اینکه در زندگی خواستههایی داشته و به آنها نرسیده ایم واقعیتی خوشایند است، اما اینکه خواستههای زیادی داشته و دریافت کرده ایم واقعیتی ست شیرین تر.
در آیات بسیاری از قرآن به مسئله سپاس و شکر اشاره شده و از مردم خواسته شده است که نسبت به نعمت و نیز نعمت دهنده شاکر باشند. قرآن با توجه به روحیات آدمی به این نکته اشاره میکند که آدمی نسبت به نعمت و نعمت دهنده شکرگزار نیست و به جای این که سپاسگزار نعمت دهنده باشد و یا کفران نعمت نکند، ناسپاسی میکند.
خداوند در قرآن اشاره میکند که: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَ قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِی الشَّکُورُ»؛ای خاندان داوود، شکرگزار باشید؛ و از بندگان من اندکى سپاسگزارند.»
همه نعمت دریافت کرده اند
خداوند با این که به مردمان نعمتهای بسیاری بخشیده که میتوان از همه مهمتر به نعمت وجود و آفرینش آنان اشاره کرد، با این همه مردمان، قدر و ارزش نعمتهای الهی را ندانسته و کفران نعمت میورزند و نسبت به نعمت دهنده شاکر و سپاسگزار نیستند.
قرآن میفرماید: خداوند نسبت به مردمان دارای فضل است، ولی بیشتر مردم سپاسگزار نیستند.
انسان فرزانه شکرگزار است
در تفسیر و تحلیل قرآنی، انسان دارای فرزانگی و حکمت، انسانی شاکر و سپاسگزار است؛ زیرا نسبت به نعمت و سپاسگزاری نعمت دهنده آگاهی و شناخت دارد و ارزش و قدر نعمت و نعمت دهنده را میشناسد و میداند.
این گونه است که انسانهای حکیم و فرزانه با شناختی که از خود و هستی و نعمت وجود و دیگر نعمتهای الهی دارند همواره سپاسگزار نعمت و نعمت دهنده میباشند.
انسانهای مؤمن که به ایمان واقعی دست یافته اند، مردمانی خردمند و فرزانه اند و همواره قدر نعمت را شناخته و ارزش و جایگاه تشکر را میدانند. برای آنان تفاوتی نیست که این نعمتی که به ایشان داده شده و نیازی که از این راه برآورده شده از سوی نعمت دهنده اصلی بوده و یا این که از طریق واسطه خیر بوده است. آنان همان اندازه که شاکر نعمت هستند شاکر و سپاسگزار نعمت دهنده و واسطه فیض و نعمت نیز میباشند.
خداوند با واسطه نعمت می فرستد
از آن جایی که امور دنیوی تنها از راه اسباب و واسطهها انجام میشود و خداوند نعمتهای خویش را از راه واسطه و وسایط فیض در اختیار بندگان قرار میدهد. از این رو بر ماست همان گونه که از نعمت و دهنده اصلی تشکر کنیم باید از واسطههای فیض نیز تشکر کنیم. در قرآن این معنا از راههای مختلف به بندگان و مؤمنان گوشزد شده است. این که خداوند در قرآن میفرماید: أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ؛ از من و پدر و مادرت تشکر کن. به این معناست که پدر و مادر به عنوان واسطه فیض نعمت میبایست مورد تکریم و احترام قرار گرفته و از ایشان به جهت نعمت وجود و تربیت و مربی بودن تشکر و سپاس شود.
نکتهای که در این جا قابل توجه است آن که انسان به طور طبیعی دخالت اسباب را میبیند و برای او به طور ملموس معلوم است که شخص خاصی در تحقق نعمت و یا رسیدن آن به وی مؤثر بوده است. از این رو پیش از آن که خدا دیده شود، واسطه دیده میشود و انسان به طور طبیعی از واسطه، بی توجه به واسطه گری تشکر و سپاس میکند.
من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
حال اگر کسی از این واسطهای که آن را عامل نعمت میشمارد تشکر نکند به طریق اولی از خداوند که منشأ و مبدا نعمت است تشکر و سپاس نخواهد کرد. از این رو گفته اند: من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق؛ کسی که واسطه را میبیند و حضور و تأثیر جدی وی را به طور ملموس و محسوس در ایجاد و یا کسب نعمت احساس میکند، اما از او تشکر و قدردانی نمیکند، چنین شخصی به طریق اولی از خداوندی که در پس ظاهر و اسباب قراردارد و دیده نمیشود تشکر نمیکند.
از این رو گفته اند که سپاسگزاری از واسطه و مخلوق بیانگر ظرفیت اخلاقی شخص است و این که چنین شخصی از خدا نیز که در پس این ظاهر و اسباب دیده نمیشود تشکر میکند.
فلسفه تشکر از پدر و مادر
از من و پدر و مادرت تشکر کن. به این معناست که پدر و مادر به عنوان واسطه فیض نعمت میبایست مورد تکریم و احترام قرارگرفته و از ایشان به جهت نعمت وجود و تربیت و مربی بودن تشکر و سپاس شود. (سوره لقمان آیه ۳)
شکر عملی، برتر است
شکر نعمت به شکل عملی از ارزش و جایگاه برتری برخوردار است و انسان لازم است افزون بر شکر زبانی، به عمل نیز شکرگزار باشد. برخی گفته اند که تعبیر قرآن درباره مواهبی که به دودمان حضرت داوود علیه السلام داده شده و میفرماید:ای آل داود شکرگزاری کنید؛ و به کار بردن واژه (اعملوا)، نشان میدهد که شکر، بیشتر، از مقوله عمل است و باید آن را در لابلای اعمال انسان ارائه داد، و شاید به همین دلیل قرآن تعداد شکرگزاران واقعی را اندک شمرده است؛
و در جای دیگر بعد از آن که نعمتهای بزرگی هم، چون آفرینش گوش و چشم و دل را برمی شمرد اضافه میکند: کمتر شکر او را به جا میآورید و نیز در آیه ۷۳ نمل میفرماید:، بیشتر آنها شکرگزاری نمیکنند. اینها همه بیانگر آن است که شکر واقعی به معنای عمل است نه زبان و گفتار که از آن به تشکر خشک و خالی زبانی یاد میکنند.
عده کمی از بندگان من تشکر میکنند
خداوند پس از فرمان به شکر، میفرماید:، اما عده کمی از بندگان من تشکر میکنند بدیهی است که منظور از شکرگزاری تنها شکر با زبان باشد مسئله مشکلی نیست تا عاملان به آن قلیل بوده باشند، بلکه منظور شکر در عمل است، یعنی استفاده از مواهب در مسیر همان اهدافی که به خاطر آن نعمتها آفریده و اعطا شده اند
و مسلم است کسانی که مواهب الهی را عموما در جای خود به کار میگیرند و به درستی از آن استفاده میکنند مردمان اندکی بیش نیستند.
مراحل سه گانه شکر
شکر
بعضی از بزرگان برای شکر سه مرحله قائل شده اند: شکر با قلب که همان تصور نعمت و رضایت و خشنودی نسبت به آن است و شکر با زبان که ثنا گفتن نعمت دهنده است و شکر با سایر اعضای بدن و جوارح و آن هماهنگ ساختن اعمال با آن نعمت است؛ بنابراین حقیقت شکر تنها تشکر زبانی یا گفتن الحمدلله و مانند آن نیست، بلکه شکر و سپاس دارای سه مرحله است که نخستین مرحله آن است به دقت در نعمت بیندیشیم که بخشنده نعمت کیست؟
اندیشیدن در نعمت
این توجه و ایمان و آگاهی پایه اول شکرگزاری است. مرحله دوم مرحله شکر با زبان است و مرحله سوم شکر با اعضا و جوارح یا همان شکر عملی است و این همان چیزی است که خداوند از آل داود خواسته است و به نظر میرسد که گامی دشوارتر و وظیفهای سختتر است که شمار این دسته از سپاسگزاران را کاهش میدهد؛ زیرا گفته شده که هر چه قید و شرط افزوده شود. دامنه مصادیق کاسته شده و از شمار افراد آن کم میشود؛ بنابراین شکر عملی که پس از مرحله زبان فرا میرسد. در مرحلهای برتر و بالاتر قرار میگیرد و سختتر و دشوارتر میشود.
شکر عملی آن است که درست بیندیشیم که هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده است
آن را در مورد خودش صرف کنیم که اگر نکنیم کفران نعمت کرده ایم، همان گونه که بزرگان فرموده اند: «الشکر صرف العبد جمیع ما انعمه الله تعالی فیما خلق لاجله؛ سپاس از خدا آن است که بنده، تمام نعمتهای او را برای هدفی که آفریده شده به کار بگیرد.»
راستی چرا خدا به ما چشم داد و چرا نعمت شنوائی و گویائی بخشید؟ آیا جز این بوده که عظمت او را در این جهان ببینیم، راه زندگی را بشناسیم و با این وسائل در مسیر تکامل گام برداریم؟ حق را درک کنیم و از آن دفاع کنیم و با باطل بجنگیم؟ اگر این نعمتهای بزرگ خدا را در این مسیرها مصرف کردیم، شکر عملی او است، و اگر وسیلهای شد برای طغیان و خودپرستی و غرور و غفلت و بیگانگی و دوری از خدا، این عین کفران است.
امام صادق علیه السلام میفرماید: «ادنی الشکر رویه النعمه من الله من غیر عله یتعلق القلب بها دون الله، و الرضا بما اعطاه، و ان لاتعصیه بنعمه و تخالفه بشیء من امره و نهیه بسبب من نعمته؛ کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانی، بی آنکه قلب تو مشغول به آن نعمت شود، و خدا را فراموش کنی، و همچنین راضی بودن به نعمت او و اینکه نعمت خدا را وسیله عصیان او قرار ندهی، و اوامر و نواهی او را با استفاده از نعمت هایش زیرپا نگذاری»
امام سجاد علیه السلام میفرماید: روز قیامت خداوند متعال به بعضی از بندگانش میگوید: آیا شکر فلان کس را بجای آوردی عرض میکند: پروردگارا! من شکر تو را به جای آوردم، خداوند میفرماید:، چون شکر او را بجا نیاوردی شکر مرا هم بجا نیاورده ای.
شکر مجدد برای نعمت شکرگزاری
گاه گفته میشود: ادای حق شکر پروردگار از یک نظر بسیار مشکل است، زیرا همین که انسان در مقام شکر بر میآید و این توفیق نصیبش میشود و وسائل شکرگزاری در اختیارش قرار میگیرد خود، نعمت تازهای است که نیاز به شکر مجدد دارد و این موضوع به صورت تسلسل ادامه مییابد، و هر چه انسان تلاش بیشتر در طریق شکر او میکند مشمول نعمت افزونتری میشود که قادر بر شکر آن نیست! ولی با توجه به این که یکی از طرق ادای حق شکر الهی همان اظهار عجز از ادای شکر اوست روشن میشود که قلیلی از بندگان پروردگار - همان گونه که قرآن بیان فرموده - به راستی در این مسیر قرار میگیرند.
شکر
در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: کسی پرسید آیا شکر پروردگار حدی دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟ فرمود: آری سوال کرد: چگونه؟
فرمود: «یحمدالله علی کل نعمه علیه فی اهل و مال، و ان کان فیما انعم علیه فی ماله حق اداه؛ خدا را بر تمام نعمت هایش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستایش کند، و اگر در اموالی که به او داده حقی باشد ادا کند». در حدیث دیگری از همان امام میخوانیم: «شکر النعمه اجتناب المحارم؛ شکر نعمت، پرهیز از گناه است»
و نیز در حدیث دیگری از آن حضرت علیه السلام آمده است که فرمود: «فیما اوحی الله عز و جل الی موسی: یا موسی! اشکرنی حق شکری، فقال یا رب! و کیف اشکرک حق شکرک و لیس من شکر اشکرک به الا و انت انعمت به علی؟ قال یا موسی! الان شکرنتی حین علمت ان ذلک منی!؛ خداوند متعال به موسی وحی کردای موسی! حق شکر مرا بجای آور، عرض کرد: چگونه حق شکر تو را بجا آورم در حالی که هر شکری بجا آورم به خاطر آن نعمت تازهای به من داده ای؟» فرمود:ای موسی الان شکر مرا بجای آوردی، چون میدانی همین توفیق نیز از من است!»
بیشتر بخوانید:ناامیدی از منظر قرآن و روایات+ فیلم
قدردانی از واسطههای نعمت
توجه به این نکته نیز لازم است که تشکر و قدردانی از کسانی که وسیله نعمتی برای انسان هستند نیز شعبهای از شکر خداست، چنان که امام سجاد (ع) میفرماید: روز قیامت خداوند متعال به بعضی از بندگانش میگوید: آیا شکر فلان کس را بجای آوردی عرض میکند: پروردگارا! من شکر تو را به جای آوردم، خداوند میفرماید:، چون شکر او را بجا نیاوردی شکر مرا هم بجا نیاورده ای! سپس افزود اشکر کم الله اشکر کم للناس؛ شکرگزارترین شما در پیشگاه خدا کسی است که از نعمتها و زحمات مردم بیشترین قدردانی و شکرگزاری را به عمل آورد.
سخنان حجت الاسلامفرحزاد درباره شکرگزاری
منبع: تبیان