آنچه در این مقاله در صدد بیان آن هستیم، اینکه چه کسانی دعایشان در نزد خداوند متعال رد نمیشود.
در حدیثی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که «.. ثَلاَثَةٌ لاَ تُرَدُّ دَعْوَتُهُمْ اَلْمَرِیضُ وَ اَلتَّائِبُ وَ اَلسَّخِیُّ...» [۱]«سه نفرند که دعایشان رد نمیشود: مریض، توبه کنندهى از گناه، سخاوتمند»
اولین فرد: مریض
اولین کسی که دعایش رد نمیشود، مریض است؛ حکمت آنکه مریض، دعایش رد نمیشود، شاید این باشد که مریض در حالت بیماری آن سرمستی و غرورِ غالب بر انسان معمولی و سالم را ندارد؛ بلکه شکسته و افتاده شده و قلبش بخاطر نداشتن بدن سالم، رقیقتر شده و لذا دعایی که از قلب رقیقی و صاف و زلال بیرون آید، زمینه استجابت آن زیاد است.
عیادت نبی اکرم از سلمان و سه بهره خاص
از طرف دیگر در حدیثی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که ایشان به عیادت سلمان رفته بودند به وی فرمودند: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ لَکَ فِی عِلَّتِکَ ثَلاَثَ خِصَالٍ أَنْتَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِذِکْرٍ وَ دُعَاؤُکَ فِیهِ مُسْتَجَابٌ وَ لاَ تَدَعُ اَلْعِلَّةُ عَلَیْکَ ذَنْباً إِلاَّ حَطَّتْهُ مَتَّعَکَ اَللَّهُ بِالْعَافِیَةِ إِلَى اِنْقِضَاءِ أَجَلِکَ.» [۲]«در بیمارى براى تو سه بهره است. در یاد پروردگارت هستى و خواسته تو اجابت مىشود و گناه تو فرو خواهد ریخت و تو را تا هنگام وفات عافیت خواهد بخشید.»
شباهت دعای مرض و دعای ملائکه
با توجه به این حدیث، دعای انسان مریض مستجاب است؛ شاید علتش آن است که در حدیث دیگری آمده که فرمود: «إذا دَخَلتَ عَلى مَریضٍ فَمُرهُ أن یَدعُوَ لَکَ؛ فَإِنَّ دُعاءَهُ کَدُعاءِ المَلائِکَةِ.» [۳]«چون بر بیماری وارد شدی، از او بخواه برایت دعا کند؛ چرا که دعای او، به سانِ دعای فرشتگان است.»
پس با توجه به حدیث باید گفت:، چون مریض مانند فرشتگان است، دعایش مستجاب است؛ حال باید دید که وجه تشبیه دعای مریض و دعای فرشتگان چیست؟
باید گفت: شاید این باشد که ملائکه دارای عصمت اند و به صورت تکوینی مرتکب گناه نمیشوند؛ یعنی گناهی بر عهده شان نیست؛ همانگونه مریض به خاطر بیمار شدنش خداوند گناهانش را میآمرزد، چون در ماجرای عیادت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از سلمان بدین مطلب نیز تصریح شده است.
دومین فرد: توبه کننده
توبه کننده اگر با شرایط درست آن توبه کرده باشد، میتواند زمینهی استجابت دعا را برای کود فراهم کند؛ البته چه شرایطی برای توبه کردن است، روایات متعددی وجود دارد؛ توبهای که پشیمانی و ندامت درون خود داشته باشد، یکی از ارکان مهم توبه را دارد؛ چون توبهای که پشیمانی قلبی درون کود نداشته باشد، اساساً اگر دیگر ارکان راهم در خود داشته باشد، فایدهای نخواهد داشت؛ چون رکن اصلی برای جبران گذشته آن است که انسان تائب پشیمان باشد، در غیر این صورت جبران، حقیقی نخواهد بود.
حکمت پذیرش دعای تائب
حکمت آنکه توبه کنند، دعایش رد نمیشود شاید آن باشد که توبه کننده، دگیر گناهی به عهده اش نیست و پاک شده است؛ چون در حدیث آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «اَلتّائِبُ مِنَ الذّنبِ کَمَن لاذَنْبَ لَهُ.» [۴]کسی که از گناه توبه کرده مانند کسی است که گناهی نکرده است.
سومین فرد: سخاوتمند
سخاوتمند، چون از مالش به دیگران میدهد فکر عطا کردن دارد و وابستگی وی به مال کمتر از کسانی است که بخیل اند و هم وابسته به مالشان هستند و حب مال آنها را به مالشان مشغول میدارد.
سه آفت حب مال و بخل از نگاه سلمان
حب مال و بخل صفاتی متعددی به دنبال دارد؛ حضرت سلمان، میفرماید: بخیل مالش دچار چند آفت و مصیبت میشود که برخی از آنها عبارتند از:
یک: این که انسان بخیل بمیرد و وارثین آن را در راه غیر خدایی صرف میکنند.
دوم: آن که مال بخیل دچار تسلط ظالمی میشود که هم مالش را میبرد و هم او را ذلیل و خوار میکند.
سوم: آنکه بخیل بوسیله اشتهایی که او را تحریک میکند، مالش را تباه میسازد. [۵]
سخاوتمندی همرنگ شدن با انبیاء
پس انسان سخاوتمند، چون از مالش به دیگران میدهد و دیگران را در مالش شریک میسازد، معلوم است که انسان تنگ نظری نیست، و جوانمردی وی تا جایی است که او با مالش میتواند بهشت را برای خود تضمین کند؛ سخاوتمندی صفتی است که انبیای بزرگ الهی مانند حضرت ابراهیم علیه السلام بدان متصف بوده اند.
راهکار خلیل الرحمن شدن
در حدیثی در علل الشرایع آمده که یکی از علل خلیل الرحمن شدن حضرت ابراهیم علیه السلام، سخاوتمندی و مهمانداری ایشان است؛ [۶]با توجه به این حدیث، میتوان فهمید که سخاوتمند با سخاوت خود، رنگ ابراهیمی میتواند به خود بگیرد، و کسی که ابراهیمی عمل کند، زمینه قبول شدن دعایش فراهم شده تا جایی که به فرمودهی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، دعایش رد نمیشود.
نقطه اشتراک هر سه مورد
در هر سه موردی که بیان شد، میبینیم به نوعی مریض، توبه کنند و سخاوتمند، نیتشان زلال و شفاف و دلشان پاک شده است؛ مریض با شکستگی روحی اش، توبه کنند با شستن گناهانش، و جبران گذشته اش، و سخاوتمند، با دلیل سرشار از حس سخاوتمندیش زمینههای پذیرش دعا را در وجودشان بوجود آورده اند که دعایشان پذیرفته میشود و بنابر روایتی مذکور دعایشان رد نمیشود.
نتیجه هر سه صفت
پس با این توصیف مذکور، میتوان چنین نتیجه گرفت که زمینهی قبولی دعا را خود این سه فرد در وجود خود پدید آوردند و سپس دعا میکنند و پیداست که اگر کسی زمینه اصلی و رکن اصلی استجابت دعا که از سوی خود بنده فراهم میشود، مهیا کند، یقیناً اگر مانع و مصلحتی در کار نباشد، پذیرفته میشود.
رکن اصلی در استجابت دعا
پس زمینهی قبولی دعا، در اعمال خود آدمی نهفته است چون هرچه است، زمینه باید از سوی خود بنده فراهم شود، البته از مسئله دریافت توفیق دعا نباید غافل شد که آن هم نتیجهی عمل خالص یا صالح خود آدمی است که نصیبش میگردد، و بوسیله آن توفیق، میتوان راه و زمینهی استجابت دعا را نیز فراهم آورد.
پی نوشت:
[۱]إرشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۹۶.
[۲]الأمالی (للصدوق)، ج ۱، ص ۴۶۷.
[۳]بحار الأنوار، ج ۸۱، ص ۲۱۹، حدیث ۱۵/ الکافی، ج ۳، ص ۱۱۷، حدیث ۳.
[۴]نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج ۱، ص ۳۹۴، حدیث ۱۱۹۵/ الشهاب فی الحِکم و لآداب، ص ١٨.
[۵]مواعظ العددیه، ص ۳۲۹.
[۶]علل الشرائع: ص ۳۵ ح ۴.