واژه کریم اگر وصف انسان باشد به معنى اخلاق پسندیده اى است که از او ظاهر مى شود و اگر توصیف خدا باشد به معنى احسان و بخشش اوست.
مفسّران در تفسیر واژه «کریم» به عنوان وصف خداوند، تعبیرات مختلفى دارند که دلیل خاصى بر هیچ کدام از تفسیرها نداریم؛ امّا، چون کَرمِ خداوند کاملترین نوع کرم است، همه آن مفاهیم در آن جمع است.
این واژه در قرآن، گاه وصف روزى قرار گرفته، گاه وصف فرشتگان و گاه وصف عرش و گاه وصف قرآن و هر یک از این امور دارای نوعی کرامت و ارزش والا است.
علل کرامت و خواری انسان
انسان موجودی است که از کرامت الهی برخوردار است این کرامت را انسان به دلایلی دارد که باید به آنها توجه کند و از آنها غافل نشود و کاری نکند تا از دست برود گرفتار اهانت میشود.
اگر انسان خودش را حفظ کرد و غافل نشد از کرامتی که خداوند به او داده و خودش هم بوسیله دوری از گناهان کسب کرده است سود میبرد.
علت اصلی کرامت انسان:
۱. دمیدن روح الهی:
خداوند میفرماید علت کرامت انسان بر دیگر آفریدها، نفخ روحی است که در کالبد انسان دمیده است
این روح دمیده در کالبد همان نفس است که باید آن را حفظ کند.
۲. خلقت خاص:
خداوند میفرماید که انسان تا یک حدی با دیگر آفریدهها بویژه حیوانات برابر است؛ اما در یک جای دیگر، خلقت خاصی دارد که از آن، چنین تعبیر میکند: سپس آن را آفریده اى دیگر ساختیم (به او حقیقت انسانى بخشیدیم). شاید این آفرینش دیگر با همان نفخ روحش تحقق مییابد.
۳. خلافت الهی:
انسان به عنوان خلیفه الهی انتخاب و برگزیده شده است و همین امر موجب کرامت او میشود.
۴. علم اسماء و الهامات الهی:
این نیز از علتهایی است که خداوند در پاسخ به اعتراض فرشتگان به عنوان سبب کرامت انسان مطرح کرده است.
۵. امانت الهی:
وقتی امانت به آسمان و زمین و کوهها عرضه شد، نپذیرفتند و انسان آن را پذیرفت. همین موجب کرامت انسان شده است
۶. عهد الهی:
یکی دیگر از علتهای کرامت انسان این است که با خداوند عهد بسته است.
حالا اگر انسان این کرامتها را حفظ کند، به طور طبیعی بر کرامت خود باقی مانده است، اما اگر با گناه این کرامتها را از خودش سلب کند باعث اهانت و خواری خود شده است. براین اساس میتوان گفت که علل و اسباب اهانت انسان به خودش مربوط است.
کارهایی که باعث خواری انسان میشود:
۱. غفلت از نفس:
اگر انسان نسبت به نفس خود غافل شود و آن را فراموش کند، در حقیقت به خودش توهین کرده است؛ زیرا ظلم به نفس به معنی غفلت از خدایی است که در همه چیزی بویژه در نفس انسانی متجلی است.
۲. اهتمام به بدن:
اگر خلقت دیگر و خاص انسان، موجب کرامت اواست، توجه و اهتمام به بدن و امور بدنی به جای توجه و اهتمام به آن خلقت الهی میتواند موجب خواری انسان شود و کرامت را از او سلب کند.
اگر کرامت انسان به همین بدن بود، باید به آن توجه و اهتمام میکرد، ولی کرامت انسان به بدن نیست؛ زیرا اگر بخواهیم نسبت سنجی کنیم، در خلقت جهان موجوداتی برتر و قوی تری نیز وجود دارد. در حوزه خلقت معمولی، آسمان و زمین خیلی برتر از خلقت بدنی انسان است. خداوند میفرماید اگر بخواهیم به همین خلقت معمولی نه خلقت دیگر انسان نمره بدهیم، کوههای سنگینتر از انسان، باید با کرامتتر باشد.
۳. سفاهت و جهالت:
اگر عامل دیگرکرامت انسانی، علم الهی در اختیار است، پس اگر آن را به جهالت و سفاهت در علم و عمل تبدیل کند، از کرامت خارج میشود و دیگر نه تنها معلم و اخبارگوی فرشتگان نخواهد بود، بلکه گرفتار جهالت وسفاهتی است که او را از چارپایان نیز پایینتر میبرد مانند علم بلعم باعورا و سامری که باعث خواری و اهانت آنان شد.
۴. اومانیسم و انسان خدایی:
انسان میتواند خدایی شود و به عنوان خدایی شدن، مقام خلافت پیدا میکند تا مظهر ربوبیت خداوند باشد و به عنوان خلیفه عمل کندو همان کاری را کند که خداوند میکندکه او خلیفه اش است.
اگر انسان بخواهد خودش بر جایگاه خلیفه و جانشینی خدا بنشیند و به جای کار خدایی، کارخود را انجام دهد و به نام جانشینی، امضای صاحب مقام را بکند در آنجا باید گفت که از خلافت خارج شده است.
تفکر اومانیستی و انسان محوری به جای خدامحوری، موجب سقوط و عزل انسان از خلافت میشود.
۵. خیانت در امانت:
اگر نفس امانتی در اختیار انسان است و انسان باید آن را در چارچوب مقررات صاحب امانت نگه داشته و استفاده کند، هر گاه از این چارچوب خارج شد خیانت در امانت کرده است و از کرامت ساقط میشود.
۶. پیمان شکنی:
اگر وفای به عهد موجب کرامت انسان است، عهد شکنی موجب اهانت اوست.
کسی که به پیمانهای الهی مبنی بر حرکت در صراط مستقیم عبودیت و حفظ کرامت نفس و ادای امانت ولایت و خلافت وفا و عمل نمیکند، از کرامت ساقط میشود و گرفتاراهانت میشود.
امام حسن علیه السلام نمونه ای از کریمان و اهل کرامت است
ابن شهرآشوب در کتاب مناقب روایت میکند که: مردی از امام مجتبی علیه السلام تقاضای کمک مالی کرد. حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دینار به او داد.
آنگاه فرمود: «برو باربری بیاور تا این پولها را برایت حمل کند.» مرد، باربری آورد، حضرت عبای سبز رنگش را به مرد سائل داد و فرمود: این کرایه باربر است.
گاهی امام با دیدن انسانهای بی پناه، خود به نیّات آنها پی میبرد و قبل از اینکه چیزی بطلبند، هدایایی تقدیم میکرد و منتظر اظهار نیاز آنها نمینشست.
بیشتر بخوانید:از نیمه ماه رمضان ماه بر آمد
داستانی از کرامت امام حسن علیه السلام
«فردی از چادر نشینان خدمت امام مجتبی علیه السلام شرفیاب شد. قبل از آنکه اظهار نیاز کند، حضرت امر فرمود که هرچه در خزانه هست، به او بدهند. وقتی به سراغ خزانه رفتند، مبلغ بیست هزار درهم یافتند و همه را به سائل نیازمند دادند. مرد سائل که از رفتار سخاوتمندانه امام به شگفت آمده بود، عرض کرد: آقای من! چرا به من فرصت ندادید تا نیاز خود را بیان کنم و در مدح شما سخن بگویم؟
امام در پاسخش فرمود:"ما گروهی هستیم که بخشش هایمان تازه و بی درنگ صورت میگیرد"
کسی که اهل کرامت شد، شجاعت، عدالت، سخاوت و همه فضائل اخلاقی نصیبش میشود که بالاتر از هر مقام دیگری است.
سخنان حجت الاسلام شریفیان درباره کرامت امام حسن علیه السلام
منابع: حوزه نت. تسنیم، اسلام کوئیست