آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل ندارند.
فرمود: نترسید، همانا من با شما هستم (و همه چیز را) مىشنوم و مىبینم.
تاکید خداوند بر یاد او
خداوند فرمود: من کمکتان میکنم، من حمایتتان میکنم، امّا این را هم فرمود که «لا تَنِیا فی ذِکرِی»؛ در ذکر من کوتاهی نکنید.
تاریخ بشر پر است از صحنه هاى غم انگیزى که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتیادها داده است.
ولى قرآن در آیه ۲۸ سوره رعد، با یک جمله کوتاه و پر مغز، مطمئن ترین و نزدیکترین راه رسیدن به آرامش را نشان داده و گفته: بدانید که یاد خدا آرام بخش دلها است.
با وجود آیه فوق عدّهای میگویند: چرا با اینکه گاهی به یاد خدا هستیم، امّا باز آرامش نداریم و مضطربیم؟!
علل اضطرابهای بشر
۱.ترس از آینده
گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر فکر انسان خودنمایى مى کند، احتمال زوال نعمت ها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بیمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتیاج، همه اینها آدمى را رنج مى دهد؛ امّا ایمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحیم و مهربان، خدایى که همواره کفالت بندگان خویش را بر عهده دارد مى تواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده و تنها نیستى، خدایى دارى توانا، قادر و مهربان.
۲. غم گذشته
و گاه گذشته تاریک، فکر انسان را به خود مشغول مى دارد و همواره او را نگران میکند. نگرانى از گناهانى که انجام داده، از کوتاهیها و لغزش ها، امّا توجّه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم است، به او آرامش مى دهد و مى گوید: عذر تقصیر به پیشگاهش ببر، از گذشته عذر خواهى کن و در مقام جبران برآى، که او بخشنده است و جبران کردن ممکن.
۳.ترس از دشمنان
همچنین ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى کند که من در برابر این همه دشمن نیرومند در میدان جهاد چه کنم؟ و یا در مبارزات دیگر چه مى توانم انجام دهم؟
توکل و توسل به خدا آرامش دهنده قلبها
امّا هنگامى که به یاد خدا مى افتد و متّکى به قدرت و رحمت او مى شود، ـ قدرتى که برترین قدرتها است و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد، ـ قلبش آرام مى گیرد، با خود مى گوید: «آرى من تنها نیستم، من در سایه خدا، بى نهایت قدرت دارم»!
قهرمانی هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، ـ چه در گذشته، چه در حال، ـ و سلحشوری هاى اعجاب انگیز و خیره کننده آنان، حتّى در آنجایى که تک و تنها بوده اند، بیانگر آرامشى است که در سایه ایمان پیدا مى شود.
۴.بی هدفی و احساس پوچی
گاهى نیز ریشه نگرانی هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى و بى هدفی است؛ ولى آن کسى که به خدا ایمان دارد، و مسیر تکاملى زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است، و تمام برنامهها و حوادث زندگى را در همین خط مى بیند، نه از زندگى احساس پوچى مى کند، و نه همچون افراد بى هدف و مردّد، سرگردان و مضطرب است.
۵.امید به غیرخدا
عامل دیگر نگرانى آن است که انسان گاهى براى رسیدن به یک هدف زحمت زیادى را متحمّل مى شود، امّا کسى را نمى بیند که به زحمت او ارج بگذارد و قدردانى و تشکر کند، این ناسپاسى او را شدیدا رنج مى دهد و در یک حالت اضطراب و نگرانى فرو مى برد؛ ولی هنگامى که احساس کند کسى از تمام تلاشها و کوشش هایش آگاه است، و به همه آنها ارج مى نهد و براى همه پاداش مى دهد دیگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟
۶.سوء ظنّ و توهمات
سوء ظنّ و توهمات و خیالات پوچ نیز، یکى دیگر از عوامل نگرانى است که بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى برند؛ ولى چگونه مى توان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بى پایان او و دستور به حسن ظن که وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنج آور را از بین مى برد و آرامش و اطمینان جاى آن را مى گیرد.
۷.وابستگی به دنیا
اما ایمان به خدا و توجّه به آزادگى مؤمن که همیشه با «زهد و پارسایى سازنده» و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است، به همه این اضطرابها پایان مى دهد؛ هنگامى که روح انسان «على وار» آن گونه وسعت یابد که بگوید: (دنیاى شما در نظر من بى ارزشتر از برگ درختى در دهان ملخى باشد که آن را مى جود)، نرسیدن به یک وسیله مادى یا از دست دادن آن، چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ایجاد کند؟
۸.ترس از مرگ
یک عامل مهم دیگر براى نگرانى، ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسان را آزار مى داده است و از آنجا که امکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر مخصوصا به هنگام بیماریها، جنگها، ناامنیها وجود دارد، این نگرانى مى تواند عمومى باشد.
اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم (همان گونه که مادیون جهان مى پندارند) این اضطراب و نگرانى کاملا بجا است، و باید از چنین مرگى که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواسته هاى انسان است ترسید؛ امّا هرگاه در سایه ایمان به خدا، مرگ را دریچه اى به یک زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضاى آزاد بشمریم، دیگر این نگرانى بى معنى است؛ بلکه چنین مرگى دوست داشتنى و خواستنى است.
عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست بلکه مى توان عوامل فراوان دیگرى نیز برشمرد؛ ولى بیشتر نگرانیها به یکى از عوامل فوق باز مى گردد. هنگامى که دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى شوند تصدیق خواهیم کرد که (یاد خدا مایه آرامش دلها است)
منظور از ذکر خدا و اقتضائات و مراتب ذکر
یادقلبی و عملی خدامایه آرامش است
قرآن کریم با وجود اینکه مؤمنان را به یاد خداوند دستور میدهد، ولی این امر را در ذکر زبانی خلاصه نکرده است و ذکر عملی را نیز در نظر داشته است.
به عنوان مثال خداوند در قرآن انفاق در راه خدا را مایه آرامش معرفی میکند و میفرماید (آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق مى کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین مى شوند).
همچنین از دید قرآن تقوا عامل مهمّی در ایجاد آرامش روحی و معنوی میباشد؛ از این رو اولیای الهی که از ایمانی سرشار برخوردارند و از تقوای الهی غافل نمیشوند همیشه در آرامش اند. به تعبیر قرآن (آگاه باشید [دوستان و]اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین مى شوند، همانها که ایمان آوردند، و [از مخالفت فرمان خدا]پرهیز مى کردند).
به هر حال آنچه از جمع بندی این احادیث و آیات میتوان گفت این است که اگر انسان واقعا با تمام وجودش باور داشته باشد که هیچ دگرگونی و قدرتی در عالم نیست مگر این که وابسته به خداوند حکیم و بزرگ است و اثر این باور در اعمالش نیز معلوم باشد و آنگاه با زبان بگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العَلِیِ العَظیم»، دیگر دغدغه و اضطرابی ندارد.
۱- بدانی ضرر و نفع دست مخلوق نیست. این نکته مهم است. یعنی حتی شمر هم که گلوی أباعبدالله را میبرد باید بداند که برش را خدا از این شمشیر بگیرد، این اتفاق نخواهد افتاد. قرآن میفرماید: برگ درخت بدون اذن خدا نمیافتد. آن کسی که اساس امور به دست اوست، خداست ولی ما گاهی خودمان زمینه برای آمدن بعضی اتفاقات را ایجاد میکنیم.
۲- «مخلوق نه میدهد و نه میگیرد. آن کسی که اعطا میکند و میگیرد خداست.
۳- بدانیم بندگان استقلالاً هیچ کاره هستند.
امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: مبغوضترین افراد نزد خدا کیست؟ از پیامبر اکرم سؤال شد: چه عملی خیلی بالاست؟ فرمود: توکل به خدا.
بیشتر بخوانید:قبول کنیم کم گذاشتیم و استغفار کنیم+فیلم
امام رضا پرسیدند: توکل یعنی چه؟ فرمود: وقتی خدا را داری از هیچکس نترس. امیرالمؤمنین فرمود: میدانید مبغوضترین بندگان نزد خدا کیست؟ بندهای است که خدا به خودش واگذار میکند. اینکه پیغمبر اکرم در دل شب اشک میریخت خدایا ما را به خودمان وا نگذار.
البته باید بدانیم معنای توکل یک رکود نیست، توکل با تنبلی و توجیه و بی مبالاتی و بی احتیاطی آمیخته نیست.
سخنان حجت السلام شیرزاد درباره توسل به خداوند
منابع:سایت سمت خدا، سایت مکارم