از ۳۸۸۸ شهید روحانی ۴۰ نفرشان در دوران مبارزات انقلاب اسلامی و پیش از جنگ تحمیلی شهید شدهاند و بقیه شهدای دفاع مقدس، شهدای ترور و مدافع حرم هستند.
هدف تاسیس سازمان نشر آثارو ارزشهای مشارکت روحانیت در دفاع مقدس
با هدف اطلاع نسل جدید از تجربیات دفاع مقدس به ویژه خصوصیت قداست آنان این سازمان در سال ۹۲ تشکیل شد.
در راستای جمع آوری و نشر آثار نقش آفرینی علما، روحانیون و حوزههای علمیه در دوران دفاع مقدس، سال ۱۳۹۳ تفاهمنامهای بین این سازمان و مدیریت حوزههای علمیه امضا شد که اجرای آن مختص حوزهها و مدارس علمیه استان قم بود.در این تفاهمنامه اطلاع رسانی درباره تاثیرات حضور روحانیت در جبهه ها و جمع آوری خاطرات و وصیتنامه ها و... گنجانده شده بود.
معرفی شهدای روحانی شاخص دفاع مقدس
روایت رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت روحانیت در دفاع مقدس از شکلگیری گردان فاتحین
بازخوانی نقش روحانیون در جنگ تحمیلی
حجتالاسلام والمسلمین «حیدر مصلحی» رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت روحانیت در دفاع مقدس نحوه شکلگیری «گردان فاتحین» که متشکل از روحانیون و مبلغان جنگ تحمیلی بود، را در مطلب زیر بیان می کند.
آشنایی و ارتباط بنده با شهید «ابراهیم همت» در شهرمان یعنی شهرضا باعث ورودم به کردستان و از آنجا به جبهههای جنوب شد. البته حضورم در کردستان پررنگ نبود. آن زمان بسیج هنوز شکل نگرفته بود و من با سپاه ارتباط داشتم.
بعد از شکلگیری بسیج در زمان بنیصدر، فردی به نام «مجد» مسئولیت بسیج را بر عهده داشت. وی پیگیر تشکیل یک گروه رزمی روحانی از حوزه علمیه قم بود.
مرکزی برای آموزش نظامی به روحانیون
مجد مرکزی را در تهران برای آموزش این روحانیها اختصاص داد. اواخر سال ۵۹ بود که من هم به تهران رفتم و حدود ۴۵ روز در این مرکز و زیر نظر چند نفر از فرماندهان ارتش آموزش دیدم. آموزشها خیلی سخت بود. تمام مربیها دوره ی جنگهای چریکی و پارتیزانی دیده بودند و به ما هم خیلی سخت میگرفتند. بعد از اتمام دوره، من به اهواز و از آنجا به خرمشهر رفتم.
تا سال ۶۳ رفت و آمدهایم به جبهه مقطعی بود یعنی هر زمان عملیات میشد به جبهه میرفتم و بیشتر هم در خرمشهر مستقر بودم. آنجا هم نیروهای ارتش و سپاه و هم نیروهای مردمی حضور داشتند. حین عملیات بنده بیشتر در کنار نیروهای اصفهان بودم، چون هم با آنها آشناتر بودم و هم دوستی و رفاقتی بین من و شهید ردانیپور بود.
تقویت روحیه رزمندگان با حضور روحانیون
وی پیش از عملیات خیبر موضوعی را مطرح و تصریح کرد: بعضی رزمندههای ما در شب عملیات هنگامی که با چند تیربار دشمن مواجه میشوند، زمینگیر میشوند یا به اصطلاح کُپ میکنند. میگفت: باید فکری بکنیم که رزمندهها از آن حالت خارج بشوند و بتوانند درست عمل کنند. سرِ همین موضوع بود که بحث لزوم حضور طلبههای تبلیغی رزمی در یگانها مطرح شد.
یعنی طلبههایی که کار جنگی بلند باشند و آموزش نظامی دیده باشند در جمع هر گردان حاضر شوند و در چنین مواقعی بلند شوند و به عنوان پیشقراول، با استناد به آیات و احادیث رجز بخوانند و بقیه را وادار به حرکت کنند.
تشکیل گردان فاتحین
یک طلبه جوان با لباسی رزم و عمامهای بر سر در سختترین نقاط و لحظهها وارد عمل میشد و سنگینی فضا را میشکست و بقیه به تبعیت از او حماسهآفرینی میکردند.
رفع اختلافات سیاسی و حاشیه ای
گردان فاتحین کمکم به تیپ امام جعفر صادق (ع) تبدیل شد که آقای ذوالنور نقش موثری در این موضوع داشت. بعد از سال ۶۳ عدهای بهانهجو در بحثهای سیاسی و انتقادی را وارد جبههها کردند تا یک جو متشنج و ایرادگیر را در جبهه درست کنند. مباحث اختلافی هم جزء همین مسائل بود که جو سنگین و از نظر من رکود خاصی را در جبهه ایجاد کرد.
برقراری دفتر سیاسی نمایندگی امام(ره)
در این زمان با تلاش کسانی مثل «عبدالله میثمی» قرار شد دفتر سیاسی نمایندگی امام (ره) در قرارگاه کربلا فعال شود و مباحث سیاسی و بینالمللی انجام دهد و کار هدایت و توجیه رزمندگان را به عهده بگیرد. باید فضایی ایجاد میشد تا افکار رزمندگان از مسائل کوچک سیاسی خارج شد و درگیر مسائل کلان مملکتی و بینالمللی میشد که خط مشی امام بود. این، فکر خوبی بود که الحمدلله انجام شد و اثربخش هم بود.
شبها جلساتی در یکی از مراکز شرکت نفت اهواز تشکیل میشد و به همه تیپها و لشکرها سهمیه داده میشد که به نوبت، نیروهای خود را به این مرکز بیاورند. عدهای از آقایان روحانی هم به عنوان سخنران دعوت میشدند تا مسائل را برای رزمندگان بشکافند. در کنار این جلسات، یکسری جزوات نیز آماده میشد که بین رزمندگان پخش میکردیم.
عضویت در سپاه
الحمدالله در عرض شش هفت ماه، جو سیاسی حاکم شکسته شد که البته افرادی مثل شهید صادقی و باقر خرازی نقش ارزندهای در این کار داشتند. این کار تا آخر جنگ ادامه داشت. یکبار در همین رفتوآمدهایم به دفتر سیاسی قرارگاه کربلا، آقای محمدیعراقی بنده را در اهواز دید. ایشان به دلیل همین رفتوآمدها فکر میکرد من عضو سپاه و تشکیلات نمایندگی حضرت امام هستم. وقتی متوجه شد که اینطور نیست، بهاصطلاح بنده را گیر انداخت و اصرار بر عضویت من کرد. این شد که آنجا ماندگار شدم.
حضور آیت الله حائری در جبهه ها
بیشتر بخوانید:«فرهنگنامه شهدای روحانی» منتشر شد
رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت روحانیت در دفاع مقدس گفت: رزمندهها وقتی ایثارگریهای روحانیت را میدیدند، روحیهشان عوض میشد و در جهاد ثابت قدمتر میشدند. حضور طلبهها بهطور کلی به همه امید میداد. رزمندهها از آنها الگو میگرفتند و متوجه میشدند که چگونه راه را درست طی کنند.
در عملیات والفجر۸ برای سرکشی به فاو رفته بودیم. در یکی از گردانها چند نفر از همین طلبههای تبلیغی رزمی شهید شده بودند. بنده بالای سر یکی از همین شهدا حاضر شدم. فرمانده گردان از آن شهید خیلی تعریف کرد.
وی خاطرنشان کرد: بنده وقتی پیام امام (ره) مبنی بر پذیرش قطعنامه به گوشم رسید، انگار دنیا روی سرم خراب شد. شنیدن این خبر برای ما خیلی سخت بود. آنموقع، شهید صالحی جانشین لشکر۸ نجف اشرف شهید شده بود و او را آورده بودند اصفهان.
من معمولا با یک پیکان سفید جابهجا میشدم و یک راننده هم داشتم. آن روز برای رفتن به اصفهان به رانندهام گفتم که اهواز بماند و با من نیاید. از اهواز تا نجفآباد را یکسره ناله کردم و اشک ریختم. گاهی اوقات که یاد صفای شهید میثمی و گعدههایمان با هم میافتم، حالم خیلی منقلب میشود. نمیدانم چرا شهادت نصیبم نشد. شاید یک مصلحتی در کار بود. شاید خدا میخواست آزمون بزرگتری از من بگیرد.
فیلمی از حضور روحانیت در جبهه های دفاع مقدس
منابع: دفاع پرس، ایسنا، دولت، اجتهاد دات آی آر