مطالعات جدید نشان میدهد کابوسهای مکرر با اختلالات عاطفی و تغییر فعالیت خودمختار مغز مرتبط است.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، همه ما در طول زندگی خود با کابوس مواجه شده ایم و تجربه دیدن خوابهای ناگواری داریم که گاه تاثیرات کوتاه و گاه تاثیرات بلند مدتی بر احوالاتمان دارد. محققان برای سالها به بررسی این موضوع پرداختند که اصولا چرا کابوس میبینیم؟
مکانیسم های دخیل در شکل گیری انواع خواب و رویاها یکی از ناشناخته های بزرگ در جهان علم است. رویاها معمولاً به عنوان پدیده های ذهنی جذاب، اما تا حد زیادی بی ربط، در مغز شکل می گیرند. علیرغم رویاهای زیادی که مردم هر شب تجربه می کنند، بیشتر این خواب ها فراموش می شوند. در این میان اما کابوس ها به میزان بیشتری به یاد مانده و اغلب در شب های بعدی دوباره ظاهر می شوند.
از نظر علمی، کابوس ها رویاهای واضح و آزاردهنده ای هستند که معمولاً باعث می شوند فرد به طور ناگهانی با یاد آوری دقیق جزئیات از خواب بیدار شود. خوشبختانه، تنها درصد کمی از جمعیت عمومی کابوس های ممتد و دائمی را تجربه می کنند. روانشناسان بر این باورند که کابوس ها ممکن است شاخصی از فرآیندهای آسیب شناختی روانی باشند، زیرا این پدیده در جمعیت های دارای مشکلات روانپزشکی شایع تر است.
کودکانی که هر شب خواب عمیق بیشتری نسبت به بزرگسالان دارند، فراوانی کابوسهای شبانه را گزارش میکنند، در حالی که افراد مسن که خواب REM یا بسیار کمتری نسبت به بزرگسالان دارند، کابوسهای شبانه را بسیار کمتر گزارش میکنند. مرحله فوق مرحله خواب غیر عمیق است که در آن مغز فعالیت شدیدی داشته و شرایطی مشابه شرایط بیداری تجربه می کند. در این میان باید توجه داشت که زنانبه طور کلی بیشتر از مردان کابوس می بینند.
مطالعات همچنین نشان می دهد: رویا دیدن به مولدهای متعددی در مغز متکی است. رویاها در درجه اول بصری هستند. بنابراین، زمانی فرض بر این بود که سیستم های قشر ادراکی بالاتر نقش مهمی در تولید رویا دارند. با این حال، نابینایان مادرزادی هم خواب های بصری را گزارش می دهند. بنابراین، رویاها باید از ساختارهای غیرقشری سرچشمه بگیرند. مطالعات انجام شده روی حیوانات به شدت از نقش مکانیسم های پایین به بالا که شامل ساختارهای ساقه مغز، به ویژه آنهایی که در کنترل سیستم عصبی خودمختار نقش دارند، حمایت می کند.
باید توجه داشت که اکثر مردم کابوس های ایدیوپاتیک دارند که به یک تجربه آسیب زای خاص مربوط نمی شوند. کابوس های شبانه بیشتر در افراد سیگاری، افراد مبتلا به دیابت نوع ۲، اختلال اضطراب و یبوست گزارش میشود. خواب افراد مبتلا به کابوس های مزمن معمولا به دلیل بیداری های مکرر و دوره های کوتاه برانگیختگی شدید که با تشدید فعالیت قلبی همراه می شود، منقطع است و نشان دهنده فعال شدن سیستم عصبی سمپاتیک و تضعیف سیستم عصبی پاراسمپاتیک است.
نتایج یک مطالعه جدید نشان می دهد: کابوس ها به دلیل تغییر تنظیم سیستم های سمپاتیک و پاراسمپاتیک ایجاد می شوند و با افزایش فعالیت یکی، دیگری به طور مساوی و متقارن کاهش می یابد. این مطالعه فعالیت سیستم عصبی پاراسمپاتیک را در هنگام کابوس و همچنین در زمانی که افراد بیدار بودند و کارهای هیجانی چالش برانگیز را انجام می دادند، بررسی کرد. محققان فرض کردند که سیستم عصبی پاراسمپاتیک در هنگام کابوسهای شبانه و در حین انجام یک کار چالش برانگیز احساسی کمتر فعال است.
این مطالعه نشان می دهد: کابوسهای مکرر با اختلالات عاطفی و تغییر فعالیت خودمختار مغز مرتبط است. شرکت کنندگانی که کابوس های بیشتری را گزارش کردند، ضربان قلب شدیدتری را در تمام مراحل خواب و همچنین در طول روز تجربه کرده و به طور قابل توجهی فعالیت پاراسمپاتیک خود را کاهش داده اند. با توجه به اینکه این دوره خواب معمولاً تحت سلطه سیستم پاراسمپاتیک است، افزایش ضربان قلب در طول خواب موج آهسته، تعجب آور است.
به همین دلیل محققان به این نتیجه رسیدند که کابوس هایی که مستقیماً توسط تروما ایجاد نمی شوند، به احتمال زیاد درپی اختلال در تنظیم سیستم عصبی پاراسمپاتیک ایجاد می شوند. این اختلال ممکن است به دلیل اختلال عملکرد ساختارهای لیمبیک، مانند هیپوتالاموس (که ممکن است شیوع آن را در زنان به دلیل نوسانات هورمونی توضیح دهد) یا آمیگدال، که به طور مستقیم فعالیت سیستم عصبی خودمختار را کنترل می کند، باشد.
مترجم: فاطمه کردی
منبع: psychologytoday