است و در اکثر دعاهای امامان علیهم السلام نیز این موضوع بیان شده است.
در واقع بهترین چیزی که انسان مومن از خدا میخواهد عاقبت به خیری است، اما عاقبت به خیری تنها با دعا حاصل نمیشود باید در مسیر آن گام برداشت.
۱. امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سرانجام نیک و فرجام خوش را این گونه از خداوند طلب میکند: از خدا درجات شهیدان و زندگی سعادتمندان و همنشینی با پیامبران را درخواست میکنیم.
۲. دعاهای قرانی برای عاقبت بخیری
پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری. قرآن کریم برای عاقبت بخیری و مردن با ایمان و پایداری در ایمان اهمیت ویژهای قایل شده است.
پروردگارا، بر ما شکیبایی فرو ریز و ما را مسلمان بمیران.
حضرت ابراهیم و یعقوب علیه السلام پسران خود را به همان سفارش کردند:ای پسران من، خداوند برای شما این دین را برگزید. پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
۳- یوسف صدیق (علیه السلام) نیز به خداوند عرضه داشت: مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما.
عوامل عاقبت به خیری
شاید نتوان یک یا چند عامل را علت عاقبت به خیری و یا عاقبت به شری دانست، اما آن مواردی که مسلّم است را در پاسخ این سؤال خواهیم آورد.
رسول گرامی خدا فرموده اند: مؤمن پیوسته از سوء عاقبت خود بیمناک است و یقین ندارد که آیا مقام خشنودى و رضاى خدا را دریافت خواهد کرد یا نه تا هنگام مرگ و آمدن ملک الموت.»
عمل خالص
خوب است بدانید عاقبت به خیرى همان تامین سعادت آخرت است و هر کارى که انسان خالصانه براى سعادت آخرت انجام دهد تامین کننده آن میباشد.
زندگی فرصتی است برای خدایی شدن انسان و هدف زندگی انسان هم همین خدایی شدن است.
اگر انسان زندگی و نیت و رفتار خود را خدامحور کند و برای نزدیک شدن به خدا زندگی کند، حتما عاقبت او نیز خدایی و نیک خواهد شد، زیرا هر کسی همانگونه میمیرد، که زندگی میکند.
همان گونه که رفتار و انتخابهای انسان در کیفیت آخرت او کاملا موثر است، نوع زندگی و انتخابهای انسان در عاقبت به خیری او در همین دنیا نیز تاثیر مستقیم دارد.
مهمترین عوامل عاقبت بخیری
۱- ایمان
ایمان اولین و اساسىترین و محکمترین ریسمان نجات است و مطمئنترین ضامن عاقبت به خیرى مى باشد.
از امام صادق (علیه السلام) است که درباره این کلام الهى فرمود: عروة الوثقى همان ایمان به یگانگى خداوند بى شریک مى باشد.
جمله فقد استمسک... پاره اى از آیة الکرسى است که در آیه ۲۵۶ سوره بقره آمده است یعنى... کسى که به طاغوت [بت و شیطان و هر موجود طغیانگر]کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى چنگ زده که گسستن براى آن نیست... بنابراین آن دستگیره محکم (عروه الوثقى) که قابل گسستن نیست همان «ایمان» به خداوند تعالى است.
۲- تقوا
خداوند متعال در چندین آیه قرآن به صراحت عاقبت بخیری را از آن متقین دانسته است.
چرا که انسان متقی، عاقل است و شهوت، غضب، پول و ریاست و ... عقلش را زائل نکرده است و، چون عقلش درست کار میکند راه درست را انتخاب میکند.
متقی عاقبت اندیش است و عاقبت اندیشی اش در نهایت وی را عاقبت بخیر میکند.
از آن جا که «تقوا» در تامین عاقبت بخیری و دوری از بد عاقبتی نقش کلیدی دارد توجه شما را به توضیحی در این باره جلب میکنیم:
«تقوا» یعنى، قدرت کنترل نفس به گونه اى که محرمات را ترک کرده و به واجبات عمل کند. براى تقویت تقوا باید در دو بعد نظرى و عملى اقدام کرد.
در «بعد نظرى» با تقویت مبانى عقیدتى، به ساختمان و چهارچوب عقاید استحکام بخشید و سپس با عمل، در راسختر شدن آنها کوشید.
آنچه در «بعد عملى» لازم است توجه کرد در گام اول استوارى بر انجام واجبات و ترک گناهان و در گام دوم پالودن نفس از رذایل اخلاقی و آراستن به فضایل و بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از ژرفاى ضمیر میباشد.
براى تقویت تقوا، عمل به سفارش هاى زیر را توصیه مى کنیم:
۱- از غذاى حرام پرهیز کنید.
۲- گناهان را به طور کلى ترک کنید.
۳- واجبات مخصوصا نمازها را در اول وقت بخوانید.
۴- تا آن جا که مى توانید نمازهاى مستحبى مخصوصا نماز شب را ترک نکنید.
۵- ارتباط با، ولی الله الاعظم، امام زمان (عج الله تعالی فرجه) با یاد و عمل به آنچه مورد رضایت حضرت میباشد.
در خصوص رعایت تقوا آن چه لازم است این است که انسان دائما در حال مراقبه از نفس خویش باشد و لحظه اى زمام نفس را به دست شیطان ندهد.
مراقبت دائم از نفس
بنابراین بهترین راه براى عاقبت به خیر شدن مراقبت دائم از نفس خویش است یا به عبارت دیگر مطمئنترین راه و روش، ایمان و عمل صالح است.
خداوند در سوره العصر مى فرماید: «به عصر قسم که انسانها همه در زیانند. مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایى و استقامت توصیه کرده اند».
در حدیثى از امیرالمؤمنین على (علیه السلام) وارد شده: تحقیقا چنین است که اگر شما اعمال صالح را مغتنم شمرید به آن غایت بلند آرزوهاى اخروى خواهید رسید.
۳- توبه
از دیگر عوامل مؤثر در عاقبت بخیری، «توبه» است. ممکن است کسی در طول عمر خود دراثر غفلت و نادانی گناه کرده باشد و قبل از مرگ بیدار گشته توبه کند و راه خود را به سوی خدا اصلاح کند و عاقبت به خیر شود و بر عکس ممکن است کسی یک عمر در راه دین باشد و در نهایت در اثر مثلا نافرمانی نسبت به امام زمان خویش پایش بلغزد و از مسیر، منحرف و عاقبتش بد باشد.
فضیل عیاض که یک عمر نافرمانی خداوند را کرد، با توبهای خالصانه یک باره دگرگون شده و مسیر خود را کاملا تغییر داد.
رسول ترک، بخاطر احترامی که به اهل بیت و مخصوصا امام حسین میگذاشت با همهی آلودگی که داشت، نجات یافت و موفق به توبهای حقیقی شد.
۴- اخلاص در عمل
از «اخلاص» به اکسیر اعظم تعبیر شده است. یعنی یک عمل به ظاهر کوچک همراه با اخلاص از کوهی از عمل بدون اخلاص با ارزشتر است.
اخلاص به عمل انسان بها و قیمت میدهد. عمری عبادت بدون اخلاص، پشیزی ارزش ندارد.
بندگی، امری مستمر و ادامه دار است و به یک روز و یک ماه و یک سال خاتمه نمییابد. اگر در این میان لغزشی صورت گیرد انسان زمین میخورد.
آدمی هر قدر که مراحل بندگی را بپیماید، شیطان نیز با حیلههای قویتر وارد میشود و هیچ گاه انسان از این دشمن قسم خورده به طور کامل راحت نمیشود. البته اگر مؤمنی به درجه مخلـصین برسد دیگر شیطان را به او راهی نیست.
ابلیس گفت: پـروردگـارا! به خاطر این که مرا گمراه کردى (و این انسان زمینه بدبختى مرا فراهم ساخت) من نعمتهاى مادى روى زمین را در نظر آنهازینت مى دهم (و انسانها را به آن مشغول مى دارم) و سرانجام همه را گمراه خواهم کرد مگر آن بندگان خالص شده تو؛ لذا باید سعی کرد هر کاری را فقط برای رضای خداوند انجام داد.
ب-مهمترین عوامل سوء عاقبت
۱- حب دنیا
«دنیازدگی» یا «فریب از مظاهر دنیای دون» از عوامل اصلی سوء عاقبت است.
چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمود: حب دنیا اساس هر خطا، و کلید هر گناه و سبب نابودی و ضایع شدن هر خوبی و حسنهای است»
عشق به دنیا، بدترین بیماری هاست، زیرا که باعث غفلت از آخرت مى شود. بهترین راه علاج دنیا زدگی، «یادآوری مداوم مرگ و آخرت» است زیرا: یاد مرگ اسباب دنیا داری را خوار مى کند:
«شریح قاضی» از جمله کسانی بود که عاقبت در برابر ارباب زر و زور دنیا و زورمندان زرمدار، کرنش کرده و برای دو روزه مردار دنیا به آن نزدیک شد و در حساسترین برهه تاریخ اسلام، بدترین تصمیم ممکن را گرفت و ننگ ابدی را به جان خرید و روند تاریخ را به سبب آلودگی خود به دنیا عوض کرد.
«بلعم بن باعورا» - از علمای بنی اسرائیل و معاصر حضرت موسی (علیه السلام) - نخست در صف مؤمنان و حاملان آیات و علوم الهى بود، امّا با وسوسه شیطان و طاغوت زمان یعنی فرعون، منحرف شد. وی پیرو آئین ابراهیم و صاحب کرامت بود؛ چنانکه مردم از اطراف و اکناف به نزد او میآمدند تا درباره آنان پیشگویی کند و برای برکت یافتن دارایی و زندگی آنها دعا کند.
اگر چه نام بلعم باعورا در قرآن نیامده است، اما همه مفسران بزرگ، مضمون آیات ۱۷۵ و۱۷۶ سوره اعراف را درباره او دانسته اند: و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را (بلعم باعورا) که آیات خود را به او دادیم (اسم اعظم یا استجابت دعا) ولى سرانجام خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد و از گمراهان شد». امام باقر (علیه السلام) درباره این آیه میفرماید: «اصل آیه، درباره بلعم است. سپس خداوند آن را مثل قرار داده براى مردمى که اهل قبله هستند (مومن میباشند)، ولی هوا و هوس خود را بر هدایت الهى مقدم مى شمارند»
امام رضا (علیه السلام) نیز فرمود: بلعم فرزند باعور، اسم اعظم الهى را مى دانست و دعایش مستجاب مى شد، ولى به دربار فرعون جذب شد و با آنکه در ابتداى کار، مبلّغ حضرت موسى (علیه السلام) بود، ولى سرانجام بر علیه موسى و یاران او اقدام کرده و بد عاقبت شد.آرى، زرق و برق دنیا و دربار حاکمان و پادشاهان، عامل سقوط علما و دانشمندان است.
قرآن سرانجام این عابد مستجاب الدعوة را چنین بازگو میکند و اگر مى خواستیم، (مقام) او (بلعم باعورا) را با این آیات (و علوم و دانش ها) بالا مى بردیم (اما اجبار، بر خلاف سنّت ماست؛ پس او را به حال خود رها کردیم) و او به پستى گرایید و از هواى نفس پیروى کرد. مثل او همچون سگی (هار) است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز و زبانش را بیرون مى آورد و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین کار را مى کند (گویى چنان تشنه دنیاپرستى است که هرگز سیراب نمى شود). این مثل گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند؛ این داستانها را (براى آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند)
۲- گناه، عامل غلبه سیاهی بر سپیدی قلب
آنگاه که شخص گناه مرتکب میشود در دل او نقطهای سیاه حادث میشود و تکرار گناه و عدم توبه کم کم منجر به این میشود که انسان نعوذبالله به سوءخاتمه در زندگیاش مبتلا شود.
بیشتر بخوانید:بهترین دعا برای فرزند چیست؟
سخنان حجت الاسلام رفیعی درباره عاقبت بخیری
منبع: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه علوم پزشکی گلستان