هرگاه حضرت علی (علیهالسلام) با کسی پیمانی میبستند، به هیچ وجه و یا هیچ عذر و بهانهای آن را نمیشکستند. همواره امام (علیهالسلام) خود را ملزم به پایبندی به پیمان خود میکردند، و دیگران را نیز به آن سفارش مینمودند.
بیشتر بخوانید: حضرت علی علیه السلام الگوی تقوا و عدالت
شاخصهای آرمانگرایی
عدالت، اصل پایندی به عهد و پیمان، صدق و راستی، مساوات و جوانمردی، از جمله شاخصهای آرمانگرایی است.
اول: عدالت
یکی از شاخصهای آرمانگرایی، عدالت و عدالت پیشگی است. عدالت در منظر علی (علیهالسلام)، جایگاه ویژهای دارد؛ به طوری که ایشان را، کشته عدالت میدانند. امام (علیهالسلام) به عدالت شهره است. ایشان در اجرای عدالت، حاضر نبودند کمترین نرمش ـ حتی به خویشاوندان و نزدیکانشان ـ از خود نشان بدهند، حضرت علی (علیهالسلام) در قطعیت برپا داشتن حق و درهم شکستن ظلم میفرمایند: «به خدا، چون کفتار نباشم که با آهنگ به خوابش کنند و فریبش دهند و شکارش کنند. من تا زنده ام به یاری جوینده حق، رویگردان از آن را میزنم و با فرمان یکدل، نافرمان به دل را. [۱] عدالت در منظر علی (علیهالسلام)، آنقدر پر اهمیت جلوه میکند، که قبول حکومت را فقط برای اجرای حق و عدل بیان میکنند: «به خدایی که دانه را کفید و جان را آفرید، اگر این بیعت کنندگان نبودند و یاران حجت بر من تمام نمینمودند و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یاری گرسنگان ستمدیده نشتابند، رشته این کار را از دست میگذاشتم پایانش را، چون آغازش میانگاشتم و چون گذشته به کناری میداشتم و میدیدید که نیای شما را به چیزی نمیشمارم و حکومت را پشیزی ارزش نمیگذارم.» [۲]
امام (علیهالسلام) در پافشاری بر عدل، در جای دیگری میفرمایند: «به خدا قسم، اگر ببینم که به مهر زنان، یا بهای کنیزان رفته باشد، آن را باز میگردانم که در عدالت گشایش است. آن که عدالت را برنتابد، ستم را سختتر یابد.» [۳]
حضرت علی (علیهالسلام) درجای دیگری، از عدالت چنین تعبیرهایی دارند: «معیار سیاست، عدالت است» [۴]، «عدالت، نظام بخش حکومت است» [۵] و «عدالت، نگهدارنده مردم است.» [۶]پ
دوم: اصل پایبندی به عهد و پیمان
حضرت علی (علیهالسلام) از وفا به سپر یاد میکنند: «همانا، وفا همزاد دوستی است؛ و من هیچ سپری، نگهدارندهتر از وفا سراغ ندارم. آن که میداند او را چگونه بازگشتگاهی است، بی وفایی نکند. در روزگاری به سر میبریم که بیشتر مردم بی وفایی را، زیرکی میدانند و نادان آن مردم را، چاره اندیش خوانند. خدایشان کیفر دهد، چرا چنین میپندارند.» [۷] حضرت علی (علیهالسلام) تا بدانجا به وفای به عهد اهمیت میدهند که آن را بنیاد دینداری معرفی میکنند: «بنیاد دینداری، امانت را بجا آوردن و پایبندی به عهد و پیمان است.» [۸]
حضرت علی (علیهالسلام) در نامه خود به مالک اشتر، وفای به عهد را این گونه بیان میدارند: «در میان واجبات الهی، هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان ـ با تمام اختلافاتی که دارند ـ مورد اتفاق نیست، حتی مشرکان زمان جاهلیت ـ علاوه بر مسلمانان آن را رعایت میکردند، زیرا عواقب پیمان شکنی را آزموده بودند.» [۹] حضرت در جای دیگری در نامهای به مالک اشتر، وفای به عهد و پیمان و بر پا داشتن آن را به طور مبسوط شرح میدهند و میگویند: «اگر میان تو و دشمنت پیمانی بسته شد، یا تعهد پناهدادن به او را دادی، جامه وفا را به عهد خویشتن بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار؛ و جان خود را سپر تعهدات خویش قرار ده …. هرگز، پیمانشکنی مکن، و در عهد خود خیانت روامدار و دشمنت را مفریب، زیرا غیر از شخص جاهل و شقی، کسی برخداوند گستاخی روا نمیدارد. خداوند عهد و پیمانی را که با نام او منعقد میشود با رحمت خود، مایه آرامش بندگان و حریم امن برای آنان قرارداده تا به آن پناه برند و برای انجام دادن کارهای خود، به جوار او متمسک شوند. بنابراین، فساد، خیانت و فریب در عهد و پیمان راه ندارد.» [۱۰]
سوم: صدق و راستی
حضرت علی (علیهالسلام) همان گونه که در رفتار صادق بودند، دیگران را هم به آن توصیه و سفارش میکردند. پس از بیعت مردم با امام (علیهالسلام) در مدینه، حضرت علی (علیهالسلام) در خطبهای فرمودند: «پیمان من بدان چه میگویم در گرو است و به درستی گفتارم متعهد و کفیلم. به خدا سوگند، هرگز حقیقتی را کتمان نکرده ام و هیچگاه دروغی نگفته ام.» [۱۱]حضرت علی (علیهالسلام) معتقدند: «صدق، سید صلاح هر چیز و دروغ، سید تباهی هرکاری است.» [۱۲]در جای دیگر، امام (علیهالسلام) خود را مقدم در کارها قبل از امر کردن به دیگران برمی شمردند: «ای مردم به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی وادار نمیکنم، مگر اینکه پیش از شما خود به عمل میکنم؛ و شما را از معصیتی نهی نمیکنم، مگر اینکه خودم پیش از شما، از آن کناره گیری مینمایم.» [۱۳]
چهارم: مساوات
حضرت علی (علیهالسلام) در همه شرایط برابری و مساوات را رعایت میکردند، و معتقد بودند که عامل برتری دهنده، فقط تقوای الهی است. حضرت علی (علیهالسلام) در اینباره میفرمایند: «روزی، تقسیم شده است و روزگار میچرخد و مردم تا به آدم همه مساویند.» [۱۴]حضرت علی (علیهالسلام) پس از فرستادن محمد بن ابی بکر به فرمانداری مصر، به او چنین خطاب میکند. «و همه را به یک چشم نگاه کن تا بزرگان در تبعیض تو طمع ستم بر ناتوان نبندند، و ناتوان از عدالتت مأیوس نگردد.» [۱۵]در جای دیگر، امام (علیهالسلام) فرمودند: «و برای همه مردم خود آنچه را دوست بدار، که برای خود و خاندانت دوست میداری؛ و آنچه را که برای خود و خاندانت نمیپسندی، برای آنان مپسند.» [۱۶]
پنجم: جوانمردی
حضرت علی (علیهالسلام) را، آخر جوانمردی و مردانگی گفته اند. درباره امام (علیهالسلام)، این عبارت معروف است: «لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار» این عبارت، بخوبی گویای جوانمردی حضرت علی (علیهالسلام) است. امام (علیهالسلام) در مقابل دشمنان خدا، هم، چون کوهی استوار میمانست. هرگز دیده نشد که حضرت علی (علیهالسلام) در جنگی به دشمن پشت کند؛ حتی گفته شده، که زره حضرت پشت نداشته است.
از سوی دیگر، همین حضرت در مقابل یتیمان به خاک میافتادند، و حتی به آنان سواری میدادند تا دلشان را به دست آورند. امام (علیهالسلام) شبها کیسهای از مواد غذایی بر دوش میکشیدند تا به نیازمندان بدهند. حضرت علی (علیهالسلام) در دنیا مالی نیندوختند، و غذایشان از فقیرترین مردم هم پایینتر بود به گفته شهید مطهری، امام علی (علیهالسلام) شخصیتی دو نیرویی است، که هم جاذبه دارد و هم دافعه؛ و جاذبه و دافعه امام (علیهالسلام) نیز سخت نیرومند است. [۱۷]حضرت علی (علیهالسلام) صداقت را همبسته جوانمردی بر میشمرند و میفرمایند: «ارزش مرد، به اندازه همت اوست؛ و صدق او، به مقدار جوانمردی اش؛ و دلیری او، به میزان ننگی ـ که از بدنامی ـ دارد؛ و پارسایی او، به مقدار غیرتی که آرد.» [۱۸]امام علی (علیهالسلام)، در جای دیگری میفرمایند: «از شریفترین کردار مرد بزرگوار آن است، که از آنچه میداند غفلت نماید.» [۱۹]و نیز، حضرت علی (علیهالسلام) در جای دیگری میفرمایند: «سزوارترین مردم به کرم، کسی است که کریمان بدو شناخته شوند.» [۲۰]
پی نوشت ها:
[۱]نهج البلاغه، خطبه ۶
[۲]همان، خطبه ۳
[۳]همان، خطبه ۱۵
[۴]«آمدی، شرح غرر الحکم، ج۶، ص۱۱۶ (به نقل از مصطفی دلشاد تهرانی، دولت آفتاب» (تهران: خانه اندیشه جوان، ۱۳۷۷)،
[۵]همان، ج۱، ص۴۰
[۶]همان، ج۱، ص۳۷
[۷]همان.
[۸]غررالحکم، ج۱، ص۸۸
[۹]نهج البلاغه، نامه ۵۳
[۱۰]همان، نامه ۵۳
[۱۱]همان، خطبه ۱۶
[۱۲]غررالحکم، ج۱، ص۵۳
[۱۳]نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵
[۱۴]تحف العقول، ص۱۵۲
[۱۵]نهج البلاغه، نامه ۲۷
[۱۶]تحف العقول، ص۱۲۲؛ طوسی، امالی، ج۱، ص۳۰
[۱۷]مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی (علیهالسلام) (قم: انتشارات صدرا، بی تا)، ص۲۲
[۱۸]نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۴۷
[۱۹]همان، کلمات قصار، شماره ۲۲۲
[۲۰]همان، کلمات قصار، شماره ۴۳۶
منبع: پایگاه علمی فرهنگی اعتقادی الشیعه